انهار
انهار
مطالب خواندنی

احکام اولاد

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال487 - اگر طفلى ختنه كرده از مادر متولد شود باز هم بايد پدر و مادر او را ختنه نمايند يا خير

جواب: اگر غلاف نداشته باشد ختنه نمودن او واجب نيست

سؤال488 - زنى شوهر كرد پس از مدتى طلاق گرفت و بعد از سه طهر به ديگرى شوهر كرد باز پس از مدتى طلاق گرفت و پس از سه طهر به ثالثى شوهر كرد پس از چند ماهى مثلا شش ماه يا كمتر فرزند مىآورد به كداميك از ازواج ثلاثه ملحق است و اگر در بين وطى شبهه هم باشد تكليف نسبت به اين فرزند چيست و وطى شبهه نسبت به سه شوهر فرق دارد يا نه و آيا جاى قرعه هست يا بايد عنوان شش ماه ملاحظه شود

جواب: شرائط لحوق ولد بزوج سه چيز است دخول و عدم تولد در كمتر از شش ماه و در زائد بر اقصى الحمل كه به نظر حقير يك سال است عليهذا اگر شرائط الحاق در بعض آنها موجود نباشد به آن بعض ملحق نيست و اگر دو نفر يا هر سه نفر مثلا واجد شرائط باشند بايد با قرعه تعيين كرد و وطى به شبهه نيز مثل وطى حلال است و تفصيل مطلب را مراجعه نمائيد بوسيله مرحوم سيد ص 217 فصل في احكام الاولاد

سؤال489 - اگر كسى طواف نساء را در حج بجا نياورده اين كه فرموده اند زن بر او حرام مىشود چه چيزهائى از زن بر او حرام مىشود آيا فقط مقاربت بر او حرام مىشود و يا ساير استمتاعات نيز حرام است و اگر از اين زن اولادى بوجود بيايد حلال زاده است يا نه وارث مىبرد يا نمىبرد

جواب: در فرض سؤال به احرام بستن شخص ازدواج با زن و هر گونه استمتاعات از او حرام و تا طواف نساء بجا آورده نشود، هيچ يك از استمتاعات بر او حلال نيست و در صورت عصيان و مقاربت با زن اولاد ملحق به آنها است و توارث نيز بين آنها ثابت است

سؤال490 - منى يك مردى را گرفته‌اند و بوسيله آمپول به يك زنى تزريق كرده‌اند و آن زن از اين نطفه حمل برداشته است و بچه سالم به دنيا آورده در اين صورت اين نحو بچه كه متولد شده از اين مرد ارث مىبرد يا نه

جواب: در فرض مسأله احتياط لازم بر اين طفل و ساير ورثه اين است كه با يكديگر مصالحه نمايند

سؤال491 - زنى پس از گذشتن عده وفات شوهر اظهار داشته من حمل دارم و حال آن كه يك سال است شوهرش فوت كرده در اين صورت كه از زمان حمل تا زمان فوت شوهر يك سال مىگذرد اين حمل مال شوهر است يا نه

جواب: از خصوص مورد سؤال اطلاع ندارم و لكن بنحو كلى اقوى به نظر حقير اين است كه اكثر مدت حمل يك سال است پس اگر زن تا يك سال از زمانيكه ممكن و محتمل باشد كه شوهر با او نزديكى كرده باشد وضع حمل نمايد اين حمل ملحق به شوهر است

سؤال492 – اينجانب از سادات موسوى هستم و فرزند ندارم اخيرا بچه نوزادى را از بنياد حمايت مادران و نوزادان بعنوان فرزندى گرفته و بنام سيد على نام گذارى و به همين اسم شناسنامه گرفته‌ام در صورتى كه پدر و مادر كودك معلوم نيست، از نظر شرع مقدس اسلام چه صورت دارد

جواب: الحاق فرزند غير به خود و بعنوان فرزندى شناسنامه براى او گرفتن حرام است و كودكى كه سيادتش معلوم نيست شناسنامه سيد براى او گرفتن و او را سيد معرفى كردن خلاف ديگر و چنانچه شناسنامه صادر شده لازم است ابطال شود

سؤال493 - دخترى بدون اجراء صيغه عقد از جوانى آبستن شده جوان مدعى است كه با رضايت دختر بوده و دختر منكر است و مدعى است اجبارا انجام شده در اين صورت بچه ملحق به كدام است

جواب: در فرض سؤال اگر حمل به زنا حاصل شده و دختر مكرهه نبوده مهر ندارد و لكن احتياط لازم آن است كه براى ارزش بكارت كه معادل با مهر المثل است با يكديگر تصالح و تراضى نمايند و اگر دختر مكرهه بوده زانى ضامن ارش بكارت است و احتياطا براى وطى نيز به اضافه ارش بكارت با يكديگر تصالح و تراضى نمايند و در اين صورت بچه ملحق به دختر است و در صورت اول كه هر دو به اختيار زنا كرده‌اند بچه ملحق به هيچ كدام نيست و از يكديگر ارث نمىبرند و از جهت محرميت اقوى حصول محرميت بين آنها است و در نزاع موضوعى مرافعه شرعيه لازم است

سؤال 494 - شخصى داراى همسرى است كه چند روزى در ايام قاعدگى و بعد از پاك شدن از حيض شوهر با او هم بستر نگشته ولى بعد از مدتى زن حمل برداشته و مدعيه است كه حمل از شوهرم مىباشد و شوهر انكار دارد لكن از طرف دادگاه خانوادگى امر به تجزيه خون شده آيا در شرع مقدس اسلام تجزيه خون حجيت دارد جهت تشخيص ولد يا نه و عمده سؤال در جمله دوم يعنى در تجزيه خون است

جواب: چون در حال حمل حائض شدن ممكن است و او ملحق بزوج است كه زن در فراش او است و در صورتى كه عقد دائم باشد مرد نمىتواند با ملاعنه نفى ولد نمايد و حكم ملاعنه در رساله عمليه بيان شده و تجزيه خون حجت شرعى نمىباشد

سؤال495 - لو تمتع رجلان بامرأة في اسبوع معين وكان احدهما يأتيها ليلا والاخر نهارا ولا يعلم احدهما بالاخر وذلك بغش المرئة لهما فاتت بولد من هذا العمل فبمن يلحق الولد ان لم يعلم سبق احدهما وهل للقرعة محل هناام لا

جواب: في مفروض السؤال لابد في اللحوق باحدهما من القرعة

سؤال496 - تلقيح نطفه مرد به عيال خودش جايز است يا خير و اولاد ملحق به هر دوى آنها است و يا ملحق به يكى از آنها وارث مىبرند يا نه و تلقيح نطفه اجنبى به اجنبيه چه صورت دارد

جواب: تلقيح نطفه به حليله خود در صورتى كه خود زوج متصدى باشد اشكال ندارد اولاد حلال زاده و به هر دو ملحق است و توارث بين آنها هست و تلقيح نطفه اجنبى به اجنبيه به نظر حقير جايز نيست و در مسألة توارث احتياط به مصالحه با ساير ورثه ترك نشود بلى در صورتى كه با جهل به مسئله اين عمل انجام شده ظاهر آنست كه حكم ولد شبهه را دارد و اولاد در حكم حلال زاده است در توارث و ساير جهات

سؤال497 – با وجود حرمت مجامعت با زن حائض و يا محرم چنانچه در همان حال حرمت نطفه منعقد شود آيا عنوان حرام زاده در باره او صدق مىكند يا خير

جواب: حرام زاده‌اى كه در ولد الزنا صادق است به اين ولد صادق نيست

سؤال498 - پسر و دخترى كه قصد ازدواج با يكديگر داشته‌اند ملاعبه مىنمايند و بدون دخول منى جذب مىشود و دختر حمل بر مىدارد آيا به اين حال اگر با يكديگر ازدواج نمايند صحيح است و آيا اين بچه با اقارب خود محرم است و آيا توارث بين آنها هست يا خير

جواب: در فرض سؤال اقوى ثبوت محرميت براى آن بچه است با جميع محارم و ازدواج آن دو با يكديگر جايز و صحيح است و اما راجع به توارث بين آن بچه واقارب او احتياط لازم تصالح و تراضى با ساير ورثه است

سؤال499 - حضانت ولد ناشى از زنا به عهده كيست و مخارج او را كدام يك از والدين بايد بپردازد

جواب: بعيد نيست در خصوص نفقه حكم ولد مشروع را داشته باشد

سؤال500 - مىدانيم كه فرزند خواندگى در اسلام وجود ندارد بفرمائيد سرپرستى از يتيم چه شرائطى دارد آيا مىتوان شرعا به مؤمنان تكليف نمود كه بيايند و بچه‌هاى پرورشگاه ها را به خانه برده و سرپرستى نمايند تا اين معضل اجتماعى كه ميراث طاغوت است حل شود

جواب: البته تكفل مخارج و تربيت صحيح اسلامى اطفال بىسرپرست بسيار خوب است و لكن در غير صورت خطر تلف واجب نيست

سؤال501 - اگر زن مطلقه دخترى داشته باشد و بعد از طلاق آن زن بخواهد از مملكتى به مملكت ديگر مسافرت كند و در آنجا بماند آيا در اين صورت حق حضانت ساقط مىشود و شوهر حق دارد دختر را از عيال مطلقه اش بگيرد يا نه

جواب: حق حضانت ساقط نمىشود مگر آن كه مسافرت براى آن بچه مفسده داشته باشد

سؤال502 - حضانت پسر صغيرى كه پدرش فوت شده و جد پدرى هم ندارد بعد از انقضاء مدتى كه حضانت او با مادر است با چه شخصى است آيا حضانت او تا بلوغ با مادر است يا با قيم شرعى او و يا با داشتن جده پدرى با جده است

جواب: بعد از موت پدر حضانت با مادر است هر چند جد پدرى داشته باشد و با موت مادر و پدر حضانت با جد پدرى است

سؤال503 - زنى كه بعد از فوت شوهرش قصد ازدواج با مردى دارد در صورتى كه داراى صغار است و آن صغار داراى عمه و خاله هستند كدام يك از آنها حق حضانت دارند و در صورتى كه حضانت مىكنند حق اجرت دارند يا خير و تقدم و تأخر عمه و خاله را در امر حضانت معلوم فرمائيد

جواب: در صورت فوت پدر حضانت طفل با مادر است هر چند شوهر كند و در موردى كه حضانت به عمه يا خاله برسد تقدم هيچ كدام از آنها بر ديگرى معلوم نيست و جواز اخذ اجرت بر حضانت بعيد نيست و لكن احتياط در ترك است و به هر حال تصرف در مال صغير بدون اذن قيم شرعى او جايز نيست


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -