انهار
انهار
مطالب خواندنی

شرایط عقد ازدواج

بزرگ نمایی کوچک نمایی
(مسأله 2370) عقد ازدواج چند شرط دارد:
اول: آن كه به عربي صحيح خوانده شود به احتياط واجب1، و اگر خود مرد و زن نتوانند صيغه را به عربي صحيح بخوانند، به هر لفظي كه صيغه را بخوانند صحيح است و لازم هم نيست كه وكيل بگيرند2، امّا بايد لفظي بگويند كه معني «زوّجت» و «قبلتُ» را بفهماند3.
دوم: مرد و زن يا وكيل4 آنها كه صيغه را مي خوانند قصد انشاء داشته باشند يعني اگر خود مرد و زن صيغه را مي خوانند، زن به گفتن «زوّجتك نفسي» قصدش اين باشد كه خود را زن او قرار دهد5 و مرد به گفتن «قبلتُ التَّزويج» زن بودن او را براي خود قبول نمايد و اگر وكيل6 مرد و زن صيغه را مي خوانند، به گفتن «زوَّجتُ و  قبلتُ7» قصدشان اين باشد كه مرد و زني كه آنان را وكيل كرده اند8، زن و شوهر شوند9.
 سوم: كسي كه صيغه را مي خواند بايد بالغ و عاقل باشند10، چه براي خودش بخواند يا از طرف ديگري وكيل شده باشد11.
 چهارم: اگر وكيل زن و شوهر يا ولی آنها  صیغه را می خوانند در عقد،  زن و شوهر را معین کنند مثلا اسم آنها را ببرند  یا به آنها اشاره نمايند. پس كسي كه چند دختر دارد، اگر به مردي بگويد: «زوّجتُكَ إحدي بناتي» (يعني زن تو نمودم يكي از دخترانم را) و او بگويد «قبلْتُ» يعني قبول كردم، چون در موقع عقد، دختر را معين نكرده اند عقد باطل است.
پنجم: زن و مرد به ازدواج راضي باشند12، ولي اگر زن ظاهراً به كراهت اذن دهد و معلوم باشد قلباً راضي است عقد صحيح است.
1- اراكي: اوّل: آن كه به عربي صحيح خوانده شود...
نوري: اوّل: آن كه مرد و زن قدرت خواندن صيغه عقد به عربي را داشته باشند، به عربي بخوانند...
2- گلپايگاني، صافي: اوّل: آن كه به عربي صحيح خوانده شود و اگر خود مرد و زن نتوانند صيغه را به عربي صحيح بخوانند بهتر بلكه احوط آن است كه كسي را كه مي تواند به عربي صحيح بخواند وكيل كنند لكن لازم نيست و خودشان هم مي توانند به غير عربي بخوانند...
خوئي، تبريزي: اوّل: آن كه بنابراحتياط به عربي صحيح خوانده شود و اگر خود مرد و زن نتوانند صيغه را به عربي صحيح بخوانند چنانچه ممكن باشد بنابراحتياط واجب (تبريزي: احتياط واجب آن است) كسي را كه مي تواند به عربي صحيح بخواند وكيل كنند و اگر ممكن نباشد خودشان مي توانند به غير عربي بخوانند.
سيستاني: اوّل: آن كه بنابراحتياط واجب به عربي خوانده شود و اگر خود مرد و زن نتوانند صيغه را به عربي بخوانند مي توانند به غير عربي بخوانند و لازم نيست وكيل بگيرند...
3- زنجاني: اوّل: بنابراحتياط مستحبّ به عربي صحيح خوانده شود، و اگر خود مرد و زن نتوانند صيغه را به عربي صحيح بخوانند، بي اشكال به هر لفظي كه صيغه را بخوانند و معناي «زوّجتك» و «قبلتُ» را بفهماند صحيح است و احتياط مستحبّ آن است كه چنانچه ممكن باشد، كسي را كه مي تواند به عربي صحيح بخواند وكيل كنند...
فاضل: اوّل: آن كه به عربي صحيح خوانده شود. و اگر خود مرد و زن نتوانند صيغه را به عربي صحيح بخوانند چنانچه ممكن باشد، احتياط مستحبّ آن است كسي را كه مي تواند به عربي صحيح بخواند وكيل كنند و اگر خودشان بخوانند، بايد لفظي بگويند كه معني «زوّجتُ و قبلتُ» را بفهماند...
وحید: اوّل: آن كه بنابر احتیاط واجب به عربى صحیح خوانده شود ، و اگر خود مرد و زن نتوانند صیغه را به عربى صحیح بخوانند ، مى توانند به غیر عربى بخوانند ، ولى باید لفظى بگویند كه معنى «زَوَّجْتُ» و «قَبِلْتُ» را بفهماند ، هرچند احتیاط مستحبّ آن است كه اگر ممكن باشد كسى را كه مى تواند به عربى صحیح بخواند وكیل كنند...
سبحانی: اول آن كه عقد را به عربى صحيح بخوانند. و اگر خود مرد و زن نتوانند صيغه را به عربى صحيح بخوانند; بايد كسى را كه مى تواند عقد را به عربى صحيح بخواند وكيل كنند، و اگر نتوانند كسى را كه به عربى صحيح مى خواند وكيل كنند بايد خودشان به غيرعربى بخوانند اما بايد لفظى بگويند كه معنى «زَوَّجت و قبلت» را بفهماند...
4- زنجاني: يا وليّ...
5- نوري: و با گفتن اين لفظ پيمان زناشويي ميان خود و آن مرد ببندد...
6- زنجاني: يا وليّ...
7- گلپايگاني، نوري، صافي: اگر وكيل مرد و وكيل زن صيغه را مي خوانند به گفتن «زوِجت الخ و قبلتُ» ...
8- زنجاني: يا وليّ آنها هستند...
9- نوري: و ميان آنها زناشويي برقرار شود...
10- اراكي، نوري: كسي كه صيغه را مي خواند عاقل باشد (نوري: و بنابراحتياط مستحبّ بالغ باشد)...
گلپايگاني، صافي: كسي كه صيغه را مي خواند عاقل و بنابراحتياط لازم بالغ باشد...
خوئي، تبريزي: كسي كه صيغه را مي خواند بنابر احتياط، بالغ و عاقل باشد...
11- نوري: ولي اگر نابالغ مميّز با قصد انشاء، صيغه عقد را براي ديگري وكالتاً يا فضولتاً اجرا كند و او اجازه دهد يا براي خود با اذن يا اجازه وليّ، عقد كند يا بعد از بلوغ، عقد قبل از بلوغ را براي خود قبول كند صحيح مي باشد...
زنجاني: سوم: كسي كه صيغه را مي خواند مميّز و عاقل باشد چه برای خودش بخواند یا از طرف دیگری وکیل شده باشد و اگر مميّز براي خودش صيغه مي خواند، بايد با اجازه وليّ باشد و به احتياط  مستحب كسي كه صيغه را مي خواند بالغ باشد...
سيستاني: سوم: كسي كه صيغه را مي خواند بايد عاقل باشد، و اگر براي خود مي خواند بايد بالغ نيز باشد، بلكه بنابر احتياط عقد كودك نابالغ مميز براي ديگري كافي نيست، و اگر خواند بايد طلاق دهند يا دوباره عقد بخوانند...
فاضل: سوم: كسي كه صيغه عقد را مي خواند، لازم نيست بالغ باشد، بلكه بايد مفهوم لفظي را كه مي گويد دقيقاً بداند پس اگر بچه مميّز براي خودش با اجازه وليّش، و يا براي ديگران عقد بخوانند، صحيح است...
وحید: سوم: كسى كه صیغه را مى خواند باید عاقل باشد ، و امّا كسى كه بالغ نیست ولى قادر بر انشاء عقد است ، در صورتى كه بدون اذن و اجازه ولىّ براى خودش صیغه را بخواند باطل است ، و با اذن یا اجازه ولىّ مانعى ندارد ، و در صورتى كه صیغه را به وكالت از غیر بخواند ، عقدش صحیح است...
سبحانی: سوم كسى كه صيغه را مى خواند عاقل باشد، و بنابر احتياط بالغ باشد چه براى خودش بخواند، يا از طرف ديگرى وكيل شده باشد.
12-سبحانی:[پایان مساله]
 سيستاني: ولي اگر ظاهراً كراهت داشته باشند و معلوم  باشد قلباً راضي هستند، عقد صحيح است.
*****
بهجت: مسأله ۱۸۸۴- بنابرأظهر، ترجمه صيغه عقد به فارسي يا زبان ديگر با وجود قدرت بر عربي كافي است، و احتياط مستحبّ عربي بودن صيغه است، و براي كسي كه آشنا به معناي عربي صيغه نيست و فقط مي داند كه صيغه عقد، به اين لفظ جاري مي شود، احتياط مستحبّ اين است كه هم صيغه عربي و هم ترجمه اش را بخواند، و اكتفا كردن او به عربي خالي از تأمّل نيست، و اگر نمي توانند صيغه عربي را بخوانند و يا وكيل بگيرند، قطعاً ترجمه كافي است. كسي كه صيغه عقد را مي خواند، چه براي خود و چه به عنوان وكيل، بنابراحتياط واجب بايد بالغ و عاقل باشد و در هنگام خواندن صيغه قصد ايجاد عقد نكاح داشته باشد، و اگر درحال مستي صيغه را بخوانند، عقد صحيح نيست، وليّ يا وكيل زن يا مرد، كه صيغه عقد را مي خوانند بايد زن و شوهر را به قصد و لفظ معين كنند و در صورتي كه زن يا شوهر به لفظ يا قصد معين نشود، چه از روي غفلت باشد يا با قصد خلاف، عقد باطل است.
مكارم: مسأله 2032- عقد ازدواج شرايطي دارد از جمله:
 1- احتياط آن است كه صيغه آن به عربي صحيح خوانده شود، ولي در صورتي كه مرد و زن نتوانند صيغه را به عربي بخوانند مي توانند به زبان خود بخوانند و گرفتن وكيل براي خواندن صيغه به زبان عربي واجب نيست،  ولی باید لفظی بگویند  که معنی همان صیغه  عربی را بفهماند .
2-  کسی که صیغه را می خواند بايد قصد انشاء داشته باشد يعني قصدشان اين باشد كه باگفتن اين الفاظ همسري در ميان آن دو برقرار گردد، زن خود را همسر مرد قرار دهد و مرد اين معني را قبول كند، وكيل نيز بايد چنين قصدي را داشته باشد.
3- كسي كه صيغه عقد را مي خواند بايد عاقل و احتياطاً بالغ باشد هرچند از طرف ديگري وكيل باشد.
 4- وليّ يا وكيل در اجراي صيغه عقد بايد زن و شوهر را معين كند، بنابراين اگر كسي چند دختر دارد نمي تواند به مردي بگويد: «زوَّجتُكَ إحدي بَناتي» (يكي از دخترانم را به همسري تو درآوردم).
5- زن و مرد بايد از روي اختيار به ازدواج راضي باشند ولي اگر يكي از آن دو ظاهراً با كراهت اجازه می دهد، امّا مي دانيم قلباً راضي است عقد صحيح است.
 6- صيغه عقد بايد صحيح خوانده شود و اگر طوري غلط بخوانند كه معني آن را عوض كند عقد باطل است امّا اگر معني عوض نشود اشكالي ندارد.
مظاهری:مساله ۱۹۶۹- عقد ازدواج، شش شرط دارد:
 اوّل: صيغه را به عربى صحيح همراه با قصد انشاء بخوانند و در صورتى كه نتوانند به عربى صحيح بخوانند بايد براى خواندن صيغه وكيل بگيرند و اگر وكيل گرفتن هم ممكن نباشد و ضرورتى در كار باشد، خواندن صيغه به زبان ديگر اشكال ندارد.
دوّم: كسى كه صيغه را مى‏خواند بايد قصد انشا داشته باشد يعنى قصدش اين باشد كه با گفتن اين الفاظ ازدواج حاصل شود.
 سوّم: كسى كه صيغه را مى‏خواند بايد رشيد باشد.
 چهارم: وكيل يا ولى در اجراى صيغه عقد، بايد زن و شوهر را معيّن كنند.
 پنجم: زن و مرد به ازدواج راضى باشند.
 ششم: صيغه عقد بايد صحيح خوانده شود و اگر طورى غلط بخوانند كه معناى آن را عوض كند، عقد باطل است، امّا اگر معنى عوض نشود اشكال ندارد.
مسأله اختصاصي
بهجت: مسأله ۱۸۸۷- حضور دو شاهد عادل، در عقد دائم و غير دائم لازم نيست، ولي احتياط مستحبّ آن است كه حضور داشته باشند.
(مسأله 2371) اگر در عقد يك حرف غلط خوانده شود كه معني آن را عوض كند عقد باطل است.
این مساله در رساله آیت الله  بهجت  نیست.
مكارم، مظاهری: رجوع كنيد به ذيل مسأله 2370، شرط ششم.
*****
سيستاني: مسأله 2390- اگر در عقد يك حرف يا بيشتر غلط خوانده شود كه معني آن را عوض نكند، عقد صحيح است.
زنجانی: مسأله 2380- اگر صیغۀ عقد ازدواج به نظر عرف غلط باشد، عقد باطل است و چنانچه صیغۀ عقد ازدواج به نظر عرف اشکال نداشته باشد همچون خواندن عقد با الفاظ عربی شکسته یا با الفاظ عربی با لهجۀ فارسی یا ترکی، عقد صحیح است و اگر قادر به خواندن عقد به شکل صحیح نباشند، باید وکیل بگیرند.
(مسأله 2372) كسي كه دستور زبان عربي را نمي داند، اگر قرائتش صحيح باشد و معناي هر كلمه از عقد را جداگانه بداند1 و از هر لفظي معناي آن را قصد نمايد2، مي تواند عقد را بخواند3.
اين مسأله در رساله آیت الله بهجت نیست.
1- فاضل: و قصد انشاء بنمايد...
وحید: اگر عقد را صحیح بخواند و معناى هر كلمه اى از عقد را بداند ...
2- مظاهری: و قصد انشاء هم داشته باشد...
3- فاضل: و چنانچه معناي آن را بطور اجمال بداند، بنابراحتياط واجب كافي نيست.
زنجاني: بلكه اگر معناي مجموع صيغه عقد را بداند، و از كلّ عبارت، معناي آن را قصد كند كفايت مي كند.
*****
مكارم: مسأله 2033- كسي كه دستور زبان عربي را نمي داند ولي كلمات عقد را صحيح ادا مي كند و معني آن را نيز مي داند عقد او صحيح است.
سيستاني: مسأله 2391- كسي كه صيغه عقد را مي خواند اگر معناي آن را –هرچند به طور اجمال- بداند و قصد تحقق آن معنا را بكند عقد صحيح است و لازم نيست كه معناي صيغه را تفصيلاً بداند مثلاً بداند كه فعل يا فاعل بر طبق دستور زبان عربي كدام است.
(مسأله 2373) اگر زني1 را براي مردي بدون اجازه آنان عقد كنند و بعداً زن و مرد بگويند به ان عقد راضي هستيم2، عقد صحيح است3.
1- بهجت: زن و مرد بايد به عقد راضي باشند، ولي اگر زنی...
2- خوئي، تبريزي، سيستاني: بعداً زن و مرد آن عقد را اجازه نمايند...
3- سيستاني: و براي اجازه، كافي است سخني بگويد و يا كاري انجام دهد كه بر رضايت او دلالت داشته باشد.
*****
وحید: مسأله 2437- اگر زنى را براى مردى بدون اذن آنان عقد كنند ، و بعد زن و مرد آن عقدرا اجازه نمایند ، عقد صحیح است.
زنجاني: مسأله 2382- اگر كسي كه وليّ زن يا مرد نيست، بدون اجازه آنان يا وليّ  یا وکیل ايشان عقد كند، سپس مرد يا زن يا وليّ يا وكيل آنها اجازه دهد، عقد صحيح خواهد بود.
سبحانی: مسأله 2020- اگر بستگان يا نزديكان زن، او را براى مردى بدون اجازه او عقد كنند و بعداً زن بگويد به آن عقد راضى هستم، عقد صحيح است و همچنين است در مورد مرد.
(مسأله 2374) اگر زن و مرد يا يكي از آن دو به ازدواج مجبور نمايند1 و بعد از خواندن عقد راضي شوند و بگويند به آن عقد راضي هستيم2، عقد صحيح است3.
1- خوئي، تبريزي، سيستاني: و بعد از خواندن عقد (سيستاني: به نحوي كه در مسأله قبل ذکر شد) اجازه نمايند، عقد صحيح است و بهتر آن است كه دوباره عقد را بخوانند.
2- گلپايگاني، صافي: اگر عقد با قصد خوانده شده باشد لازم نيست دوباره بخوانند (صافي: اگر چه بهتر است).
3- زنجاني: ولي احتياط مستحبّ آن است كه دوباره عقد را بخوانند.
مكارم: احتياط واجب آن است كه صيغه عقد را از نو بخوانند.
*****
وحید: مسأله 2438- اگر زن و مرد یا یكى از آن دورا به ازدواج اكراه نمایند ، در صورتى كه عقدرا خود آنها خوانده باشند ، اگر بعد از خواندن عقد راضى شوند ، عقد صحیح است ، ولى اگر دیگرى خوانده است در صورتى كه اجازه كنند ـ مثلا بگویند به آن عقد راضى هستیم ـ عقد صحیح است.
(مسأله 2375) پدر و جدّ پدري مي توانند براي فرزند1 نابالغ يا ديوانه خود كه به حال ديوانگي بالغ شده است2 ازدواج كنند. و بعد از  آن كه آن طفل بالغ شد يا ديوانه عاقل گرديد3، اگر ازدواجي كه براي او كرده اند مفسده اي نداشته نمي تواند آن را به هم بزند و اگر مفسده اي داشته مي تواند آن را به هم بزند4.
1- خوئي، فاضل، سيستاني، تبريزي: براي فرزند پسر يا دختر...
2- بهجت: در صورتي كه مصلحت باشد...
نوري: و همچنين اگر ديوانگي بعد از بلوغ بوده...
3- بهجت: نمي تواند آن را به هم بزند، حتي اگر طفل، پسر باشد بنابر أظهر.
سبحانی: نباید آن را به هم بزنند...
4- خویی، تبریزی، وحید: مي تواند آن را امضاء يا رد نمايد ولي درصورتي كه دختر و پسر نابالغ را پدرانشان به يكديگر تزويج كنند چنانچه پس از بلوغشان اجازه نكنند احتياط به طلاق (خوئي، وحید: يا عقد جديد) ترك نشود.
سيستاني: اگر ازدواجي كه براي او كرده اند مفسده اي داشته باشد مي تواند آن را امضاء يا رد نمايد و اگر مفسده اي نداشته چنانچه پسر يا دختر نابالغ عقد ازدواج خود را به هم بزنند بنابر احتياط واجب يا بايد طلاق دهند يا عقد را دوباره بخوانند.
فاضل: اگر ازدواجي كه براي او كرده اند، مصلحت داشته باشد، نمي تواند آن را به هم بزند و اگر مفسده اي داشته باشد، عقد فضولي است و مي تواند آن را امضاء كرده يا عقد را به هم بزند، ولي چنانچه براي آنها مصلحت نداشته و مفسده هم نداشته باشد، در صحّت عقد اشكال است و احتياط ترك نشود.
*****
مكارم: مسأله 2036- پدر و جد پدري مي توانند (در صورت ضرورت) براي فرزند نابالغ يا ديوانه خود ازدواج كنند و بعد از آن كه طفل بالغ شد يا ديوانه عاقل گرديد، بنابراحتياط واجب نبايد آن را به هم زد.
زنجانی: مسأله 2384- پدر و جدّ پدری می‌توانند درصورتی‌که مفسده نداشته باشد پسر یا دختر نابالغ یا دیوانه را به تزویج دیگری درآورند و در اینجا فرقی نیست که دیوانه با حال دیوانگی بالغ شده باشد، یا پس از بالغ شدن دیوانه شده باشد و بعد از آن‌که دختر بالغ شد نمی‌تواند آن ازدواج را به هم بزند و اگر پسر بالغ شد و ازدواج را رد کرد باید نسبت به بقای ازدواج احتیاط شود بنابراین او را شوهر آن دختر به‌حساب نیاورند و دختر هم تا طلاق صورت نگرفته، با دیگری ازدواج نکند.
مظاهری: مسأله ۱۹۷۳- پدر و جدّ پدرى مى‏توانند براى فرزند غير رشيد خود همسر اختيار كنند و بعد از آنكه آن طفل رشيد گرديد نبايد آن را به هم بزند مگر اينكه مفسده‏اى داشته باشد، و مخارج و مهريّه زن به عهده پسر مى‏باشد، ولى اگر در حال عقد، طفل مالى نداشته باشد، مهر به عهده ولىّ اوست.
(مسأله 2376) دختري كه به حد بلوغ رسيده و رشيده است، يعني مصلحت خود را تشخيص مي دهد، اگر بخواهد شوهر كند، چنانچه باكره باشد1، بايد2 از پدر يا جدّ پدري خود اجازه بگيرد3 و اجازه مادر و برادر لازم نيست4.
1- سيستاني: و متصدي امور زندگاني خويش نباشد...
2- خوئي، اراكي، صافي، وحید: بنابراحتياط واجب...
گلپايگاني، فاضل: بنابراحتياط...
بهجت: بنابراحتياط تكليفاً...
3- بهجت: ولي در غير باكره در صورتي كه بكارتش به سبب شوهر كردن از بين رفته باشد، اجازه پدر و جد پدري لازم نيست. [پايان مسأله]
سيستاني: بلكه بنابراحتياط واجب اگر خود متصدي امور زندگاني خويش باشد نيز بايد اجازه بگيرد...
4- تبريزي: و پدر نيز مي تواند با رعايت مصلحت دختر او را شوهر دهد.
فاضل: حتّي اگر پدر يا جدّ پدري نداشته باشد.
سبحانی:  ولى اگر همسر مناسبى براى دختر پيدا شود و پدر مخالفت كند، اذن او شرط نيست.
*****
زنجاني: مسأله 2385- پدر يا جدّ پدري مي توانند دختري را به حدّ بلوغ رسيده و رشيده است يعني مصلحت خود را تشخيص مي دهد، در صورتي كه باكره باشد شوهر دهند و مستحبّ و مطابق احتياط استحبابي آن است كه رضايت دختر را در اين مورد جلب كنند و اجازه مادر و برادر لازم نيست. و اگر دختر باكره بالغه رشيده بخواهد با كسي ازدواج كند و پدر و جدّ پدري اجازه نمي دهند، چنانچه ممانعت ايشان بدون رعايت مصلحت دختر مي باشد، اجازه آنان لازم نيست، ولي اگر آنها ازدواج را به صلاح دختر ندانسته، لذا ممانعت به عمل آورند، ازدواج دختر بدون اجازه پدر يا جدّ پدري باطل است.
مكارم: مسأله 2037- دختر باکره باید با اجازه ی پدر یا جدّ پدری ازدواج کند؛ اما اگر رشیده باشد، یعنی مصلحت خود را تشخیص می دهد و به تایید بزرگترهای فامیل همسر مناسبی برای دختر پیدا شود و پدر مخالفت کند اجازه او شرط نیست. همچنین اگر به پدر یا جدّ پدری دسترسی نباشد و دختر رشیده هم احتیاج به شوهر کردن داشته باشد، یا این که دختر قبلاً شوهر کرده باشد، در این دو صورت نیز اجازه پدر و جدّ در ازدواج جدید لازم نیست.
نوري: مسأله ۲۳۷۲- دختری که به حد بلوغ رسیده است هر چند رشیده هم باشد یعنی مصلحت خود را تشخیص بدهد در ازدواج خود چه دائم و چه موقت باید با اذن پدر يا جدّ پدري اقدام به ازدوج کند.
مظاهری: مسأله ۱۹۷۴- دخترى كه رشيده است، يعنى مصلحت خود را تشخيص مى‏دهد، چنانچه باكره باشد، بايد با اجازه پدر ازدواج نمايد، ولى اگر همسر مناسبى براى دختر پيدا شود و پدر مخالفت كند، اجازه او شرط نيست. همچنين اگر به پدر يا جدّ پدرى دسترسى نباشد يا دختر قبلاً شوهر كرده و بكارتش از بين رفته باشد، اجازه پدر لازم نيست.
(مسأله 2377) اگر پدر و جدّ پدري غايب باشند، به طوري كه نشود از آنان اذن گرفت و دختر هم احتياج به شوهر كردن داشته باشد لازم نيست از پدر و جدّ پدري اجازه بگيرد1. و نيز اگر دختر باكره نباشد2 در صورتي كه بكارتش بوسيله شوهر كردن از بين رفته باشد، اجازه پدر و جد لازم نيست3، ولي اگر بواسطه وطي به شبهه يا زنا از بين رفته باشد، احتياط مستحبّ آن است كه اجازه بگيرند.
1- فاضل: و همچنين اگر همسر مناسبي براي دختر پيدا شود و بخواهد با پسري كه شرعاً و عرفاً هم كفو او مي باشد ازدواج كند و پدر و جد پدري بدون جهت مانع مي شوند و سخت گيري مي كنند دراين صورت نيز اجازه آنان لازم نيست و همين طور اگر دختر باكره نباشد اجازه پدر و جد لازم نيست حتی در صورتي كه بدون شوهر رفتن به او نزديكي شده باشد.
نوري: و همچنين اگر از ازدواج با كسي كه با دختر، كفو است، شرعاً و عرفاً؛ او را منع كنند و دختر احتياج به شوهر كردن داشته باشد...
سبحانی: اجازه پدر و جد پدرى ساقط است...
2- اراكي: اجازه پدر و جدّ لازم نيست. [پايان مسأله]
3- نوري، سبحانی: [پایان مسأله]
مظاهری: رجوع کنید به ذیل مسأله 2376.
*****
گلپايگاني، صافي: مسأله ۲۳۸۶- اگر پدر و جد پدري غائب باشند و اجازه گرفتن از آنان ممكن نباشد و حاجت به تزويج باشد يا دختر باكره نباشد، اجازه پدر و جد لازم نيست.
خوئي و تبريز: مسأله ۲۳۸۶- اگر دختر باكره نباشد يا اين كه باكره باشد ولي اجازه گرفتن از پدر يا جد پدري به جهت غائب بودن يا غير آن ممكن نباشد، و دختر حاجت به شوهر كردن داشته باشد اجازه پدر و جد لازم نيست.
بهجت: مسأله ۱۸۹۲- اگر پدر و جد پدري غائب باشند، به طوري كه نشود از آنان اذن گرفت و ازدواج براي دختر لازم باشد يا در ازدواج نكردن، ضرر يا حرج (يعني مشقت شديدي) باشد و همچنين اگر پدر يا جدّ پدري از ازدواج او با كسي كه هم كفو اوست، با وجود تمام مقدمات و شرايط ممانعت كنند و او نيز تمايل به ازدواج دارد و ازدواج هم به مصلحت او باشد با اجتماع تمام شرايط مي تواند ازدواج نمايد.
وحید: مسأله 2441- اگر دختر باكره نباشد ، یا این كه باكره باشد ولى اجازه گرفتن از پدر یا جدّ پدرى ممكن نباشد ، یا حرجى باشد و دختر حاجت به شوهر كردن داشته باشد ، اجازه پدر و جدّ پدرى لازم نیست.
مكارم: مسأله 2037- اگر به پدر يا جدّ پدري دسترسي نباشد و دختر رشیده هم احتياج به شوهر كردن داشته باشد، يا اينكه قبلاً شوهر كرده باشد، در اين دو صورت نيز اجازه پدر و جد در ازدواج جديد لازم نيست.
سيستاني: مسأله 2396- اگر دختر باکره نباشد، یا اینکه باکره باشد ولی پدر یا جدّ پدری از ازدواج او با هر فردی که شرعا و عرفا مناسب او است به طور کلی منع کنند، یا اینکه حاضر نباشند در امر ازدواج دختر به هیچ‌وجه مشارکت کنند، یا آنکه اهلیت اجازه دادن از جهت دیوانگی، یا مانند آن را نداشته باشند، در این موارد اجازه آنان لازم نیست، و همچنین اگر اجازه گرفتن از آنان به جهت غایب بودن برای مدّت طولانی یا غیر آن ممکن نباشد، و دختر حاجت زیادی در همان وقت به ازدواج داشته باشد، اجازه پدر و جد، لازم نیست. شایان ذکر است این حکم مربوط به ازدواج دائم بوده و بنا بر احتیاط واجب شامل ازدواج مؤقت نمی‌شود.
زنجاني: مسأله 2386- اگر پدر يا جدّ پدري غايب باشند، به طوري كه نتوان از  آنها اذن گرفت و دختر احتياج به ازدواج داشته باشد، اجازه پدر و جد لازم نيست، و همچنین اگر دختر باکره نباشد ، اجازه پدر و جد لازم نیست  ولی اگر بكارت دختر به سببي غير از شوهر از بين رفته باشد، مثل آنكه در اثر پرش يا نعوذ بالله زناي وي يا نزديكي با وي از روي اشتباه، از بين رفته باشد، اجازه پدر يا جدّ پدري لازم است.
(مسأله 2378) اگر پدر، يا جدّ پدري براي پسر نابالغ خود زن بگيرد پسر –بعد از رسيدن به سنّ قابل براي تمتّع گرفتن- بايد خرج زن را در صورتي كه از او تمكين داشته باشد بدهد1.
این مسأله در رساله آيات عظام مكارم و بهجت نیست.
 1- گلپايگاني، اراكي، خوئي، فاضل، تبريزي، صافي، نوري: پسر بايد بعد از بالغ شدن خرج آن زن را بدهد (گلپايگاني، صافي: و همچنين پيش از بلوغ با قابليت پسر براي استمتاع از او و تمكين زوجه، بايد از مال پسر نفقه او داده شود).
سيستاني: پسر بايد بعد از بالغ شدن خرج آن زن را بدهد، بلكه قبل از بلوغ هم در صورتي كه به سني رسيده باشد كه قابليت تلذذ را داشته باشد و زن هم به حدّي كوچك نباشد كه قابليت آن كه شوهر از او تلذّذ ببرد را نداشته باشد، نفقه زن بر ذمّه پسر ثابت است و در غير اين صورت نفقه واجب نيست.
سبحانی: پسر باید بعد از بالغ شدن خرج آن زن را – در صورت تمکین و قابلیت برای مسائل زناشویی- بدهد.
مظاهری: رجوع کنید به ذیل مسأله 2375
*****
زنجاني: مسأله 2387- اگر پدر يا جدّ پدري براي پسر نابالغ خود زن دائمي بگيرند، پسر بايد بعد از بالغ شدن خرج آن زن را بدهد، و قبل از بلوغ، اگر پسر مي توانسته از وي بهره گيري جنسي ببرد و دختر هم براي اين كار خود را تسليم نموده باشد، دختر استحقاق خرجي داشته و وليّ پسر بايد خرجي دختر را از مال پسر بپردازد و يا از مال ديگر، پسر را بري الذمّه كند و اگر نپرداخت، بعد از بلوغ بر خود پسر واجب است كه آن را بپردازد.
وحید: مسأله 2442- اگر پدر یا جدّ پدرى براى پسر نابالغ خود زن بگیرد ، پسر باید بعد از بالغ شدن خرج آن زن را بدهد ، و بنابر احتیاط واجب از خرج قبل از بلوغ ـ در صورت تمكین زن و تمكّن پسر از لذت بردن ـ به صلح یا غیر آن یقین به برائت ذمّه حاصل كند.
(مسأله 2379) اگر پدر يا جدّ پدري براي پسر نابالغ خود، زن بگيرد1، چنانچه پسر درموقع عقد مالي داشته، مديون مهر زن است و اگر در موقع عقد مالي نداشته2، پدر يا جدّ او بايد مهر زن را بدهند.
اين مسأله در رساله آيات عظام مكارم ،بهجت نیست.
1- سيستاني: چنانچه پسر در موقع عقد مالي نداشته، پدر يا جد او بايد مهر زن را بدهد و همچنين اگر مالي داشته باشد ولي پدر يا جد ضامن مهر شود و در غير اين دو صورت اگر مهر بيش از مهر المثل نباشد، يا آن كه مصلحتي اقتضا كند كه مهر بيش از مهر المثل باشد، پدر يا جد مي توانند مهر را از مال پسر بپردازند، و الا نمي توانند بيش از مهر المثل را از مال پسر بپردازند مگر آن كه او بعد از بلوغ كار آنها را قبول كند.
زنجانی:  چنانچه پسر در موقع عقد مالی نداشته باشد باید کسی که برای پسر زن گرفته مهر زن را بدهد و اگر پسر در موقع عقد مالی داشته خودش مدیون مهر زن است.
2- فاضل: و در ضمن عقد شرط نشده كه مهر بر عهده پدر يا جدّ پدري نيست...
مظاهری: رجوع کنید به ذیل مسأله 2375. و نیز مسأله اختصاصی 1993 بعد از مسأله 2463 متن اصلی.
مسأله اختصاصي
فاضل: مسأله ۲۴۹۷- اگر پدر و جدّ پدري مسلمان نباشند ولي دختر باكره رشيده مسلمان باشد، اجازه آنها در ازدواج او لازم نيست.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -