انهار
انهار
مطالب خواندنی

حد مرتد

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال  39 - اگر انسان كفر بگويد و استغفار نكند حكمش چيست؟

جواب:  مسلمانى كه كفر گفته اگر قبلا كافر بوده و بعد مسلمان شده و بعد از اسلام كفر گفته مرتد ملى است و اگر توبه كند شرعا توبه او قبول است و اگر مسلمانى است كه در حال انعقاد نطفه او پدر و مادر او مسلمان بوده مرتد فطرى است كه شرعا سه حكم دارد: يكى آن كه زن او بدون احتياج به طلاق از او جدا مىشود و ديگرى آن كه اموال او منتقل به ورثه مسلمان او مىشود و سومى اجراء حد است بر او كه قتل باشد و به هر حال اگر توبه كند توبه او نيز قبول است.

سؤال  40 - شخصى با برادرش درباره يك قطعه زمين مشاجره نموده شخص ثالثى گفت

اين قطعه زمين حق برادر تو است از نظر مذهب و شخص مخاطب گفت من از اين مذهب دست برداشتم و قبول ندارم در اين صورت از نظر اسلام حكم اين شخص چيست و وظيفه مسلمانان نسبت به اين شخص چيست؟

جواب:  اگر محتمل باشد كه در حال عصبانيت و عدم التفات به لازمه كلامش گفته است حكم به كفر او نمىشود.

سؤال  41 - شخصى نه اهل نماز و نه روزه است در حين صحبت با همكارانش نعوذ بالله نسبت به خداوند متعال فحاشى خواهر نموده است و بار دوم تكرار نموده و گفته است كه چه كسى آخرت را ديده، تكليف شرعى ما در اين باره چيست؟ مرقوم فرمائيد.

جواب:  از موضوع شخصى اطلاع ندارم بطور كلى اگر كسى با قصد و التفات و اختيار نسبت به خداوند العياذ بالله فحاشى كند هر چند بنحو مفروض در سؤال فحش بدهد مرتد و قتلش واجب مىشود لكن تا به مطالب مذكوره يقين حاصل نشود قتل جايز نيست.

سؤال  42 - حكم خدا را راجع به مسئله زير بيان فرمائيد مرد مسلم با زن مسلمه ازدواج مىكند بعدا زن مسيحى مىشود تكليف مرد با اين چنين زن چيست؟

جواب:  زوجه مزبوره از نظر حد شرعى در صورت امكان حبس مىشود و در مواقع نماز او را مىزنند به مقدارى كه صدق ضرب كند چنانچه قبل از انقضاء عده توبه كرد و برگشت عقد صحيح است و زوجيت باقى و الا عقد باطل و كشف مىشود كه از حين ارتداد زوجيت زائل شده است.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -