انهار
انهار
مطالب خواندنی

احکام ازدواج

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال428 - شخصى در زمان حكومت گذشته دو دختر داشته براى دختر كوچك خواستگار آمد و با شناسنامه دختر بزرگ دختر كوچك را به شوهر داده و سند بنام دختر بزرگ است ولى موقع اجراى عقد صيغه بنام دختر كوچك خوانده شد و به عكس با شناسنامه دختر كوچك دختر بزرگ را شوهر داده چنين ازدواجى چه صورت دارد.

جواب: عقد نكاح صحيح است نسبت به همان دخترى كه در وقت عقد مورد اشاره بوده هر چند اسم او اسم واقعى او نبوده و با شناسنامه ديگرى عقد شده و اگر نزاع موضوعى در بين باشد مرافعه شرعيه لازم است

سؤال429 - زيد دخترش را مىخواست شوهر بدهد و شناسنامه‌اش گم شده بود دختر بزرگ فوت كرده بود با همان شناسنامه دختر متوفاة دختر مزبوره را شوهر داد در اين صورت اشكال شرعى دارد يا نه

جواب: اگر در پيش زوج و زوجه معلوم بوده و عقد بر دخترى كه حيات دارد واقع شده و در دفتر نام ديگرى نوشته شده باشد عقد صحيح است و اگر عقد بر ديگرى كه فوت شده واقع شده فعلا عقد را بر دختر زنده بخوانند كافى است و اشكال ندارد

سؤال430 - اينجانب به علت عدم تمكين همسر سابق وسوء خلق او سه سال و نيم پيش اقدام به تقاضاى طلاق وى از داد گاه نموده و با او قطع رابطه كرده‌ام و نفقه او را متناوبا پرداخت كرده و از دادگاه نيز تقاضاى كارشناسى براى تعيين نفقه نموده‌ام و بعد با زنى ازدواج كرده‌ام ولى ظرف اين مدت كه پرونده طلاق همسر اول در دادگاه مدنى خاص مفتوح است از صدور حكم طلاق جلو گيرى شده آيا از نظر شرعى جايز است مردى را كه مايل به زندگى با همسر خود نيست و مى خواهد با پرداخت نفقه و مهريه او را طلاق دهد علاوه بر اينها ملزم كنند كه طلاق موقوف بپرداخت فلان مبلغ است يا خير؟ و آيا ازدواج دوم اينجانب از نظر شرعى جايز بوده يا خير؟

جواب: امر طلاق با مرد است و اگر شرعا تعهدى كرده باشد مثل اين كه در ضمن عقد نكاح يا عقد لازم ديگر شرط شده باشد كه مرد در صورت طلاق مبلغى بپردازد لازم است زوج به شرط عمل نمايد و به هر حال اين تعهد هم مانع از جواز طلاق نيست و ازدواج او با همسر دوم صحيح است بلى اگر در ضمن عقد نكاح يا عقد لازم ديگر شرط كرده باشد كه همسر ديگر اختيار نكند بنابر قول جمعى از علماء اين شرط باطل است و لكن احوط آن است كه تكليفا مراعات شرط را بنمايد و به آن عمل كند ولى در صورت عدم مراعات مانع از صحت ازدواج نيست

سؤال431 - هر گاه مرد بواسطه آن كه مفاسد و خلاف احكام الهى در اكثر زنان و دوشيزگان ايجاد شده نتواند همسرى در خور طبع خود پيدا نمايد كه مطابق احكام و دستورات قرآن عمل كند و خوف دارد كه اگر ازدواج كند از جهات مختلفه ضرر به دستورات دينى او وارد آيد در صورتى كه حافظ نفس خود از محرمات باشد جايز است ترك ازدواج نموده بدون گرفتن زن دوران حيات خود را سپرى نمايد يا نه

جواب: در فرض سؤال ترك آن جايز است اگر چه عزوبت مكروه است

سؤال432 - بانوئى ادعا مىنمايد چندين سال قبل مردى را براى خودش صيغه نموده و خودش اجراى صيغه كرده و هنوز آن صيغه به قوت خود باقى است ولى جهت اثبات اين ادعاء دليلى ندارد و اين كه آيا صيغه جارى شده و يا اجرتى در بين بوده و مدتى داشته و آيا شاهدى در اين مورد دارد يا ندارد تماما مشكوك است آيا چنين ادعائى صحيح است يا نه

جواب: قول و فعل مسلمان مسموع و محكوم به صحت است مگر آن كه علم به كذب آن باشد و در صورت انكار زوج محتاج به مرافعه شرعيه است

سؤال433 - شخصى دخترى را به مدت يك سال متعه كرد و پس از يك سال او را به عقد دائم در آورد و اكنون يقين دارد كه با ام الزوجه مقاربت نموده ولى نمىداند آيا مقاربت با او در ايام متعه بوده و يا در ايام عقد دائم در اين صورت آيا اين زن فعلا زوجه اين مرد است و باقى باشد و يا بايد از او جدا شود

جواب: در فرض مسأله كه شك دارد زنا قبل از عقد دائمى و دخول بوده يا بعد از عقد و دخول عقد محكوم به صحت و زوجه محكومه به زوجيت است

سؤال434 - زن و يا دخترى از راه زنا با مردى هم بستر شدند و از اين مرد حمل برداشت فعلا شخص ديگرى غير زانى ميخواهد با زن مزبوره ازدواج كند در صورتى كه اين مرد مىداند كه حمل اين زن از زنا است در اين صورت اين ازدواج چه حكمى دارد و نيز اين مرد قبل از وضع حمل مىتواند با اين زن هم بستر شود يا نه

جواب: در فرض سؤال زن زانيه كه شوهر نداشته عده ندارد و بعد هم ازدواج با او و هم بستر شدن شوهر با او اگر چه آبستن هم باشد مانعى ندارد

سؤال435 - خواهر زاده مىتواند با زن دائيش ازدواج نمايد يا نه

جواب: ازدواج خواهر زاده با زن سابق دائيش بعد از گذشتن عده جائز است س 436 - دائى مىتواند با زن خواهر زاده اش ازدواج نمايد يا نه

جواب: ازدواج شخص با زن سابق خواهر زاده اش جائز است

سؤال437 - ازدواج با زن عمو جائز است يا نه

جواب: ازدواج با زن سابق عمو جائز است

سؤال438 - عمو مىتواند با زن برادر زاده اش ازدواج نمايد يا خير

جواب: بلى مىتواند با زن سابق برادر زاده اش ازدواج كند

سؤال439 - اينجانب زن بسيار خوبى را كه شوهر نداشته و هيچ گونه مانعى به حسب ظاهر نداشت جهت خودم عقد نمودم و متصرف شدم و بعد از چند روز فهميدم كه حامله است خدا مىداند از كف حمام حمل برداشته است يا نه و بچه وسيله بوده ولى بطور مسلم اجنبى تصرفاتى در او نكرده در اين صورت نكاح بنده با آن زن صحيح است يا خير

جواب: اگر ممكن نيست حمل از خود شما باشد و بدانيد كه اين حمل بعد از عقد حاصل شده عقد صحيح است و لكن واجب است تا موقع وضع حمل از وطى آن زن خوددارى نمائيد اگر حمل از روى معصيت نباشد و اگر بدانيد اين حمل قبل از عقد بوده و از روى معصيت نيز اين حمل حاصل نشده و بعد از عقد نيز به آن زن دخول كرده باشيد لازم است از او جدا شويد و احتياطا آن زن را طلاق دهيد و بعد نيز او را ازدواج نكنيد و اگر حمل از زنا باشد عقد صحيح است و وطى او نيز در زمان حمل جايز است

سؤال440 - آيا در عقد نكاح هم مانند بيع مثلا شرط خيار فسخ صحيح است يا خير

جواب: شرط خيار در عقد نكاح باطل است چه عقد دائمى باشد و چه انقطاعى و چه زوج شرط كند يا زوجه و بنابر اقوى اگر چنين شرطى شود خود عقد نيز باطل است

سؤال441 - كسى دخترش را شوهر داده و با داماد شرط نموده كه از وطن اصليش خارج نكند و او هم قبول كرده پس از ازدواج، شوهر گفت من به طرف عراق و يا سوريه مىروم و پدر دختر قبول نكرد و مدت بيست سال است كه آن شخص عيالش را بدون قيم و سرپرست در وطن گذاشته و خودش در سوريه و عراق زندگى مىكند و زن ديگر اختيار كرده و از آن طرف پدر دختر مدت چند سال است فوت كرده و آن زن اصلا اقرباء و خويشانى ندارد و از افغانستان بقم مهاجرت كرده تكليف زن مذكوره چيست

جواب: هر گاه در ضمن عقد نكاح يا عقد لازم ديگر شرط شود كه زن از وطن اصليش خارج نشود لازم است زوج طبق شرط عمل نمايد و در فرض سؤال كه زوج به محل ديگر رفته بايد نفقه زن را بدهد و اگر نداده باشد زن مىتواند نفقه تمام مدتى را كه شوهر او را بدون نفقه گذاشته مطالبه كند و لكن طلاق زن بى اطلاع شوهر يا بدون رضايت وى صحيح نيست بلى مىتواند به حاكم شرع مراجعه نمايد و در اين صورت حاكم بزوج اعلام مىكند كه يا بايد نفقه بدهى يا زوجه را مطلقه نمائى پس اگر از طلاق يا انفاق امتناع نمود حاكم شرع طلاق مىدهد و زن پس از طلاق عده نگاه مىدارد و پس از آن ازدواجش بلا مانع است

سؤال442 - دخترى به سن دوازده يا بيشتر و پسرى چهارده الى پانزده ساله خواهان يكديگر بوده و مدتى با هم مراوده داشتند و بدون رضايت و اجازه پدر و مادر قرار مزاوجت مىگذارند و فرارا به شهر ديگر مىروند و در آنجا عمل زناشوئى انجام شده، و دختر حمل برداشته و به وطن مراجعت مىنمايند پدر و مادر راضى نيستند و لكن پسر و دختر به همان قرار داد عمل زناشوئى را انجام مىدهند پدر و مادر، دختر را نامزد پسرى ديگر مىكنند آيا اين عمل زنا، يا در حكم زنا است و حد زنا را بايد در طرفين جارى نمود يا خير و آن حمل ولد الزنا و يا ولد شبهه و يا ولد شرعى است و آيا پدر و مادر مىتوانند بدون رضاى دختر يا با رضاى او وى را به شوهر ديگر بدهند يا خير در حالى كه پسر (واطى دختر) راضى نيست و آيا مىتوانند پسر يا دختر را را مجبور به طلاق كنند و اگر اجبار به طلاق كنند اين طلاق صحيح است يا خير

جواب: در فرض مسأله اگر دختر رشيده و بالغه به عقد در آمده و صيغه عقد خوانده شده باشد صحت عقد بعيد نيست هر چند دختر باكره باشد و پدر و مادر راضى نباشند و احتياط آنست كه پدر عقد را امضا كند و جايز نيست زوج را مجبور به طلاق نمايند و اگر مجبور كنند طلاق باطل است

سؤال443 - آيا وطى زوجه‌اى كه نه سالش تمام نشده جايز است يا خير و آيا در اين جهت فرقى بين عقد انقطاعى و دائمى هست يا نه

جواب: جايز نيست و در اين حكم تفاوتى بين دائمه و منقطعه نيست

سؤال444 - اگر زوجه كمتر از نه سال داشته باشد هر گونه استمتاع از او به غير از وطى جايز است يا خير

جواب: بلى جايز است

سؤال445 - زنى كه مانع طبيعى از جماع در قبلش باشد و زوج به همين سبب وطى در دبرش مىنمايد آيا بر مرد واجب است كه اين زن را در رأس چهار ماه وطى نمايد يا نه

جواب: در فرض سؤال بر زوج واجب نيست

سؤال446 - اگر شخص نا بالغى به دختر نا بالغه دخول كند ازدواج بين اين دو نفر حلال است يا حرام و اگر شخص بالغى به دختر نا بالغه دخول كند ازدواج اين دو نفر چه صورت دارد.
و اگر شخص نا بالغى با بالغه‌اى دخول كند ازدواج بين اين دو چطور است

جواب: دخول قبل از عقد به زنا در تمام فروع بالا ممانعت از ازدواج نمىنمايد به شرط آن كه زن در حال زنا شوهردار نباشد و در عده رجعيه هم نباشد

سؤال447 - اگر شخص از روى علم و يا جهل با برادرزاده خود ازدواج كند و بعد از اين ازدواج فرزندان متعددى از آنها به دنيا آمده تكليف آنان چيست آيا بايد طلاقش بدهد يا نه و تكليف اولاد آنان چيست

جواب: در فرض مسأله بايد بدون طلاق از يكديگر جدا شوند و اگر جاهل به مسألة بوده‌اند اولادشان اولاد شبهه و ملحق به پدر و مادر مىباشند وارث مىبرند و اگر از اين تاريخ ببعد با يكديگر نزديكى كنند فعل حرام بجا آورده‌اند و اولادشان ولد الزنا خواهد بود و حدش قتل است و بسيار جاى تعجب است كه اين گونه مسائل در بلاد مسلمين از مسلمين مخفى باشد

سؤال448 - آيا ازدواج با زن مسلمان بى چادر حرام است منظور اين كه در صورتى كه اين امر انجام شد مرد فعل حرام كرده است يا نه

جواب: با احتمال آن كه بواسطه ازدواج با او ممكن است او را ارشاد و از معصيت بازداشت مانعى ندارد.

سؤال449 - گفته مىشود اگر زانى و زانيه بعد از تولد كودك يا بعد از انعقاد نطفه صيغه عقد بخوانند بچه حلال زاده خواهد بود وارث از پدر و مادر اين نحوى مىبرد آيا اين گفته صحيح است يا خير

جواب: عقد بعد از تولد يا بعد از انعقاد نطفه موجب ثبوت حكم حلال زاده بر او نيست بلى اگر مشكوك باشد كه آيا نطفه بعد از عقد منعقد شده يا قبل از عقد در اين صورت طفل محكوم به حلال زادگى است.

سؤال450 - زوج مدعى تبديل عقد انقطاعى عمرى زوجه است و اين كه بعدا تبديل به عقد دائم شده اكراها، و عاقدين هم تصديق نموده‌اند و نيز بين زوج و زوجه اختلاف شديدى شده و زوج تقريبا هشتاد فرسنگ از منزلش فاصله داشته و پس از سيزده ماه و بيست روز از غيبت زوج گذشته زن وضع حمل نموده و زوج هم به علل مذكوره نفى ولد نموده است در اين صورت عقد مذكور چه صورت دارد، و بر فرض صحت عقد با وجود فاصله مذكور بين زوجين و غيبت مدت مذكوره تكليف ولد چيست و نفى ولد زوج چه حكمى دارد

جواب: در فرض سؤال چون مدت عقد انقطاعى مجهول بوده باطل است و عقد دائمى آنها اگر با رضايت باشد صحيح است و همچنين اگر در حين عقد مكره بوده‌اند يا يكى از آنها مكره بوده و بعد از رفع اكراه رضايت حاصل شود و امضا آن نمايد عقد صحيح است و در مورد سؤال كه بعد از گذشتن بيش از يك سال از غيبت زوج وضع حمل نموده بچه ملحق به شوهر نيست و نسبت به بقيه ورثه نيز اين حكم جارى است و در نزاع موضوعى مرافعه شرعيه لازم است

سؤال451 - يائسه فقط زن پنجاه ساله است يا اين كه هر زنى كه بچه دار نشود يائسه محسوب مىشود و اگر من يقين داشته باشم كه فلان زن بچه‌دار نمىشود آيا مىتوانم ازدواج موقت بدون عده انجام دهم يا خير

جواب: اگر زن غير قرشيه باشد پس از سن پنجاه يائسه است و اگر قرشيه است پس از شصت سال يائسه است و بچه‌دار نشدن زن را يائسه نمىنمايد و يقين به بچه‌دار نشدن زن موجب جواز از ازدواج دائم يا موقت بدون عده نمىشود

سؤال452 - دو دختر كه يكى 12 ساله و ديگرى 16 ساله است و دو پسر يكى 10 ساله و يكى 8 ساله در حدود شش سال قبل ولى آنها آن دو دختر را براى آن دو پسر عقد نموده چون يكى از پسرها 8 ساله مىباشد و دختر 16 ساله به جهت تفاوت سن با هم توافق نمىكنند و مىخواهند طلاق بدهند آيا از نظر حكم الله مىشود طلاق داد يا خير، زيرا كه دختر بالغه شده و پسر به حد بلوغ نرسيده است

جواب: نكاح صغيرين يا صغير با كبيره و بالعكس از جانب ولى در صورتى صحيح است كه مفسده نداشته باشد و با فرض صحت پس از عقد ولى صغير نمىتواند زوجه او را طلاق بدهد

سؤال453 - مردى زوجه خود را طلاق مىدهد و در محضر طلاق زوجه مىگويد غير مدخوله‌ام و زوج مىگويد مدخوله است و پس از اجراى طلاق قبل از انقضاء عده باعتبار اين كه غير مدخوله بوده وعده ندارد شوهر مىكند در حالى كه شوهر اول مىگويد مدخوله بوده است حكم نزاع زوجين در دخول و عدم دخول و ازدواج دوم را بيان فرمائيد

جواب: در فرض سؤال اگر زوج اول بر حسب ادعاى خود در عده رجوع نكرده دعوى او اثر ندارد و مسموع نيست و اگر رجوع نموده و زن منكر دخول است قول زن براى شوهر دوم معتبر است و تا زوج اول به مرافعه شرعيه دخول را ثابت نكند عقد دوم محكوم به صحت است

سؤال454 – كسى قبل از عقد دائمى موقع قرار داد شرط كرده كه بعد از دو سال عروسى شود اما در ضمن عقد شرط نشده آيا شوهر مىتواند تصرف كند يا نه و پدر دختر مىتواند جلوگيرى كند يا نه در حالى كه دخترش بالغه و رشيده است يعنى دوازده يا سيزده سال دارد.
جواب: در صورت مفروضه تصرف مانعى ندارد و در صورت شرط ضمن عقد نيز اگر دختر راضى به تصرف شود مانعى ندارد و در هر دو صورت پدر دختر حق ممانعت ندارد


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -