انهار
انهار
مطالب خواندنی

مراتب امر به معروف و نهى از منكر

بزرگ نمایی کوچک نمایی

مسأله 29 - لازمه ايمان به خداوند متعال و ايمان به انبياء عظام صلوات الله عليهم اجمعين و ايمان به احكام الهى آنست كه شخص مؤمن، قلبا از منكر و معصيت خداوند متعال، منزجر باشد و منكر را قلبا انكار كند.

مسأله 30 - چون مقصود از امر به معروف و نهى از منكر آنست كه مرتكب فعل حرام و ترك واجب، اين عمل را ترك كند پس اگر به مجرد اظهار كراهت از اين عمل - ولو به اعراض و ترك معاشرت و مراوده - مرتكب، مرتدع مىشود و ترك مىكند، كافى است در اداء وظيفه امر به معروف و نهى از منكر و حاجت به امر و نهى علاوه نيست و اين، درجه اول از امر به معروف و نهى از منكر است.

مسأله 31 - درجه دوم از امر به معروف و نهى از منكر آنست كه اگر مرتكب منكر، با اظهار كراهت، ترك معصيت نكرد با حسن خلق و كلام حسن او را امر به معروف و نهى از منكر نمايد و مصالح ترك منكر و فعل معروف و مفاسد عكس آن را بيان كند تا مرتكب، متنبه شود و ترك معصيت بنمايد، و اگر به همين مقدار مرتكب، متنبه شد و معصيت را ترك كرد اداء وظيفه شده است.

مسأله 32 - درجه سوم از امر به معروف و نهى از منكر آنست كه اگر معصيت كار، به زبان خوش و كلام حسن، ترك معصيت نكرد با غلظت و كلام خشن و تعيير و سرزنش، امر و نهى كند با مراعات ترتيب درجات زبرى و خشونت.

مسأله 33 - درجه چهارم از امر به معروف و نهى از منكر در موردى است كه معصيت كار، از درجات مذكوره، ترك معصيت نكند و مصر باشد، در اين صورت اگر بداند به زدن، ترك مىكند و يا اقلا احتمال عقلائى باشد كه زدن، مؤثر است و از ضرر به جان و مال و عرض خود يا مسلمان ديگرى ايمن باشد واجب است زدن به مقدارى كه ترك معصيت كند به شرط آن كه منجر به جرح و قتل يا سرخى و كبودى كه ديه دارد نشود.

مسأله 34 - اگر شخص با اهل معصيت، محشور باشد و بتواند به ترك معصيت، از معصيت آنها جلوگيرى نمايد، بهترين طريقه امر به معروف و نهى از منكر است مثلا اگر رفيق انسان بخواهد غيبت كند، انسان از استماع، معذرت بخواهد و بگويد من از خدا مىترسم غيبت كنم و اگر در بين تارك الصلاة ها باشد مراقب خواندن نماز باشد يا بين روزه خورها مراقب روزه باشد تا آنها به همين خواندن نماز و گرفتن روزه، تشويق شوند و نماز بخوانند و روزه، بگيرند.

سؤال 35 - اگر انسان كسى را ببيند كه استمناء مىكند وظيفه او چيست؟.
جواب: اگر احتمال تأثير مىدهد بايد او را بطور خصوصى و خيرخواهى نصيحت كند و زيان اين عمل را براى او بيان كند تا از اين گناه، اجتناب نمايد و اگر با نهى از منكر قولى، ترك گناه، نكرد در صورت امكان، به مراتب بعدى نهى از منكر، او را وادار به ترك نمايد.

سؤال 36 - تنبيه دانش آموزان جائز است يا نه؟.

جواب: با اذن ولى در موارد نهى از منكر و جلوگيرى از فساد، به نحوى كه ديه، وارد نشود اقتصار به مقدار ضرور، جائز است.

سؤال 37 - آيا مسلمانان مىتوانند شراب فروش را از باب جلوگيرى از فساد به قتل برسانند، يا نه؟.

جواب: مجرد شراب فروشى، سبب جواز قتل نيست ولى نهى از منكر، به انحاء ديگر، لازم است


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -