انهار
انهار
مطالب خواندنی

ترك معاشرت بعنوان نهى از منكر يا امر به معروف

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال 38 - صله رحم و رفت و آمد با همسايه مسلمان كه قرآن مجيد و شارع مقدس و پيشوايان عظيم الشأن امر و سفارش به آن فرموده‌اند. با وضع بى بند و بارى و پرده‌درى و بى اعتنائى و سركشى كه بعضىها دارند و آنچه نصيحت و كناره گيرى مى شود اثر نمىبخشد چگونه مىشود و آيا در چنين شرائطى بايد به كلى قطع رابطه كرد يا اين كه سالى مثلا يك مرتبه، معاشرت با ايشان، لازم است؟.

جواب: صله رحم منحصر به رفت و آمد نيست اگر اين طريق معاشرت موجب فساد است به طريق ديگر از قبيل مكاتبه و احسان، صله نمائيد، و ضمنا از موعظه و نصيحت، تا ممكن است خوددارى نكنيد كه بزرگترين صله و احسان در حق آنها، باز داشتن آنها از معصيت است.

سؤال 39 - بعضى از بستگان ما به كلى، توجه به نماز و روزه و ساير واجبات، ندارند و موعظه و نصيحت هم در آنها اثر نمىكند، اكنون صله رحم با آنها چه صورت دارد؟.

جواب: اگر ترك صله، موجب تنبه و ارتداع آنها از معصيت مىشود ترك نمائيد و اگر به معاشرت و نصيحت، احتمال ارتداع آنان از معصيت بدهيد معاشرت و صله رحم نمائيد تا آنان را وادار به اطاعت خداوند سبحان نمائيد.

سؤال 40 - آيا قطع رابطه از ارحامى كه تجاهر به گناهان مىكنند جائز است يا نه؟

جواب: اگر قطع مراوده، موجب تنبه و ارتداع آنها از معصيت باشد لازم است قطع مراوده نمايد.

سؤال 41 - معاشرت انسان با اشخاصى كه نسبت به احكام الهى و امور دينى اعتنائى ندارند چه صورت دارد؟.

جواب: اگر بداند كه با ترك معاشرت، آنها از معصيت، مرتدع مىشوند لازم است از باب نهى از منكر ترك معاشرت كند و اگر احتمال مىدهد كه با معاشرت و  نصيحت و موعظه، مىتواند آنان را از معصيت باز دارد، معاشرت نمايد.

سؤال 42 - رفتن به منزل شخص تارك الصلاة، و آميزش با شارب الخمر، چه صورت دارد؟.

جواب: كسى را كه مىدانيد مرتكب معصيت مىشود اگر احتمال دهيد به معاشرت با او و موعظه و نصيحت، متنبه مىشود و ترك معصيت مىكند معاشرت، اشكال ندارد و اگر بدانيد ترك معاشرت با او موجب تنفر و ارتداع او از معصيت نمىشود معاشرت با او را ترك نمائيد.

سؤال 43 - معاشرت با خويشاوندى كه آلات لهو دارد، جائز است يا نه؟.

جواب: اگر ترك معاشرت، موجب تنبه و ارتداع او از معصيت شود، جائز بلكه لازم است.

سؤال 44 - نشستن من - يك زن مسلمان - در مجلسى كه داماد محرم من است ولى زنهاى بى حجابى هم نشسته‌اند جائز است يا نه؟.

جواب: اگر مىتوانيد آنان را نهى از منكر نمائيد و اگر نمىتوانيد خود شما در مجلس معصيت آنها شركت نكنيد.

سؤال 45 - پسرى دارم بيست و سه ساله كه دانشجوى دانشكده پزشكى تبريز است ولى از خواندن نماز و گرفتن روزه خوددارى مىكند، در صورتى كه تا حدودى پند و اندرز به او داده و نصيحت كرده‌ام و احيانا با خشونت و پرخاش با او روبرو شده‌ام و متأسفانه مؤثر واقع نشده و اينك مدتى است كه ارتباط را با خانواده قطع كرده است اكنون تكليف بنده با او چيست آيا مىتوانم به ديدارش بروم و كمك مالى به او بكنم يا نه؟.

جواب: اگر ترك معاشرت و ترك پرداخت كمك، در عمل او به وظائف شرعى و نماز و روزه، اثر دارد، ترك كنيد و اگر اثر نمىكند به مقدارى كه قطع رحم نشود با او معاشرت كرده و كمكش كنيد و از هدايت و نصيحت و اندرز به او كوتاهى ننمائيد و مأيوس از هدايت او نشويد اميد است خداوند متعال او را به راه راست هدايت و نصائح شما را مؤثر فرمايد. ضمنا چون در بين دانشجويان، افراد روشن و متدين و ملتزم به احكام اسلام، زياد مىباشند اگر مىتوانيد سعى كنيد كه با افراد صالح، معاشرت، پيدا كند.

سؤال 46 - بنده برادرى دارم، شصت ساله كه تاكنون نماز نخوانده و هروئين فروش و اهل مشروب و قمار است و هر چه فعاليت كردم به راه راست هدايت نشد حال آيا ترك معاشرت با او بكنم يا نه؟.

جواب: اگر ترك معاشرت موجب تنبه او شود ترك آن لازم است و اگر اثر ندارد به مقدارى كه ترك صله رحم نشود و خودتان از روش او متأثر نشويد با او معاشرت نمائيد.

سؤال 47 - اگر اقوام و خويشان نزديك و متعلقين از قبيل پسر و دختر و عروس و برادر زاده و خواهر زاده به دستورات مذهبى عمل نكنند و به اوامر و نواهى الهى وقعى نگذارند مىتوان از آنان دورى و كناره گيرى كرد يا نه؟ و آيا اين اجتناب، قطع رحم شمرده مىشود يا نه؟.

جواب: تا مأيوس نشده‌ايد معاشرت كنيد و نصيحت نمائيد اميد است مؤثر واقع شود.

سؤال 48 - مجالست با كسى كه كارخانه شراب دارد و يا سينما ساخته و يا در آنجا كار مىكند چگونه است؟.

جواب: ترك مجالست با اهل معصيت، اگر موجب تنبه و ترك معصيت آنها بشود واجب است و كمك و تعاون آنها در معصيت، حرام است


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -