انهار
انهار
مطالب خواندنی

حد قذف

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال  18 - اگر شخصى به يك مؤمن بى گناه نسبت زنا بدهد مجازات شرعى آن تهمت زننده چيست؟ مستدعى است حكم شرعى آن را بيان فرمائيد.

جواب:  بطور كلى كسى كه شخص مؤمنى را قذف كند و اقامه شاهد به قدر نصاب شرعى ننمايد حد قذف دارد كه هشتاد تازيانه است.

سؤال  19 - هر گاه درباره زنا بر عليه مردى شكايت شود و مرد انكار زنا كند و زن اعتراف به زناى به اكراه و اجبار مرد نمايد بر چه كسى از اين شاكى و مرد و زن حد جارى مىشود؟

جواب:  در فرض سئوال ما دامى كه زنا به اعتراف زن و مرد يا به شهادت عدول ثابت نشود، بر كسى حد واجب نمىشود و در صورت ثبوت زنا و اكراه مرد، طبق موازين شرعيه بايد عمل شود لكن شاكى و زن چنانچه نتوانند زنا را شرعا ثابت كنند بايد حد قذف كه هشتاد تازيانه است بر هر يك از آنها جارى شود.

سؤال  20 - عده‌اى از خدا بى خبر، به يك زن و مرد مسلمان اتهام زنا بسته و جريان به دادگاه كشيده شده و پس از مدتى كه آبروى آن دو، رفته دادگاه، رأى به بى گناهى آنها صادر كرده است بفرمائيد افرادى كه اين چنين با آبروى مسلمانان بازى مىكنند چه مجازاتى دارند؟

جواب:  از قضيه شخصيه اطلاع ندارم بطور كلى اگر كسى به ديگرى نسبت زنا دهد و شرعا نتواند اثبات كند بايد حد قذف بر او جارى شود و اجراى اين حد، پس از ثبوت شرعى قذف، بايد از طرف حاكم شرع جامع الشرائط باشد.

سؤال  21 - اگر لواط كننده با خواهر لواط شونده ازدواج نمايد و زوجه از وقوع لواط بى خبر و مرد جاهل به مسئله باشد تكليفشان چيست، آيا واجب است كسى ديگر كه از وقوع لواط خبر دارد به زوجه اطلاع دهد و آيا واجب است كسى كه مسأله حرمت ازدواج لاطى با خواهر ملوط را مىداند مرد را به مسئله آگاه نمايد يا خير؟

جواب:  در فرض سئوال كه زن جاهل به موضوع و شوهر جاهل به حكم است و در حال جهل مرتكب معصيت نيستند اولاد آنها در حكم حلال زاده است و اخبار از وقوع لواط، به زوجه واجب نيست و اگر كسى بگويد و نتواند در نزد حاكم شرع اقامه شهود كند حد قذف بر او جارى مىشود. بلى گفتن حكم شرعى به زوج يعنى حرمت ازدواج لواط كننده با خواهر ملوط بنحو كلى مانع ندارد بلكه در موارد ابتلاء لازم است.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -