انهار
انهار
مطالب خواندنی

حكم موارد علم به غصبيت يا جهل به آن

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال  292 - شخصى مالى را از راه دزدى و نامشروع بدست آورده و فوت مىنمايد و وصيت مىكند كه از آن مال او را به عتبات ببرند آيا وصيت او صحيح است يا نه و در صورتى كه حمل جنازه او به عتبات جايز نباشد وارث يا وصى او حق دخالت در مال دارد يا نه اگر چنانچه حق دخالت ندارد تكليف آن مال چيست.

جواب: در صورتى كه معلوم باشد كه مال مذكور ملك غير است بايد آن مال را به صاحبش بدهند و اگر او را نمىشناسند مجهول المالك است بايد با استيذان از فقيه از طرف مالكش آن را به غير سيد صدقه دهند و اگر مال ديگرى دارد بايد جنازه او را به عتبات عاليات حمل نمايند مگر آن كه مخارج آن زايد بر ثلث باشد و ورثه امضا نكنند يا وصيت او مقيد به صرف مال غير در حمل جنازه باشد كه در اين صورت نافذ نيست.

سؤال  293 - در محل ما چند رشته آب كه هر رشته آن به چند رشته تقسيم مىشود هست و همه آبها و رشته‌ها مالك معينى دارد نيم ساعت يك ساعت دو ساعت بيشتر كمتر و چند حمام هم هست كه مصرف آب آنها از آن رشته‌ها مىباشد و شاگرد حمامى از آب ها كه رشته‌هاى آن صاحب معينى دارد باز كرده و بدون اطلاع صاحب آب، آب را به حمام برده و مردم از آن آب غسل مىنمايند بعضى از اين حمامها سابقا ساخته شده و بعضى جديد الاحداث مىباشد و اگر مالكين آب اطلاع پيدا كنند جلوآب را مىگيرند و نمىگذارند به حمام برود و بعضىها كه مالك آب هستند مانع نمىشوند و بعضى ها مىگويند كه بعضى از حمامها آب معين براى آن وقف شده و فعلا از همين آب وقف مصرف مىشود تكليف اهالى چيست.

جواب: با عدم علم به غصب بودن آب حمام تا خلاف آن معلوم شود، يد حمامى معتبر است و غسل در آن جايز است و فحص هم واجب نيست

سؤال  294 - قريه‌اى كه مالكين آن را، عدوانا صاحب شدند و از مالكان قبلى هم وارثى نمانده اگر در چنين قريه‌اى مسجد ساخته شود نماز خواندن در آن چه صورت دارد.

جواب: تا وقتى كه علم به غصبيت خصوص زمين مسجد نداريد نماز در آنجا جايز است.

سؤال  295 - در منازلى كه يقين داشته باشم وسائل زندگى از نظر غذا و مال و غيره به كلى حرام است يا يقين به حلال بودنش ندارم آيا در صورتى كه قصد هدايت و ياد دادن مسائل مذهبى داشته باشم اجازه مىفرمائيد در اين قبيل جاها غذائى يا چائى يا غيره بخورم يا نه.

جواب: در صورتى كه يقين به حرمت آنچه در دست مردم است نداريد جايز است تصرف در آن به اذن خودشان و اگر يقين به غصبيت آن داريد و مالك آن معلوم است تصرف در آن بدون اذن مالك جايز نيست و اگر مجهول است جنابعالى مجازيد در تصرف در آن براى هدايت مؤمنين واجرة المثل تصرف را از طرف مالك عين به غير سيد صدقه بدهيد.

سؤال  296 - ما اهالى منطقه (.....) هر منزلى مبلغ هزار تومان به شخصى داديم كه از شركت آب خريدارى كند و از براى ما آب لوله كشى بياورد و آن شخص هم آب آورده حالا بر ما معلوم نيست كه بوسيله پولى كه به او داديم امتياز خريده و آب آورده و يا به زور لوله كشى نموده وخلاصه نمىدانيم كه اين آب مباحاست تا جهت تصرفات ما از قبيل وضوء و غسل و ديگر استعمالات صحيح باشد و يا غصبى است كه جايز نباشد.

جواب: در صورتى كه احتمال صحت عمل واسطه را بدهيد فعل او محمول بر صحت است و غسل و وضو و تصرف ديگر جائز است مگر آن كه خلاف آن ثابت شود.

سؤال  297 - در زمين مواتى كه شهردارى تصرف كرده و در آن حوض بنا كرده و هم چنين در فلكه و باغ ملى هائى كه در خيابانهاى مستحدث درست شده كه آنها منازل مردم بوده و شهردارى با قيمتى كه معمولا خودشان تعيين مىكنند از مردم خريده وضو گرفتن و نماز خواندن چه صورت دارد و در صورت عدم صحت آيا به عناوين ثانوى براى مؤمنين راه صحتى هست يا نه.

جواب: در صورتى كه علم به غصبيت محل وضو نداشته باشند مجازند در تصرف و همچنين با علم به غصبيت و مجهول بودن مالك آن بطورى كه مأيوس باشند از شناختن او نيز مجازند.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -