انهار
انهار
مطالب خواندنی

شخصیت و منزلت زید بن على علیه السّلام

بزرگ نمایی کوچک نمایی

در این جا، مواردى چند از شهید سرافراز علوى زید بن على علیه السّلام را به طور گذرا اشاره خواهیم نمود:

الف - شخصیت و منزلت زید بن على علیه السّلام  

شیخ ‌مفید متوفاى 413 قمرى  در اءلارشاد، درباره شخصیت زید بن على علیه السّلام مى گوید: زیدبن على بن حسین علیه السّلام پس از برادر بزرگوارش امام محمدباقر علیه السّلام ، از سایر برادران خود بزرگوارتر و برتر بود. وى ، مردى پارسا، پرهیزکار، فقیه ، سخاوت مند و دلاور بود، که شمشیر به دست گرفت و با قیام خود امر به معروف و نهى از منکر کرد و از کشندگان امام حسین علیه السّلام خون خواهى نمود.

هم چنین درباره شخصیت عبادى وى ، زیادبن منذر، معروف به ابوجارود گفت : من به مدینه رفته و از هر کسى درباره زیدبن على علیه السّلام پرسش کردم ، به من گفتند: ذاک حلیف القرآن ؛ او، حلیف هم سوگند قرآن است

هم چنین هشام بن هشام گفت : از خالدبن صفوان که شخصیت زیدبن على علیه السّلام را براى ما تعریف مى کرد، پرسیدم : زید را در کجا دیدار کردى ؟ گفت : در رصافه کوفه .

پرسیدم : او چگونه مردى بود؟

گفت : ما علمتَ یبکى من خشیة اللّه حتّى یختلط دموعه بمخاطه ؛همان گونه دانستى ، او از خوف خدا آن قدر گریه مى کرد که اشک هاى وى با آب بینى اش درهم مى آمیخت .

گفتنى است که پس از واقعه کربلا و شهادت اباعبدالله الحسین علیه السّلام ، گرچه قیام هایى بر ضد امویان از سوى دوستداران اهل بیت علیهم السّلام براى خون خواهى از شهیدان کربلا و یا براى مقاصد دیگر، به وقوع پیوست و حکومت امویان را با خطر جدى روبرو کرد، مانند قیام توابین و قیام مختاربن ابى عبیده ثقفى ، ولیکن از علویان تا زمان زید، قیام و حرکت مهمى پدید نیامده بود و قیام زیدبن على علیه السّلام ، سرآغاز قیام ها و جنبش هاى علویان بر ضد امویان و پس از آنان ، بر ضد عباسیان بود.

این امر، نشان مى دهد که در عصر غربت علویان و خاندان پیامبر صلّى اللّه علیه و آله که کسى را یاراى مخالفت و مبارزه با امویان نبود، این علوى زاده دلیر با تلاش هاى بى دریغ خود بار دیگر دوستان اهل بیت علیهم السّلام و شیعیان را به حرکت درآورد و قیام بزرگى را پایه گذارى کرد.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -