انهار
انهار
مطالب خواندنی

عقل

بزرگ نمایی کوچک نمایی

١ – نیابت مجنون ادواری

سؤال:آیا همان گونه که جنون دائم مانع نیابت در حجّ است، جنون ادوارى (جنون گاهگاهى) نیز مانع است؟ یعنى حتّى در زمان عقل نیز نمى تواند نیابت کند؟

جواب: اگر در تمام مدّت حج عاقل باشد مانعى ندارد.

٢ – نائب گرفتن برای مجنون بدون اذن ولی

سؤال:شخصى پس از احرام عمره تمتّع متأسّفانه دیوانه شد دوستانش بدون اجازه وى برایش نایب گرفته، یا تبرّعاً و مجّانى بقیّه اعمالش را به جا آورده اند. آیا این کار براى آن شخص کفایت کرده، و از احرام خارج شده است؟ اگر پولى خرج شده باشد، آیا مى توان از ولىّ مجنون گرفت؟

جواب: نیابت مزبور کفایت نمى کند، و شخص اوّل همچنان در احرام باقى است، و پولى که خرج شده از جیب کسى که خرج کرده رفته، و نمى تواند از ولىّ مجنون بگیرد، ولى چنانچه او را فریب داده باشد، مثلا کسى گفته باشد شما این کار را انجام دهید من اجرت آن را از ولىّ او مى گیرم و به شما مى دهم، در این صورت مى تواند از همین شخص بگیرد، و احتیاط آن است که ولىّ مجنون براى او نایب بگیرد که بقیّه اعمالش را انجام دهند.

٣ – نائب گرفتن برای کسی که در صحرای عرفات دیوانه شده

سؤال:زنى در روز نهم ذى الحجّه، در صحراى عرفات دیوانه مى شود، و او را به بیمارستان منتقل مى کنند. همراهانش تا آخرین لحظه اى که مى توانستند در مکّه بمانند، همراهش ماندند، ولى متأسّفانه بهبودى نیافت. آیا شوهرش که همراه اوست مى تواند براى او نایب بگیرد، یا خودش باقى اعمال او را انجام دهد؟

جواب: در صورتى که سال اوّل استطاعت اوست حج بر او واجب نشده، و لازم نیست براى او نایب بگیرند، و اگر عاقل شد باید به وظائف خود عمل کند، و چنانچه وقت گذشته لااقل اعمال عمره مفرده را بجا آورد تا از احرام خارج شود.

٤ – گرفتن نائب برای مستطیعی که در حج دیوانه شده

سؤال:شخصى پس از تشرّف به مدینه منوّره بر اثر حوادثى دیوانه مى شود. با توجّه به این که حج سابقاً بر او مستقر شده، آیا مى توان براى او نایب گرفت؟ اگر نیابت جایز نباشد، تبرّع حج از سوى او چه حکمى دارد؟

جواب: اگر امید به بهبودى او نباشد، گرفتن نایب مانعى ندارد.

٥ – نیابت از بچه و دیوانه

سؤال:نیابت از بچّه، یا دیوانه اى که حج بر او مستقر نشده، چه حکمى دارد؟

جواب: خالى از اشکال نیست.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -