ب - زندگى نامه سلمان
ابن عساکر در تاریخ دمشق ، گفت : سلمان فارسى ، مکنّى به ابوعبداللّه ، از اهالى رامهرمز در استان خوزستان و یا از اهالى اصفهان ، از روستایى به نام جى بود و پدرش در این روستا کشاورزى مى کرد و بر کیش زرتشتیت قرار داشت . سلمان نیز بر همین کیش بود، تا این که به مسیحیت تمایل پیدا کرد و مسیحى شد و پس از چندى با یهودیت آشنا شد و این دین را پذیرفت . آن گاه به مدینه رفت و برده مردى از یهودیان قرار گرفت . هنگامى که پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله به این شهر هجرت کرد، سلمان به نزد آن حضرت آمد و مسلمان شد و پیامبر صلّى اللّه علیه و آله با مولاى او قراردادى بست بر این که سلمان کار کند و از درآمدهاى خویش ، خود را آزاد کند. پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و مسلمانان مدینه او را کمک کردند تا این که بهاى خویش را به یهودى پرداخت و آزاد گردید. وى در خلافت عثمان ، در مدائن وفات یافت .
ابن عساکر در جاى دیگر از محمدبن سعد روایت کرد: سلمان فارسى مکنّى به ابوعبدالله است . وى در هنگام آمدن رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله به مدینه ، مسلمان شد و پیش از آن ، کتب آسمانى را مطالعه مى کرد و به دنبال دین دین موعود در عهدین بود. وى برده قومى از یهودیان بنى قریظه قرارگرفت که با عقد مکاتبه و یارى پیامبر صلّى اللّه علیه و آله خود را از دست آنان رهانید و پس از آزادى به بنى هاشم ملحق شد و نخستین جنگى که در آن حضور یافت ، جنگ خندق بود و در خلافت عثمان بن عفان در مدائن بدرود حیات گفت .
نام وى پیش از اسلام ، مابه ،فرزند یوذخشان بود و در حدود 250 سال عمر نمود و گفته شد که بیش از این عمر کرد و جانشین حضرت عیسى علیه السّلام را درک نمود.
مؤ لف شهیر اُسدالغابة ، زندگى نامه سلمان را از ابن عباس به تفصیل نقل کرده است که خلاصه آن چنین است : وى از اهالى روستاى جى از توابع اصفهان بود و پدرش دهقان تلاشگر و از پیروان دین زرتشتى در این روستا بود و به خاطر علاقه و محبت زیاد به فرزندش سلمان ، او را از کار بازمى داشت و خدمت کار آتشکده زرتشتیان نمود. اما سلمان با مسیحیان منطقه خود آشنا شد و به کیش مسیحیت درآمد. ولى با مخالفت شدید پدرش مواجه گردید. پدرش براى جلوگیرى سلمان از پیوستن به مسیحیان ، وى را در بند نمود و در خانه خویش زندانى کرد. سلمان از مسیحیان یارى جست و از بند و زندان پدر رها شد و به سوى شام هجرت کرد. در آن جا با مسیحیت آشنایى بیشترى پیدا کرد و در کنار اسقف شام به خدمت کارى این دین پرداخت . پس از درگذشت بزرگ مسیحیان در شام ، به موصل رفت و پس از مدتى به عموریه نقل مکان کرد و در این مدت نیز به مسیحیت و مسیحیان خدمت مى کرد و هم درباره این دین الهى ، تحقیق و تفحص بیشترى به عمل مى آورد. پس از درگذشت بزرگ مسیحیان عموریه ، به همراه گروهى از عرب هاى طایفه بنى کلب به شبه جزیره عربستان هجرت کرد و عرب ها ناجوانمردانه وى را در وادى القرى به مردى از یهود فروختند. چند مدتى نگذشته بود که مردى از یهودیان بنى قریظه ، او را از آن یهودى خرید و به همراه خود، به مدینه برد. سلمان چند مدتى در این شهر به خدمت کارى یهودیان پرداخت . تا این که با دعوت پیامبر صلّى اللّه علیه و آله آشنا گردید و گمشده خود را در وجود شیرین پیامبر صلّى اللّه علیه و آله یافت .
وى ، مسلمان شد و به فرمان رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله با صاحب خود پیمان بست که قیمت خود را پرداخت کند و آزاد گردد. مرد یهودى با وى عقد مکاتبه بست که در قبال غرس سیصد نهال خرما و یک دیه کامل و چهل اوقیه طلا، وى را آزاد نماید.
پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله و برخى از صحابه آن حضرت ، وى را یارى کردند تا قیمت کامل خویش را به یهودى پرداخت کرد و طعم آزادى را بار دیگر چشید و در زمره مسلمانان آزاد و یاران نزدیک رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله درآمد.
سلمان در سالى که پیامبر صلّى اللّه علیه و آله میان هر دو مسلمانان عقد اخوت بست ، به عقد اخوت ابودرداء درآمد و در جنگ خندق ، از طراحان اصلى جنگ بود و از آن بعد در تمامى جنگ هاى مسلمانان شرکت نمود و حتى پس از رحلت رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله در برخى از فتوحات اسلامى حضور فعال داشت .
وى پس از رحلت پیامبر صلّى اللّه علیه و آله به کوفه رفت و در آن جا مقیم گردید. سرانجام در سال 35 هجرى قمرى در آخر خلافت عثمان و به قولى در اوّل سال 36 هجرى قمرى ، بدرود حیات گفت .
برخى از مورخان روز وفات سلمان را، هشتم صفر دانسته اند. اگر منظورشان صفر سال 35 قمرى باشد، پس وفاتش در آخرین سال خلافت عثمان بن عفان روى داده است . ولى اگر مرادشان صفر سال 36 قمرى باشد، دانسته مى شود که وى در اوائل خلافت حضرت على علیه السّلام زنده بود و حکومت مدائن را هم چون گذشته بر عهده داشت و پس از قریب به پنجاه روز از خلافت آن حضرت ، در مدائن وفات یافت . حضرت على علیه السّلام آن هنگام در مدینه ساکن بود و هنوز به کوفه مهاجرت نکرده بود. آن حضرت ، در عالم غیب از مدینه به مدائن رفت و بر جنازه سلمان نماز خواند و وى را در همان مکان دفن نمود.
سلمان فارسى چه آن هنگامى که در مدینه ساکن بود و چه آن هنگامى که به کوفه هجرت کرد و چه آن هنگامى که از سوى عمربن خطاب به حکومت مدائن منصوب شد، لحظه اى از محبت و دوستى حضرت على علیه السّلام و خاندان آن حضرت غافل نشد. او از یاران نزدیک رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و امام على علیه السّلام و از شیعیان نخستین و راستین صدر اسلام است وى در مدائن وفات یافت و حضرت على علیه السّلام در عالم معنى و غیب ، خود را به مدائن رسانید و او را غسل و کفن کرد و بر جنازه اش نماز خواند و در همان جا دفن نمود. هم اکنون مرقد او زیارت گاه شیفتگان حقیقت و معرفت است .
منبع: روزشمار تاریخ اسلام(ماه صفر)