انهار
انهار
مطالب خواندنی

حبس (زندان)

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال  73 - بازداشت متهم قبل از محكوميت در صورت خوف فرار و يا امحاء آثار جرم چه حكمى دارد، مستدعى است مرقوم داريد اين عمل جايز است يا خير؟

جواب:  قبل از ثبوت حق، حاكم بطور كلى نمىتواند متهم را بازداشت يا حبس نمايد. بلى بعضى از موارد مثل اين كه بعد از ثبوت حق مالى، مدعى عليه ادعاء افلاس كند حاكم مىتواند او را تا كشف حال باز داشت نمايد.

سؤال  74 - هر گاه محكوم، به علت تهيدستى، قادر بپرداخت ديه تعيين شده در سه نوبت نباشد و دادگاه هم با تقاضاى محكوم داير بر اين كه به تدريج از حقوقش كسر و بابت ديه، پرداخت نمايد موافقت نكند با توجه به اين كه، ورثه متوفى ثروتمند هستند و هرگز راضى نخواهند شد كه ديه را به تدريج دريافت كنند و اقوام محكوم هم نتوانند در پرداخت ديه كمك كنند آيا محكوم را به علت فقر مالى، كه نتوانسته ديه را پرداخت كند جايز است زندانى كنند، و اگر زندانى كردند و كسى پيدا نشد كه براى نجات يك فرد مسلمان، از زندان، ديه را پرداخت نمايد، چند مدت در زندان خواهد ماند؟

جواب:  بعد از ثبوت اعسار، مجوزى براى حبس، به نظر نمىرسد واولياء دم، در صورت اعسار قاتل، حق مطالبه بيش از مقدور قاتل را ندارند.

سؤال  75 - متهم محكوم شده است به حبس، در حين اين كه حكم درباره‌اش به مرحله اجراء در آمده تقاضاى آزادى مشروط نمود آيا آزادى مشروط جايز است يا خير؟

جواب:  اگر حبس در موردى بعنوان حد شرعى باشد مثل مرتد، جايز نيست و اگر بعنوان تعزير باشد، تابع نظر حاكم شرع است.

سؤال  76 - آيا صدور حكم به حبس تعليقى - تأديبى - قطعى - جايز است يا نه و لازم است ذكر نوع حبس جنحه درجه يك و غيره؟

جواب:  در مواردى كه شرعا حبس وارد شده لازم است طبق آن حكم شود هم از نظر مقدار و هم از نطر نوع و در غير آن موارد به نظر حقير حكم به حبس خالى از اشكال نيست.

سؤال  77 - آيا متهم را اگر ضامن نداشته باشد مىتوان باز داشت كرد؟

جواب:  بلى متهم به قتل را تا شش روز اگر ولى مقتول بخواهد حبس مىكند و اگر در اين مدت ثابت نشد او را رها مىكند.

سؤال  78 - قاچاق فروش را مىتوان به جريمه نقدى يا حبس و يا شلاق تعزير نمود يا خير؟

جواب:  قاچاق اقسام مختلفى دارد و هر كدام داراى حكم خاصى است و در صورت حرمت

اشياء قاچاق، نظير خمر، حاكم شرع مىتواند طبق مصلحت تعزير نمايد اگر تحت يكى از عناوين مورد حد نباشد.

سؤال  79 - مستدعى است بيان فرمائيد كسى كه شخصى را بر اثر تصادف با ماشين كشته است و قتل هم به گردن او ثابت شده ولى خطاءا نه عمدا، در اين صورت آيا غير از پرداخت ديه به ورثه واولياء مقتول و تحصيل رضايت آنان زندان هم براى قاتل در شرع مقدس اسلام تعيين شده است يا نه؟

جواب:  در قتل خطاء و شبه عمد بيشتر از ديه شرعى مجازاتى نيست و زندانى كردن قاتل با پرداخت ديه شرعى صورت شرع ندارد.

سؤال  80 - مستدعى است موارد حبس را بيان فرمائيد.

ج 1 - التهمة في الدم لمدة ستة ايام.

2 - من امسك رجلا وقتله آخر يقتل القاتل ويحبس الممسك حتى يموت 3 - من امر غيره بالقتل فقتل يقتل القاتل ويحبس الآمر.

4 - من خلص القاتل من يد ولى المقتول يحبس ابدا حتى يأتى بالقاتل قيل فان مات القاتل وهو في الحبس؟ قال: فعليه الدية.

5 - من سرق بعد قطع يده ورجله في سرقتين قبله يحبس حتى يموت.

6 - المرأة المرتدة لا تقتل بل تحبس ويضاق عليها.

7 - جواز منع الامام من الزنا والمحرمات ولو بالحبس والقيد.

8 - يجب على الامام أن يحبس الفساق من العلماء والجهال من الاطباء والمفاليس من الاكرياء.

9 - إن امير المؤمنين عليه السلام كان يحبس في الدين حتى يتبين افلاسه وإن تبين افلاسه وحاجته خلى سبيله حتى يستفيد ماله، وقضى فى الرجل يلتوى على غرمائه انه يحبس ثم يؤمر به فيقسم ماله على غرمائه بالحصص فان ابى باعه فيقسم فيهم.

10 - كان على عليه السلام لا يحبس في الدين الا ثلاثة: الغاصب، و من أكل مال اليتيم، و من ائتمن على امانة فذهب بها. 11 - إن المولى إذا ابى أن يطلق بعد المدة و لم يف حبسه الامام وضيق عليه.

12 - إذا حكم الحاكم به ثبوت دين على الواجد لادائه وامتنع عن الاداء جاز للحاكم حبسه.

13 - عن على بن الحسين عليهما السلام فى الرجل يقع على اخته قال يضرب ضربة بالسيف بلغت منه ما بلغ فان عاش خلد في السجن حتى يموت.

14 - إن عليا عليه السلام كان إذا اخذ شاهد زور فان كان غريبا بعث به الى حيه وإن كان سوقيا بعث به إلى سوقه فطيف به ثم يحسبه اياما ثم يخلى سبيله.

س 81 - لو حبس المتهم او جرد او هدد فأقر لشيء يوجب الحد هل يجرى الحد عليه ام لا؟ جواب:  من اقر عند الحبس او التحويف او التجريد او التهديد لم يلزم عليه الحد.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -