انهار
انهار
مطالب خواندنی

مورد اجراء حد سرقت ولو احق آن

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال  27 - جوانى بعنوان دزدى به منزل فردى رفته قفل درب را با چاقو شكسته ضبط صوت و ساعتى از خانه خارج و در جائى مخفى كرده و مجددا به بالا خانه رفته كه قبل از انجام هر كار ديگرى صاحب خانه متوجه و براى دستگيرى حمله ور شده و زد و خوردى مىشود و در خارج از خانه جوان دستگير مىگردد، حكم شرعى را جهت اجراء بيان فرمائيد.

جواب:  در فرض سئوال عمل مزبور سرقت از حرز محسوب است و در صورتى كه نزد مجتهد جامع الشرائط با شهادت عدلين يا به دو مرتبه اقرار سارق ثابت شود و قيمت اشياء مسروقه به حد نصاب كه ربع مثقال شرعى است از طلاى مسكوك برسد با وجود ساير شرائط مشمول حكم حد سارق است.

سؤال  28 - آيا حد سرقت كه قطع دست است شامل هر دزدى مىشود مثلا اگر كسى به جهت گرسنگى و تنگدستى دزدى كند بايد دستش قطع شود يا خير؟

 جواب:  بريدن دست دزد شرائطى دارد و تا سرقت با آن شرائط ثابت نشود اجراء حد نمىشود و تشخيص وجود شرائط نيز با مجتهد است و اگر تنگدستى به حد اضطرار شرعى برسد حد جارى نمىشود و هم چنين اگر قبل از اين كه سرقت نزد حاكم شرع ثابت شود سارق توبه كند كه در اين صورت هم حد جارى نمىشود.

سؤال  29 - سرقت اتومبيل از كنار منزل با فرض باز كردن درب آن، سرقت از حرز محسوب مىشود يا خير؟

جواب:  سرقت از حرز محسوب نمىشود.

سؤال  30 - سرقت، مقرون به آزار بوده شاكى رضايت داده حكم شرعى درباره سارق چيست؟

جواب:  اگر شاكى، قبل از مراجعه به حاكم راضى شود، مراجعه او به حاكم، بعد از

رضايت، وجهى ندارد و اگر بعد از رجوع به حاكم، راضى شود رضايت او اثرى ندارد و اختيار با حاكم شرع است.

سؤال  31 - آيا مسروق منه علاوه بر تقاضاى استرداد مال، لازم است تقاضاى اجراء حد يا تعزير را هم از قاضى بنمايد تا حد يا تعزير جارى شود يا خير؟

جواب:  بعد از ارجاع به حاكم، و ثبوت سرقت، و حكم حاكم، اختيار حد يا تعزير، با حاكم است و ربطى به مسروق منه ندارد.

سؤال  32 - اگر سارق بر سرقتى اقرار كرد و بر سرقت ديگر هم اقرار كرد كه بر هر كدام، اقرار واحد، و مجموعا دو اقرار، بر اصل سرقت است آيا براى اجراء حد كافى است يا خير؟

جواب:  كافى نيست و براى هر سرقت بايد دو بار اقرار نمايد تا موجب حد گردد.

سؤال  33 - شخصى سنجاق طلا كه حدودا بيست مثقال است دزديده و به ديگرى فروخته، خريدار با علم به سرقت خريدارى نموده و آن طلا را آب كرده و نگينها را هم از بين برده، سارق هم شرائط قطع يد را ندارد (حرز را نشكسته) سارق و خريدار در زندان هستند مجازات اين دو چيست و شخص زرگر در برابر آن طلائى كه آب كرده چه وظيفه‌اى دارد؟

جواب:  با فرض فقدان شرائط حد، سرقت مثل ساير معاصى است از حيث تعزير وتابع نظر حاكم شرع است و در صورت وجود عين بايد خريدار خود آن را به مالك بدهد و در صورت تلف عين مثل آن طلا را در عيار و زن و قيمت هيئت تلف شده بپردازد و مالك حق دارد به هر كدام رجوع كند و قرار ضمان در فرض سؤال با زرگر است.

سؤال  34 - آيا در سرقت، اگر صاحب مال، قبل از ترافع به حاكم، به مالش برسد و يا ترافع به حاكم ننمايد همان طور كه حد ساقط است تعزير هم ساقط است يا نه؟

جواب:  تعزير تأديب است و اگر توبه كرده، بعدا تعزير جايز نيست.

سؤال  35 - در قطع يد سارق، تخدير و بى حس كردن عضو جايز است يا خير؟

جواب:  جواز آن، محل اشكال است و احوط ترك است.

سؤال  36 - سارق مسلح كه حكمش قتل است آيا بايد محارب هم صدق كند يا خير؟

جواب:  اگر سارق براى ترساندن، با حر به، به شخص يا اشخاصى حمله كند چنين كسى محكوم به احكام محارب است ولى مجرد مسلح بودن سارق احكام محارب را ندارد.

سؤال  37 - در سرقتى كه واجد شرائط قطع يد نيست اگر دو مرتبه تخلل تعزير شده باشد در مرتبه سوم باز تعزير مىشود يا حكم ديگرى دارد، و اگر تعزير مىشود حكم مرتبه چهارم چه خواهد بود؟

جواب:  اقوى در فرض مسأله وجوب قتل است در مرتبه سوم و بعض علماء فرموده‌اند احوط در مرتبه سوم تعزير و در مرتبه چهارم قتل است.

سؤال  38 - در صورتى كه مال مسروق، بوسيله مأمورين دولت، به قهر و غلبه از سارق حرز گرفته شود و قبل از رفع إلى الحاكم به مسروق منه مسترد گردد، حد شرعى از سارق ساقط مىشود يا خير؟

جواب:  در فرض سئوال، اگر سارق قبل از رفع امر به حاكم شرع جامع الشرائط توبه‌اش ثابت شود يا مسروق منه، از او صرف نظر كند قطع يد از او ساقط مىشود، اما بعد از رفع امر به حاكم شرع و قبل از توبه اگر مال را ديگران از او گرفته باشند حد ساقط نمىشود، در صورتى كه با بينه يا دو مرتبه اقرار پيش حاكم، سرقت ثابت شود.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -