انهار
انهار
مطالب خواندنی

مسائل متفرقه ديات

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال 187 - اگر كسى چيزى مانند پوست هندوانه يا خربزه و نظير اينها را در معابر بريزد يا جلوى خانه را بيشتر از متعارف آب پاچى كرده و اين امر باعث شود شخصى به زمين بخورد و صدمه به بيند آيا ضامن است يا نه؟

جواب:  بلى ضامن است مگر اين كه عابر عاقل با عمد و توجه پا روى آن بگذارد كه در اين صورت كسى كه آب بيشتر از متعارف يا پوست هندوانه و مانند آن را ريخته ضامن نيست و اگر ديوانه يا حيوان يا طفل غير مميز در اثر آن زمين بخورد و صدمه به بيند ضامن است.


سؤال 188 - گاهى اتفاق مىافتد كه روى جاده قدرى سنگهاى كوچك افتاده كه معلوم است از ماشينى كه بارش شن و سنگ ريزه بوده ريخته و يا اين كه معمول است در فصل برف و يخ بندان روى جاده‌هاى اسفالت كه برف و يخ هست براى جلوگيرى از ليز خوردن و چپ شدن ماشينها مخصوصا قدرى شن درشت مىريزند اكنون بفرمائيد در چنين مواردى اگر راننده با رعايت تمام مقررات عبور كند و سنگى از زير چرخ ماشين او پرتاب شود و به كسى بر خورد نمايد و به او صدمه بزند و يا مثلا شيشه ماشين ديگرى را بشكند آيا راننده ضامن است يا خير؟

جواب:  در فرض سئوال كه استناد صدمه و ضرر به راننده معلوم نيست حكم به ضمان مشكل است.


سؤال 189 - اگر كسى به قصد خودكشى، خود را وسط خيابان بيندازد و راننده ماشين او را از چند مترى به بيند، بطورى كه ديگر نتواند خود را كنترل نمايد و آن فرد كشته شود آيا خونش هدر است يا بايد ديه‌اش پرداخت شود و در فرض لزوم ديه، آيا قتل خطائى است و يا شبه عمد مىباشد و مقدار ديه، تمام ديه است يا نصف ديه؟

جواب:  در فرض سئوال، با احراز قصد خودكشى، ديه او بر كسى نيست، بنابر اين موضوع سئوالات بعدى منتفى است.


سؤال 190 - اكثر ماشين‌ها بيمه هستند و در موقع تصادف از اداره بيمه مبلغى به ورثه مقتول مىدهند، آيا اين مبلغ حكم ديه را دارد و مىشود در آن تصرف كرد يا نه و در صورت جواز تصرف چگونه بين ورثه تقسيم مىشود آيا به زوجه هم مىرسد يا نه؟

جواب:  آنچه كه بيمه به ورثه مقتول مىدهد در حكم ديه است گرفتن آن اشكال ندارد و پس از اداء دين و وصيت، بين ورثه حتى زوجه مانند ساير تركه كما فرض الله تقسيم مىشود. بلى اگر مقررات بيمه آن باشد كه مثلا بخصوص اولاد بدهند بقيه ورثه از آن ارث نمىبرد.

سؤال 191 - راننده در موقع سيرش تصادفى كرده صدمه جانى و مالى به كسى مىزند تكليف او چيست؟ ثانيا اگر راننده در موقع رانندگى خيلى با احتياط بوده يا بى احتياطى كرده است حكم هر دو صورت را بيان فرمائيد.

جواب:  اگر معلوم باشد كه راننده تقصير نموده يعنى با احتياط حركت نكرده و مصدوم هم تقصير نكرده راننده ضامن است و حكم شبه عمد را دارد كه ديه بر خود او است و اگر با احتياط حركت نموده و مصدوم تقصير كرده و خود را در معرض صدمه در آورده راننده ضامن نيست و اگر هيچ يك تقصير نكرده‌اند حكم خطاء را دارد و در خطاء ديه بر عاقله است.و با جهل به اين خصوصيات مصالحه نمايند و نسبت به صدمه مالى هم راننده ضامن است اگر چه خطاءا صدمه زده باشد مگر آن كه تلف مستند به صاحب مال باشد مثل اين كه هنگام حركت ماشين مال خود را زير ماشين بيندازد.

سؤال 192 - شخصى مبتلا به مرض فشار خون و ناراحتى بوده و مراجعه به دكتر مىكرده مقدارى بهبودى حاصل نموده و مىتوانسته با مور كشاورزى خود رسيدگى نمايد.يك روز صبح جهت سركشى و نظارت بر امر كشاورزى به صحرا رفته بعد از مراجعت نزديك محل كه آمده اوضاع را آشفته ديده و سر و صدائى به گوشش خورده و از كسى استعلام كرده كه اين سر و صدا چيست، او جواب داده كه پسرت با چند نفر از فاميلهايت به ضرب گلوله كشته شدند، پس از شنيدن اين خبر فورى دچار سكته قلبى شده و فوت نموده است و چون در بين خانواده ايشان و ضاربين از سابق اختلافى بوده آيا ورثه متوفاى مزبور شرعا حق گرفتن ديه از اشخاصى كه اين چند نفر را مجروح و باعث اين فاجعه شده‌اند دارند يا نه؟

جواب:  در مفروض مسأله ظاهر آن است كه ورثه حق مطالبه ديه از اشخاص مزبوره را ندارند.

سؤال 193 - شخصى مقدارى گندم بار قاطر كرده و داده به ديگرى تا ببرد در آسياب آرد كرده بياورد وقتى كه رسيده به آسياب و بار قاطر را باز كرده قاطر لگد به دهان او زده و چند دندان او را شكسته آيا صاحب قاطر و بار، كه او را فرستاده به آسياب، ضامن است يا نه؟

جواب:  ظاهرا صاحبان بار و قاطر ضامن نيستند. بلى اگر قاطر بر حسب عادت چموش و لگد زن باشد بر صاحب بار و قاطر هر كدام كه قاطر را بدست آن شخص مىدهد اعلام لازم است و بر فرض عدم اعلام احوط آنست كه آن شخص را راضى كنند.

سؤال 194 - در موضوع ديه كه فقهاء مىفرمايند مثلا ديه سيلى زدن به صورت كه سرخ شود فلان مقدار طلا است اگر قيت آن را بپردازد كافى است يا اختيار با آن كسى است كه ديه مىگيرد به هر كدام راضى شد بايد اداء كند؟

جواب:  لازم است آنچه شرعا تعيين شده اداء نمايد مگر آن كه مستحق ديه راضى به قيمت شود.

سؤال 195 - اگر چيزى كه مجنى عليه را بعنوان ديه اعضاء گرفته زائد بر مؤنه سال باشد خمس به آن تعلق مىگيرد يا خير؟

جواب:  خمس به ديه تعلق نمىگيرد لعدم صدق الغنيمة.

سؤال 196 - اينجانب تقريبا هشتاد سال از عمرم مىگذرد و فكر مىكنم كه از سنين جوانى إلى الآن ديه به ذمه من آمده اما نه ديه قتل مثلا ديه تأديب زن و بچه از وارد آوردن ضرب به صورت و بدن بوسيله دست و يا چوب و غيره كه به حد كبودى رسيده و يا مجروح شده باشد در اين صورت تكليف بنده چيست و چه مقدار بايد ديه بدهم و بعضى از مضروبين و مجروحين بوسيله بنده، زنده هستند و بعضىها هم از دنيا رفته‌اند و منتظر راهنمائى حضرتعالى هستم آيا وجوه ديه متعلق به بنده را مىتوانم بعنوان كمك به مستضعفين بدهم و يا در امور خيريه ديگر مصرف نمايم يا نه و فرقى بين سيد و غير سيد از مستحقين هست يا نه؟

جواب:  در صورتى كه افراد مضروب يا مجروح را مىشناسيد يا اگر فوت كرده باشند ورثه شان را بشناسيد بايد از آنها تحصيل رضايت نمائيد با دادن ديه يا با اسقاط يا مصالحه و چنانچه اصلا نمىشناسيد مقدار متيقن ديه را از قبل آنها بابت مظالم عباد به فقير غير سيد بدهد و اما مقدار ديه هر يك را بايد آنچه مورد ابتلاء شما بوده يكى يكى سؤال كنيد تا مقدار آن معين شود.

سؤال 197 - چند نفر بنز خاورى را كرايه مىكنند بعنوان اين كه با آن لباس حمل كنند در حالى كه در واقع نظر آنها حمل اسلحه بوده بعد از اين كه بار را مىزنند و مىخواسته‌اند حركت كنند با دعاى يكى از آنها به راننده گفته‌اند كه بار لباس نيست و اسلحه و مهمات است و ما براى اين كه كسى نفهمد گفتيم لباس است ولى راننده اين موضوع را انكار مىكند و مىگويد به من نگفتند ولاى پتو پيچيده بوده و من نفهميدم كه اسلحه است و آنچه كه مورد توافق طرفين است اين است كه گفته نشده كه قسمتى از اين سلاحها مواد منفجره است، به هر حال در بين راه انفجار بوجود آمده و دو نفر كه روى بار بوده‌اند مىسوزند و فوت مىكنند، راننده هم كمى آسيب ديده و يكى ديگر از آنها كه جلو بوده سالم مانده و ماشين به كلى سوخته، بفرمائيد ضامن خسارات وارده بر راننده و ماشين كيست؟ و اگر صاحب بار ضامن نباشد با توجه به اين كه راننده شريك دارد آيا راننده ضامن خسارت وارده بر ماشين نسبت به سهم شريك هست يا نه؟

جواب:  از خصوصيات قضيه اطلاع ندارم، بطور كلى مسئول قتل و خسارات وارده كسى است كه در بوجود آوردن حادثه مقصر بوده بنابر اين اگر شرعا ثابت شود كه راننده علم بوجود مواد منفجره داشته و اقدام و تقصير كرده و احتمال عقلائى انفجار مىرفته بايد از عهده بر آيد و اگر صاحبان بار مقصر باشند آنان مسئول قتل و خسارات مىباشند و چيزى بر عهده راننده كه اطلاع از مواد منفجره نداشته نيست و اگر نزاع موضوعى باشد محتاج به مرافعه شرعيه است.

سؤال 198 - اگر كسى در دادگاه محكوم به دادن دو شتر بعنوان ديه شده باشد اين شترها داراى چه خصوصياتى از نظر جنس و سن و ساير مشخصات بايد باشد؟

جواب:  در فرض سئوال دليلى بر تعيين خصوصيات مذكوره به نظر نرسيده و به مقتضاى اطلاقات دو شترى كه صدق شتر بر آنها بكند و مريض و لاغر نباشند مجزى است ولى اگر محكوم دو شتر كه پنج سال آنها تمام شده باشد بدهد كمال احتياط مراعات شده هر چند واجب نيست.

سؤال 199 - شخصى با زن حامل محصنه مستأجره خود قصد زنا كرده و زن هر چه التماس نموده تأثير نكرده ناچار با حيله و گرفتن پول كه اطمينان طرف را جلب نمايد تسليم شده و در اولين فرصت آلت رجوليت او را به كلى بريده و فورا به شهربانى اطلاع داده آيا زن مذكور مسئول ديه مىباشد يا نه؟

جواب:  در فرض مسأله كه بر حسب ظاهر راه اسهلى براى خلاصى نداشته زن ضامن نيست و ديه ندارد.

سؤال 200 - هر گاه زوج زوجه خود را كه كمتر از نه سال دارد افضاء نمايد آيا فقط معصيت كرده يا ديه هم دارد؟

جواب:  در فرض سئوال ديه دارد و ديه آن ديه قتل نفس است پس در زوجه حره علاوه بر تمام مهر زوج بايد نصف ديه مرد را بدهد.

سؤال 201 - هر گاه زوج بعد از تمام شدن نه سال به زوجه دخول و او را افضاء نمايد آيا ديه دارد يا خير؟

جواب:  در فرض سئوال ديه ندارد.

سؤال 202 - معنى افضاء چيست؟

جواب:  افضاء آن است كه در اثر نزديكى مرد با زن مخرج بول و حيض زن يا مخرج غائط و حيض يا همه اينها يكى شود.

سؤال 203 - شخصى راننده تراكتور است روزى چند نفر از او تقاضا مىنمايند كه آنها را در تريلى تراكتور سوار كند در بين راه بدون اين كه تراكتور تصادف كند و يا راننده تقصير بنمايد پيم بريده و تريلى از جاده منحرف مىشود، افرادى كه در تريلى نشسته بودند پرت مىشوند و يكى از آنها فوت مىنمايند آيا راننده ضامن است يا خير؟

جواب:  در فرض مسأله كه مسافرين خودشان تقاضاى سوار شدن نموده‌اند اگر راننده در رانندگى خود تقصير نكرده باشد ضامن نيست و در نزاع موضوعى مرافعه شرعيه لازم است.

سؤال 204 - زيد ماشين سوارى خود را روشن نموده و در خارج ماشين با عمرو صحبت مىكرد پسر شش هفته ساله زيد كه در داخل ماشين بوده دست به كليد مىزند و ماشين  حركت مىكند در حين حركت دختر ده يازده ساله عمرو ناگهان از در منزل بيرون آمده ماشين او را به ديوارى زده و در اثر تصادف پاى دختر شكسته هر قدر پدر آن پسر بچه اصرار كرده كه اين دختر را پيش دكتر ببريم پدر دختر نگذاشته و شكسته بندى پاى دختر را بسته بعد از چند روز معلوم شده كه خون پا در اثر محكم بستن از جريان افتاده وبالاخره دختر را پيش چند نفر از دكترهاى حاذق برده‌اند آنها گفته‌اند بايد پا را قطع كرد، سر انجام منجر به قطع پا شده، مرقوم فرمائيد آيا مخارج معالجات اين مدت و ديه پا به عهده زيد است يا شكسته بند كه حاذق نبوده و يا اشتباه كرده يا بر عهده پدر دختر كه مسامحه كرده و نگذاشته بچه را به دكتر ببرند و يا مخارج معالجه و ديه پا بين آنها تقسيم مىشود؟

جواب:  اين مسأله مرافعه لازم دارد جراحتى كه به پاى دختر وارد شده در صورتى كه بواسطه تقصير خود مصدوم نباشد ديه دارد و اما قطع پا بايد معلوم شود كه مستند به مسامحه پدر يا به اشتباه شكسته بند يا به تصادم ماشين بوده است.

سؤال 205 - فقهاء، در بسيارى از موارد مىفرمايند (مورد حكومت است) بفرمائيد منظور از حكومت چيست؟

جواب:  منظور از حكومت ارش است.

سؤال 206 - دادگاه كه مجرم را بپرداخت ديه در ظرف مدت سه سال محكوم مىكند آيا ابتداى مدت از تاريخ فوت، محسوب مىشود يا از تاريخ صدور حكم دادگاه؟

جواب:  از تاريخ موت، سه دوازده ماه هلالى تمام محسوب مىشود.

سؤال 207 - تاريخ فوت مصدوم يا تاريخ صدور حكم كه در سال 61 مثلا بوده تا پايان همان سال 61، يك سال محسوب مىگردد يا 365 روز بعد از فوت، يا بعد از صدور حكم دادگاه؟ مستدعى است جواب مرقوم فرمائيد.

جواب:  قبلا گفته شد كه مبدأ سه سال از تاريخ فوت است.

سؤال 208 - آيا در صدق حله، كه يكى از ديات ششگانه مىباشد يك لنگ ور و دوشى مانند لباس احرام يا يك پيراهن و شلوار از هر جنس كفايت مىكند يا خير؟ توضيح اين كه سئوال مشتمل بر سه قسمت است 1 - هيئت 2 - كميت 3 - جنس لباس.

جواب:  هر حله دو ثوب است، و اكتفاء به دوخته يا از جنس مخلوط رايج فعلى مشكل است وقدر متيقن، آن است كه بايد از جنس پنبه و از يمن، به كيفيت معموله سابق باشد.

سؤال 209 - اگر جانى، يكى از ديات ششگانه را اختيار كرد و به دست آوردن عين آن مشقت دارد آيا انتقال، به قيمت همان عين مىشود يا اين كه بايد يكى ديگر از اعيان پنجگانه ديگر را تحصيل كرده و بپردازد؟

جواب:  در صورت مفروضه، بايد فرد ديگرى را اختيار كند و ممكن است با رضايت طرفين توافق بر قيمت يكى از آنها بنمايند.

سؤال 210 - هر گاه كسى قاتل را از دست ولى دم رها كند آيا احضار قاتل شرعا بر رها كننده واجب است يا خير؟

جواب:  در مورد سئوال لازم است رها كننده قاتل را احضار كند يا آن كه ديه قتل را بدهد هر چند قتل عمدى باشد.

سؤال 211 - شخصى كنار خيابان زير زمينى كنده بدون ديوار، بنده كه نابينا هستم افتادم داخل زير زمينى دستم شکسته و لطمه‌هاى ديگرى هم بر من وارد شده، دستم را تا پنجه گچ گرفته‌اند، حكم تيمم كردن را بيان فرمائيد و نيز آيا طبق موازين اسلام شخص صاحب زير زمين ضامن خسارات مىباشد يا خير؟

جواب:  در فرض سئوال تيمم دست شكسته را از روى باند انجام دهيد و اگر باند نجس است پارچه پاكى روى آن ببنديد و بعد تيمم كنيد و راجع به افتادن در سرداب، اگر حفر سرداب در محل مزبور معرض افتادن بوده و لازم بوده به حسب عرف كه محصور شود و يا چيزى كه مانع افتادن باشد در آنجا گذاشته شود و او انجام نداده در اين صورت صاحب سرداب تقصير كرده و بايد از عهده خسارات بر آيد در غير اين صورت كسى مسئول نيست و در عين حال اگر صاحب سرداب مىتواند به شما كمك كند احسان است و در نزاع موضوعى مرافعه شرعيه لازم است.

سؤال 212 - اشخاصى كه اطفالشان را سر راه مىگذارند چه صورت دارد آيا در صورت تلف شدن اطفال مزبور ديه بر عامل تعلق مىگيرد يا خير؟

 جواب:  عمل مزبور جايز نيست و در صورت تلف يا وارد آمدن نقص به بدن آنها عامل ضامن ديه است مگر آن كه نقص يا اتلاف از مكلف مختارى صادر شود كه در اين صورت مباشر ضامن است و اگر از مميز غير بالغ صادر شود ديه بر عاقله است.

سؤال 213 - بر معلمى كه مىخواهد شاگردانش پيشرفت كنند اگر صلاح بداند و كتك بزند ديه واجب مىشود يا نه و هم چنين درباره پدر و مادر؟

جواب:  پدر در صورتى كه صلاح بداند جايز است فرزند را تأديب نمايد و لكن نه به مقدارى كه موجب ديه شود و اگر تأديب او باعث ديه شود واجب است ديه را به اولاد بدهد و هم چنين است حكم مادر و معلم در تأديب با اذن پدر، اما بدون اذن پدر تأديب آنها جايز نيست.

سؤال 214 - شخصى در تصادف با ماشين كشته مىشود ورثه مقتول عبارت از يك مادر و يك عيال است كه حمل دارد و مبلغى از طرف قاتل كه راننده ماشين است به ورثه مقتول داده شده و آنان رضايت داده‌اند آيا آن مبلغ عنوان ديه را دارد يا نه؟

جواب:  بلى حكم ديه را دارد.

سؤال 215 - خون بها جزء ميراث ميت است كه بايد بين ورثه درجه اول تقسيم شود و يا حكم ديگرى دارد؟

جواب:  ديه قتل از تركه مقتول محسوب است و ورثه از او ارث مىبرد، بلى متقرب بام از ديه ارث نمىبرد.

سؤال 216 - اگر بنده به كسى بگويم برو فلانى را به زن و او مخير در انجام عمل باشد و مجبور نباشد و آن شخص هم برود و او را مورد ضرب قرار بدهد بطورى كه دندان و جاى ديگر بدنش خون آلود شود ديه او به عهده آمر است يا ضارب؟

جواب:  در فرض سئوال ديه بر عهده كسى است كه مباشر در زدن است و آمر نيز معصيت كرده بلكه در بعض موارد جنايت، حبس دارد.

سؤال 217 - ماشين مىزند به يك نفر چرخ سوار و يا پياده و او هم مىخورد به ديگرى و هر دو به زمين مىخورند و كشته مىشوند در اين صورت ديه دو نفر بر راننده است يا نه؟

جواب:  ديه هر دو بر راننده است اگر عمد و يا شبه عمد باشد و بر عاقله است اگر خطاى محض باشد و بر هيچ يك نيست اگر تقصير از مقتول باشد.

سؤال 218 - دو نفر از عشاير از دو طايفه با يكديگر نزاعى نموده بودند سپس يك نفر از آنها ميان طايفه خود رفته و بيست مرد مسلح از يك فرسخى با خود همراه آورده و چادرهاى  طرف منازعه قبلى را كه فقط سه نفر در آنها بوده هدف گلوله قرار داده و يك نفر مرد مصلح بين اين سه نفر را مقتول نموده‌اند ديه مقتول مصلح با كيست و يا اصلا ديه ندارد؟

جواب:  در فرض مسأله شخص مقتول ديه دارد و بين اشخاصى كه طرف احتمال باشند كه گلوله آنها اصابت كرده تقسيم مىشود كه هر چند نفر باشند هر يك سهم بايد بدهد.

سؤال 219 - باربرى يك شاخه آهن به دوش دارد كه فردى در حال دويدن خود را به آهن محموله مىزند و تلف مىشود آيا ديه دارد يا نه؟

جواب:  در مواردى كه اعلام و آگهى خطر لازم است اگر باربر اعلام لازم را به عمل آورده باشد ومع ذلك شخص مصدوم خود را به آهن زده باربر ضامن نيست.

سؤال 220 - اگر آموزگار دانش آموز خود را كتك بزند بطورى كه ديه بر او واجب شود حالا آموزگار بخواهد ديه را به او بدهد و او بگويد به شما بخشيدم از گردن آموزگار ساقط مىشود يا نه؟

جواب:  اگر مضروب بالغ باشد و ببخشد ديه ساقط مىشود.

سؤال 221 - در قتل خطائى كه ديه بر عاقله است اگر خود قاتل يا پدرش زمينى را بعنوان خون بها به ورثه مقتول بدهد و رضايت نامه از آنان بگيرد اولا چون ديه را عاقله نداده ديه شرعى محسوب است يا نه؟ ثانيا اگر قيمت آن زمين كمتر از خون بهاى شرعى يا زيادتر از آن باشد اما با تراضى طرفين بوده در اين صورت نيز ديه شرعى محسوب است يا نه؟ ثالثا آيا ولى مقتول مىتواند به كمتر از ديه شرعى با قاتل مصالحه نمايد خصوصا اگر مقتول فرزند صغير هم داشته باشد يا نه؟ رابعا آيا زوجه مقتول از زمين مزبور كه بعنوان خون بها داده شده ارث مىبرد يا نه؟ ج 1 - اگر به قصد ديه و ابراء ذمه قاتل بدهند ديه است و ذمه آنها برئ مىشود.
2 -
با فرض اين كه مصالحه كرده باشند صحيح است.
3 -
بلى مىتواند به كمتر مصالحه نمايد و اگر صرفه صغير باشد ولى شرعى صغير مىتواند سهم او را نيز مصالحه نمايد.
4 -
بلى زوجه چون از ديه ارث مىبرد از زمين كه مال المصالحه آنست نيز ارث مىبرد.

سؤال 222 - شوفرى با پسر بچه‌اى تصادف كرد و پاى بچه خرد شد، در بيمارستان بدون اجازه از پدر پاى بچه را بريده‌اند، حكم شرعى آن را بيان فرمائيد تا رفع اختلاف شود.

جواب:  در صورتى كه تصادف مستند به شوفر نباشد و تقصير با بچه باشد كسى ضامن نيست و اگر تصادف مستند به شوفر باشد و عمدى نباشد با لزوم قطع پا ديه بر شوفر است چه اجازه از پدر گرفته باشند و چه اجازه نگرفته باشند.

سؤال 223 - بيست و شش سال قبل يك نفر پاى شخصى را شكسته و همان زمان خوب گرديده كه در مدت بيست و چهار سال بعد از آن هيچ گونه ناراحتى از ناحيه زخم نداشته و در زمستان يك هزار و سيصد و نود و نه شخص مجروح مريض گرديد و در ضمن جاى زخم پاى ايشان كه 26 سال قبل بود ورم كرده و چركى شده و پس از چند ماه فوت كرد حاليه ورثه متوفى ادعاى ديه از ضارب بيست و شش سال قبل را مىنمايند، مستدعى است نظر مباركتان را مرقوم فرمائيد.

جواب:  اگر شرعا ثابت شود كه فوت شخص مذكور مستند به شكستگى پاى او است ضارب ضامن ديه قتل است و اگر مرگ شخص مستند به شكستگى پاى او نباشد ديه قتل بر ضارب نيست. بلى ديه شكستگى پا بر عهده ضارب است و تشخيص موضوع و حدود آن با تشخيص خبره عادل است و چنانچه نزاع موضوعى باشد محتاج به مرافعه شرعيه است.

سؤال 224 - شخصى كسى را كشته و ديه او را نداده اكنون قاتل از دنيا رفته و املاك قاتل به وارث او رسيده و وارث مستطيع شده آيا بايد مكه برود و يا بايد ديه قاتل را بدهد و يا هم ديه را بدهد و هم مكه رود؟

جواب:  اگر قاتل مديون ديه بوده مثل اينكه مثلا قتل خطائى نبوده و تركه او وافى به اداء ديه است واجب است ديه را اداء كند و بعد از اداء ديه اگر وارث مستطيع است واجب است حج برود.

سؤال 225 - اينجانب در زمان طاغوت زير شكنجه مجبور به فاش كردن نام فردى شدم كه در نتيجه شخص مزبور دستگير و مورد شكنجه قرار گرفته كه البته منجر به نقص عضو و قتل وى نگرديد. مستدعى است بفرمائيد فاش شدن نام وى بوسيله اينجانب موجب گناه يا حدى هست يا نه؟

جواب:  در فرض سئوال به درگاه خداوند متعال توبه نمائيد و اگر اعتذار و استحلال از شخص مزبور موجب فساد نباشد از او نيز استرضاء نمائيد.

سؤال 226 - چهار نفر مشتركا مشغول استخراج سنگ ساختمان در معدن بودند يك نفر از آنان ديده‌بانى مىكرد تا به كسى سنگ اصابت نكند و نفر ديگر جهت رفع خستگى دست از كار كشيد و نشست و دو نفر از آنان مشغول كار بودند ناگاه سنگى منحرف شد و به يكى از آنان خورد و او را كشت، آيا همه كارگران معدن ضامن ديه هستند يا خير؟

جواب:  در فرض مسأله اگر ديده‌بان در اعلام خطر كوتاهى نكرده باشد كسى ضامن نيست و چنانچه شركاء با اعتماد بر ديده‌بان و تعهدى كه در نگهبانى داده است مشغول كار شده‌اند و او در نگهبانى خود تقصير كرده او ضامن است و در نزاع موضوعى مرافعه شرعيه لازم است.

سؤال 227 - در مواردى كه دينار، بعنوان ديه ذكر شده مثل ديه اسنان و اضلاع، آيا دينار، موضوعيت دارد يا اين كه بعنوان مثال ذكر شده و جانى مىتواند يكى از امور ششگانه را انتخاب نمايد؟

جواب:  بعيد نيست كه دينار موضوعيت نداشته باشد بنابر اين جانى مىتواند يكى از امور ششگانه يا قيمت يكى از آنها را انتخاب نمايد.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -