انهار
انهار
مطالب خواندنی

مسائل متفرقه اجاره

بزرگ نمایی کوچک نمایی
(مسأله 2193) مالي را كه مستأجر بابت اجاره مي دهد1 بايد معلوم باشد2. پس اگر چيزهايي است كه مثل گندم با وزن معامله مي كنند، بايد وزن آنها معلوم باشد و اگر از چيزهايي است كه مثل تخم مرغ3 با شماره معامله مي كنند، بايد شماره آن معين باشد و اگر مثل اسب و گوسفند است4، بايد اجاره دهند آن را ببيند، يا مستأجر خصوصيات آن را به او بگويد.
این مسأله در رساله آیت الله مکارم نیست.
1- بهجت: چيزي را كه مستأجر به عنوان مال الاجاره مي دهد...
2- سبحانی: [پایان مسأله]
مظاهری:  بنابراین اگر خانه را اجاره نماید و مبلغ مال الاجاره را تعیین نکند اجاره باطل است.
3- خوئي، تبريزي، سيستاني، زنجانی، وحید: مثل پولهاي رايج...
نوری: مثل پول...
بهجت: مثل گردو...
فاضل: مثل تخم مرغ يا اسكناس...
4- بهجت: كه با مشاهده آنها را مي خرند...
زنجانی: مثل ماشین و اسب است باید با دیدن یا به گونه دیگری خصوصیات آن برای طرفین معلوم باشد.
امام خامنه ای، رساله آموزشی، ص ۱۸۸ -
شرایط اجرت
اجرت معلوم و مقدار آن مشخص و معین باشد؛ اگر مکیل (۱) یا موزون (۲) یا معدود (۳) است، باید معلوم باشد که چند پیمانه یا چند کیلوگرم یا چند عدد است و اگر از چیزهایی است که باید دیده شود و مشاهده گردد یا اینکه وصف کردن آن کافی است، باید به ترتیب مشاهده یا وصف شود.
نکته: اجرت می‌تواند موارد ذیل باشد:
۱. یک شیء مشخص: این انگشتر؛ ۲. یک چیز کلی در ذمه مستأجر: هزار تومان؛ ۳. یک عمل: یک روز برای موجر بارکشی کردن؛ ۴. منفعت: یک ماه اجاره ماشین و بهره‌‌مندی از آن؛ ۵. حق قابل انتقال: حق استفاده از وام.
(۱) پیمانه‌‌ای (۲) وزن کردنی (۳) شمردنی
(مسأله 2194) اگر زميني را براي زراعت جو، يا گندم1 اجاره دهد و مال الاجاره را جو يا گندم همان زمين 2 قرار دهد اجاره صحيح نيست3.
این مسأله در رساله آیت الله اراکی نیست.
1- فاضل، نوري: يا محصول ديگر...
2- فاضل: مال الاجاره را از محصول همان زمين...
سبحانی: جو یا گندم یا دیگر محصولات همان زمین...
3- مكارم: همچنين در مقابل محصولات ديگر زمين.
*****
خوئي و تبريزي 2202، سیستانی2204: مسأله- اگر زميني را براي زراعت اجاره دهد و مال الاجاره را حاصل همان زمين يا زمين ديگر كه فعلاً موجود نيست قرار دهد* اجاره صحيح نيست. و اگر مال الاجاره بالفعل موجود باشد مانعي ندارد.
* سیستاني: و یا اینکه کلی در ذمّه قرار دهد مشروط به آنکه از حاصل همان زمین پرداخت شود، اجاره صحیح نیست، و اگر حاصل زمین بالفعل موجود باشد مانعی ندارد.
بهجت: مسأله ۱۷۳۸- اگر زميني را براي زراعت اجاره دهد و مال الاجاره را حاصل همان زمين قرار دهد، در صورتي كه حاصل موجود باشد كه بتوان آن را درو كرد، اجاره صحيح است، و اگر حاصل، موجود نباشد اجاره صحيح نيست، ولي در همين صورت اخير اگر مستأجر مال الاجاره را به ذمّه بگيرد و شرط كند كه آن را از حاصل همان زمين پرداخت كند، اجاره صحيح است.
جوادی آملی: مسئله ۲۳۶۲. اجارۀ زمین، جهت زراعت، در صورتی که اجاره‌بهای آن، محصول همان زمین قرار داده شود، باطل است و اگر اجاره‌بها محصولِ زمین دیگر باشد، یا کلّی در ذمّه قرار گیرد، اشکالی ندارد، هرچند آن را از حاصل همان زمین پرداخت کند.
زنجانی: مسأله 2202- اگر مال الاجاره را حاصل زمینی که به حسب متعارف معلوم نیست  که حاصل دارد یا خیر قرار دهند اجاره باطل است خواه مورد اجاره  همین زمین باشد یا چیز دیگر و در باطل بودن اجاره فرقی نمی کند  که مال الاجاره مقدار معینی از محصول آن زمین مانند هزار کیلو یا کسری از آن مانند نصف محصول باشد.
وحید: مسأله 2222- اگر زمینى را براى زراعت اجاره دهد و مال الاجاره را حاصل همان زمین یا زمین دیگر كه فعلا موجود نیست قرار دهد ، اجاره صحیح نیست ، و اگر مال الاجاره بالفعل موجود باشد یا به مافى الذمّه اجاره كند مانعى ندارد.
مظاهری: مسأله ۱۷۵۳- اگر زمينى را براى زراعت جو يا گندم يا محصول ديگر اجاره دهد، گرچه مال الاجاره را از محصول همان زمين قرار دهد، اجاره صحيح است.
(مسأله 2195) كسي كه چيزي را اجاره داده، تا آن چيز را تحويل ندهد، حقّ ندارد اجاره آن را مطالبه كند1 و نيز اگر براي انجام عملي اجير شده باشد، پيش از انجام عمل حقّ مطالبه اجرت ندارد2.
1- وحید: مگر این كه شرط كرده باشد كه قبل از تحویل اجاره را بدهند...
2- گلپايگاني، صافي: مگر آن كه شرط كرده باشد يا معمول باشد كه قبل از عمل اجرت را بدهند.
تبريزي: مگر در مواردي كه متعارف، دادن اجرت قبل از عمل باشد مثل اجيرشدن براي حجّ و زيارت، يا اجير، اداء اجرت را قبل از عمل شرط كند.
سيستاني: مگر در مواردي كه معمول است اجرت پيش از انجام عمل پرداخت شود، مانند اجير براي حجّ.
فاضل: مگر اينكه شرط خلاف آن بشود و يا متعارف، آنگونه باشد.
سبحانی:  مگر اینکه عرف و عادت بر خلاف باشد.
وحید: مگر آن كه شرط شده باشد كه اجرت را قبل از عمل بدهد و یا این كه معمول و متعارف باشد ، مانند استیجار براى حجّ و قضاى نماز و روزه.
*****
زنجانی: مسأله 2203-  کسی که چیزی را اجاره داده تا آن را در اختیار مستأجر نگذارد  حق ندارد  مال الاجاره را مطالبه کند  مگر در اجاره شرط کرده باشند  و کسی که برای انجام عملی اجیر شده باشد در صورتی که  شرط نکرده باشند  قبل از انجام عمل حق مطالبه اجرت را ندارند بلی چنانچه معمول باشد  که پیش از انجام عمل اجرت را بدهند. –مثل اجیر شدن برای حج یا زیارت در زمان کنونی- می تواند قبل  از عمل اجرت را مطالبه کند مگر شرط تأخیر کرده باشند.
جوادی آملی: مسئله ۲۳۶۳.  کسی که چیزی را اجاره داد، حق ندارد پیش از تحویل آن به مستأجر، اجاره‌بها را بخواهد؛ نیز اگر برای انجام دادن کاری اجیر شد، نمی‌تواند پیش از انجام دادن آن کار، اجرت را درخواست کند، مگر در صورت شرط یا رسم پذیرفته شده.
امام خامنه ای، رساله آموزشی، ص ۱۹۶ - زمان تسلیم اجرت
۱. اجاره مال (عین) --- به محض تحویل دادن عین(مثل خانه) مستأجر باید کل اجرت را بپردازد؛ مگر شرطی غیر آن در ضمن عقد اجاره بوده باشد.
۲. اجاره عمل (کسی اجیر شده کاری انجام دهد) --- پس از اتمام عمل، طرف مقابل وظیفه دارد اجرت را بپردازد؛ مگر شرطی خلاف این در ضمن عقد شده باشد.
مثال۱: اگر خانه‌‌ای را اجاره کرده‌‌ایم، باید کل مبلغ اجاره یک‌‌سال را در همان روز تحویل خانه، بپردازیم؛ مگر شرط شده باشد ماهانه پرداخت شود.
مثال۲: اگر کسی را اجیر کرده باشیم تا خانه‌‌ای را نقاشی کند، نقاش نمی‌‌تواند پیش از اتمام عمل، اجرت را مطالبه کند. مگر ضمن قرارداد با نقاش قرار گذاشته باشیم که مثلاً نصف آن را در ابتدای کار و ربع آن را در روز دوم و بقیه را در روز بعد پرداخت کنیم که در این صورت باید طبق آنچه شرط شده است، عمل شود.
مسأله اختصاصي
مكارم: مسأله 1868- مستحبّ است اجرت كارگر را قبل از آن كه عرق او بخشكد به او بدهند، مگر اين كه خود كارگر مايل نباشد و مثلاً مي خواهد حقوق خود را ماه به ماه بگيرد.
(مسأله 2196) هرگاه چيزي را كه اجاره داده تحويل دهد، اگر چه مستأجر تحويل نگيرد يا تحويل بگيرد1 و تا آخر مدت اجاره از آن استفاده نكند، بايد مال الاجاره آن را بدهد.
1- نوري: اگر چه مستأجر تحويل نگيرد، يا تحت اختيار او قرار گرفته و يا تحويل گرفته...
*****
جوادی آملی: مسئله ۲۳۶۴. هرگاه اجاره‌دهنده مورد اجاره را در اختیار مستأجر قرار دهد، می‌تواند اجاره‌بها را طلب کند، هرچند مستأجر نخواهد آن را تحویل بگیرد؛ یا تا پایان مدت اجاره از آن استفاده نکند.
(مسأله 2197) اگر انسان اجير شود كه در روز معيني كاري را انجام دهد و در آن روز براي انجام آن كار حاضر شود، كسي كه او را اجير كرده، اگر چه آن كار را به او مراجعه نكند، بايد اجرت او را بدهد1، مثلاً اگر خياطي را در روز معيني براي دوختن لباسي اجير نمايد و خياط در آن روز آماده كار باشد، اگر چه پارچه را به او ندهد كه بدوزد، بايد اجرتش را بدهد چه خياط بيكار باشد، چه براي خودش يا ديگري كار كند.
1- مظاهری: [پایان مسأله].
مكارم: مثلاً اگر بنّايي را براي ساختن بنايي در روز معيني اجير كند و بنّا در آن روز آماده كار باشد ولي صاحب كار طفره برود و بنّا در آن روز بيكار بماند، بايد اجرتش را بدهد امّا اگر براي خودش يا ديگري كار كند احتياط آن است كه فقط تفاوت را از صاحب كار اوّل بگيرد (در صورتي كه مزد دوم كمتر باشد).
سبحانی: كسى كه او را اجير كرده مقدمات كار او را فراهم نكند بايد اجرت او را بدهد..
*****
جوادی آملی: مسئله ۲۳۶۵. اگر  کسی اجیر شد که در زمان معیّن کاری را انجام دهد، به صورتی که محور اصلی اجاره، «کار در زمانِ محدود» باشد و در آن مدت، آمادۀ انجام دادن کار شد، حق درخواست اجرت را دارد، هرچند صاحب کار به او رجوع نکند و او نیز برای خود یا دیگری کار کند؛ ولی اگر محور اصلی اجاره، «واگذاریِ زمانِ معیّن» باشد، به گونه‌ای که اجیرکننده مالک مدّت محدود شد، اجیر حق ندارد بدون اذن اجیرکننده، کاری برای خود یا دیگری انجام دهد و اگر انجام داد و او راضی شد، پولی که در برابر کار دوم قرار دارد، مال اجیرکننده است و اجیرشونده فقط اجرت اصلی خود را از او طلب می‌کند.
(مسأله 2198) اگر بعد از تمام شدن مدّت اجاره معلوم شود كه اجاره 1باطل بوده، مستأجر بايد مال الاجاره را به مقدار معمول2 به صاحب ملك بدهد. مثلاً اگر خانه اي را يك ساله به صد تومان اجاره كند بعد بفهمد اجاره باطل بوده، چنانچه اجاره آن خانه معمولاً پنجاه تومان است، بايد پنجاه تومان رابدهد و اگر دويست تومان است3، بايد دويست تومان را بپردازد4. و نيز اگر بعد از گذشتن مقداري از مدّت اجاره معلوم شود كه اجاره باطل بوده5، بايد اجاره آن مدّت را به مقدار معمول به صاحب ملك بدهد6.
1- مظاهری: یا در اثناء مدت...
2- سيستاني: مستأجر بايد اجرت المثل آن مال را...
3- خوئي، تبريزي: در صورتي كه اجاره دهنده صاحب مال يا وكيل آن بوده، لازم نيست بيش از صد تومان بدهد و اگر غير اينها بوده...
سيستاني: در صورتي كه اجاره دهنده صاحب مال يا وكيلي بوده كه حقّ تعيين اجرت را نيز داشته و از اجاره معمولي خانه هم اطّلاع داشته است لازم نيست بيش از صد تومان بدهد و اگر غير اينها بوده...
4- مظاهری: [پایان مسأله]
فاضل: مستأجر بايد مال الاجاره را به مقدار ارزش معمولي به صاحب ملك بدهد؛ مثلاً اگر خانه اي را يك ساله به هزارتومان اجاره كند، بعد بفهمد اجاره باطل بوده، چنانچه اجاره آن خانه معمولاً پانصد تومان است بيش از پانصد تومان لازم نيست بدهد...
5- خوئي، تبريزي، سيستاني: نسبت به اجرت مدّت گذشته نيز اين حكم جاري است.
6- بهجت: و اين در صورتي است كه صاحب ملك عالم به بطلان اجاره نباشد، كه در صورت علم، استحقاق گرفتن اجرة المثل توسط مالك، محلّ تأمّل است، و اگر علّت بطلان اجاره، نداشتن اجرت باشد، بعيد نيست كه عملّ مجّاني و تبرّعي باشد و استحقاق اجرت در آن نباشد.
*****
وحید: مسأله 2226- اگر بعد از تمام شدن مدّت اجاره معلوم شود كه اجاره باطل بوده ، مستأجر باید اجرة المثل را بدهد ، ولى اگر اجرة المثل بیشتر از اجرتى باشد كه در اجاره معین شده ، در صورتى كه اجاره دهنده صاحب مال یا وكیل او بوده ، بنابر احتیاط واجب نسبت به زاید بر اجرت معین شده مصالحه شود ، و نیز اگر بعد از گذشتن مقدارى از مدّت اجاره معلوم شود كه اجاره باطل بوده ، نسبت به اجرت مدت گذشته همین حكم جارى است.
مكارم: مسأله 1871- هرگاه بعد از تمام شدن مدّت اجاره يا در اثناء بفهمد اجاره باطل بوده مستأجر بايد مال الاجاره را به مقدار ارزش معمولي به صاحب ملك بدهد (خواه كمتر از مقدار قرارداد باشد يا بيشتر) پس اگر ارزش معمولي ماهي يك هزارتومان است ولي او به پانصد تومان يا دوهزار تومان اجاره كرده بايد همان يك هزار تومان را بدهد.
جوادی آملی: مسئله ۲۳۶۶. اگر پس از تمام شدن زمان اجاره، معلوم شود که اجاره باطل بود و چیزی که مورد اجاره واقع شد، منفعت حلال دارد، مستأجر باید مبلغی به مقدار متعارف (اجرت مثل) را به عنوان اجاره‌بها بپردازد؛ نه مبلغ تعیین‌شده را؛ خواه اجاره‌بهای معمول، کمتر از مقدار قراردادشده باشد یا بیشتر. اگر در اثنای زمان اجاره، بطلان اجاره معلوم شود، برای مدت گذشته اجاره‌بهای متعارف (اجرت مثل) پرداخت می‌شود.
زنجانی: مسأله 2206- اگر بعد از تمام شدن مدت اجاره  معلوم شود  که اجاره باطل بوده  و مستأجر مورد اجاره را  تحویل گرفته باشد چنانچه  اجاره معمولی  مساوی  یا کمتر از اجاره تعیین شده باشد مستأجر باید اجاره معمولی آن را بدهد و اگر اجاره معمولی بیشتر باشد چنانچه اجاره دهنده  تنها در صورت صحیح بودن اجاره  به اجاره تعیین شده راضی بوده  تمام  اجاره معمولی را می تواند بگیرد  ولی اگر اجاره دهنده به طور کلی   (خواه اجاره صحیح باشد خواه باطل) به اجاره تعیین شده راضی باشد نمی تواند بیشتر از آن بگیرد مثلا در مواردی که  اجاره دهنده با آگاهی از اینکه اجاره انها از نظر شرع  باطل است  و لازم نیست مورد اجاره را در اختیار مستأجر بگذارد به این کار اقدام ورزد چون اجاره دهنده با توجه به باطل بودن اجاره به مبلغ کمتر راضی بوده نمی تواند بیشتر از اجاره تعیین شده  از مستأجر بگیرد و اگر بعد از گذشتن مقداری از مدت اجاره  معلوم شود  که اجاره باطل بوده  نسبت به اجرت مدت گذشته همین حکم جاری است.
(مسأله2199) اگر چيزي را كه اجاره كرده از بين برود1، چنانچه در نگهداري آن كوتاهي نكرده و در استفاده بردن از آن هم زياده روي ننموده، ضامن نيست2. و نيز اگر مثلاً پارچه اي را كه به خياط داده از بين برود3، در صورتي كه خياط زياده روي نكرده4 و درنگهداري هم كوتاهي نكرده باشد، نبايد عوض آن را بدهد5.
این مسأله در رساله آیت الله اراکی نیست.
1- زنجانی: یا معیوب شود...
نوري: مثلاً ماشين را براي رفتن ازقم به تهران كرايه كرده بود از بين برود...
2- سبحانی: [پایان مسأله].
فاضل: مثلا  پارچه ای را که به خیاط داده از بین برود یا در آتش سوزی بسوزد در صورتی که خیاط زیاده روی نکرده  و در نگهداری آن هم کوتاهی  نکرده باشد واجب نیست عوض آن را بدهد.
مظاهری: مثلاً خانه‏اى را كه اجاره كرده به واسطه سيل خراب شود يا ماشينى را كه اجاره كرده دزد ببرد، ضامن نيست.
3- زنجانی:  اگر مثلا پارچه ای را که به خیاط داده دزد ببرد  یا در آتش سوزی بسوزد ...
4- گلپايگاني، صافي: در صورتي كه خياط بر خلاف دستور او عمل نكرده...
5- بهجت: لازم نيست عوض آن را بدهد و ادّعاي آنها در اين باره مسموع است.
زنجانی: در صورتی که خیاط در نگهداری آن کوتاهی نکرده باشد  لازم نیست عوض آن را بدهد.
سيستاني، وحید: ضامن نيست.
*****
مكارم: مسأله 1872- اگر چيزي را كه اجاره كرده تلف شود، يا معيوب گردد چنانچه در نگهداري آن كوتاهي نكرده و در استفاده از آن زياده روي ننموده باشد ضامن نيست مثلاً اگر پارچه اي كه به خياط داده دزد ببرد يا در آتش سوزي از بين برود در صورتي كه در حفظ آن كوتاهي نكرده باشد مسئول نيست ولي اگر بر اثر اشتباه يا هر علت ديگر آن را با دست خود ضايع يا معيوب كرده باشد ضامن است، مگر اين كه عيب از خود جنس باشد مثلاً جنس پارچه طوري است كه با اطو زدن خراب مي شود دراين صورت ضامن نيست.
جوادی آملی: مسئله ۲۳۶۷. اگر چیزی که اجاره کرده از بین برود یا آسیب ببیند، در صورتی که در نگهداری آن کوتاهی نکرده و در استفادۀ از آن زیاده‌روی ننموده باشد، ضامن نیست و در این جهت، فرقی بین وسیله نقلیّه و ابزار صنعت و لباس‌های خیّاطی نیست.
(مسأله 2200) هرگاه صنعتگر چيزي را كه گرفته ضايع كند1، ضامن است.
این مسأله در رساله آيات عظام اراكي و مکارم  نیست.
1- نوري: مثلاً پارچه اي را گرفته كه لباس بدوزد، خراب كند و ناقص بدوزد...
*****
سيستاني: مسأله 2210- هرگاه اجير كه مي خواهد كاري را بر مال مستأجر انجام دهد مانند خيّاط و صنعتگر، چيزي را كه گرفته ضايع كند، ضامن است.
زنجانی: مسأله 2208-  هر گاه صنعتگر چیزی را که گرفته در اثر مسامحه و سهل انگاری ضایع کند  ضامن است همچنین اگر شرط کرده باشند که در صورت ضایع کردن  ضامن باشد و در غیر این دو صورت چنانچه صنعتگر بر طبق قواعد ان صنعت که برای معمول صنعتگران  شناخته شده است  رفتار نکرده باشد  ضامن است مگر آنکه قبل از انجام کار از مالک برائت گرفته باشد یعنی رضایت او را جلب کرده باشد که در صورت ضایع کردن صنعتگر ضامن نباشد که در این صورت اگر  در اثر غفلت  -و نه مسامحه و سهل انگاری- چیزی را که گرفته ضایع کند ضامن نیست. و چنانچه صنعتگر بر طبق قواعد آن صنعت رفتار کرده ضامن نیست هر چند قبل از انجام کار  از مالک برائت نگرفته باشد .
مظاهری: مساله ۱۷۵۹- هر گاه صنعتگر متخصّص باشد و در كار خود دقّت و احتياط لازم را نموده باشد، اگر چيزى را كه گرفته ضايع كند ضامن نيست، و همچنين اگر كسى سربريدن حيوان را بداند و با اينكه دقّت و احتياط لازم را نموده، حيوان را حرام كند، ضامن نيست.
جوادی آملی: مسئله ۲۳۶۸. اگر اجیر از عهدۀ کاری که مورد اجاره واقع شده بر نیاید و آن را عیبناک یا ناقص کند، گذشته از آنکه حقّ درخواست اجرت را ندارد، ضامن چیزی است که آن را ضایع کرده است.
(مسأله 2201) اگر قصاب سر حيواني را ببرد و آن را حرام كند1، چه مزد گرفته باشد، چه مجّاني سر بريده باشد2، بايد قيمت آن را به صاحبش بدهد3.
این مسأله در رساله آیت الله بهجت نیست.
1- زنجانی: چنانچه مطابق قاعده سر بریدن حیوان -که برای معمول کسانی که سر حیوان را می برند شناخته شده است- رفتار نکرده باشد، ضرری را که به مالک زده ضامن است، چه مزد گرفته باشد و چه مجّانی سر بریده باشد.
2-سبحانی: چه مزد گرفته باشد- و بنابراحتیاط- چه مجانی سر بریده باشد...
3- مكارم: و مزدي هم طلبكار نيست.
زنجانی: ضرری را به مالک زده است  ضامن است.
مظاهری: رجوع کنید به ذیل مسأله 2200.
*****
جوادی آملی: مسئله ۲۳۶۹. اگر قصّاب، هنگام بریدن سر حیوان، دستور شرعی آن را رعایت نکند و حیوان مردار شود، گذشته از آنکه حقّ درخواست اجرت را ندارد، ضامن قیمت آن حیوان است.
(مسأله 2202) اگر حيواني را اجاره كند و معين نمايد كه چقدر بار بر آن بگذارد، چنانچه بيشتر از آن مقدار بار كند و آن حيوان بميرد يا معيوب شود ضامن است، و نيز اگر مقدار بار را معين نكرده باشند و بيشتر از معمول بار كند و حيوان تلف شود، يا معيوب گردد، ضامن مي باشد1.
این مسأله در رساله آيات عظام:  اراكي و مكارم  و مظاهری نیست.
1- گلپايگاني، خوئي، تبريزي، صافي: و درهر دو صورت، اجرت زيادي بار را بر حسب معمول نيز بايد بدهد.
بهجت: و در هر صورت اجرت استفاده بيش از آن را نيز بايد بر حسب معمول بپردازد.
فاضل: و اجرت مقدار زياده را هم بدهكار است.
وحید: و در هر دو صورت  برای مقدار زیادی که استفاده کرده باید اجرة المثل بدهد.
*****
سيستاني2212، زنجانی 2210: مسأله- اگر حيواني يا وسيله اي را اجاره كند و معيّن نمايد كه چقدر بار بر آن حمل کند، چنانچه بیشتراز آن مقدار بار كند و آن حيوان يا وسيله، تلف يا معيوب شود، ضامن است؛ و همچنين است اگر مقدار بار را معين نكرده باشند ولي بيشتر از معمول بار كند و در هر دو صورت اجرت زيادي را بر حسب معمول نيز بايد بدهد.
جوادی آملی: مسئله ۲۳۷۰. اگر حیوان یا وسیله نقلیّه‌ای را اجاره کند و معیّن نماید یا به صورت رایج معلوم باشد که چه مقدار بار باید بر آن حمل شود و در صورت زیاد نمودن بار، حیوان یا وسیله دیگر از بین برود یا آسیب ببیند، خسارت وارد را ضامن است و باید برای بار زائد، اجاره‌بهای متعارف (اجرت مثل) بپردازد.
(مسأله 2203) اگر حيواني را براي بردن بار شكستني اجاره دهد چنانچه آن حيوان بلغزد، يا رم كند و بار را بشكند صاحب حيوان ضامن نيست. ولي اگر بواسطه زدن1 و مانند آن2 كاري كند كه حيوان زمين بخورد و بار را بشكند ضامن است3.
این مسأله در رساله آيات عظام:  اراكي و بهجت نیست.
1- سيستاني: اگر به واسطه زدن  به مقدار غير معمول...
2- وحید: اگر به واسطه زدن  و مانند آن كه مأذون از طرف مالك نباشد ...
3- مكارم:  اگر به واسطه زدن  و مانند ان یا کوتاهی  در هدايت حيوان از راه مورد اطمينان حيوان به زمين بخورد و بار را بشكند ضامن است، همچنين در مورد چپ شدن اتومبيلها و تلف شدن بارها اگر تخلفات يا كوتاهي راننده، سبب تلف گردد ضامن است، امّا اگر اتومبيل سالم به علتي بعضي از قسمتهايش بشكند و چپ شود و بار تلف گردد ضامن نيست.
زنجانی: اگر براثر مسامحه صاحب حیوان مثلا به واسطه زدن غیر معمول یا بار زدن بار اضافی حیوان زمین بخورد و بار بشکند ضامن است.
سبحانی: و همچنين اتومبيل اگر چپ شود و مال تلف گردد، اگر راننده كوتاهى نكند، ضامن نيست.
*****
مظاهری: مسأله ۱۷۶۰- اگر اتومبيل را براى بردن بار اجاره دهد چنانچه آن اتومبيل چپ شود و بار آن تلف شود، در صورتى كه راننده لايق بوده و دقّت و احتياط لازم را هم نموده باشد، ضامن نيست.
جوادی آملی: مسئله ۲۳۷۱. اگر حیوان یا وسیله نقلیّه‌ای را جهت حمل بار شکستنی یا فاسدشدنی اجاره دهد، در صورتی که حیوان یا آن وسیله نقلیّه بدون هیچ‌گونه کوتاهی در هدایت آن بلغزد و بار آن بشکند یا فاسد شود، صاحب حیوان یا وسیله نقلیّه، ضامن نیست؛ ولی اگر بر اثر کوتاهی در هدایت آن یا زدن حیوان بیش از مقدار معمول شکستن یا فاسد شدن پدید آید، ضامن است.
(مسأله 2204) اگر كسي بچه اي را ختنه كند و ضرري به آن  بچه برسد، يا بميرد چنانچه بيشتر از معمول بريده باشد1، ضامن است و اگر بيشتر از معمول نبريده باشد ضامن نيست2.
این مسأله در رساله آیت الله اراکی نیست.
1- بهجت: به طوري كه بگويند تعدّي كرده ، ضامن است، ولي اگر بيشتر از معمول نبريده ضامن نيست، و اين در صورتي است كه به وليّ بچه گفته باشد كه در صورت حدوث ضرر، او ضامن نيست.
2- گلپايگاني، صافي: اگر فقط به او رجوع شده باشد ضامن نيست و امّا اگر تشخيص ضرر داشتن يا ضرر نداشتن را هم به عهده او گذاشته باشد جراح ضامن است.
فاضل: اگر متخصّص بوده و بيشتر از معمول نبريده باشد ضامن نيست، امّا اگر تشخيص ضرر داشتن يا ضرر نداشتن را هم به عهده او گذاشته باشند جراح ضامن است.
*****
خوئي و تبريزي 2212: مسأله- اگر كسي بچه را ختنه كند و آن بچه بميرد ضامن است خواه مقداري كه بريده بيشتر از معمول باشد يا نه، و امّا اگر ضرري به آن بچه برسد چنانچه بيشتر از معمول بريده باشد، ضامن است و اگر بيشتر از معمول نبريده باشد ضمان، محلّ اشكال و أحوط رجوع به صلح است.
سيستاني: مسأله 2214- اگر كسي بچه اي را ختنه كند و در كار خود كوتاهي نمايد، يا اشتباه كند مثل اين كه بيشتر از مقدار معمول ببرد و آن بچه بميرد، و يا به او ضرر برسد، ضامن است؛ و امّا اگر كوتاهي يا اشتباه نكرده باشد و بچه از اصل عمل ختنه بميرد، يا به او ضرر برسد، چنانچه در تشخيص اين كه آيا بچه ضرر مي بيند يا نه، به او رجوع نشده باشد، و نيز او نمي دانسته كه بچه ضرر مي بيند، ضامن نيست.
زنجانی: مسأله 2212- اگر کسی بچه ای را ختنه کند و ضرری به آن بچه برسد  یا بمیرد چنانچه اصول پزشکی را که برای متعارف اهل آن حرفه شناخته شده است رعایت کرده و با اجازه ولی انجام داده باشد ضامن نیست مگر شرط ضمان شده باشد که در این صورت  ضامن است بلی در صورتی که ولّی کودک رضایت داده باشد که پزشک در صورت غفلت ضامن ضرر نباشد اگر در اثر غفلت  ضرری به طفل وارد شده ضامن نیست ولی اگر در اثر مسامحه و سهل انگاری ضرری به طفل وارد شود ضامن است.
وحید: مسأله 2232- اگر كسى بچّه اى را به اذن ولىّ ختنه كند و ضررى به آن بچّه برسد یا بمیرد ، چنانچه بیشتر از معمول بریده باشد ضامن است ، و اگر بیشتر از معمول نبریده و تشخیص ضرر و عدم ضرر هم از طرف ولىّ به او واگذار نشده باشد ، و حاذق هم بوده و تقصیرى هم در مداوا نكرده باشد ، در مورد ضرر، عدم ضمان محلّ اشكال است مگر از ولىّ برائت گرفته باشد ، و در مورد تلف اگر از ولىّ برائت نگرفته باشد ضامن است.
مكارم: مسأله 1875- هرگاه طبيب به هنگام جراحي بيمار يا ختنه كردن كودك در اثر سهل انگاري ضرري به بيمار يا كودك برساند، يا سبب مرگ او گردد ضامن است و همچنين اگر خطا كند و سبب زيانی شود ولي اگر كوتاهي نكرده و مرتكب خطا نشده است، بلكه بر اثر عوامل ديگري، بيمار، معيوب گردد يا بميرد ضامن نيست به شرط اين كه در مورد كودك با اجازه وليّ اقدام كرده باشد.
جوادی آملی: مسئله ۲۳۷۲. هرگاه طبیب در جرّاحی بیمار، نیز متخصّص در ختنۀ کودک بر اثر دقّت نکردن یا اشتباه نمودن، سبب زیان یا مرگ آن‌ها شود، ضامن‌اند؛ ولی اگر ضرر یا مردن به هیچ‌وجهِ عمدی یا سهوی به طبیب و ختنه‌کننده استناد نداشت، ضامن نیستند.
مسأله اختصاصی
جوادی آملی: مسئله ۲۳۷۳. درمان کودک باید با اذن ولیّ او باشد.
(مسأله 2205) اگر دكتر به دست خود به مريض دوا بدهد، (يا درد و دواي مريض را به او بگويد و مريض دوا را بخورد1) چنانچه در معالجه خطا كند و به مريض ضرري برسد يا بميرد، دكتر ضامن است2. ولي اگر فقط بگويد3 فلان دوا براي فلان مرض فايده دارد4 و به واسطه خوردن دوا ضرري به مريض برسد، يا بميرد، دكتر ضامن نيست5.
این مسأله در رساله آیت الله اراکی نیست.
1- [قسمت داخل پرانتز در رساله آيات عظام : خوئي ، وحید و تبريزي نيست]
2- بهجت: [پایان مسأله]
3- نوري: همچنين اگر پس از مراجعه به او بگويد...
4- وحید: اگر بگوید: (فلان دوا برای فلان مرض فایده دارد) و اختیار را به مریض واگذارد...
5- نوري: در صورتي كه در فن خود مهارت و حذاقت لازم را نداشته باشد و يا مسامحه كند و عملاً اهميّت لازم را ندهد، ضامن است.
*****
فاضل: مسأله ۲۲۷۷- اگر پزشك به دست خود به مريض دوا بدهد يا تزريق كند، يا به عنوان طبابت نسخه اي براي بيمار بنويسد يا دستوري به او بدهد و مريض دارو را بخورد، چنانچه در طبابت و معالجه اش خطا كند و به مريض ضرري برسد يا بميرد، پزشك ضامن است. ولي اگر در مقام طبابت و معالجه نباشد بلكه به عنوان نظريه پزشكي در كتاب بنويسد يا بگويد فلان دارو براي فلان مرض فايده دارد و به واسطه خوردن دارو ضرري به مريض برسد يا بميرد پزشك ضامن نيست.
مكارم: مسأله 1876- هرگاه طبيب نسخه اي براي بيمار بنويسد يا دستوري به او بدهد، و يا شخصاً دوا را به او بخوراند يا تزريق كند، چنانچه در معالجه خطا كند و به مريض ضرري برسد يا بميرد ضامن است.
سيستاني: مسأله 2215- اگر پزشك با دست خود به مريض دوا بدهد و يا براي او دوايي توصيه كند و به واسطه خوردن دوا ضرري به مريض برسد يا بميرد، پزشك ضامن است، هر چند در معالجه كوتاهي نكرده باشد.
زنجانی: مسأله 2213- هر گاه طبیب نسخه ای برای بیمار بنویسد یا دستوری به او بدهد و بیمار به آن عمل کند یا شخصا دارویی را  به او بخوراند   یا تزریق کند  یا عملی روی بیمار  انجام دهد  و در اثر این کارها آسیبی به بیمار برسد  یا بمیرد  چنانچه طبیب بر طبق قواعد شناخته شده پزشکی رفتار کرده و این کار با اجازه بیمار یا ولی او  انجام شده  باشد ضامن نیست مگر شرط ضمان شده باشد.
جوادی آملی: مسئله ۲۳۷۴. هرگاه طبیب، درمان بیمار را به صورتی سرپرستی کند - مثلاً به او دارو دهد یا وی را تزریق کند یا دستور خوردن دارو یا انجام دادن کاری را به او بدهد - و در این طبابت اشتباه نماید و به بیمار زیان برسد یا بمیرد، ضامن است و اگر به هیچ‌وجه دستور ندهد، بلکه فقط راه درمان بیماری را در مقاله‌ای بنویسد یا در تدریس بیان کند و بیمار شخصاً به درمان خود اقدام نماید و آسیب ببیند، طبیب ضامن نیست.
مظاهری: مسأله ۱۷۶۲- اگر پزشک دقّت و احتياط لازم را بكند، چنانچه ضررى به مريض برسد و يا بميرد، ضامن نيست، و چون مراجعه به دكتر اجازه و رفع ضمان است، لازم نيست دكتر به مريض يا ولىّ او بگويد اگر ضررى به مريض برسد ضامن نباشد، گرچه اين اجازه و رفع ضمان كار خوبى است، ولى اگر اشتباه كند ضامن است.
(مسأله 2206) هرگاه دكتر به مريض يا وليّ او بگويد كه اگر ضرري به مريض برسد ضامن نباشد1، در صورتي كه دقت و احتياط خود را بكند2 و به مريض ضرري برسد، يا بميرد، دكتر ضامن نيست3.
این مسأله در رساله آیت الله اراکی نیست.
1- خوئي، تبريزي، سيستاني: هرگاه دكتر به مريض بگويد كه اگر ضرري به تو برسد ضامن نيستم...
بهجت: اگر ضرري به مريض برسد من ضامن نيستم...
2- نوري: و در فن خود حذاقت لازم را داشته باشد...
3- خوئي، تبريزي: اگر چه به دست خود دوا داده باشد.
مظاهری: رجوع کنید  به ذیل مسأله 2205
*****
وحید: مسأله 2234- هرگاه طبیب به مریض بگوید: (اگر ضررى به تو برسد ضامن نیستم) در صورتى كه حاذق بوده و دقّت و احتیاط خود را بكند و به مریض ضررى برسد یا بمیرد ، طبیب اگر چه به دست خود دوا داده باشد ضامن نیست.
مكارم: مسأله 1877- طبيب و جراح براي اين كه در مقابل خطا و اشتباهي كه مرتكب مي شوند ضامن نباشند، مي توانند به مريض يا وليّ او بگويند كه اگر ضرري بدون توجه، به مريض برسد ضامن نيستند و آنها قبول كنند، در چنين صورتي اگر دقت و احتياط لازم را بكنند و به مريض ضرري برسد، يا بميرد، طبيب و جراح ضامن نيستند.
جوادی آملی: مسئله ۲۳۷۵. طبیب یا جرّاح، اگر پیش از درمان، از بیمار یا سرپرست او تعهّد بگیرد که در صورت آسیب دیدن یا مُردن مریض، ضامن نباشد و آن‌ها قبول کنند و او کمال دقت را کرده باشد و در این حال، به بیمار زیانی برسد یا بمیرد، وی ضامن نیست.
زنجانی: مسأله 2214-  طبیب و جراح برای اینکه  در مقابل خطا و اشتباهی  هم که ممکن است برای آنها پیش  بیاید  ضامن نباشد می توانند از بیمار یا ولی شرعی او برائت بگیرند پس اگر بیمار یا ولی او پذیرفته باشند که اگر بر اثر غفلت  دکتر ضرری به بیمار برسد پزشک  ضامن نباشد چنانچه پزشک دقت لازم را بکند و در اثر غفلت  او  ضرری به بیمار برسد ضامن نیست. ولی اگر در اثر مسامحه و سهل انگاری ضرری بزند ضامن است.
(مسأله 2207) مستأجر1 و كسي كه چيزي را اجاره داده2، با رضايت يكديگر مي توانند معامله را به هم بزنند و نيز اگر در اجاره شرط كنند كه هر دو يا يكي از آنان حقّ به هم زدن معامله را داشته باشند، مي توانند مطابق قرارداد، اجاره را به هم بزنند.
1- زنجانی: اجاره عقدی است لازم و تنها با رضایت  طرفین یا یکی از اسباب حق خیار قابل فسخ است؛ بنابراین مستأجر ...
2- مکارم: مستأجر و مالک...
*****
مظاهری: مسأله ۱۷۶۳- اجاره از عقود لازم است، يعنى بدون رضايت يكديگر نمى‏توانند اجاره را به هم بزنند.
جوادی آملی: مسئله ۲۳۷۶. اجاره، عقد لازم است و باید برابر آن عمل شود و نمی‌توان آن را به هم زد، مگر در مواردی مانند آنکه با رضایت یکدیگر اجاره را به هم بزنند یا آنکه هر دو طرف یا یکی از آن‌ها در ضمن عقد شرط کنند که حق به هم زدن آن را داشته باشند.
امام خامنه ای، رساله آموزشی، ص ۱۸۸ -
احکام اجاره
۱. عقد اجاره عقدی لازم است؛ یعنی طرفین، حق بر هم زدن آن را ندارند؛ مگر اینکه اسباب شرعی آن وجود داشته باشد. (۱۶۴۸) و (۱۶۵۸)
۲. تمام خیارات جز خیار مجلس، ‌خیار حیوان و خیار تأخیر در عقد اجاره می‌تواند وجود داشته باشد.
۳. اگر چیزی‌‌که اجاره داده شده توسط مالک آن به فروش برسد، اجاره به قوت خود باقی است. (۱۶۵۰)
البته اگر مشتری جاهل باشد که مثلاً خانه قبلاً به کسی اجاره داده شده یا اینکه می‌دانسته اجاره داده شده، اما نمی‌‌دانسته مدت زمان اجاره طولانی است، حق فسخ دارد.
مساپل اختصاصی
امام خامنه ای، رساله آموزشی، ص ۱۸۹ -
۴. اجاره جزء مشاع جایز است. اما بدون اذن شرکا نباید به مستأجر تحویل داده شود.
۵. اجیر شدن برای واجبات عینی و کفایی باطل است؛ مگر واجبات کفایی‌‌که برای حفظ نظام جامعه و احتیاج مردم لازم است؛ مثل پزشک، مهندس و...
۶. در کارهایی می‌توان برای نایب شدن اجیر شد که نیابت در آن مشروع باشد؛ مثلاً اجیر شدن برای انجام نمازهای واجب انسان زنده، جایز نیست.
۷. اگر کاری به کسی محول شود و قرینه‌‌ای بر مجانی بودن آن نباشد، کارگر می‌‌تواند اجرت‌‌المثل آن کار را مطالبه کند؛ مگر در دلش مجانی کار کردن را قصد کرده باشد که در این صورت مستحق اجرت نیست؛ هر چند موجر قصدش دادن اجرت بوده باشد. (۱۶۵۷)
۸. اجاره دادن شیء اجاره شده به دیگری (مستأجر دوم) توسط مستأجر اول، در صورتی جایز است که موجر، شرطی مغایر آن نکرده باشد و قرینه‌‌ای هم در میان نباشد که بفهماند حق چنین کاری برای مستأجر وجود ندارد. همچنین کسی که برای کاری اجیر شده، در صورتی‌‌که برای او شرط مباشرت در کار، نشده باشد و قرینه‌‌ای هم برآن دلالت نکند، جایز است که در آن کار، فرد دیگری را اجیر نماید.
(مسأله 2208) اگر اجاره دهنده يا مستأجر بفهمد كه مغبون شده است، چنانچه در موقع خواندن صيغه1 ملتفت نباشد كه مغبون است، مي تواند اجاره را به هم بزند2. ولي اگر در صيغه اجاره3 شرط كنند كه اگر مغبون هم باشند حقّ به هم زدن معامله را نداشته باشند، نمي توانند اجاره را به هم بزنند.
1- خوئي، تبريزي، سيستاني: موقع اجاره نمودن...
2- سيستاني: به تفصيلي كه در مسأله [2124] گذشت...
3- سيستاني: اگر در قرارداد اجاره...
*****
زنجانی: مسأله 2216-  اگر اجاره دهنده یا مستأجر بفهمد  که مغبون شده است، چنانچه در موقع اجاره نمودن خیال  نمی کرده است که مغبون است و دیگری ضرر وی را جبران نکند می تواند اجاره را به هم بزند مگر در ضمن اجاره شرط  کنند  که اگر مغبون  هم باشند حق به هم زدن معامله را نداشته باشند که در این صورت نمی توانند اجاره را به هم بزنند.
جوادی آملی: مسئله ۲۳۷۷. اگر اجاره‌دهنده یا اجاره‌کننده مغبون شده باشد، می‌تواند اجاره را به هم بزند، مگر آنکه در حال عقد اجاره از قیمت آگاه بوده و اقدام کرده یا در حین عقد شرط کرده باشد که در صورت مغبون شدن، حق به هم زدن عقد را نداشته باشد.
وحید: مسأله 2236- اگر اجاره دهنده یا مستأجر بعد از اجاره بفهمد كه مغبون شده است ، مى تواند اجاره را به هم بزند ، ولى اگر در عقد اجاره شرط كنند كه اگر مغبون هم باشند حق به هم زدن معامله را نداشته باشند ، نمى توانند اجاره را به هم بزنند.
مكارم: مسأله 1879- اگر اجاره دهنده یا مستأجر بفهمد كه مغبون شده است  و قبلاً از قيمت با خبر نبوده، مي تواند اجاره را فسخ كند، ولي اگر در موقع اجاره شرط كنند كه اگر مغبون هم باشند، حقّ فسخ ندارند ، در اين صورت نمي توانند اجاره را به هم زنند
مظاهری: مسأله ۱۷۶۴- در احكام خريد و فروش گفته شد كه در يازده مورد مى‏توان معامله را فسخ كرد، در تمام آن يازده مورد، اجاره را نيز مى‏توان فسخ كرد مگر در مورد خيار مجلس و خيار حيوان و خيار تأخير
مسأله اختصاصی
مظاهری: مسأله ۱۷۶۵- اگر مستأجر در پرداخت مال الاجاره از حدّ متعارف تأخير كند، اجاره دهنده مى‏تواند اجاره را به هم بزند.
(مسأله 2209) اگر چيزي را اجاره دهد و پيش از آن كه تحويل دهد كسي آن را غصب نمايد، مستأجر مي تواند اجاره را به هم بزند و چيزي را كه به اجاره دهنده داده پس بگيرد، يا اجاره را به هم نزند و اجاره مدتي را كه در تصرف غصب كننده بوده به ميزان معمول از او بگيرد1 پس اگر حيواني را يك ماهه به ده تومان اجاره نمايد و كسي آن را ده روز غصب كند و اجاره معمولي2 ده روز آن پانزده تومان باشد، مي تواند پانزده تومان را از غصب كننده3 بگيرد.
این مسأله در رساله آیت الله مظاهری نیست.
1- مكارم: امّا اگر بعد از تحويل، كسي آن را غصب كند نمي تواند اجاره را فسخ كند. [پايان مسأله]
وحید: به میزان معمول که اجرت المثل است از او بگیرد...
2- وحید: و اجرت المثل...
3- تبريزي: يا ازاجاره دهنده بگيرد.
*****
زنجانی: مسأله 2217-  اگر چیزی را اجاره دهد و قبل  از اجاره یا بعد از آن و پیش از آن که مورد اجاره را در اختیار مستأجر بگذارد کسی آن را غصب نماید یا مانع استفاده بردن مستأجر گردد  چنانچه مستأجر  هنگام عقد اجاره  نمی توانسته مورد اجاره را در مدت  اجاره تحویل بگیرد عقد  اجاره باطل است ولی  اگر هنگام  قرارداد  قدرت بر تحویل  گرفتن آن در مدت اجاره داشته –و می توانسته با اقدام خویش یا اقدام اجاره دهنده  جلوی  غاصب را بگیرد- عقد اجاره صحیح است؛  در این صورت چنانچه غاصبی مورد اجاره را غصب نموده یا مانع استفاده مستأجر گردد،  چنانچه اجرت تعیین شده مساوی  اجرت معمولی  یا کمتر از آن بود مستأجر  می تواند اجرت  تعیین شده آن مدت را  از اجاره دهنده  یا از غاصب بگیرد و اگر اجرت تعیین شده بیشتر از اجرت معمولی بود مستأجر  می تواند اجرت  معمولی ان مدت را از اجاره دهنده یا از غاصب بگیرد؛ همچنانکه   - در هر سه صورت – می تواند اجاره را فسخ کرده و اجرت تعیین شده را از اجاره دهنده پس بگیرد و چنانچه  بعد از آن که  اجاره دهنده مال را در اختیار مستأجر گذاشت غاصب آن را غصب کند، مستأجر فقط حق دارد اجرت معمولی آن را از غاصب بگیرد.
جوادی آملی: مسئله ۲۳۷۸. اگر مالی را اجاره داد و قبل از تحویل آن،  کسی آن را غصب کرد، اجاره‌کننده می‌تواند عقد اجاره را به هم بزند و اجاره‌بهای تعیین‌شده را پس بگیرد و می‌تواند اجاره را به هم بزند و اجاره‌بهای غصب‌شده را به اندازه متعارف از غاصب بگیرد؛ ولی اگر پس از تحویل،  کسی آن را غصب نماید، مستأجر نمی‌تواند عقد اجاره را به هم بزند و فقط می‌تواند اجاره‌بهای مدّت غصب‌شده را از غاصب بگیرد.
امام خامنه ای، رساله آموزشی، ص ۱۹۱ - موارد جواز فسخ اجاره
اجاره از عقود لازم است که فسخ نمی‌‌شود؛ مگر در موارد زیر:
۱. یکی از خیاراتی‌‌که در باب بیع مطرح است ـ به جز خیار مجلس، حیوان و تأخیرـ وجود داشته باشد.
مثال: ۱. خیار تخلف شرط: یعنی موجر یا مستأجر ضمن عقد اجاره شرطی کند و طرف مقابل از آن تخلف کند؛ مثلاً موجر شرط کند از ملک او فقط استفاده مسکونی شود، نه تجاری؛ یا متعلق اجاره کاری باشد که قابل انجام بوده و اجیر کننده شرط کرده در زمان به خصوصی انجام شود. اما اجیر کوتاهی کرده یا اصلاً انجام این کار در آن مدت زمان غیر ممکن بوده است. در این صورت طرف مقابل حق فسخ دارد.
۲. خیار عیب: عیبی که موجب نقص در منافع باشد، پیش از اجاره در شیء اجاره داده شده وجود داشته و مستأجر نمی‌‌دانسته ← شیء اجاره داده شده:
الف) عین مشخصی است؛ مثلاً ماشین مشخصی را اجاره داده اما معیوب و غیر قابل استفاده است ← حق فسخ وجود دارد.
ب) کلی است ← موجر باید بدل آن را بدهد و اگر ممکن نیست ← حق فسخ وجود دارد؛ مثلاً اگر ماشینی با مشخصات کلی و مدل معلوم، اجاره شود و اجاره‌‌دهنده ماشینی که به ظاهر با آن مشخصات کلی، منطبق است را تحویل دهد و معلوم شود معیوب است ← موجر باید یک ماشین سالم با همان مشخصات را تحویل دهد و اگر چنین کاری غیر ممکن بود، می‌‌توان اجاره را فسخ کرد.
امام خامنه ای، رساله آموزشی، ص ۱۹۲ -
اما اگر اجرت پرداختی معیوب باشد:
الف) جزئی است ← حق فسخ وجود دارد.
ب )کلی است ← بدل آن داده شود و اگر ممکن نیست ← می‌‌توان فسخ کرد.
۲. تقایل: دو طرف قرارداد توافق به بر هم زدن و فسخ معامله کنند.
۳. شیء اجاره داده شده غصب شود:
الف) اگر غصب پیش از قبض و تحویل گرفتن از موجر باشد:
یک- اجاره گیرنده فسخ می‌‌کند ← اجرت‌‌المسمی را از موجر می‌‌گیرد.
دو- اجاره گیرنده امضاء می‌‌کند ← اجرت‌‌المثل را از غاصب می‌‌گیرد.
ب) بعد قبض باشد: اجاره صحیح است و فقط می‌‌تواند اجرت‌‌المثل را از غاصب بگیرد؛ چه اجرت‌‌المثل به میزان اجرت‌‌المسمی باشد و چه کمتر یا بیشتر از آن.
مثال: اگر خانه‌‌ای به مدت یک‌‌سال اجاره شود، اما پیش از تحویل غصب شود. مستأجر می‌‌تواند اجاره را فسخ کند و مبلغ پرداختی را پس بگیرد و از طرفی می‌تواند اجاره را فسخ نکند (امضا کند) و در این صورت می‌تواند از غاصب اجاره واقعی این منزل را در مدتی‌‌که غصب کرده، بگیرد؛ مثلاً اگر خانه‌‌ای را ماهی ۱۰۰ هزار تومان اجاره کرده است. درحالی‌‌که اجاره واقعی آن ۱۵۰ هزار تومان در ماه است(۱)، می‌تواند در صورت امضای معامله، به میزان مدتی‌‌که غاصب غصب نموده، ماهی ۱۵۰ هزار تومان از غاصب بگیرد.
مثال: در مثال فوق اگر غصب وقتی انجام شود که خانه را تحویل گرفته است، در این صورت حق فسخ اجاره را ندارد و فقط اجرت‌‌المثل را می‌تواند از غاصب مطالبه بگیرد.
(مسأله 2210) اگر چيزي را كه اجاره كرده تحويل بگيرد و بعد ديگري آن را غصب كند1، نمي تواند اجاره را به هم بزند و فقط حق دارد كرايه آن چيز را به مقدار معمول2، از غصب كننده بگيرد.
1- سيستاني: اگر چيزي را كه اجاره كرده، ديگري نگذارد كه آن را تحويل بگيرد و يا پس از تحويل گرفتن، ديگري آن را غصب كند يا مانع از استفاده بردن آن شود...
2- وحید: به مقدار اجرة المثل ...
امام خامنه ای، مكارم: رجوع كنيد به ذيل مسأله ۲۲۰۹.
*****
زنجانی: مسأله 2218- اگر بر اثر بروز مشکلی مستأجر نتوانست -حتّی با اجاره دادن به دیگری- از مورد اجاره استفاده ببرد، اجاره باطل است -چه این مشکل عمومی باشد چه خاص مستأجر- همچنین است اگر مستأجر در وضعیتی قرار بگیرد که چنین استفاده‌ای از نظر شرعی برای او حرام باشد و اگر این مشکل -عمومی یا خصوصی- تنها نسبت به قسمتی از زمان اجاره پیش آمد، اجاره نسبت به آن مقدار باطل بوده و نسبت به بقیۀ آن مستأجر اختیار فسخ دارد، و در غیر این موارد بروز مشکل اجاره را باطل نمی‌کند.
جوادی آملی: مسئله ۲۳۷۹. اگر مالی را اجاره داد و دیگری مانع تحویل آن شد، اجاره‌کننده می‌تواند اجاره را به هم بزند؛ نیز می‌تواند اجاره را به هم نزند و منافع فوت‌شده را از  کسی که مانع تحویل شده است، بگیرد.
(مسأله 2211) اگر پيش از آن كه مدّت اجاره تمام شود، ملك را به مستأجر1 بفروشد اجاره به هم نمي خورد2 و مستأجر بايد مال الاجاره را به فروشنده بدهد و همچنين است اگر آن را به ديگري بفروشد3.
1- مظاهری: یا به دیگری...
2- مظاهری: و مستأجر باید مال الاجاره را بپردازد.
3- مکارم: اگر به دیگری بفروشد باز اجاره به حال خود باقی است.
بهجت: و اگر شخص ديگري كه ملك را خريده از اين كه ملك در اجاره است بي خبر بوده، مي تواند آن بيع را به هم بزند، و اگر مستأجر در بين مدّت، اجاره را فسخ كند منفعت مال، در بقيه مدت اجاره از آن فروشنده است نه خريدار.
امام خامنه ای رجوع شود به ذیل مسأله ۲۲۰۷.
*****
گلپايگاني: مسأله ۲۲۱۹- اگر پيش از آن كه اجاره تمام شود، ملك را به مستأجر بفروشد. چون حكم به باقي ماندن اجاره مشكل است، احتياط لازم آن است كه در اين صورت در اجاره مدتي كه باقي مانده مستأجر و مؤجر با هم مصالحه نمايند ولي اگر آن را به ديگري بفروشد اجاره به هم نمي خورد.
صافی: مسأله ۲۲۱۹- اگر پيش از آن كه اجاره تمام شود، ملك را به مستأجر بفروشد اجاره باطل نمي شود و مستأجر بايد مال الاجاره را بدهد. همچنين اگر آن را به ديگري بفروشد، اجاره به هم نمي خورد.
زنجانی: مسأله 2219-  اگر پیش  از شروع مدت اجاره یا در اثناء ان مستأجر ملک مورد اجاره را  از مالک آن بخرد این خرید و فروش صحیح بوده و باید قیمت تعیین شده را بپردازد و اجاره نیز به هم نمی خورد و باید مال الاجاره را نیز بدهد. همچنین اگر شخص ثالثی ملک را بخرد اجاره به هم نمی خورد و هر کدام از خریدار و مستأجر باید عوض معامله را بپردازد.
جوادی آملی: مسئله ۲۳۸۰. اگر اجاره‌دهنده، پیش از تمام شدن مدت اجاره، ملک را به مستأجر یا به دیگری بفروشد، اجاره به هم نمی‌خورد و اجاره‌کننده باید اجاره‌بها را به فروشنده بدهد. در صورتی که خریدار ملک، شخص دیگری باشد و از اجاره آن آگاه نباشد، می‌تواند معامله را به هم بزند.
(مسأله 2212) اگر پيش از ابتداي مدّت اجاره، ملك به طوري خراب شود كه هيچ قابل استفاده نباشد، يا قابل استفاده اي كه شرط كرده اند نباشد1، اجاره باطل مي شود. و پولي كه مستأجر به صاحب ملك داده به او بر مي گردد2، بلكه اگر طوري باشد كه بتواند استفاده مختصري هم از آن ببرد، مي تواند اجاره را به هم بزند.
1- سيستاني: اگر پيش از ابتداي مدّت اجاره چيزي را كه اجاره كرده از قابليت استفاده اي كه براي مستأجر تعيين گشته است بيفتد...
وحید: یا قابل استفاده اى كه براى آن اجاره داده شده نباشد ...
2- مكارم: ولي اگر بعد از گذشتن مقداري از مدّت که در آن قابل استفاده بوده خراب شود، اجاره مدتي كه باقي مانده است باطل مي شود.
مظاهری: رجوع کنید به ذیل مسأله 2214.
*****
زنجانی: مسأله 2220 - اگر بعد از قرارداد  و پیش از ابتدای مدت اجاره ملک به طوری خراب شود که اصلا قابل استفاده ای که قرار گذاشته اند نباشد اجاره باطل می شود و پولی را که مستأجر  به صاحب ملک داده  به او باز می گردد و اگر استفاده ای که قرار گذاشته اند  ممکن است  ولی به شکل کامل  نظر مستأجر را تأمین نمی کند مثلا مسکنی را که اجاره کرده خیلی مرطوب از کار درآید  اجاره باطل نمی شود ولی  مستأجر می تواند ان را به  هم بزند.
جوادی آملی: مسئله ۲۳۸۱. اگر ملک مورد اجاره، پیش از زمان آن، به صورتی ویران شود که به هیچ‌وجه قابل بهره‌وری نباشد، اجاره باطل می‌شود؛ نیز اگر شرط شده بود که قابل استفاده باشد، ولی چنین نباشد، اجاره باطل می‌شود و در هر دو حال، اجاره‌بها به مستأجر برمی‌گردد و اگر ویرانی آن به گونه‌ای باشد که بهرۀ اندکی از آن برابر شرط تعهّد شده ممکن باشد و ماندن چنین اجاره‌ای سفیهانه نباشد، مستأجر می‌تواند اجاره را به هم بزند؛ وگرنه اجارۀ یادشده بدون به هم زدن از بین خواهد رفت.
امام خامنه ای، رساله آموزشی، ص ۱۹۴ -
موارد بطلان اجاره
اگر برخی از شرایطی که در شرایط موجر و مستأجر، مال مورد اجاره، منفعت مورد نظر و شرایط اجرت بیان شد، وجود نداشته باشد، اجاره باطل است؛ برخی از موارد بطلان اجاره عبارت‌‌اند از:
۱
. اسباب بطلان در اجیر شدن
الف) متعلق اجاره کاری غیر قابل اجراست.
ب) فوت اجیر؛ مگر آنکه کار مورد نظر را به ذمّه گرفته بوده که در این صورت دین می‌شود. لذا پس از مرگ، از اموال او دینش اداء می‌شود.
۲
.  اسباب بطلان اجاره دادن اشیا
الف) با فوت موجر یا مستأجر، اجاره باطل نمی‌‌شود؛ مگر آنکه ملکیت موجر نسبت به منفعت آن، محدود به زمان حیاتش باشد.
مثال۱: وصیّت شده که منفعت خانه‌‌ای برای حسن باشد، ولی تا زمانی‌‌که او زنده است. لذا اگر حسن خانه را اجاره دهد با مرگ او اجاره باطل می‌‌شود. مگر آنکه بعد از مرگ او افرادی که مالک منفعت می‌‌شوند، اجازه اجاره را بدهند.
امام خامنه ای، رساله آموزشی، ص ۱۹۵ -
مثال۲: بطن سابق {*} ملک موقوفه را اجاره داده‌اند، اما قبل از اتمام مدت اجاره فوت کرده‌‌اند، اما بطن لاحق اجازه اجاره را دادند؛ در این صورت اجاره باقی است. البته اگر متولی وقف، طبق مصلحت وقف و بطون لاحقه، موقوفه را اجاره داده، اجاره حتی با موت بطن سابق هم باقی است و اجازه بطن لاحقه لازم نیست.
{*} منظور از بطن سابق این است که واقف، اگر مالی را بر عده‌‌ای وقف کند و بگوید پس از این عده فلان عده دیگر جایگزین شوند، به گروه اول بطن سابق و به گروه دوم بطن لاحق می‌گویند؛ مثلاً وقف کردم بر فرزندانم و پس از آن بر نوه‌‌هایم.
ب) اگر شیء اجاره داده شده، به دلیل عذرهای عمومی، قابل استفاده نباشد، اجاره باطل است. اما اگر به خاطر بیماری مستأجر یا هر دلیلی که مربوط به مستأجر است، وی نتواند از شیء اجاره داده شده بهره‌‌مند شود، اجاره باقی است. (۱۶۴۵)
مثال: اگر برای رفتن به جایی ماشینی اجاره شود و سپس برفی بیاید که نتوان آن مسیر را رفت، یا راه بسته شود، اجاره باطل می‌‌شود.
ج) تلف شدن شیء اجاره داده شده، به‌‌گونه‌‌ای که نتوان انتفاع مورد قرارداد را استیفاء نمود:
یک- قبل از قبض ← اجاره باطل است.
دو- بعد از قبض و قبل از آنکه انتفاعی از آن ببرد و فرقی نیست که قبل از زمان اجاره باشد یا بعد از آن ← اجاره باطل است.
توضیح: گاهی پیش از شروع مدت اجاره، مثلاً منزل مورد نظر تحویل داده می‌شود، اما پیش از شروع مدت اجاره خانه از بهره‌‌برداری ساقط می‌شود؛ باز اجاره باطل است.
سه- در اثنای بهره‌‌مندی از شیء مورد اجاره← اجاره در باقی مدت باطل است و مدت سپری شده همراه بهره‌‌مندی را با نسبت‌‌سنجی روی اجرت‌‌المسمی حساب می‌کنند.
مثال۱: اگر خانه به طور کامل ویران شود و از هر منفعتی ساقط گردد یا حیوان سواری تلف شود، اجاره باطل می‌‌شود.
مثال۲: خانه‌‌ای ماهی ۱۰۰ هزار تومان، یک ساله اجاره شده، اما پس از ۲ ماه به دلیل زلزله کلاً ویران شده است. ۱۰۰×۲ =۲۰۰ هزار تومان  مستأجر فقط مبلغ ۲۰۰ هزار تومان باید به موجر بدهد و اگر اضافه‌‌تر داده، می‌تواند پس بگیرد.
(مسأله 2213) اگر ملكي را اجاره كند و بعد از گذشتن مقداري از مدّت اجاره به طوري خراب شود كه هيچ قابل استفاده نباشد1، يا قابل استفاده اي كه شرط كرده اند نباشد2، اجاره مدّتي كه باقي مانده باطل مي شود3 و اگر استفاده مختصري هم بتواند از آن ببرد، مي تواند اجاره مدّت باقيمانده را به هم بزند.
1- وحید: یا قابل استفاده اى كه براى آن اجاره داده شده نباشد ، اجاره مدّتى كه باقى مانده باطل مى شود ، و مى تواند اجاره مدّت گذشته را به هم بزند و اجرة المثل آن مدّت را بدهد.
2- سيستاني: اگر ملكي را اجاره كند و بعد از گذشتن مقداري از مدّت اجاره از قابليت استفاده اي كه براي مستأجر تعيين گشته است بيفتد...
3- خوئي، تبريزي، سيستاني: و مي تواند اجاره مدّت گذشته را به هم بزند و «اجرت المثل» يعني اجرت معمولي آن مدّت را بدهد.
فاضل: و همچنين است اگر استفاده مختصري هم بتواند از آن ببرد، و مي تواند اجاره همه مدّت را به هم بزند و نسبت به مقداري كه استفاده كرده اجرت المثل بدهد.
امام خامنه ای، مكارم: رجوع كنيد به ذيل مسأله 2212.
مظاهری: رجوع کنید به ذیل مسأله 2214.
*****
زنجانی: مسأله 2221- اگر ملکی را اجاره کند و پس از گذشتن مقداری  از مدت اجاره  به طوری خراب شود که اصلا قابل استفاده ای که قرار گذاشته اند  نباشد اجاره مدتی که  باقی مانده باطل می شود و به همین میزان از پولی که  به صاحب ملک داده شده به مستأجر باز می گردد  و نسبت به مدت گذشته مستأجر اختیار دارد اجاره را فسخ کرده بقیه مال الاجاره را نیز باز گرداند  و اجرت استفاده ای را  که برده  بر طبق معمول بپردازد. همچنانکه می تواند  اجاره مدت گذشته را به هم بزند و اجرت استفاده ای را که برده به تناسب مال الاجاره بپردازد و اگر استفاده ای را که قرار گذاشته اند ممکن است  ولی نظر مستأجر را به شکل  کامل تأمین نمی کند اجاره باطل نمی شود  ولی مستأجر  می تواند اجاره  را به طور کامل به هم بزند  و اجرت استفاده ای را  که برده  به مقدار معمول بپردازد.
جوادی آملی: مسئله ۲۳۸۲. اگر ملک مورد اجاره پس از گذشت مقداری از زمان آن، به صورتی ویران شود که قابل بهره‌وری نباشد یا استفاده از آن برابر شرط تعهّد شده ممکن نباشد، عقد اجاره نسبت به مدت مانده باطل می‌شود و نسبت به گذشته هم می‌توان آن را باطل نمود و اجاره‌بهای معمول (اجرت مثل) داد. مستأجر هم می‌تواند برابر اجاره‌بهای تعیین‌شده، سهم آن را بپردازد.
(مسأله 2214) اگر خانه اي را كه مثلاً دو اطاق دارد اجاره دهد و يك اطاق آن خراب شود1، چنانچه فوراً آن را بسازد2 و هيچ مقداراز استفاده آن از بين نرود 3اجاره باطل نمي شود و مستأجر هم نمي تواند اجاره را به هم بزند، ولي اگر ساختن آن به قدري طول بكشد كه مقداري از استفاده مستأجر از بين برود، اجاره به آن مقدار  باطل مي شود4 و مستأجر مي تواند اجاره باقيمانده را به هم بزند5.
1- گلپايگاني، صافي: اگر هر يك از اطاقها جزء اجاره باشد اجاره نسبت به اطاقي كه خراب شده باطل مي شود اگر چه فوراً آن را بسازد و مستأجر مي تواند اجاره باقيمانده را به هم بزند.
وحید: در صورتى كه خصوصیتى كه از بین رفته  مورد اجاره نباشد ،...
2- سيستاني: چنانچه طوري باشد كه اگر آن را به نحو معمول بسازند با ساختمان قبلي فرق بسيار پيدا مي كند، حكم آن همان است كه در مسأله پيش ذکر شد و اگر اين چنين نباشد، پس اگر اجاره دهنده فوراً آن را بسازد...
3- سبحانی:  چنانچه فورا آن را بسازد و عرفا استفاده  آن از بین نرود...
4- زنجانی: و چنانچه عرفا اجاره خانه یک اجاره به شمار آید مستأجر می تواند  اجاره تمام مدت را به هم بزند .و برای استفاده هایی که کرده بر طبق معمول اجرت بپردازد  همچنانکه می تواند اجاره را باقی نگاه داشته و از اجرت به تناسب مقدار استفاده ای را که از بین رفته است  پس بدهد و اگر اجاره ای  که کرده  از نظر  عرف مانند اجاره چند اتاق از یک مسافرخانه  چندین اجاره  به  شمار آید اجاره اتاق سالم به صحت خود باقی است. و باید مال الاجاره آن را به تناسب بپردازد و نسبت به اتاقی که  خراب شده  حکم دو مسأله سابق جاری است.
5- خوئي، تبريزي، سيستاني، وحید: مستأجر مي تواند اجاره تمام مدّت را به هم بزند و براي استفاده اي كه كرده «اجرة المثل» بدهد.
فاضل: مستأجر می تواند همه اجاره را به هم بزند و نسبت به آنچه استفاده کرده «اجرة المثل» بدهد.
امام خامنه ای رجوع شود به ذیل مسأله ۲۲۱۲.
*****
مظاهری: مسأله ۱۷۶۸-  اگر ملكى را اجاره كند و آن ملك خراب شود كه قابل استفاده نباشد اجاره باطل مى‏شود، ولى چنانچه صاحب ملك بتواند آن خرابى را ترميم كند اجاره باطل نمى‏شود، ولى اگر ترميم آن به اندازه‏اى طول بكشد كه مدّتى استفاده مستأجر از بين برود، اجاره نسبت به آن مدّت باطل مى‏شود و مستأجر مى‏تواند اجاره باقى مانده را به هم بزند.
جوادی آملی: مسئله ۲۳۸۳. اگر مقداری از ملک مورد اجاره (نه همۀ آن) ویران شود و فوراً هماهنگ با بقیّه مِلک ساخته شود، به گونه‌ای که مقداری از آن بدون بهره نباشد، اجاره باطل نمی‌شود و مستأجر، حق به هم زدن عقد اجاره را ندارد و اگر ساختن آن، زمان ببرد که مقداری از آن بدون بهره بگذرد، عقد اجاره نسبت به زمان ویرانی باطل است و می‌توان آن را نسبت به زمان مانده به هم زد و اُجرت مثل داد و اگر زمان ویرانی، نقص وصف محسوب شود، می‌توان تمام اجاره را به هم زد و نسبت به زمان استفاده شده، اُجرت مثل پرداخت نمود.
(مسأله 2215) اگر اجاره دهنده يا مستأجر بميرد، اجاره باطل نمي شود1 ولي اگر خانه، مال اجاره دهنده نباشد2؛ مثلاً ديگري وصيّت كرده باشد كه تا او زنده است منفعت خانه مال او باشد، چنانچه آن خانه را اجاره دهد و پيش از تمام شدن مدّت اجاره بميرد، از وقتي كه مرده، اجاره باطل است3.
1- فاضل: ولي اگر شرط كرده اند كه مستأجر شخصاً از آن ملك استفاده كند نه ديگري، صاحب ملك حقّ دارد باقيمانده مدت را فسخ كند...
مظاهری: و آن حق برای ورثه آنها باقی می ماند.
2- سيستاني: اگر تنها منافع خانه در مدّت حياتش مال او باشد...
بهجت: اگر موجر يا مستأجر بميرد، بنابر أظهر اجاره باطل نمي شود ولي اگر خانه، ملك مؤجر نباشد...
3- خوئي، تبريزي: و اگر مالك فعلي آن اجاره را امضاء كند صحيح مي شود، و وجه اجاره مدّتي كه بعد از مردن اجاره دهنده باقي مانده، به مالك فعلي راجع مي شود.
سيستاني: و اگر مالك فعلي آن اجاره را امضاء كند صحيح مي شود، و وجه اجاره مدّتي كه بعد از مردن اجاره دهنده باقي مانده، ملک مالك فعلي مي شود.
بهجت: مگر آنكه مالك آن منفعت، بقيّه مدت اجاره را اجازه دهد. همچنين اگر خانه را به مستأجر به اين صورت اجاره داده باشند كه شخص ديگري حقّ نداشته باشد در آن سكونت كند، باز هنگام موت مستأجر اجاره باطل خواهد شد.
وحید: از وقتى كه مرده اجاره فضولى است ، و اگر مالك فعلى آن اجاره را در مدّت باقى مانده اجازه كند نافذ مى شود و مال الاجاره مدّتى كه بعد از مردن اجاره دهنده باقى مانده ـ در صورت اجازه ـ مال مالك فعلى است.
امام خامنه ای رجوع شود به ذیل مسأله ۲۲۱۲.
******
زنجانی: مسأله 2223- اجارۀ عین با مرگ اجاره‌ دهنده یا مرگ مستأجر، باطل و فضولی می‌شود.
مكارم: مسأله 1884-  اجاره با مرگ  صاحب ملک یا مستأجر باطل نمی شود و آن حقّ تا آخر مدت براي ورثه آنها باقي مي ماند، ولي اگر شرط كرده اند كه مستأجر شخصاً از آن ملك استفاده كند نه ديگري، صاحب ملك حقّ دارد باقيمانده مدّت را فسخ كند.
جوادی آملی: مسئله ۲۳۸۴. هرگاه اجاره‌دهنده یا مستأجر بمیرد، اجاره باطل نمی‌شود، مگر آنکه اجاره‌دهنده فقط در مدّت حیات خود مالک منفعت مال مورد اجاره باشد؛ مانند طبقه سابق از «موقوف علیهم» یا  کسی که دیگری مالی را برای او وصیت نمود تا زنده است، از آن استفاده کند و اگر مستأجری که در عقد اجاره قید شده که وی (نه دیگری) از آن استفاده کند، بمیرد اجاره باطل می‌شود.
(مسأله 2216) اگر صاحب كار بنّا را وكيل كند كه براي او عمله بگيرد چنانچه بنّا كمتر از مقداري كه از صاحب كار مي گيرد به عمله بدهد زيادي آن بر او حرام است1 و بايد آن را به صاحب كار بدهد2، ولي اگر3 اجير شود كه ساختمان را تمام كند و براي خود اختيار بگذارد كه خودش بسازد، يا به ديگري بدهد 4در صورتي كه كمتر از مقداري كه اجير شده 5 به ديگري بدهد6 زيادي آن براي او حلال مي باشد7.
1- مكارم: ولي اگر قبول كند كه ساختمان را با مبلغ معيني تمام نمايد و بيش از آنچه خرج كرده است باشد اشكالي ندارد، امّا احتياط اين است كه خودش هم كاري را انجام داده باشد، خواه بنّايي باشد يا نظارت بر آن يا تهيّه مصالح.
2- بهجت: و اگر اجير شود كه ساختمان را تمام كند و به او اختيار داده شود كه خودش بسازد يا به ديگري بدهد، اگر ديگري را براي تمام كردن همان ساختمان، به مبلغي كمتر از آنچه از صاحب ساختمان، خودش اجاره كرده، اجير كند، بنابر أظهر جايز نيست.
3- گلپايگاني، صافي: و نيز اگر...
4- زنجانی: در صورتی که مقداری خودش کار  کرده باشد چنانچه باقی را به کمتر از مقداری که اجیر شده  به دیگری بدهد زیادی ان برای او حلال است.
5- خوئي، تبريزي، سيستاني، وحید: در صورتي كه مقداري خودش كار كرده و باقي را به كمتر از مقداري كه اجير شده...
6- فاضل: چنانچه خود او هم كاري كه ارزش دارد انجام بدهد...
7- گلپايگاني، صافي: زيادي آن هم براي او حرام مي باشد (صافي: مگر آنكه مقداري خودش كار كرده باشد و باقيمانده را به كمتر از آن مقدار بدهد).
سبحانی: زيادى براى او حرام است مگر اين كه در مورد اجاره مقدارى كار كرده و يا كار كند و يا نظارت و يا تهيه مصالح را برعهده بگيرد در اين صورت زيادى آن بر او حلال مى باشد..
*****
جوادی آملی: سئله ۲۳۸۵. اگر  کسی اجیر شود کاری را با اجاره‌بهای معیّن انجام دهد و به صورت صریح یا ضمنی شرط مباشرت نشده باشد، می‌تواند آن کار را به دیگری واگذار نماید؛ ولی نمی‌تواند اجاره‌بها را کم کند، مگر آنکه خودش مقداری از کار را انجام دهد؛ هرچند به صورت طرح نقشه، تهیّۀ وسائل و... باشد.
(مسأله 2217) اگر رنگرز قرار بگذارد كه مثلاً پارچه را با نيل رنگ كنند، چنانچه با رنگ ديگر رنگ نمايد حقّ ندارد چيزي بگيرد1.
این مسأله در رساله آیت الله بهجت نیست.
1- فاضل: بلكه اگر سبب خرابي يا كمي ارزش پارچه شود ضامن است.
زنجانی: و اگر  با این کار ضرری به صاحب مال بزند باید آن را نیز جبران کند...
*****
مكارم: مسأله 1886- هرگاه رنگرز قرار بگذارد كه مثلاً پارچه را فلان طور رنگ كند چنانچه طور ديگري رنك كند حقّ ندارد مزدي بگيرد، بلكه اگر سبب خرابي يا كمي ارزش پارچه شود ضامن است، همين مسأله در مورد خيّاط و كفّاش و غير آنها ثابت است.
جوادی آملی: مسئله ۲۳۸۶. هرگاه  کسی برای انجام دادن کار معیّن اجیر شود و بر خلاف آن عمل کند، مانند آنکه رنگرز برخلاف رنگ تعهّدشده رنگ‌آمیزی کند؛ یا خیّاط برخلاف کیفیّت دوخت قرارداد‌شده بدوزد، نه اجاره‌بهای تعیین‌شده را می‌تواند طلب کند؛ نه اُجرت مثل را.
مسأله اختصاصی
مظاهری: مسأله ۱۷۷۲- سرقفلى كه امروز در ميان مردم متداول است اقسامى دارد:
 1 - كسى ملكى را اجاره كند و هنگامى كه مدّت اجاره به سر رسيد بدون اذن صاحب ملك پولى از ديگرى بگيرد و آن ملك را واگذار به او كند و اينگونه سرقفلى حرام است و براى دومى توقّف در آن ملك حرام است، خواه ارزش ملك بالا رفته باشد يا نه.
 2 - كسى ملكى را با دادن سرقفلى به صاحب آن يا بدون دادن سرقفلى براى مدّتى اجاره كند، مى‏تواند ملك را به ديگرى با همان مدّتى كه اجاره كرده است، اجاره دهد و از او سرقفلى بگيرد.
 3 - ملكى را از صاحب ملك با دادن سرقفلى اجاره كند و در ضمن عقد شرط كند كه بتواند به ديگرى با گرفتن سرقفلى اجاره دهد، و گرفتن اينگونه سرقفلى نيز جايز است.
 4 - مستأجر با موجر در ضمن عقد اجاره شرط كند كه مال‏الاجاره را تا مدّتى زياد نكند و حقّ اخراج او را از محلّ نداشته باشد، در اين صورت مى‏تواند براى واگذارى محل مبلغى از او يا از غير او بگيرد و اينگونه سرقفلى نيز حلال است.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -