انهار
انهار
مطالب خواندنی

شرح مختصري از زندگي حسن صباح

بزرگ نمایی کوچک نمایی
حسن صباح، نخستین داعی الموت، در زمانی نهضت نزاری را بنیانگذاری کرد، که سلجوقیان در اوج قدرت سیاسی به سر می‌بردند و دستاوردهای مذهبی و سیاسی فاطمیان مصر نیز توسعه قابل ملاحظه‌ای یافته بود. وی جزو معدود حکمرانان ایرانی است که شرح حال خود را در کتابی با نام «سرگذشت سیدنا» گردآوری کرد و به‌عنوان منبعی باارزش در اختیار مورخان بزرگی چون جوینی و فضل‌الله همدانی قرار داد.

از پیشینه حسن صباح اطلاع چندانی در دست نیست اما بنا بر آن‌چه در زندگینامه‌اش آمده است، اصل وی از حمیریان یمن بوده و پدرش علی، بعد از مهاجرت به کوفه از آن‌جا به قم و سپس به ری نقل مکان کرد و در آن‌جا بود که حسن متولد شد.

صباح پس از قبول مذهب اسماعیلی در سال 464 ق، مدتی در مصر بود و سپس به ایران بازگشت. او در ابتدا در خوزستان، اصفهان، یزد، کرمان و دامغان، سرگرم دعوت بود و در همان حال، داعیانی به اطراف فرستاد و بسیاری از مردم را به مذهب خود درآورد. حسن صباح توانست در ششم رجب سال 483 ق به قلعه‏ مستحکم و طبیعی الموت در نزدیکی قزوین دست یابد و به گسترش دایره‏ دعوت خود بپردازد. کار صباح و دعوت اسماعیلیان با مرگ ملکشاه سلجوقی و به‌ویژه قتل نظام‏الملک، وزیر مقتدر سلجوقی، فرصت را بیش از پیش در اختیار این فرقه نهاد و شهرت آنان را عالم‌گیر کرد.

حسن صباح، فداییانی تربیت کرده بود که حاضر بودند به اشاره‏ او، هر کاری انجام دهند. قتل‏های متعدد بزرگانی که مخالف فعالیت اسماعیلیان بودند توسط این فداییان صورت می‏گرفت و باعث ایجاد رعبی عظیم در دل مخالفان شد. وی حتی سلطان سنجر سلجوقی را تهدید به مرگ کرد و پادشاه، از ترس جان، با او آشتی کرد. از آن پس قدرت صَباحیان بیشتر از قبل فزونی یافت تا این که، حسن صباح در 26 ربیع‏الثانی 518 ق درگذشت. او با سلطنت ارثی مخالف بود و پس از خود یکی از سردارانش را به جای خود انتخاب کرد.

«سرگذشت سیدنا»،‌ کتابی که از یورش هلاکو در امان ماند

مورخان معتقدند، مولفی مجهول وقایع دوران حکمرانی حسن صباح، اولین خداوند الموت و رهبر اسماعیلیان ایران را در کتابی به نام «سرگذشت سیدنا» جمع کرده بود که در واقع آغاز یک سنت تاریخ‌نگاری در دوره الموت از تاریخ اسماعیلیان نزاری (نزاریه) ایران نیز بوده است. آن‌ها احتمال می‌دهند قسمت اول این کتاب به قلم خود حسن صباح نوشته شده است.

سرگذشت سیدنا به جای‌نمانده است اما گروهی از مورخان ایرانی دوره ایلخانی از جمله عطاملک جوینی و رشیدالدین فضل‌اللّه و عبداللّه‌ بن علی کاشانی از آن استفاده کرده و قسمت‌هایی از آن را در بخش مربوط به حسن صباح و در تواریخ اسماعیلیه خود نقل کرده‌ است. در حقیقت کتاب‌های این سه مورخ، مهم‌‌ترین منابع موجود درباره حسن صباح‌ است.

شرح ماموریت هولاکو به ایران برای سرکوبی اسماعیلیان الموت و خلیفه بغداد، از مهم‌ترین بخش‌های «تاریخ جهانگشا» اثر معروف و معتبر عطاملک جوینی است. جوینی در نسخه فتح‌نامه الموت ذکر کرده که پس از پایان کار الموت، به فرمان هولاکو، کتابخانه کهن‌بنیاد آن را در اختیار گرفته اما چنان که خود اذعان کرده است، جز مصاحف و نفایس کتب و آلات رصد و اسطرلاب‌ها، باقی کتاب‌ها را که در باب عقاید اسماعیلیان بوده، سوزانده است.

شیخ فضل‌الله همدانی مولف «جامع‌التواریخ» نیز بخشی از کتاب خود را به حسن صباح و اسماعیلیان اختصاص می‌دهد. از مطالب بحث‌برانگیزی که خواجه رشیدالدین درباره حسن صباح در کتابش می‌آورد، هم مکتب بودن حسن صباح، خواجه نظام‌الملک و عمر خیام در کودکی و در نیشابور است. خواجه در داستان سه یار دبستانی،‌ دشمنی حسن صباح با خواجه نظام‌الملک که به قتل وی انجامید، برپایبند نبودن خواجه به تعهدی که داده بود، می‌داند. این در حالی است که مستشرق آلمانی هوتسما، براساس گفته مولف کتاب نفثة‌المصدور، در این جمع به‌جای خواجه، ابونصر شروان بن خالد کاشانی را هم‌کلاس حسن صباح معرفی کرده است. در هرحال مورخان معتقدند این داستان افسانه است و سندیت تاریخی ندارد.

تاسیس کتابخانه الموت از اقدامات برجسته حسن صباح

حسن صباح در الموت کتابخانه مهمی ایجاد کرد که مجموعه کتاب‌ها و ادوات علمی آن تا هنگام حمله مغول و تخریب الموت در ۶۵۴ هجری قمری گسترش یافت. تاسیس کتابخانه الموت از اقدامات برجسته حسن‌صباح به‌شمار می‌رود. ذکر این کتابخانه در بیشتر منابع آن دوره آمده است. برای مثال جوینی در تاریخ جهانگشای خود از کتابخانه الموت یاده کرده است که با داشتن 400 هزار جلد کتاب، مرکز علمی مهم ایران آن روز بوده است و دانشمندان بزرگی چون خواجه نصیرالدین طوسی چند سالی از عمر تحقیقاتی‌اش را در کتابخانه قلعه الموت سپری کردند.

الموت، قلعه‌ای به صلابت تاریخ 

حسن صباح بلافاصله پس از استقرار در الموت، به اصلاح و توسعه استحکامات و انبارهای آذوقه آن‌جا پرداخت، به طوری که از لحاظ دفاعی و مایحتاج، الموت را چنان قلعه تسخیرناپذیری کرد که می‌توانست در برابر محاصره‌های طولانی مقاومت کند؛ امتحانی که در سال‌های بعد بارها در آن موفق شد.

قلعه الموت یکی از قلعه‌های منحصربه‌فرد تاریخی در ایران است. دژ الموت در شمال شرقی روستای گازرخان(قصر خان) قرار دارد. این قلعه به دلیل جاذبه‌های طبیعی و تاریخی خود می‌تواند هر ساله گردشگران زیادی را از داخل و خارج از کشور به‌سوی خود جذب کند.

الموت را مردم محل قلعه حسن نیز می‌نامند. این قلعه از دو بخش غربی و شرقی تشکیل شده است. قسمت غربی که دارای ارتفاع بیش‌تری است، به نام جورقلا (یعنی قلعه بالا) و پیلاقلا (یعنی قلعه بزرگ) خوانده می‌شود. دیوار شرقی قلعه بالا یا قلعه بزرگ که از سنگ و ملاط گچ ساخته شده است، کمتر از سایر قسمت‌ها آسیب دیده است.

در جنوب غربی قلعه، حوضی در سنگ کنده‌ شده است که هنوز هم بر اثر بارندگی‌های زمستان و بهار پر از آب می‌شود. در کنج جنوب غربی این حوض، درخت تاک کهنسالی وجود دارد که همچنان سبز و شاداب است و نظر گردشگران زیادی را به خود جلب می‌کند. این قسمت از قلعه، به احتمال زیاد، همان محلی است که حسن صباح مدت 35 سال در آن اقامت داشته و پیروان خود را رهبری می‌کرده است.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -