ج - دیدگاه امامان وقت درباره قیام زید
تا این جا روشن شد که علل و عوامل قیام زیدبن على علیه السّلام عبارت بودند از: خون خواهى از قاتلان امام حسین علیه السّلام ، مبارزه با محرومیت ها، کوتاه کردن دست ستم کاران و به بیان دیگر، عمل کردن به امر به معروف و نهى از منکر و ایجاد جامعه اسلامى بر اساس عدل علوى .
امام صادق علیه السّلام فرمود: روزى عمویم زیدبن على علیه السّلام به محضر پدرم امام محمدباقر علیه السّلام رسید و به وى گفت : مى خواهم بر ضد این طاغى هشام بن عبدالملک قیام کنم .
امام محمدباقر علیه السّلام فرمود: این کار را نکن . چه این که هراس دارم ، تو را کشته و به دار آویخته در کوفه به بینند! اى زید، آیا نمى دانى که پیش از خروج سفیانى در عصر مهدى موعود هر کسى از فرزندان فاطمه سلام الله علیها قیام کند، کشته خواهد شد؟
هم چنین ، روزى زید به دیدار برادرش امام محمدباقر علیه السّلام رفت . آن حضرت فرمود: هذا سیّد من اهل بیته و الطّالب باوتارهم .
جابر روایت کرده است که از امام محمدباقر علیه السّلام درباره برادرش زید پرسیدم . آن حضرت فرمود: از من درباره مردى پرسیدى که ایمان و دانش او از موهاى سر تا گام هایش را گرفته است . او بزرگ خاندان خویش است
از این روایات به دست مى آید که شخصیت زید، مورد قبول امام وقت ، حضرت امام محمدباقر علیه السّلام بود و آن حضرت ، رفتار زید و قیامش را تاءیید مى نمود ولى مى دانست که کارش به جایى نمى رسد و قیامش با شکست روبرو مى گردد. به همین جهت به وى گوش زد مى کرد که تو را کشته و به دار آویخته مى بینند.
به هر تقدیر، زیدبن على علیه السّلام در عصر برادر بزرگوارش امام محمدباقر علیه السّلام اقدام به مبارزه و قیام نکرد. امام محمدباقر علیه السّلام در سال 114 هجرى قمرى به شهادت رسید و پس از شش سال از شهادت وى ، برادرش زید قیام کرد و در کوفه به شهادت رسید.
قیام زید در عصر امامت امام جعفرصادق علیه السّلام به وقوع پیوست و آن حضرت نیز به مانند پدر بزرگوارش ، قیام زید را موفق نمى دانست . چون آن بزرگواران مى دانستند که هنوز آمادگى کامل و زمینه لازم براى یک قیام علوى به وجود نیامده است . در چنین زمانى ، جز خویشتن دارى و بردبارى ، راه دیگرى در میان نیست .
معمر بن خیثم گفت : روزى در نزد امام صادق علیه السّلام نشسته بودم . در همان هنگام عمویش زیدبن على علیه السّلام وارد شد. امام صادق علیه السّلام فرمود: عموجان ، پناه مى برم به خدا از این که در کناسه کوفه به دار آویخته شوى !
مادر زید که در آن جا حاضر بود، گفت : غیر از حسادت چیزى تو را وادار نکرد که چنین پیشگویى از فرزندم نمایى .
امام صادق علیه السّلام سه بار فرمود: اى کاش از روى حسادت گفته بودم و کشته شدن عمویم صحت نداشته باشد.
سپس امام صادق علیه السّلام فرمود: پدرم امام محمدباقر علیه السّلام از جدم روایت کرده است : مردى از فرزندانم قیام مى کند که نامش زید است . او در کوفه به قتل مى رسد و بدنش را پس از نبش قبر و خارج ساختن از گور، به دار مى آویزند. از روح بلند او، درهاى آسمان بازمى گردد و آسمانى ها از عطر روح او به ابتهاج مى افتند و روحش را در طبقى سبز گذاشته و به هر کجاى بهشت که بخواهند مى برند.
فضیل بن یسار روایت کرده است که پس از شهادت زید، از کوفه به مدینه رفتم و پس از آن که خبر شهادت زید را به امام صادق علیه السّلام دادم ، آن حضرت گریست ، به طورى که اشک هایش تمام صورت و محاسن او را گرفته بود.
امام صادق علیه السّلام فرمود: واللّه زید عمّى و اصحابه شهداء مثل ما مضى علیه على بن ابى طالب علیه السّلام و اصحاب او؛ به خدا سوگند، عمویم زید و یارانش ، شهیدانى هستند همانند جدش على بن ابى طالب علیه السّلام و اصحاب او.
در روایت دیگر، عبدالله بن سیابه گفت : ما هفت نفر بودیم که وارد مدینه شده و به محضر امام صادق علیه السّلام رسیدیم و آن حضرت را از شهادت عمویش زیدبن على علیه السّلام آگاه کردیم . آن حضرت پس از گریستن بر عمویش ، فرمود: همه ما از خداییم و به سوى او بازگشت مى کنیم . از خداى بزرگ اجر مصیبت عمویم زید را مى طلبم . همانا عمویم ، عموى نیکویى بود. او مردى بود براى دنیا و آخرت ما. سوگند به خدا، او شهید از دنیا رفت همانند آنانى که با رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله ، امام على علیه السّلام ، امام حسن مجتبى علیه السّلام و امام حسین علیه السّلام به شهادت رسیدند.
اخبار و روایات دیگرى نیز از امام صادق علیه السّلام و برخى از امامان دیگر وجود دارد که حکایت از سوگوارى آن بزرگواران در اندوه شهادت زیدبن على علیه السّلام و ستودن جوان مردى و قیام ضد استکبارى وى دارد.
به هر تقدیر، همان طورى که بیان کردیم ، اظهار ناخوشایندى امام محمدباقر علیه السّلام و امام جعفرصادق علیه السّلام از آغاز قیام زیدبن على علیه السّلام ، به خاطر اطلاع از شکست قیام و کشته شدن وى بوده است . نه این که با اصل مبارزه بر ضد طاغوت زمان ، مخالفت کرده باشند.