انهار
انهار
مطالب خواندنی

آيا از مال كسى كه خمس بدهكار است بدون اذن او مىتوان خمس داد يا نه

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال 269 - آيا زوجه مىتواند بدون اجازه فرزندانش از اموال شوهر خود كه فوت نموده خمس بدهد - چون ممكن است ورثه اداء نكنند و بگويند خمس بدهكار نبوده - يا نمىتواند؟.

جواب:  اگر زوجه، يقين داشته باشد كه خمس بر ميت واجب بوده و بداند كه ورثه ديگر نمىدهند و مال تحت يد او باشد واجب است با اذن حاكم شرع خمس را از آن مال، اداء كند.

سؤال 270 - شخصى، خمس مديون است و نمىدهد، آيا متصدى حساب او مىتواند محرمانه خمس در آمد او را بر دارد و با اجازه حاكم شرع به مستحق برساند يا نه؟.

جواب:  اگر ممتنع باشد با اجازه حاكم شرع جائز است.

سؤال 271 - مادرى نانخور فرزندش مىباشد و مىداند پسرش حساب خمس ندارد در اين صورت مادر مىتواند به قدر آنچه خودش از آن، صرف مىكند از همان پولى كه پسرش به او داده خمس بدهد يا نه؟.

جواب:  بلى خودش خمس آن را با اذن حاكم شرع بدهد

سؤال 272 - چند نفر، در مال التجارة، شركت دارند يكى از آنها حاضر به اداء خمس است، ولى ديگران، امتناع مىورزند حال آيا آن يك نفر مىتواند بدون اجازه آنان، خمس مال التجارة را بدهد و بر فرض اين كه اداء كند، از ذمه آنان ساقط مىشود و يا بايد به اجازه مجتهد باشد؟.

جواب:  اداء خمس، از مال شخص ممتنع، با اذن مجتهد، جائز است. بلى اگر شريكى كه خمس نمىدهد ولى ممتنع هم نيست او را وكيل نمايد كه به هر نحو خواست عمل كند و او با قصد قربت، اداء خمس نمايد كافى است.

سؤال 273 - پدر من خمس بر ذمه دارد، من كه فرزند او هستم اگر از طرف او خمس را اداء كنم در صورتى كه مىدانم راضى است، آيا ذمه او برى مىشود يا نه؟.

جواب:  در صورتى كه خود پدر امر كرده باشد جائز است، و الا با اداء فرزند، بدون اذن پدر، ذمه پدر از خمس برى نمىشود.

سؤال 274 - چيزى كه در خانه از مخارج سال زياد مىآيد اگر شوهر، خمس آن را ندهد بر زن، تكليفى هست يا نه؟ و زن مىتواند بدون اجازه شوهرش خمس آن را بدهد يا نه؟.

جواب:  اگر مرد از اداء خمس آن امتناع كند و مفسده‌اى در كار نباشد، زن خودش خمس آن را با اذن حاكم شرع بپردازد.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -