انهار
انهار
مطالب خواندنی

شرح ارتحال و زندگی

بزرگ نمایی کوچک نمایی
حضرت امام خمينى ره خورشيد فروزان عالم اسلام و، ستاره درخشان عالم عرفان ، سرور مجاهدان راه حق در قرن اخير، رهبر كبير انقلاب اسلامى و بنيانگذار نظام مقدس جمهورى اسلامى ايران ، پس از سالها مبارزه در راه حق و متجلى ساختن اسلام حقيقى در ميان جوامع اسلامى و بشرى و ستيز دائم با كفر و استكبار جهانى ، در شامگاه 13 خرداد 1368 به ملكوت اعلى پيوست و جهان اسلام در ماتم بزرگترين رهبر قرن ، شجاع ترين و آگاهترين مرجع و رهبر اسلامى ماتم زده و عزادار شد و ملت قهرمان و شهيد پرور ايران كه هميشه آماده اجراى فرامين رهبر خويش و نثار جان خود در راه اسلام بودند، پدرى مهربان و رهبرى دلسوز را از دست داند و در اين ماتم عظمى جامه سيه بر تن كردند و سيلاب اشك از ديدگان جارى ساختند و با حضور بى نظير خويش در صحنه ، به جهانيان نشان دادند كه تا چه اندازه به رهبر و نظام مقدس جمهورى اسلامى وفادار مى باشد و در خلاء ناشى از فقدان امام خويش نيز به نهضت مقدس خود ادامه خواهند داد.
در پى ارتحال جانكاه حضرت امام خمينى ره اولين اطلاعيه از سوى حجت الاسلام والمسلمنى حاج احمد آقا خمينى رحمة الله ، فرزند بزرگوار امام صادر شد و اين واقعه عظيم و مصيبت بار به اطلاع عموم رسانيده شد. منت اطلاعيه بدين شرح بود:
بسم الله الرحمن الرحيم
انا لله و انا اليه راجعون . روح بلند پيشواى مسلمانان و رهبر آزادگان حضرت امام خمينى به ملكوت اعلى پيوست و دل مالامال از عشق به خدا و بندگان رنج كشيده صالحش از تپش افتاد، اما دلهاى دردمندى كه سرريز از عشق به خمينى است تا ابد خواهد تپيد و خورشيد رهبرى امام تابناكتر از گذشته بر عالم و آدم خواهد تابيد. خدايا اگر اينك بنده عاشق تو به جوار رحمت متعايت ماءواگرفته است و توفان عشق دل دريايى اش در كرانه قربت به اطمينان سكون رسيده است ، اما تو خود ميدانى كه اين مصيبت عظمى توفان غم ارتحال پيامبر عظميم الشاءن اسلام را در دلها برپا كرده است و مصيبتى اين چنين با عظمت را تنها لطف تو مى تواند تسلى بخش ‍ باشد...
به دنبال ارتحال حضرت امام ره مسؤ ولان نظام ، اطلاعيه مشتركى صادر نمودند:
ديشب خورشيد فروزانى غروب كرد كه گرمى بخش دلهاى خداجوى همگى مسلمانان جهان بود. ديشب پرفروغ ترين ستاره ملكوتى معاصر در عالم اسلام پس از مهدى موعود (عج ) به محاق گراييد و اخترى افول كرد كه قلب تمام مسلمين جهان با عشق او مى تپيد. ديشب فروغ تابناكى به خاموشى گراييد كه روشنى بخش انديشه صدها ميليون مسلمان عاشق پاكباخته سراسر گيتى بود.
روح بزرگى به ملكوت اعلى پيوست كه ارواح امت جهانى اسلام و شيفتگان اين مكتب رهايى بخش از او گرمى و در پرتو عظمت آن روح الهى و ملكوتى نيرو مى گرفتند و علو خاص و عرفان و جهاد مى آموختند. ديشب شاخص ترين چهره پس از انبياء و معصومين ، قهرمان جهاد و مبارزه و مظهر عرفان و خلوص ، تبلور زهد و تقوى مصمم ترين چهره ناپذير در مقابل ظلم و شرك و بى عدالتى ، الگوى منحصر به فرد، دست پرورده اسلام ، از ميان رخت بربست و قلب تپنده امت جهان اسلام از كار ايستاد....

در پى ارتحال امام خمينى ره اين بزرگترين رهبر قرن ، نه تنها مردم ايران بلكه مسلمانان سراسر جهان در سوگ نشسته و به عزادارى پرداختند. ميليونها نفر عزادار و شيفته امام در 15 خرداد در مصلاى بزرگ تهران گرد آمدند و همچو پروانه بر گرد شمع وجود رهبر خويش سوختند و با پير و مرشد خويش وداع كردند. در اين توديع غم انگيز كه عظيم ترين توديع و شورانگيزترين توديع در نوع خود بود، مردم بى تابانه به سر و سينه خود زدند و در غم از دست دادن رهبر و مراد خويش ناله سر دادند.
سرانجام در يك همايش تاريخى و بى نظير كه از صبح 16 خرداد بعد از اقامه نماز ميت به امامت مرحوم حضرت آيت الله العظمى گلپايگانى ره آغاز شد ملت مسلمان و عزادار ايران با غم و اندوه وصف ناشدنى به دنبال پيكر مراد خويش تا بهشت زهرا حركت كردند و بعد از ساعتها تاخير كه به علت ازدحام بيش از حد مردم به وجود آمده بود، سرانجام در ساعت 30 و 16 بعد از ظهر پيكر پاك و مطهر حضرت امام ره به خاك سپرده شد و مقبره ايشان در كنار تربت پاك شهدا ميعادگاهى براى تجمع عاشقان و دوستداران ولايت و شيفتگان انقلاب اسلامى شد.

زندگى امام خمينى قدس (ره )
مولودى از سلاله عصمت و طهارت در 20 جمادى الاخر 1320ه‍ق . مصادف با ميلاد دخت گرامى پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله گام به عرصه وجود نهاد. نام پدرش آيت الله شهيد سيد مصطفى موسوى و نام مادرش هاجر احمدى بود.
وى را روح الله نامگذارى كردند. فضاى روستاى خمين از قدوم مولودى منور شد كه در مدتى كوتاه شعشعه نورانيش به قلوب مسلمين تابيد و انوار معنويتش ريسمان وحدت ملتى شد كه تا امت واحد جهانى را بر انتظار مولود آل محمد (عجل الله تعالى فرجه ) به پا دارد. پدر امام عزيز كه تحصيلات خود را در زادگاهش شروع و در نجف و سامرا به كسب معارف الهيه ادامه داده بود در زمان ميرزاى شيرازى در زمره علما و مجتهدين آن عصر قرار گرفت و از نجف كه بازگشت زعامت اهالى خمين را عهده دار شد و به رفع تجاوزات و تعديات ظلمه پرداخت . او در خمين جلسات معارف اسلامى به آگاه ساختن توده مردم ، اقدام كرد؛ و سرانجام در راه خمين و اراك به دست طاغوتيان و اصحاب شقاوت شهيد شد. امام ره در پنج ماهگى يتيم شد و بعد از شهادت پدر تحت سرپرستى مادر و عمه و دائى مهربانش پرورش يافت .
امام تحصيلات مقدماتى را در خمين نزد ميرزامحمود شروع كرد و در مكتب ملاابوالقاسم و مدرسه جديد التاءسيس احمديه آن ديار ادامه داد. در سن پانزده سالگى تحصيلات فارسى آن روز را به اتمام رسانيد و نزد برادر بزرگش مرحوم آيت الله پسنديده ، صرف و نحو و منطق را شروع كرد. تا سال 1338 ه‍ق از محضر ايشان بهره كافى برد. در سن 19 سالگى هنگامى كه چهار سال از وفات مادرش مى گذشت روح تشنه و جستجوگر او راهى حوزه علميه اراك شد و از حوزه هاى بزرگ دينى به شمار مى رفت و تحت زعامت و سرپرستى مؤ سس حوزه علميه قم مرحوم آيت الله العظمى حاج شيخ عبدالكريم حائرى يزدى كه از مجتهدين حوزه علميه نجف اشرف و از شاگردان برجسته حوزه درس مرحوم ميرزاى شيرازى بود، اداره مى شد. در سال 1340 ه‍ق آيت الله حائرى يزدى به درخواست علماى بزرگ شهر مذهبى قم از اراك مهاج
رت و تحت الطاف الهى موفق شد حوزه علميه قم را (كه از مهمترين مراكز علم و معرفت اسلام شد) تاءسيس كند. امام خمينى ره در پى استاد، حوزه اراك را ترك كرد و در حوزه علميه قم به تحصيل پرداخت و در محضر آيت الله حائرى يزدى پايه هاى علمى و مبانى فقهى و اصولى را تكميل كرد و در محضر مرحوم آيت الله شيخ على اكبر يزدى (معروف به حكيم ) در علم هيئت مهارت يافت . امام خمينى ره از استاد و مراد خود مرحوم آيت الله شاه آبادى متون مختلف عرفان ، حكمت و فلسفه را فرا گرفت و خود را در درياى علوم اسلامى ، غرق كرد. در سال 1345 ه‍ ق سطوح را به پايان رسانيد و درجه اجتهاد نايل شد و بدون نياز علمى و فلسفى به حوزه هاى علميه نجف در زمره مجتهدين و نوابغ فقهى قرار گرفت . در سال 1348 ه‍ق با دخت مكرمه مرحوم آيت الله آقاى حاج ميرزا محمد ثقفى تهرانى ازدواج كرد و ثمره اين ازدواج دو پسر شهيد آيت الله سيد مصطفى و مرحوم حجة الاسلام حاج سيد احمد و سه دختر بود..
امام و تدريس :
امام در آغاز 1347 ه‍ق در حالى كه فقط 27 سال داشت ، تدريس فلسفه را آغاز كرد. سپس در سال 1364 ه‍ق همزمان با ورود آيت الله بروجردى به قم به تدريس علوم منقول و خارج فقه و اصول پرداخت . قبل از آن مدتى به تدريس سطوح اشتغال داشت و كتابهاى فقه و اصول را با بيانى شيوا و رسا براى طلاب و فضلا شرح و بسط مى داد. حضرت امام ره با اينكه فيلسوف و عارفى بزرگ بود، در مورد مسائل فقهى و روايات و آيات ، آن چنان شيوا و واضح بررسى و تعمق مى كرد كه گويى تنها يك فقيه بود.

تأليفات حضرت امام (ره ):
حضرت امام خمينى (ره ) علاوه بر كتب عميق فقهى و فلسفى ، مجموعه اى از اشعار و قصايد در اوان جوانى سروده بود كه متاءسفانه به چاپ نرسيده و مفقود شده است . كتب عرفانى و فقهى امام (ره ) عبارتند از:
1 - مصباح الهداية 2 - شرحى بر دعاى سحر 3 - حاشيه به نصوص ‍ الحكم ...
4 - حاشيه بر مفتاح الغيب 5 - رساله فى الطلب والاراده 6 - حاشيه بر رساله شرح حديث راءس الجالوت 7 - اربعين حديث 8 - كشف الاسرار 9- اسرار الصلوة 10 - آداب الصلوة 11 - الرسائل در دو جزء 12 - شرح حديث جنود و عقل 13 - تحريرالوسيله ، متن كامله دوره فقه 14 - البيع 15 - كتاب طهارة 16 - تهذيب الاصول 17 - نيل الاوطار فى بيان قاعده لاضرر و لاضرار 18 - رساله فى الاجهاد 19 - توضيح المسائل 20 - زبدة الاحكام 21 - حكومت اسلامى 22 - جهاد اكبر 23 - مكاسب محرمه 24 - رساله اى مشتمل بر فوايدى در بعضى از مسائل مشكله و....
همچنين ده ها جلد از مجموعه بيانيه ها با بيانات ، اشعار و نوشته هاى آن امام همام توسط مؤ سسه حفظ آثار امام خمينى (ره ) جمع آورى و چاپ گرديده است .

شخصيت والاى امام (ره )
حضرت امام خمينى (ره ) شخصيت منحصر به فرد و والايى داشت و داراى اوصاف ويژه اى بود كه در تمام وجودش نفوذ كرده و هرگز به افراط و تفريط نمى رفت . امام (ره ) همزمان با تحصيل علوم اسلامى ، در مقام تهذيب نفس ‍ بود.
ديرى نپاييد كه از زمره پارسايان و زاهدان بزرگ شد و نزد مراجع و فضلاى حوزه علميه منزلتى والا يافت . حضرت امام (ره ) در پانزده سالى كه در نجف اشرف به سر مى بردند جز در موارد استثنايى ساعت سه هر شب در كنار مرقد مطهر امير المؤ منين حضرت امام على عليه السلام حضور مى يافت و حتى وقتى كه حكومت نظامى اعلامى مى شد، امام به پشت بام مى رفت و ارادت خويش را نسبته به ولايت و اهل بيت عليه السلام ادا مى كرد. از ويژگيهاى مهم ايشان اين بود كه آيين حيات بخش اسلام در تاروپود زندگى او نفوذ كامل كرده بود و تمام كردار و گفتار و پندارش اسلام بود و آن را با تمام ابعادش مى شناخت و به قول شهيد آيت الله صدر، امام خمينى (ره ) در اسلام ذوب شده بود. امام (ره ) در برابر مصائب و گرفتاريها همانند كوهى استوار ايستادگى مى كرد و كوچكترين خللى در روحيه اش ‍ وارد نمى شد و نمونه بارز آن شهادت فرزندش حاج آقا مصطفى (ره ) بود كه پس از اطلاع از شهادت فرزند برومندش فقط فرمودند:
او اميد اسلام بود و اين واقعه را يكى از الطاف خفيه الهى مى شمرد.
حضرت امام (ره ) با وجود اين كه رهبر تمام مسلمانان جهان بود و مى توانست از تمامى امكانات در جهت زندگى خويش بهره مند شود، هميشه از تجملات و تمامى امكانات در جهت زندگى خويش بهره مند شود، هميشه از تجملات و كاخ نشينى دورى مى كرد و همچون مردم محروم جامعه در خانه اى ساده اما باصفا زندگى مى كرد و اين ساده زيستى زبانزد همگان بود. نظم حضرت امام (ره ) در امور زندگيش به حدى بود كه اطرافيان ايشان برنامه هاى خويش را بر اساس كارهاى حضرت امام (ره ) تنظيم مى كردند. نكته ديگر در مورد اوصاف حضرت امام ، صرفه جويى بود. او حتى در مصرف آب صرفه جويى مى فرمود و از روشن ماندن يك شعله اضافى ناراحت مى شد. حضرت امام خمينى (ره ) با اوصاف وصف ناشدنى كه زبان از بيان آنها قاصر مى باشد، شخصيتى است كه براى هميشه در تاريخ مى درخشد. سر محبوبيت امام (ره ) و راز عشق جاودانه مردم به خاطر اوصاف بى نظيرش مى باشد.

اهداف و آرمانهاى حضرت امام خمينى (ره )
هر انسانى به اعتبار هدف و آرمانش ، معنا و هويت پيدا مى كند. انسان بى هدف وجود بى انگيزه اى است كه در مواجه با سختيها، توجيهى براى بودن نمى يابد. در اين ميان هرچه هدف والاتر و آرمان بشرى بلندتر و برتر باشد و يقين به حقانيت آن محكمتر و استوارتر، دامنه عمل و تشخيصى كه فرد پيدا مى كند وسيعتر و عميقتر مى شود. انسانها در سايه هدف متعالى ، ارزشمند مى شوند و ملتها در پرتو آرمانهاى بلند به سرافرازى و افتخار مى رسند. يكى از ويژگيهاى انسان مؤ من در قرآن ، اعتقاد به هدفدارى خلقت است كه به سوى كمال حركت مى كند، باورى است كه مؤ من و موحد را به عمل صالح وا مى دارد تا زندگى خود و جامعه خويش را در حد وسع و توان به اهدافى كه پروردگار براى آفرينش قرار داده است ، نزديك سازد. حضرت امام خمينى (ره ) نيز به عنوان مؤ منى كه رسالتى انبيايى را بر دوش خود حس مى كرد، از همان آغاز نهضتى كه خود بنيانگذار و به ثمر رساننده اش بود، آرمانهاى بلندى را مطرح كرد و تمام توان خويش را در راه تحقق آنها به كار گرفت و در طول حيات سياسى و مبارزاتى خود، به پررنگتر كردن آن آرمانها و اهداف در روند كار پرداخت .
آزادى جهان اسلام از آرزوهاى هميشگى امام (ره ) بود. از همان روزهاى نخست نهضت بويژه از 15 خرداد 1342، امام خمينى (ره ) در فكر و انديشه نجات مسلمانان و رهايى جهان اسلام بود و در سال 1343 ضمن اعلاميه اى چنين اظهار اميدوارى كردند:
ما اميد واثق داريم كه ملل اسلامى ، در آتيه نزديكى بر استعمار چيره شوند و ما در موقع خود به خواست خداى تعالى از هيچ گونه فداكارى دريغ نمى كنيم
اعتقاد به آزادى جهان اسلام براى امام خمينى (ره ) به عنوان يك تكليف الهى مطرح بود نه صرفا يك اقدام سياسى . ايشان در آرمان آزادى جهان اسلام ، دو هدف عمده را دنبال مى كردند:

هدف اول : مجد و عظمت دين اسلام
امام خمينى (ره ) در اين انديشه بود كه مسلمانان بتوانند حكومت قدرتمندى از جهان اسلام به آن گونه كه در صدر اسلام بود، به وجود آورند. امام (ره ) حتى حكومت يكپارچه اى چون ملت عثمانى را به مراتب بهتر از وضع كنونى جهان اسلام كه در تفرقه و جدايى ، طعمه مناسبى براى استعمار شده اند، مى دانست . امام خمينى (ره ) با بودن حاكمان مستبد و خود كامه ، اميدى به تحقق اتحاد همگانى كه آن را عامل ايجاد مجد و عظمت اسلامى مى دانست ، نداشت و راه چاره را در آزادسازى جهان اسلام از دست حكومتهاى دست نشانده مى ديد.
عزت و سربلندى مسلمانان :
اسلام براى انسان ، خواهان عزت و كرامت است و ذلت براى مسلمانان را به هيچ وجه قبول ندارد. ليكن در جهان معاصر، مسلمانان از جوامع عقب مانده و تحقير شده به حساب مى آيند. روحيه استكبارى و فرعونى جهان غرب ، ايجاب مى كند كه مسلمانان مللى ضعيف و محتاج باشند، تا براى هميشه آقايى و سرورى غرب را قبول داشته باشند و اين براى حضرت امام (ره ) بسيار درد آور و ناگوار بود كه عزت و شرف مسلمانان از بين برود و براى بازيابى عزت مسلمين ، امام (ره ) جز به آزادى جهان اسلام از يوغ بردگى و بندگى نمى انديشيد.
دست يابى به هدف مزبور نيازمند شناخت علل عقب ماندگى و فلاكت مسلمانان بود.
امام امت ، علت اصلى را در تفرقه مسلمانان مى ديد تفرقه اى كه به شكلهاى گوناگون سياسى ، جغرافيايى ، نژادى و مذهبى بروز كرده بود. حضرت امام (ره ) دو روش را براى غلبه بر اين مانع يعنى وجود اختلاف و تفرقه در بين مسلمانان پيش گرفت :
اول : آگاه ساختن مسلمانان و روشن كردن وضعيت موجود.
دوم . هدايت انقلابى به گونه انقلاب اسلامى ايران .
هدف دوم : احياء و بازسازى دين
آرمان ديگر حضرت امام (ره ) احياء بازسازى و پيرايش دين و ارائه چهره اسلامى بود. امام (ره ) بر اين عقيده بودند كه اسلام در طول تاريخ ، به دست حاكميت هاى باطل مورد دستبرد قرار گرفته و سيماى درست آن در هاله اى از غبار غفلتها و غرضها گرفتار آمده است از اين رو بايد تلاشى گسترده انجام گيرد تا اسلام با محتواى راستين آن به مردم معرفى شود. اين معرفى ، نخست به بازشناسى درست نيازمند است كه امام امت (ره )، اين مهم را از روحانيون و قشر متعهد دانشگاهى خواست . اين خواسته و آرمان امام (ره )، در واقع يك نياز و ضرورت عينى و حياتى بود. امام امت (ره ) از اين كه مى ديد تفكر دينى در جهان و در بين مسلمانان رو به افول است متاءسف و رنجيده بود. بويژه وقتى كه مى ديد كه افول تفكر دينى به طبقات تحصيل كرده سرايت كرده است و آنان نيز به خاطر درك نادرست از اسلام ، از آن دلزده شده اند مى فرمود:
دستهاى اجانب وسوسه كرده اند كه اسلام چيزى ندارد. اسلام پاره اى از احكام حيض و نفاس است .
به همين دليل معرفى درست اسلام يكى از آمال آن بزرگوار شده بود:
همه آمال ما اين است كه احكام اسلام آن طورى كه هست در بين مسلمين پياده شود و اسلام آن طورى كه هست ، معرفى شود.
به هر حال ، ايشان نجات مسلمانان را در گرو تجديد بناى دين و بازسازى آن و برگشت به اسلام واقعى را تنها راه حل مشكلات مى دانست :
ما تا به اسلام برنگرديم ، تا به اسلام رسول الله صلى الله عليه و آله برنگرديم ، مشكلاتمان سرجاى خودش است .
اين دو آرمان يعنى آزادى جهان اسلام و بازسازى و احياى دين را مى توان عمده ترين آرمان و هدف حضرت امام (ره ) آرمانهاى ديگرى هم داشت نظير استقلال ، هدايت آزادى قدس و حرمين شريفين و... كه در كنار دو هدف مذكور بايد از آنها ياد شود، درست است ، و شكى نيست كه اين ارزشها و آرمانها نيز جزو آمال و آرزوهاى گرانقدر و متعالى حضرت امام (ره ) بود. اما به نظر مى رسد كه ايشان ، تحقق ساير آرمانها و حتى عدالت را كه معتقد بود قيام همه انبيا نيز براى آن بوده است و آن را معيار حقانيت دين مى شمرد، در پرتو بازگشت به اسلام امكان پذير به اسلام امكان پذير و قابل حصول مى دانست .

ابعاد شخصيت امام راحل از ديدگاه مقام معظم رهبرى :
انقلاب اسلامى در اين دوران با فرياد رسا و خاموش نشدنى امام خمينى آغاز گرديده است . در جامعه محكوم و مستضعف و ستم زده ايران ، كه اقتدار خداوندان زر و زور، ناله ستمديدگان را در حنجره شان خشكانده بود، يكباره فرياد طنين اين فقيه حكيم بزرگ عصر، نقاب ظلم را از هم دريد و رهايى و آزادى پرطنين اين فقيه حكيم بزرگ عصر، نقاب ظلم را از هم دريد و رهايى و آزادى را بشارت داد ملت همه دشواريها را با ياد و نام مردى تحمل كرد كه تمام عمر پربركتش را در راه اسلام گذرانيده و اكنون با همه وجود، خود را وقف تحقق آرمانهاى اسلامى و احياى آيين محمدى صلى الله عليه و آله كرده بود و در اين راه پيشاپيش همه امت اسلامى ، با طراحان و مجريان انزواى اسلام و استضعاف ملتها مى جنگيد. شخصيت عظيم و قاطعيت بى مانند اين رهبر بزرگ ، سرانجام يكى از شگفت انگيزترين پديده هاى تاريخ ، يعنى انقلاب اسلامى را به بار آورد و استقلال و آزادى را در كشورى كه در بحران آزادى و استقلال بود، مستقر ساخت . بدين ترتيب ، انقلاب و امام خمينى (ره ) دو پديده انفكاك ناپذيرند. او فرهنگ تسليم را در جامعه دگرگون كرد و حصار ترس را فرو ريخت و ملتى را به سرچشمه پاك و زلال فطرت خدايى رهنمون شد. او بانى ، رهبر، معلم و پدر انقلابى است كه بزرگترين پديده روزگار ماست .انقلاب اسلامى ، بى نام خمينى ، در هيچ جاى جهان شناخته نيست . چرا كه آغازگر زمزمه انقلاب اوست و هم اوست كه آن را در لحظات سخت و دشوار رهبرى كرده و از تنگناها گذرانيده و از انقلاب اسلامى مردم ايران ، پديده اى عظيم و اسوه اى جهانى پديده آورده است . امام خمينى جدا از رهبرى انقلابى ، فقيه اسلامى يعنى مظهر آن ايمان و مرجع تقليد يعنى تبلور اعتماد و دلبستگى مردم نيز بوده است .
او مانند پيامبران ، با وجود دين ، سياست ، انقلاب ، خدا و مردم را يكجا به بيننده كاوشگر ارائه مى دهد و قيام او، قيام انبياى الهى را به ياد مى آورد. او احياء كننده بينش دينى و برافروزنده شعله ايمان و آفريدگار عظيم ترين حماسه مردمى دوران ماست .
امام بزرگوارمان تجسم اسلامى انقلابى بود. اسلام ناب در زندگى ، در اخلاق ، در احساسات در تصميم گيريها و در فانى بودن . ايشان در راه خدا، مجسم بود.
خداى متعال هم به ايشان پاداش داده ، كارى كه به دست اين بزرگوار انجام گرفته بود كه بعد از كار پيامبران چنين حركت عظيمى را كسى انجام نداده بود.
ملت ما ملت خويشتن دارى است ؛ حوادث تلخ را با متانت تحمل مى كند. سنگينى ها و مشكلات را با قدرت و صبر و با شهامتى كه در سطح يك ملت حقيقا بى نظير است از سر مى گذراند. ما در دوران ده ساله پس از پيروزى انقلاب شهداى زيادى داديم . زنان و مردان شهيد داده زيادى را مشاهده كرديم .
در همه اين حوادث آنچه بيننده را تحت تاءثير قرار مى دهد صبر و متانت ملت ايران است . اما همين متين و صبور در روز چهاردهم خرداد سال گذشته (سال 68) حقيقا خويشتن دارى از دست داد. مصيبت ، آن قدر سنگين بود كه هيچ كس نتوانست در مقابل اين مصيبت خونسردى و متانت را حفظ كند.
وضعيتى كه در عزاى امام بود. وضعيت بسيار عجيبى بود. هيچ جوان پدر از دست داده اى آن طور ضجه نمى زد هيچ مادر جوان از دست داده اى آن گونه شيون نمى كرد كه ملت ايران در عزاى حضرت امام (ره ) شيون كردند و بر سر و سينه زدند.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -