انهار
انهار
مطالب خواندنی

حكم مالى موروثى كه قيمت آن ترقى كرده و ...

بزرگ نمایی کوچک نمایی

 سؤال 136 - اموالى از مورث به ورثه، منتقل شده كه در موقع انتقال، ارزش زيادى نداشته ولى امروز قيمتش چند برابر شده آيا به اين زيادى قيمت، تا نفروخته خمس تعلق مىگيرد يا نه؟ و بر فرض اين كه فعلا تعلق نگيرد بعد از فروش، آن زيادى به منزله ارباح مكاسب است يا حكم ديگرى دارد؟.

جواب:  در مثل زمين و آب و مستغلات كه براى فروش، خريده نشده تا نفروخته زيادى، خمس ندارد و پس از فروش، زيادى قيمت، ربح سال فروش، محسوب مىشود كه اگر صرف مؤنه سال نشد خمس دارد و اگر اجناس، جهت فروش باشد كه وارث، هم براى فروش و استفاده از ترقى قيمت آن، آن را نگاهدارى نموده باشد - از قبيل اجناس دكان و مغازه - زيادى قيمت، خمس دارد و اگر صرف در مؤنه سال نشود اداء آن، لازم است.

سؤال 137 - شخصى زمينى را به مبلغ هزار تومانخريده و هزار تومان هم نهال سيب، خريدارى و در آن غرس نموده و خمس اين دو هزار تومان را حساب كرده، و احداث باغ به منظور استفاده از ميوه آن بوده كه در هر سال ميوه را بفروشد و از اين طريق، بهره برادرى نمايد. بعد از چهار پنج سال چهل هزار تومان ارزش پيدا كرده و صاحب باغ، فوت نموده و باغ مزبور به ورثه او منتقل شده و فعلا شايد هشتاد هزار تومان بلكه بيشتر ارزش داشته باشد آيا خمس به چنين باغى تعلق گرفته يا نه؟ و بر فرض تعلق، تنها خمس ميوه را بايد بدهد يا خمس قيمت باغ هم بايد داده شود، و همچنين بر فرض وجوب اداء خمس، آيا خمس چهل هزار تومان زمان حيوة مورث را بايد بدهند يا خمس قيمت فعلى آن را كه هشتاد هزار تومان (80000) است ادا نمايند؟.

جواب:  در فرض مسأله كه خمس دو هزار تومان داده شده نمو متصل نهالهاى غرس شده، خمس دارد ولى ترقى قيمت سوقيه تا زمان فوت و همچنين بعد از فوت، خمس ندارد بلى اگر ورثه، آن را بفروشند ترقى قيمت بعد از موت، جزء دخل روز فروش مىباشد كه اگر از مؤنه سال، اضافه باشد واجب است خمس آن را بدهند و ميوه، جزء عوائد سال فروش خود ميوه است.

سؤال 138 - بنده حساب سال دارم و زمينى را ده سال قبل، با پول تخميس شده خريدم كه قيمت سوقيه فعليش ده برابر شده و تا مقدارى، ترقى قيمت، ناشى از زحمات و مصارفى - از قبيل بناء خانه و غرس اشجار و حفر چاه - است كه انجام داده‌ام و فعلا مالك قبلى، زمين را از طريق اجبار، با كمك اهل جور به اين عنوان كه زمين را نفروخته‌ام با پرداخت يك و نيم برابر قيمت اولى بعنوان مصالحه از من گرفت و بنده به جهت اين كه خيلى خسارت نكشم اين پول را گرفتم با اين كه هشت و نيم برابر، قيمت قبلى از قيمت سوقيه فعلى كمتر است اكنون تكليف بنده بر فرض رضايت و يا عدم رضايت چيست؟ مقصود اين است كه مازاد از قيمت اوليه، لازم التخميس است يا نه؟.

جواب:  اگر خانه و حفر چاه و غرس اشجار براى سكونت و استفاده شخصى باشد خمس ندارد و اگر براى مؤنه نبوده واجب است خمس غير زمين داده شود اگر چه بعد از تعلق خمس و مسامحه در ادا، ديگرى آن را غصب كند و اما زيادى پول آن، با رضايت در مصالحه، جزء عوائد سال، محسوب است و در زائد بر مؤنه سال، خمس لازم است، و همچنين است اگر مصالحه نكرده باشد و بعنوان تقاص، از غاصب گرفته باشد از عوائد سال محسوب و در زائد بر مؤنه آن، خمس لازم است.

سؤال 139 - اگر شخصى مالى را به ارث، مالك شده و بعد ترقى سوقى پيدا كرد اين اضافه را بايد تخميس نمايد يا نه؟ مثلا اگر زمين يا باغى مبلغ هزار تومان قيمت داشت و بعد از انتقال به وارث و پس از چند سال كه در ملك او مانده ده هزار تومان قيمت باغ و يا زمين شد آن نه هزار تومان، خمس دارد يا نه؟ و سؤال ديگر اين كه اگر كسى زمين زراعتى دارد و خمس آن را داده يا آن را با پول مخمس خريدارى نموده و چند سال بر آن گذشته و ترقى قيمت پيدا كرده چنانچه زمين مذكور را با زمين ديگر يا با خانه زائد بر مؤنه كه مىخواهد آن را نگاه دارد و اجاره دهد معاوضه نمايد و مقدارى هم پول بدهد يا سر به سر معاوضه كند آيا مقدارى كه ترقى قيمت پيدا كرده خمس دارد يا خير؟

جواب:  تا موقعى كه آن ملك را نفروخته ترقى قيمت، خمس ندارد و هر وقت فروخت، ترقى قيمت، ربح روز فروش، محسوب است كه اگر در بين سال به مصرف مؤنه رسيد خمس ندارد و اگر باقى ماند خمس دارد و در مورد سؤال دوم اگر سر به سر معاوضه كند ترقى قيمت خمس ندارد ولى اگر مقدارى هم پول داده به آن مقدار پولى كه داده خمس تعلق مىگيرد.

سؤال 140 - اگر با پول مخمس، دو قطعه زمين خريدارى كرده و هر دو قطعه، ارتفاع قيمت پيدا كرده و مىخواهد يكى از اين دو قطعه زمين را ساختمان كند و ديگرى را بفروشد و تا آخر سال، بلا تكليف ماند، اكنون خمس ارتفاع كدام زمين را بايد بدهد؟.
جواب:  هر كدام از آن دو را كه فروخت خمس ترقى آن را بدهد.

سؤال 141 - شخصى زمينى را با پول مخمس، جهت ساختن خانه، خريده و قبل از رسيدن سال خمس، منصرف شده مىخواهد آن را بفروشد و در جاى ديگر، زمين بخرد و سال به آخر رسيد و هنوز نفروخته در اين صورت، خمس ارتفاع قيمت زمين را بايد بدهد يا نه؟.
جواب:  تا نفروخته خمس آن، لازم نيست.

سؤال 142 - شخصى چند سال قبل، دكانى را خريده و خمس پول آن را داده فعلا آن دكان را فروخته، آيا مازاد بر قيمت خريد، خمس دارد يا نه؟.

جواب:  اگر در همان سال كه فروخته، مازاد بر قيمت خريد، صرف در مؤنه شود خمس ندارد و الا خمس آن، واجب است.
سؤال 143 - زمينى كه خمس آن را داده‌اند بعد از چند روز، مىفروشند در زيادى آن، خمس، واجب است يا نه؟.

جواب:  اگر جهت تجارت خريده باشد زيادى قيمت آن از عوائد سال ترقى است و اگر براى نگاهدارى خريده‌اند زيادى آن، از عوائد سال فروش است و در هر دو صورت چنانچه صرف مؤنه آن سال نشود، بايد خمس آن را بدهد.

سؤال 144 - كسى خمس برنج يا گندم را داده بعدا برنج يا گندم تخميس شده را بفروشد حال اگر از پول آنها در آخر سال، زياد بيايد آيا خمس آن زيادى را بايد جدا كند يا نه؟ و همچنين به عكس آن، شخصى خمس پول را داده و با پول مخمس مثلا برنج خريده و آن برنج، در پايان سال زياد آمده خمس زيادى آن برنج را بايد بدهد يا نه؟.

جواب:  چيزى كه خمس آن داده شده پول آن هم خمس ندارد مگر آن كه به زيادتر از قيمتى كه خمس آن را داده بفروشد كه خمس آن زياده - در صورتى كه صرف مؤنه سال نشود - لازم است و همچنين چيزى كه به پول مخمس، خريده شده، خمس ندارد.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  
 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -