انهار
انهار
مطالب خواندنی

موارد جواز يا عدم جواز مصالحه در خمس

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال 281 - اشخاصى كه از آقايان مراجع تقليد، اجازه سهم مبارك امام عليه السلام را دارند مىتوانند با دهندگان وجه به كمتر، - مثلا هشتصد تومان را به سيصد تومان - مصالحه كنند - با اين كه بدهكار وجه، قدرت بر اداء آن را دارد - يا نه؟.

جواب:  با فرض اشتغال ذمه، به سهم مبارك امام عليه السلام، و تمكن از اداء آن، مصالحه به كمتر جائز نيست.

سؤال 282 - گاهى بعضى از كسانى كه در صدد پرداخت وجوه مىباشند - چه آنان كه پول نقد مىدهند يا آنان كه دستگردان مىكنند - خواهش تخفيف و ارفاق و بخشش مىكنند آيا اجازه مىفرمائيد - مخصوصا به لحاظ اين كه امكان دارد اگر ارفاق نشود از اصل پرداخت حقوق، منصرف شوند - موافقت نمود و قدرى از آن را صرف نظر كرد يا نه؟.

جواب:  در مورد خمس يقينى، تخفيف و بخشش، جائز نيست و اجازه نمىدهم و حاضر نبودن بعضى براى اداء واجب، بدون تخفيف، مجوز آن نمىباشد.

سؤال 283 - عده‌اى از آقايان روحانيون كه به شهرستان‌ها و قريه‌ها براى تبليغ، مىروند و در موقع رسيدگى به اموال مردم و پس از رسيدگى، مبلغى از خمس آن اموال را به آنها مىبخشند آيا اين بخشش، شرعى است و صاحبان اموال، برئ الذمه مىشوند يا نه؟.

جواب:  جائز نيست خمس را ببخشند و بخشيدن، كافى در برائت ذمه نيست بلى در موردى كه مشكوك است كه آيا متعلق خمس، واقع شده يا نه؟ جائز است كه مجتهد و يا مأذون از طرف او مشكوك را به مبلغى مصالحه نمايد.

سؤال 284 - صلاحيت آقايان نمايندگان آن حضرت، در موقع حساب خمس اشخاص در بخشش آنها به خمس دهنده تا چه حد است؟.

جواب:  اصلا در خمس بخشش به خمس دهنده، صورت شرع ندارد. بلى در بعض موارد شبهه، به مصالحه عمل مىشود و همينطور وقتى كه مكلف، قادر بر اداء آن نباشد چنانچه مستحق خمس، راضى شود كه بعنوان خمس بگيرد و دوباره ببخشد اشكال ندارد به نحوى كه در رساله توضيح المسائل مرقوم شده، مراجعه شود.

سؤال 285 - اگر عينى از در آمد سال زياد آمد كه قيمت واقعى آن در بازار، نا معلوم است و به اختلاف قيمت مىكنند بايد روى چه قيمتى اين عين، تخميس شود؟.

جواب:  احوط آن است كه با مجتهد، مصالحه كنند


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -