انهار
انهار
مطالب خواندنی

دعاوى زوجين

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال 33 - اگر زوجين در اصل طلاق اتفاق داشته باشند و در رجعى و خلعى بودن آن خلاف كنند و دليلى در بين نباشد قول كدام مقدم است و اگر از باب تداعى باشد و هر دو قسم بخورند وظيفه چيست؟

جواب:  در فرض سئوال قول، قول مدعى رجعى بودن است با يمين.

سؤال 34 - زنى در عده طلاق رجعى حامله مىشود و مىگويد حمل از شوهرم مىباشد چون او به من رجوع كرده است و شوهر منكر رجوع مىشود در اين صورت حمل ملحق به شوهر مىشود يا خير و زن براى اثبات رجوع بينه ندارد.

جواب:  در صورت مفروضه كه زوجه مدعى رجوع زوج در عده است وبينه ندارد و زوج منكر رجوع است زوج بايد قسم بخورد و در صورت قسم خوردن بر عدم رجوع و عدم دخول، حمل از اين جهت به او ملحق نمىشود ولى اگر احتمال آن برود كه حمل از دخول قبل از طلاق تكون يافته باشد حمل ملحق بزوج است.

سؤال 35 - مردى در نزد حاكم شرع ادعاى زوجيت زنى را نمود و زن منكر است و قسم خورده و شوهر ديگر كرد و بعد از چند سال كه اولاد هم آورده آمده در نزد همان حاكم شرع اقرار به زوجيت شوهر اول مىكند و مىگويد من قسم دروغ خوردم تكليف اين زن را در خصوص كسوه و نفقه و مهريه و حال اولاد وغيرها بيان فرمائيد.

جواب:  در فرض سئوال، اقرار زن به زوجيت، براى شوهر اول نسبت به حق زوج دوم در صورتى كه تصديق زوجه را ننمايد و نداند آيا زن در اقرار خود صادقه يا كاذبه است اثرى ندارد ولى چنانچه زوج دوم از اول علم به دروغ بودن قسم زن و بقاء او به عقد زوج اول داشته، اولاد نسبت به زوج دوم ولد زنا است و فورا بايد از هم جدا شوند و زن بر زوج دوم حرام مؤبد است و از هيچ يك حق نفقه و كسوه و سكنى نداشته و مهر هم از شوهر دوم طلب ندارد، و در صورت شك زوج دوم، در صدق و كذب زن، تمام حقوق زوجيت او براى خود باقى است و بايد نفقه بدهد و اولاد نسبت بزوج دوم حلال زاده است و اما مادر از آنها ارث نمىبرد و بچه ها از مادر ارث مىبرند و زن حتى الامكان بايد با شوهر دوم معامله اجنبى را نمايد و حق گرفتن نفقه و مهر ندارد و اگر زن عالم به حكم و موضوع بوده و زوج اول هم در محل در دسترس زن بوده و با اين حالت حاضر به مواقعه با ديگرى شده حكم زناى محصنه را دارد كه سنگسار باشد.

سؤال 36 - زوجه مدعى ضرب است و شوهر مقر است اما ادعا مىكند كه زوجه ناشزه است وضرب زوجه به جهت نشوز واقع شده، كيفيت حكم چگونه است؟

جواب:  در نشوز نيز زوج حق ضربى كه موجب قصاص يا ديه شود ندارد و اگر ضربى باشد كه قصاص يا ديه ندارد زوج مدعى است و در صورتى كه زوجه نشوز را انكار كند زوج بايد اثبات كند و در صورت عدم ثبوت نشوز، زوج بايد از گناهى كه كرده توبه نمايد و از زوجه استرضاء كند.

سؤال 37 - زوج مدعى عقد منقطع، و زوجه منكر بوده و عقد را دائم دانسته و تقاضاى نفقه يا طلاق دارد و زوج حاضر به استحلاف زوجه نبوده و مدت را هم منقضى مىداند، زوجه در صورت توقف دعوى سرگردان بوده و وضعش مشخص نيست وبينه هم ندارد وظيفه حاكم شرع در صورت تقاضاى زوجه چيست؟

جواب:  زوج كه ادعاى قيد زائد، (موقت بودن) را در عقد نكاح مىكند، بايد بر دعواى خود بينه اقامه كند و اگر نكرد، حق قسم دادن زوجه را دارد، اگر زوجه قسم بخورد، عقد محكوم به دوام است و آثار عقد دائم بر آن مترتب مىشود، و چنانچه زوج حاضر به استحلاف نشود، واجب است نفقه زوجه را بپردازد و اگر حاضر به استحلاف شد و زوجه قسم نخورد، عقد محكوم به انقطاع است.

سؤال 38 - زنى از خانه شوهرش به منزل پدر خود رفته و شش ماه بلكه زيادتر در آنجا مانده و مىگويد شوهرم مرا از منزل بيرون كرده و بر اين اساس، ادعاى نفقه مدت فوق را مىنمايد شوهر مىگويد من او را بيرون نكرده‌ام و خودش بدون رضايت من بيرون رفته وعلى هذا استحقاق نفقه ندارد و هيچ كدام بر قول خود شاهد و دليل ندارند در اين صورت نفقه ايام گذشته به زن مىرسد يا نه؟

جواب:  در فرض سئوال كه زوجه اقرار دارد در منزل زوج نبوده اگر بينه اقامه كند كه زوج او را بيرون كرده و مانع از آمدن به خانه بوده حق نفقه دارد و اگر بينه ندارد حق دارد زوج را قسم بدهد و اين نزاع موضوعى است و احتياج به مرافعه شرعيه دارد.

سؤال 39 - زيد زن خودش را طلاق داد بعد از طلاق به قصد رجوع به مطلقه گفت بيا برو خانه و اصرار كرد ليكن زن قبول نكرده فرار نمود و بر اين گفته، زيد شاهد هم دارد، آيا براى رجوع، لفظ رجعت بايد گفته شود يا هر لفظى كه بر رجوع دلالت كند كافى است؟

جواب:  در فرض سئوال، زن در عده رجعيه، حق سكونت در خانه‌اى كه بوده از زوج دارد و لذا مجرد گفتن زوج به زوجه برو خانه، دلالت بر رجوع ندارد ولى چنانچه بعدا زوج در عده بگويد من اين كلمه را به قصد رجوع گفتم اين گفتار فعلى او رجوع است اما اگر اين ادعا را بعد از عده بنمايد مسموع نيست.

سؤال 40 - زن شوهردارى وضع حمل مىكند و اعلام مىدارد كه مولود مربوط به شوهر وى نيست و از يك رابطه نا مشروع به دنيا آمده و شوهر نيز او را تصديق كرده و بالاتفاق نفى ولد مىكنند، حال بفرمائيد آيا در مورد سئوال لعان جارى مىشود يا خير؟

جواب:  مفروض سئوال مورد لعان نيست.

سؤال 41 - بر فرضى كه لعان مورد نداشته باشد به صرف اظهارات زوجين مبنى بر نفى ولد - نفى ولد محقق مىگردد يا نه؟ و بر فرضى كه اظهارات ايشان براى نفى ولد كافى نباشد و آنان علم داشته باشند به اين كه فرزند از يك رابطه نامشروع متولد شده تكليف چه خواهد بود؟

جواب:  در صورتى كه امكان الحاق ولد به آنها باشد نفى ولد محتاج به اثبات است و اگر ثابت نكردند اقرار بر ضرر خودشان حجت است و بر ضرر غير حجت نيست.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -