انهار
انهار
مطالب خواندنی

تخفيف يا عفو ديه از سهم صغار جايز نيست

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال 156 - اگر راننده‌اى موجب قتل و مقصر شناخته شد، مالى براى پرداخت ديه ندارد و صغار ورثه مقتول، از نظر مالى بى نياز و غنى هستند حال مادر، يا اقوام پدرى يا هرفرد ديگرى كه قيم صغار است مىتواند از طرف صغار، ديه را ببخشد و رضايت بدهد يا خير؟

جواب:  قيم، حق بخشش سهم صغار از ديه را ندارد و چنانچه راننده، در ظرف مدت اداء ديه، سهم صغار را نتواند اداء كند، مدت آن را تمديد كنند به نحوى كه سهم صغار ضايع نشود و راننده هم در مضيقه قرار نگيرد.

سؤال 157 - اگر معلمى به قصد تأديب، شاگردش را بزند يعنى با دست به پشت سر بچه بزند بطورى كه سرش به ميز جلوى او بخورد و از بينى او چند قطره خون بيايد حد اكثر مثلا ده قطره ديه‌اش چقدر است؟

جواب:  اگر زخمى بر سر يا صورت وارد كنند به مقدارى كه از آن خون بيايد ديه آن دو شتر است و در مورد سؤال احتياط لازم آن است كه با ولى صغير در اين مقدار مصالحه نمايند.

سؤال 158 - اگر ولى طفل ديه را قبول نكند بايد ديه را به چه مصرفى خرج نمود؟

جواب:  بر ولى صغير جايز نيست قبول نكند مگر آن كه از مال خودش به مقدار ديه به صغير بدهد.

سؤال 159 - در صورتى كه جنايتى بر طفلى وارد شده باشد ولى او، در زمينه مصلحت طفل، ديه جراحت را به جانى مىبخشد، اولا اين عمل صحيح است يا خير و ثانيا پس از بلوغ، طفل مذكور، حق اعتراض بر ولى خود دارد يا خير؟

جواب:  بخشيدن ديه جنايت بر صغير، از طرف ولى او جايز نيست و مصلحتى در بخشش مال صغير به نظر نمى ر سد.

سؤال 160 - در اثر تصادف يك نفر چهل ساله فوت نموده پدر و مادر قاتل مى خواهند مبلغ بيست و پنج هزار تومان به پدر مقتول بدهند و بقيه را ببخشند آيا از مبلغ فوق به دو بچه صغير و عيال مقتول بايد بدهند يا خير؟

جواب:  در فرض سؤال پدر و مادر نسبت به سهم خودشان مىتوانند عفو كنند يا ديه بگيرند و اما نسبت به سهم صغير پدر ولايت ندارد كه سهم او را عفو كند و اگر قتل عمد باشد بايد از قاتل كفيل مطمئن بگيرند و صبر كنند تا صغير بعد از كبر هر نحو بخواهد عمل كند.

سؤال 161 - پسرى داشتم سى ساله داراى سه بچه صغير كارمند راه آهن بود در موقع رفتن سر كار ماشين از عقب زده به موتورى كه سوار بوده و او را كشته طبق نظريه شاهدى كه ديده موتورى از مسير خودش مىرفته البته هنوز دادگاه شروع نشده طرف زياد اصرار دارد كه وجهى بدهد و رضايت بگيرد تكليف اينجانب كه پدر مقتول هستم چيست؟

جواب:  از قضيه شخصيه اطلاع ندارم بطور كلى كسى حق ندارد ديه مقتول را كه حق صغار است ببخشد يا به كمتر از ديه مقرره شرعيه مصالحه نمايد. بلى در فرض مسأله كه مقتول پدر دارد و او ولى صغار است مىتواند آنچه را كه مصلحت صغير باشد عمل كند و اگر نزاع موضوعى باشد محتاج به مرافعه شرعيه است.

سؤال 162 - پيشامدى براى بنده رخ داده و آن اين است كه با ماشين تصادف كردم و موجب قتل يك بچه يازده ساله شد، البته بچه مزبور ناگهانى جلوى ماشين آمد مادر و عموى بچه گفتند بايد هجده هزار تومان بدهيد تا رضايت بدهيم، بنده هجده هزار تومان دادم تا رضايت دادند در اين صورت مرقوم فرمائيد كه آيا هجده هزار تومان كافى است يا نه؟

جواب:  در فرض مسأله اختيار با ولى طفل است كه پدر يا جد پدرى او است و اگر پدر و جد طفل زنده نباشند بايد به حاكم شرع مراجعه شود تا مقدار ديه را تعيين كند مادر و عموى طفل حق تخفيف ديه از سهم صغار را ندارند.

سؤال 163 - چند سال قبل فرزندى از زيد كشته شد و خود قاتل اقرار دارد و علاوه چند نفر از اهل محل شهادت مىدهند و در رژيم طاغوتى دادگاه او را به هشت سال زندان و مبلغ بيست هزار تومان نقد محكوم كرده است و چهار سال در زندان به سر برد فعلا از زندان آزاد شده است و مبلغ مزبور را هم نپرداخته و مقتول پنج نفر اولاد صغير دارد و وضع مالى آنان هم خيلى بد است در اين صورت آيا پدر مقتول كه جد پدرى صغار است مىتواند قاتل را عفو نمايد يا نه و از طرف صغار هم چنين حقى دارد يا خير؟

جواب:  در فرض سؤال ذمه قاتل با زندان رفتن برئ نمىشود و ولى شرعى نيز نمىتواند سهم صغار را عفو نمايد و واجب است ديه وصول نمايد و مراعات مصلحت صغار لازم است


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -