انهار
انهار
مطالب خواندنی

بازداشت و شکنجه کردن محمّد بن عبدالملک بن زیّات ، به دستور متوکل عباسى .

بزرگ نمایی کوچک نمایی

·         بازداشت و شکنجه کردن محمّد بن عبدالملک بن زیّات ، به دستور متوکل عباسى .

محمد بن عبدالملک ، معروف به زیّات و وزیر، در دوران خلافت معتصم عباسى هشتمین خلیفه عباسیان  به خاطر برخوردارى از فضل و دانش و تبحّر در علم نحو و لغت ، جذب دستگاه خلافت عباسى گردید.

وى به معتصم عباسى ، بسیار نزدیک و از خواص وى به شمار مى آمد. به همین جهت ، معتصم عباسى مقام وزارت را به وى واگذار کرد و بر ارج و منزلت او افزود.

زیات به خاطر برخوردارى از ذوق شعر، دانایى و حسن سلوک و پشتیبانى از دستگاه خلافت و فروتنى در برابر خلیفه وقت ، موقعیت مناسبى براى خویش به وجود آورد.

وى در دوران خلافت سه تن از خلفاى عباسى معتصم ، واثق و متوکل  نقش مؤ ثرى در حکومت و خلافت داشت و براى خوش خدمتى خلفا و تدبیر امور سیاسى و نظامى ، تلاش هاى بلیغى به عمل آورد.

پس از مرگ معتصم عباسى در نیمه ربیع الاوّل سال 227، با پسرش ابوجعفرهارون ، ملقب به الواثق باللّه بیعت شد.

در تمام دوران خلافت پنج سال و نُه ماهه واثق عباسى ، زیّات ، مقام وزارت را بر عهده داشت و یکه تاز میدان سیاست بود.

وى در این مدت ، تنورى چوبین که اطراف آن را از داخل با میخ ‌هاى آهنین برجسته کرده بودند، درست کرد و مخالفان خود و حکومت را در داخل آن شکنجه مى کرد.

متوکل عباسى که در دوران خلافت معتصم و واثق ، یک جوان عیاش ، بى بندوبار و هوس باز بود و طمع به خلافت داشت ، همیشه مورد بى مهرى و تحقیر واثق عباسى و وزیرش زیات قرار مى گرفت .

قاضى احمدبن ابى داود که شاهد رشد روزافزون مقام و قدرت زیّات در دستگاه خلافت عباسى بود، بر او رشک مى ورزید و دشمنى او را در قلب خود پنهان مى کرد.

قاضى احمدبن ابى داود، برعکس زیات ، نسبت به متوکل مهربانى کرده و وى را محترم مى شمرد. در ذى حجّه سال 232 قمرى ، واثق عباسى وفات یافت و متوکل عباسى ، به عنوان دهمین خلیفه عباسى بر تخت خلافت تکیه زد. وى در آغاز، زیات را از وزارت عزل و احمدبن ابى داود را به وزارت خویش نصب کرد. متوکل روز به روز با تحریکات احمدبن ابى داود، نفرت خویش نسبت به زیات را آشکار مى ساخت . تا در هشتم صفر سال 233 قمرى ، دستور دستگیرى و حبس زیات را صادر کرد. ایتاخ به دستور متوکل ، زیات را زندانى و به انواع شکنجه ها آزرد و تمام دارایى اش را مصادره کرد و سرانجام وى را در همان تنورى که براى شکنجه مخالفان خود درست کرده بود، انداخته و آن قدر وى را شکنجه کردند، تا به دیار نیستى شتافت . برخى گفته اند که در زیر تازیانه جان داد.

منبع: روزشمار تاریخ اسلام(ماه صفر)


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -