انهار
انهار
مطالب خواندنی

(۸۴) احادیث ادب

بزرگ نمایی کوچک نمایی
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِمِ.
وَ اَلسَّلاَمُ عَلَى عِبَادِ اَللَّهِ اَلصَّالِحِين وَ رَحمَةُ الله
احادیث ادب
   
توضیح محتوا و فهرست احادیث ادب
مقدّمه
{۱} خداوند مرا ادب آموخته و علی را من
{۲} از سخن گفتن بی ادبانه پرهیز کن
{۳} فرزندانت را به سه چیز ادب کن
{۴} عاقل بدی هایش را در ادب یادداشت کند
{۵} برای ادب آموزی تجربه کافی است
{۶} بهترین ادب ترک حرام
{۷} شب و روز هر کس را ادب میکند
{۸} با بی ادب دوستی نکن
{۹} مؤمنین با ادب فقرشان دیده نشود
{۱۰} به ادب بیشتر نیاز است تا طلا و نقره
{۱۱} بنده باید پای بند ادب باشد
{۱۲} با با ادبان زندگی کن
{۱۳} نشانه ادب
{۱۴} هیچ میراثی چون ادب نیست
{۱۵} بی ادب به ریاست نرسد
{۱۶} رسول خدا تو را به ادب سفارش فرموده
{۱۷} با عالم مجالست کن تا با ادب شوی
{۱۸} اشعار ادب منسوب به علی (ع)
{۱۹} درخواست ادب از خدا
{۲۰} ادب قیمت انسان است
{۲۱} راستگوئی بهترین ادب است
{۲۲} هادی جامعه باید مؤدّب باشد
{۲۳} مؤدّب بزرگ میشود ولو نسبش بزرگ نباشد
{۲۴} عاقل مؤدّب است
{۲۵} انسان با ادبش ارزشمند است
{۲۶} ادب لباسی گرانبها است
{۲۷} مؤدّب برای خدا شریک قرار ندهد
{۲۸} پاسخ نیکی به بهتر؛ از ادب است
{۲۹} خدایا با بلا ادبم نکن
{۳۰} آداب شایستگان را تبعیّت کنید
{۳۱} ترس از خدا موجب ادب شود
{۳۲} بی ادب از خدا دور شود
{۳۳} طمع شیطان در عالم بی ادب
{۳۴} ادب در سه مورد:
{۳۵} تا میتوانی ادب بیاموز
{۳۶} کمال ادب در هفت چیز
{۳۷} خانواده را با ادب کن
{۳۸} آراسته شدن به ادب خدائی
{۳۹} مؤدّب به سود و زیان آگاهی میدهد
{۴۰} سپاسگزاری از ادب است
{۴۱} مؤدّب از مکروه مردم دور است
{۴۲} شادی نزد ماتم زده بی ادبی است
{۴۳} شادی نزد ماتم زده بی ادبی است
    
مقدّمه
ادب مهمترین سرمایه زندگی انسان است و مقدار شرافت انسان به مقدار دارایی ادبش میباشد.
آقا أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام) می‌فرماید: «وَالْآدَابُ حُلَلٌ مُجَدَّدَةٌ»، ادب‌ها (آداب) حُلَل مجدّده و لباس‌های تازه و جدیدی است که بوی کهنگی نمی‌دهد. ادب، رفتاری است که کهنگی ندارد.
ادب، همان ارزش مهم انسان در حوزه‌ی فرد و اجتماع است، یعنی انسان به خودی خود به این صفت آراسته می‌شود، ولی نمایش زیبایی و اثر عمده و اساسی آن در حوزه‌ی اجتماعی خواهد بود، به گونه‌ای که تا برخوردی از این فرد در اجتماع رخ ندهد ادب او نمایان و مشخص نخواهد شد؛ لذا ارزشی فردی و اجتماعی است.
به‌همین‌جهت است که امام (علیه السلام) در این‌جا از ادب به‌عنوان «حُلَلٌ مُجَدَّدَةٌ»، یعنی لباس‌های تازه و نو تعبیر کرده‌است، چراکه لباس نو مایه‌ی زیبایی انسان است، و ادب هم همیشه مایه‌ی زیبایی آدمی خواهد بود. واضح و روشن است زمانی‌که افراد جامعه که تشکیل دهنده‌ی یک جامعه هستند همگی به لباس‌های نو و تازه آراسته شوند، جامعه و محل زندگی مردم هم زیبا و پر از لباس‌های نو و آراستگی‌ها خواهد شد.
یعنی زمانی که انسان لباس نو را برای اوّلین بار به تن می‌کند، ارزشش برای خود فرد است؛ اما موقعی‌که در جامعه حرکت می‌کند اثرش را در جامعه می‌گذارد؛ لذا اثری فردی اجتماعی دارد.
این مسئله هم واضح و روشن است که جامعه به‌خودی‌خود وجود خارجی ندارد؛ در مورد جامعه می‌گویند: جامعه اصطلاحاً یک کلی طبیعی است که وجودش به وجود افرادش می‌باشد، افراد شکل‌دهنده جامعه هستند؛ و زمانی‌که افراد جامعه که تشکیل‌دهنده جامعه هستند همگی لباس نو به تن کنند و آراسته به لباس نو شوند، به تبع آن جامعه هم آراسته به لباس نو می‌شود و زیبایی را به خودش می‌بیند.
اگر بخواهیم برای تقریب به ذهن مثالی را بیان کنیم که چگونه ادب، ارزشی فردی است و بعد تبدیل به ارزشی اجتماعی می‌شود و در جامعه اثر می‌گذارد؛ می‌توانیم به فصل بهار و فرارسیدن سال جدید و عید نوروز مثال بزنیم.
زمانی‌که عید نوروز و فصل بهار فرا می‌رسد طبیعت نو می‌شود؛ از جهتی هم مردم با فرارسیدن عید نوروز برای خود لباس نو خریده و بر تن می‌کنند، این لباس نو در ابتدا زینت برای خود فرد است، ولی زمانی‌که انسان با این لباس نو در جامعه حرکت می‌کند چهره‌ی جامعه هم زیبا می‌شود؛ و از طرفی هم فضای شهر توسط متولیان امر زیباسازی همانند مراکز زیباسازی و فضای سبز شهری، شهرها و روستاها را به گل و گیاه و نمادهای زیبایی و شادی آراسته کرده و زینت می‌دهند. لذا زمانی‌که انسان از خانه بیرون می‌رود، همه جا را شاد و با نشاط و زیبا می‌بیند و مردم عید نوروز را به همدیگر تبریک می‌گویند. این‌ها رفتارهای افراد است که جامعه را با نشاط، و زیبا و نو می‌کند. بنا براین از جامعه بوی تازگی و نو بودن و زیبایی به مشام می‌رسد، کأنَّ جامعه نو شده‌است.
حال اگر همه‌ی افراد با ادب باشند و رفتارهای مؤدبانه از آنها صادر شود، به گونه‌ای که همه‌ی مردم به هم سلام کنند، با یکدیگر به تواضع رفتار کنند، به همدیگر احترام بگذارند، به حقوق دیگران احترام بگذارند، به بزرگترها، پیرمردها و پیرزن‌ها احترام بگذارند، در جاهایی که صف تشکیل می‌شود، اگرچه طولانی باشد همه‌ی اهل صبر و گذشت باشند، و دعوا نکنند...
همه‌ی این‌ها از مصادیق ادب است. زمانی‌که این رفتارهای ارزشی از انسان صادر شود، منجر به جامعه‌ای آرام می‌شود که تصور آن هم برای انسان زیبا، شیرین و دل‌انگیز است چه برسد به این‌که بخواهد این رفتارها در عمل هم تحقق عینی پیدا کند. پس ادب لباسی زیباست که بر تن جامعه و برتن افراد جامعه می‌شود.
    
{۱} خداوند مرا ادب آموخته و علی را من
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلإم): اَنـَا اَديبُ اللّه وَ عَلىٌّ اَديبى، اَمَرَنى رَبّى بِالسَّخاءِ وَ الْبِرِّ وَ نَهانى عَنِ الْبُخْلِ وَ الْجَفاءِ وَ ما شَىءٌ اَبْغَضُ اِلَى اللّه عَزَّوَجَلَّ مِنَ الْبُخْلِ وَ سوءِ الْخُلُقِ، وَ اِنَّهُ ليُفْسِدُ العَمَلَ كَما يُفْسِدُ الخَلُّ الْعَسَلَ.
من ادب آموخته خدا هستم و على، ادب آموخته من است. پروردگارم مرا به سخاوت و نيكى كردن فرمان داد و از بخل و سختگيرى بازَم داشت. در نزد خداوند عزّوجلّ چيزى منفورتر از بخل و بد اخلاقى نيست. بد اخلاقى، عمل را ضايع مى كند، آنسان كه سركه عسل را.
مكارم الاخلاق ص ۱۷.
{۲} از سخن گفتن بی ادبانه پرهیز کن
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلإم) ايّاكَ اَنْ تَضْحَكَ مِنْ غَيْرِ عَجَبٍ، اَوْ تَمْشىَ و تَتَـكَلَّمَ فى غَيْرِ اَدَبٍ.
از خنديدنِ بى تعجّب [و بى جا] يا راه رفتن و سخن گفتنِ بى ادبانه بپرهيز.
أعلام الدين في صفات المؤمنين ص ۲۷۳.
{۳} فرزندانت را به سه چیز ادب کن
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلإم) ادّبوا اولادكم على ثلث خصال حبّ نبيّكم و حبّ اهل بيته و تلاوة القرآن.
فرزندانتان را به سه چيز ادب كنيد: عشق به پيامبرتان، عشق به خاندان او و قرآن خواندن.
قاموس قرآن مقدمه ص۲.
{۴} عاقل بدی هایش را در ادب یادداشت کند
قال أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام): عَلَى الْعاقِلِ اَنْ يُحْصى عَلى نَفْسِهِ مَساويَها فِى الدّينِ وَ الرَّأىِ وَ الاَخْلاقِ وَ الاَدَبِ، فَيَجْمَعُ ذلِكَ فى صَدْرِهِ اَوْ فى كِتابٍ وَ يَعْمَلُ فى اِزالَتِها.
بر عاقل است كه بدى هايش را در دين، انديشه، اخلاق و ادب يادداشت كند و به خاطرش بسپارد و براى از بين بردن آنها بكوشد.
بحار الأنوار، ج ۷۵، ص ۶، ح ۵۸.
{۵} برای ادب آموزی تجربه کافی است
قال أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام): كَفى بِالتَّجارِبِ مُؤَدِّبا.
براى ادب آموزى، تجربه ها كافى اند.
تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص۴۴۴، ح۱۰۱۵۵.
{۶} بهترین ادب ترک حرام
قال أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام): اَحْسَنُ الآْدابِ ما كَفَّكَ عَنِ الْمَحارِمِ.
بهترينِ ادب ها آن است كه تو را از حرام ها باز دارد.
تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص۲۴۷، ح۵۰۷۹.
{۷} شب و روز هر کس را ادب میکند
قال أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام): مَنْ عَطَفَ عَلَيْهِ اللَّيْلُ و َالنَّهارُ اَدَّباهُ وَ اَبلَياهُ وَ اِلَى الْمَنايا اَدْنَياهُ.
شب و روز بر هر كس بگذرد، او را ادب مى كند، فرسوده اش مى نمايد و به مرگ نزديكش مى سازد.
تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص۱۳۳، ح۲۲۸۲.
{۸} با بی ادب دوستی نکن
قال أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام): لا تَصْفُو الْخِلَّةُ مَعَ غَيْرِ اَديبٍ.
دوستى با شخص بى ادب، صميمانه نخواهد شد.
تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص۴۳۴، ح۹۹۱۲.
{۹} مؤمنین با ادب فقرشان دیده نشود
قال أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام): فَكونوا اَقَلَّ ما يَكونونَ فِى الْباطِنِ اَمْوالاً، اَحْسَنَ ما يَكونونَ فِى الظّاهِرِ اَحْوالاً فَاِنَّ اللّه تَعالى اَدَّبَ عِبادَهُ الْمُؤمِنينَ الْعارِفينَ اَدَبا حَسَنا، فَقالَ جَلَّ مِن قائِلٍ: يَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ اَغْنياءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُم بِسيماهُمْ لاَ يَسْئَلونَ النَّاسَ اِلْحافا.
در حالى كه در واقع از كمترين مال برخورداريد، در ظاهر بهترين حال را از خود نشان دهيد؛ زيرا خداوند متعال، بندگان با ايمان با معرفتش را اين گونه نيكو ادب نموده كه [در وصف فقيران پارسا] فرموده است: شخص بى خبر آنان را از شدّت خويشتندارى توانگر مى پندارد. ايشان را از نشانه هايشان مى شناسى، با اصرار (چيزى) از مردم نمى خواهند .
بحار الانوار، ج ۷۵، ص ۸، ح۶۳.
{۱۰} به ادب بیشتر نیاز است تا طلا و نقره
قال أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام): اِنَّ النّاسَ اِلى صالِحِ الاَدَبِ اَحْوَجُ مِنْهُمْ اِلَى الْفِضَّةِ وَ الذَّهَبِ.
مردم، به ادب (فرهنگ و تربيتِ) درست، نيازمندترند، تا به طلا و نقره.
تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ص ۲۴۷، ح ۵۰۸۰.
{۱۱} بنده باید پای بند ادب باشد
قال أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام): اَلنَّفْسُ مَجْبولَةٌ عَلى سوءِ الاَدَبِ وَ الْعَبْدُ مَأمورٌ بَمُلازَمَةِ حُسْنِ الاَدَبِ وَ النَّفْسُ تَجرى [بِطَبعِها] فى مَيَدانِ المُخالَفَةِ وَ الْعَبْدُ يَجْهَدُ بِرَدِّها عَنْ سوءِ الْمُطالَبَةِ فَمتى اَطْلَقَ عِنانَها فَهُوَ شَريكٌ فى فَسادِها وَ مَنْ اَعانَ نَفْسَهُ فى هَوى نَفسِهِ فَقَدْ اَشْرَكَ نَفْسَهُ فى قَتْلِ نَفْسِهِ.
نفس آدمى بر بى ادبى سرشته شده است و بنده فرمان دارد كه پايبند ادب نيكو باشد. نفس آدمى با طينت خود در ميدان مخالفت مى تازد و بنده مى كوشد آن را از خواسته ناروايش برگرداند، پس هرگاه عنان نفس را رها سازد، شريك تبهكارى اوست و هر كس نفس خود را در خواهش هايش يارى رساند، در قتل خود همدستِ نفس شده است.
مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل ج۱۱، ص ۱۳۸.
مشکاه الانوار فی غرر الاخبار ص۲۴۷.
{۱۲} با با ادبان زندگی کن
قال أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام): عَلَيْكُمْ بِالاَدَبِ، فَاِنْ كُنْتُمْ مُلوكا بَرَزْتُمْ وَ اِنْ كُنْتُمْ وَسَطا فُقْتُمْ، وَ اِنْ اَعْوَزَتْكُمُ الْمَعيشَةُ عِشْتُمْ بِاَدَبِكُم.
ادب بياموزيد، زيرا كه [در اين صورت] اگر پادشاه باشيد، برجسته مى شويد، اگر ميانه باشيد، سرآمد مى شويد و اگر تنگ دست باشيد، با ادبتان گذران زندگى مى كنيد.
شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج۲۰، ص۳۰۴،ح۴۸۳.
{۱۳} نشانه ادب
قال أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام): كَفاكَ مُؤَدِّبا لِنَفْسِكَ تَجَنُّبُ ما كَرِهْتَهُ مِنْ غَيْرِكَ.
براى ادب آموزى ات همين بس كه از آنچه از ديگران نمى پسندى، دورى كنى.
تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص۲۴۷، ح۵۰۸۹.
{۱۴} هیچ میراثی چون ادب نیست
قال أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام): لا غِنَی کالعَقلِ، و لا فَقرَ کالجَهلِ، و لا میراثَ کالاَدَب و لا ظَهیرَ کالمُشاوَرَه.
هیچ ثروتی چون عقل و هیچ فقری چون جهل و هیچ میراثی چون ادب و هیچ پشتیبانی چون مشورت نخواهد بود.
نهج البلاغه صبحی صالح، ص۴۷۸.
{۱۵} بی ادب به ریاست نرسد
قال أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام): لا يَرْاَسُ مَنْ خَلا عَنِ الاَدَبِ وَ صَبا اِلَى اللَّعِبِ.
كسى كه از ادب بى بهره باشد و شيفته بازى شود، به رياست نمى رسد.
تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص۲۴۷، ح۵۰۹۶.
{۱۶} رسول خدا تو را به ادب سفارش فرموده
قال أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام): عَلَيكَ بِمُداراةِ النّاسِ وَ اِكْرامِ الْعُلَماءِ وَ الصَّفْحِ عَنْ زَلاّتِ الاِخْوانِ فَقَدْ اَدَّبَكَ سَيِّدُ الاَوَّلينَ وَ الآْخِرينَ بِقَولِهِ صلى الله عليه و آله: اُعْفُ عَمَّنْ ظَـلَمَكَ وَ صِلْ مَنْ قَطَعَكَ وَ اَعْطِ مَنْ حَرَمَكَ.
تو را سفارش مى كنم به مداراى با مردم و احترام به علما و گذشت از لغزش برادران (دينى)؛ چرا كه سرور اولين و آخرين، تو را چنين ادب آموخته و فرموده است: «گذشت كن از كسى كه به تو ظلم كرده، رابطه برقرار كن با كسى كه با تو قطع رابطه كرده و عطا كن به كسى كه از تو دريغ نموده است.
بحار الأنوار، ج ۷۵، ص ۷۱، ح ۳۴.
{۱۷} با عالم مجالست کن تا با ادب شوی
قال أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام): جالِسِ الْعُلَماءَ يَزْدَدْ عِلْمُكَ وَ يَحْسُنْ اَدَبُكَ وتَزكُ نَفسُكَ.
با علما معاشرت كن تا علمت زياد، ادبت نيكو و جانت پاك شود.
تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص۴۳۰، ح۹۷۹۱.
{۱۸} اشعار ادب منسوب به علی (ع)
قال أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام):
اَدَّبْتُ نَفْسى فَما وَجَدْتُ لَها    بِغَيرِ تَقْوَى الاْلهِ مِنْ اَدَبِ
فى كُلِّ حالاتِها وَ اِن قَصُرَتْ    اَفْضَلَ مِنْ صَمْتِها عَنِ الْكَذِبِ
وَ غيبَةِ النّاسِ اَن غيبَتَهُم    حَرَّمَها ذُوالْجَلالِ فِى الْكُتُبِ
اِن كانَ مِن فِضَّةٍ كَلامُكِ يا     نَفْسُ فَاِنَّ السُّكوتَ مِن ذَهَبِ.
به ادب و تربيت نفس خود پرداختم و براى آن
ادبى بهتر از تقواى الهى در تمام حالاتش نيافتم
و اگر از پس اين امر برنيامد
براى آن چيزى بهتر از دم فروبستن از دروغ نيافتم
و از غيبت مردمان، همانا غيبت آنان را
خداوند با عظمت در كتاب ها حرام كرده است
اى نفس، اگر سخن تو
نقره است، سكوت طلاست.
دیوان امیرالمومنین ص ۶۹.
{۱۹} درخواست ادب از خدا
قال أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام): اَللّهُمَّ ارْزُقنى عَقْلاً كامِلاً وَ عَزْما ثاقِبا وَ لُبّا راجِحا وَ قَلْبا زَكيّا وَ عِلْما كَثيرا وَ اَدَبا بارِعا وَ اجْعَلْ ذلِكَ كُلَّهُ لى و َلا تَجْعَلْهُ عَلَىَّ بِرَحْمَتِكَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ.
خدايا مرا عقلى كامل، تصميمى نافذ، خردى برتر، دلى پاك، دانشى فراوان و ادبى والا روزى كن و تمام اينها را به سود من قرار ده نه به زيانم، اى مهربان ترين مهربانان.
بحار الانوار، ج ۸۴، ص۳۲۵،ح۱۴.
{۲۰} ادب قیمت انسان است
قال أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام): يا مُؤمِنُ اِنَّ هذَا العِلمَ و َالاَدَبَ ثَمَنُ نَفْسِكَ فَاجْتَهِد فى تَعَلُّمِهِما ، فَما يَزيدُ مِنْ عِلْمِكَ وَ اَدَبِكَ يَزيدُ فى ثَمَنِكَ وَ قَدْرِكَ، فَاِنَّ بِالْعِلْمِ تَهْتَدى اِلى رَبِّكَ وَ بِالاَدَبِ تَحْسِنُ خِدْمَةَ رَبِّكَ وَ بِأَدَبِ الْخِدْمَةِ يَسْتَوجِبُ الْعَبْدُ وَلايَتَهُ و َقُرْبَهُ ، فَاقْبَلِ النَّصيحَةَ كى تَنْجُوَ مِنَ الْعَذابِ.
اى مؤمن! به تحقيق اين دانش و ادب بهاى جان توست پس در آموختن آن دو بكوش كه هر چه بر دانش و ادبت افزوده شود بر قيمت و قَدْرت افزوده مى شود؛ زيرا با دانش به پروردگارت راه مى يابى و با ادب به پروردگارت خوش خدمتى مى كنى و با ادب در خدمت  گزارى، بنده سزاوار دوستى و نزديكى به او مى شود. پس [اين] نصيحت را بپذير تا از عذاب بِرَهى.
مشکاة الانوار، ص۱۳۵.
{۲۱} راستگوئی بهترین ادب است
قال أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام): تَحَرِّى الصِّدْقِ وَ تَجَنُّبُ الْكَذِبِ اَجْمَلُ شيمَةٍ وَ اَفْضَلُ اَدَبٍ.
راستگو بودن و پرهيز نمودن از دروغ، زيباترين اخلاق و بهترين ادب است.
تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص۲۱۷، ح۴۲۹۴.
{۲۲} هادی جامعه باید مؤدّب باشد
قال أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام): مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنّاسِ اِماما فَليَبْدَأ بِتَعْليمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْليمِ غَيْرِهِ وَلْيَكُنْ تَاْديبُهُ بِسيرَتِهِ قَبْلَ تَأْديبِهِ بِلِسانِهِ وَ مُعَلِّمُ نَفْسِهِ وَ مُؤَدِّبُها اَحَقُّ بِالاِجْلالِ مِنْ مُعَلِّمِ النّاسِ و مُؤَدِّبِهِمْ.
كسى كه خود را پيشواى مردم قرار داده، بايد پيش از آموزش ديگران، خود را آموزش دهد و پيش از آن  كه ديگران را با زبان، ادب بياموزد، با كردارش ادب آموزد و البته آموزش دهنده و ادب آموز خود بيش از آموزگار و ادب آموز مردم، شايسته تجليل است.
نهج البلاغه، ص۴۸۰،ح ۷۳.
{۲۳} مؤدّب بزرگ میشود ولو نسبش بزرگ نباشد
قال أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام): مَنْ قَعَدَ بِهِ حَسَبُهُ، نَهَضَ بِهِ اَدَبُهُ.
هر كس اصل و نسبش او را [سُست گرداند و] بنشاند، ادبش او را [حركت بخشد و] برخيزاند.
تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص۲۴۸،ح ۵۱۱۶.
{۲۴} عاقل مؤدّب است
قال أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام): كُلُّ شَىْ ءٍ يَحتاجُ اِلَى الْعَقْلِ وَالْعَقْلُ يَحْتاجُ اِلَى الاَدَبِ.
هر چيزى به عقل نياز دارد و عقل به ادب نيازمند است.
تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص۲۴۸، ح۵۱۰۲.
{۲۵} انسان با ادبش ارزشمند است
قال أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام): اِنَّكَ مُقَوَّمٌ بِاَدَبِكَ فَزَيِّنْهُ بِالْحِلْمِ.
تو با ادبت ارزش گذارى مى شوى، پس آن را با بردبارى زينت بخش.
تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص۲۴۷، ح ۵۰۸۲.
{۲۶} ادب لباسی گرانبها است
قال أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام): العِلمُ وَراثَهٌ کَریمَهٌ، وَ الادابُ حُلَلٌ مُجَدَّدَهٌ، وَ الفِکرُ مِرآهٌ صافِیَهٌ.
علم میراث گرانبهائی است و ادب لباس فاخر و زینتی است و فکر آئینه ای است صاف.
نهج البلاغه صبحی صالح، ص۴۶۹.
{۲۷} مؤدّب برای خدا شریک قرار ندهد
قال أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام): رَاَيْتُ أميرَ المُؤمِنينَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ مُوَلِّيا مُبادِرا، فَقُلْتُ: اَيْنَ تُريدُ يا مَولاىَ؟ فَقالَ: دَعنى يا نَوفُ، اِنَّ آمالى تُقَدِّمُنى فِى المحبوب. فَقُلتُ: يا مَولاىَ وَ ما آمالُكَ؟ قالَ: قَدْ عَلِمَهَا الْمَأمولُ وَ اسْتَغنَيتُ عَنْ تَبيينِها لِغَيْرِهِ، وَ كَفى بِالْعَبْدِ اَدَبا اَلاّ يُشْرِكَ فى نِعَمِهِ و اِرْبِهِ غَيْرَ رَبِّهِ.
أميرالمؤمنين (صلوات الله علیه) را ديدم كه شتابان مى رود. عرض كردم: مولاى من كجا مى روى؟ فرمودند: «اى نوف رهايم كن! آرزوهايم مرا به پيشگاه محبوب مى كشانَد». عرض كردم: مولاى من! آرزوهايتان چيست؟ فرمودند: «آن كس كه مورد آرزوست، خود آنها را مى داند و نيازى نيست به غير او بگويم. بنده را همين ادب بس كه در نعمت ها و نيازش، غير پروردگارش را شريك نگردانَد» .
بحارالانوار، ج۹۱، ص۹۴، ح۱۲.
{۲۸} پاسخ نیکی به بهتر؛ از ادب است
قال الحسن المجتبی (علیه السلام): حَيَّتْ جاريَةٌ لِلْحَسَنِ بْنِ عَلىٍّ عليه السلام بِطاقَةِ رَيْحانٍ، فَقالَ لَها: اَنـْتِ حُرَّةٌ لِوَجْهِ اللّه، فَقُلْتُ لَهُ فى ذلِكَ، فَقالَ: اَدَّبَنَا اللّه تَعالى فَقالَ: «و إِذا حُيّيتُم بِتَحيَّةٍ فَحَيُّوا بِاَحْسَنَ مِنْها» الآيَةِ، وَ كانَ اَحْسَنُ مِنْها اِعْتاقَها.
يكى از كنيزان امام حسن (عليه السلام) دسته گلى به ايشان تقديم كرد. امام به او فرمود: تو در راه خدا آزادى! دليل اين كارشان را پرسيدم. فرمود: خداوند، ما را [اين گونه] ادب آموخته است، آن  جا كه {در قرآن كريم} مى گويد: «و چون احترام شُديد، به بهتر از آن، پاسخ گوييد» و بهتر از هديه او، آزادى او بود!
تحف العقول، ص۴۸۹.
{۲۹} خدایا با بلا ادبم نکن
قال الحسین الشهید (علیه السلام): اَللّهُمَّ لا تَسْتَدْرِجنى بِالاِحسانِ وَ لا تُؤَدِّبْنى بِالْبَلاءِ.
خدايا! با غرق كردن من در ناز و نعمت، مرا به پرتگاه عذاب خويش مَكشان و با بلايا (گرفتارى ها) ادبم مكن.
نزهة الناظر و تنبیه الخاطر، ص۸۳، ح۱۰.
{۳۰} آداب شایستگان را تبعیّت کنید
قال علی بن الحسین (علیه السلام): اِعْتَبِروا يا اُولىِ الاَبْصارِ وَ احْمَدُوا اللّه عَلى ما هَداكُمْ، وَ اعْلَموا اَنَّـكُمْ لا تَخْرُجونَ مِنْ قُدْرَةِ اللّه اِلى غَيْرِ قُدْرَتِهِ، و َسَيَرَى اللّه عَمَلَكُمْ وَ رَسولُهُ ثُمَّ اِلَيْهِ تُحْشَرونَ، فَانْتَفِعوا بِالْعِظَةِ وَ تَأَدَّبوا بِآدابِ الصّالِحينَ.
شما اى اهل بصيرت! پند گيريد و خدا را براى اين كه هدايتتان كرد، سپاس گوييد و بدانيد كه از قبضه قدرت خداوند، به سوى قدرتى ديگر بيرون نتوانيد رفت، و خدا و فرستاده اش، به زودى كردار شما را مى بينند و آن گاه، در پيشگاه او، گرد آورده مى شويد. پس از اندرزها بهره گيريد و ادب شايستگان را داشته باشيد.
الکافی، ج۸، ص۱۷.
{۳۱} ترس از خدا موجب ادب شود
قال الصادق (علیه السلام): مَنْ عَرَفَ اللّه خافَهُ، وَ مَنْ خافَ اللّه حَثَّهُ الْخَوفُ مِنَ اللّه عَلَى الْعَمَلِ بِطاعَتِهِ و َالاَخْذِ بِتَأديبِهِ، فَبَشِّرِ الْمُطيعينَ المُتَأَدِّبينَ بِاَدَبِ اللّه وَ الاْآخِذينَ عَنِ اللّه اَنَّهُ حَقٌّ عَلَى اللّه اَنْ يُنْجيَهُ مِنْ مُضِلاّتِ الْفِتَنِ.
آن كه خدا را شناخت، از او ترسيد و آن كس كه از خدا ترسيد، ترس از خدا او را به عمل به فرمان او و در پيش گرفتن ادبش واداشت. پس فرمان بردارانِ ادب شده به ادب خدا و اطاعت كنندگان دستورهاى او را بشارت ده كه بر خداست كه آنها را از فتنه هاى گمراه كننده برهاند.
اصول الستة عشر، ص ۵۰.
{۳۲} بی ادب از خدا دور شود
قال الصادق (علیه السلام): ما خَسِرَ وَ اللّه مَنْ اَتى بِحَقيقَةِ السُّجودِ ... وَ لَا بَعُدَ أَبَداً عَنِ اللَّهِ مَنْ أَحْسَنَ تَقَرُّبَهُ فِي السُّجُودِ وَ لَا قَرُبَ إِلَيْهِ أَبَداً مَنْ أَسَاءَ أَدَبَهُ وَ ضَيَّعَ حُرْمَتَهُ بِتَعْلِيقِ قَلْبِهِ بِسِوَاهُ.
سوگند به خدا، هر كس كه حقيقت سجده را به جاى آورد، زيان نكرد و كسى كه در سجده، به خوبى به خداوند نزديك شد، هرگز از خداوند دور نيست. و آن  كه به {ساحت مقدس} او بى ادبى كرد و حرمتش را زير پا گذاشت، و به غير او دل بست، هرگز به او نزديك نشد.
بحار الأنوار، ج ۸۲، ص ۱۳۶، ح ۱۶.
{۳۳} طمع شیطان در عالم بی ادب
قال الصادق (علیه السلام): اِنَّ الشَّيْطانَ لَيَطْمَعُ فى عالِمٍ بِغَيْرِ اَدَبٍ اَكْثَرُ مِنْ طَمَعِهِ فى عالِمٍ بِاَدَبٍ ، فَتَاَدَّبوا وَ اِلاّ فَاَنْتُمْ اَعرابٌ.
شيطان، در عالِمِ بى بهره از ادب بيشتر طمع مى كند تا عالِمِ برخوردار از ادب. پس ادب داشته باشيد و گرنه شما، بي ابانى (فاقد تمدّن) هستيد.
اعلام الدین فی صفات المومنین ص۹۶.
{۳۴} ادب در سه مورد:
قال الصادق (علیه السلام): اَدَّبَنى اَبى عليه السلام بِثَلاثٍ ... و نَهانى عَنْ ثَلاثٍ: قالَ لى: يا بُنَىَّ مَنْ يَصْحَبْ صاحِبَ السّوءِ لا يَسْلَمْ وَ مَن لا يُقَـيِّد اَ لْفاظَهُ يَنْدَم، وَ مَنْ يَدْخُل مَداخِلَ السَّوءِ يُتَّهَمْ ... وَ نَهانى اَنْ اُصاحِبَ حِاسِدَ نِعْمَةٍ وَ شامِتا بِمُصيبَةٍ، اَو حامِلَ نَميمَةٍ.
پدرم عليه السلام مرا به سه چيز ادب آموخت و از سه چيز نهى ام فرمود. سه نكته ادب اين بود كه فرمود: فرزندم! هركس با دوست بد بنشيند، سالم نمى ماند و هر كس گفتارش را كنترل نكند، پشيمان مى شود، و هر كس به جايگاه هاى بد وارد شود، مورد بدگمانى قرار مى گيرد (زير سؤال مى رود) و آن سه چيز كه مرا از آن نهى فرمود: دوستى با كسى كه چشم ديدن نعمت كسى را ندارد، و با كسى كه از مصيبت ديگران شاد مى شود و با سخن چين.
تحف العقول، ص۳۷۶.
{۳۵} تا میتوانی ادب بیاموز
قال الصادق (علیه السلام): اِنْ اُجِّلْتَ فى عُمُرِكَ يَومَيْنِ فَاجْعَلْ اَحَدَهُما لاِدَبِكَ لِتَسْتَعينَ بِهِ عَلى يَومِ مَوتِكَ. فَقيلَ لَهُ: وَ ما تِلْكَ الاِسْتِعانَةُ؟ قالَ: تُحْسِنُ تَدبيرَ ما تُخَلِّفُ وَ تُحْكِمُهُ.
اگر در عُمرت دو روز مهلت داده شدى يك روز آن را براى ادب خود قرار ده تا از آن براى روز مُردنت كمك بگيرى. به امام گفته شد: اين كمك گرفتن چگونه است؟ فرمودند: به اين كه آنچه را از خود برجا مى گذارى، خوب برنامه ريزى كنى و محكم كارى نمايى.
الکافی، ج۸، ص۱۵۰، ح۱۳۲.
{۳۶} کمال ادب در هفت چیز
قال الصادق (علیه السلام): كَمالُ الاَدَبِ و َالْمُروءَةِ سَبْعُ خِصالٍ: اَلْعَقلُ وَ الْحِلْمُ، و َالصَّبْرُ، وَ الرِّفْقُ، و َالصَّمْتُ، وَ حُسْنُ الْخُلْقِ وَ الْمُداراةُ؛
كمال ادب و مروت در هفت چيز است: عقل، بردبارى، صبر، ملايمت، سكوت، خوش اخلاقى و مدارا.
معدن الجواهر، ص ۵۹.
{۳۷} خانواده را با ادب کن
قال الصادق (علیه السلام): لَا يَزَالُ الْمُؤْمِنُ يُورِثُ أَهْلَ بَيْتِهِ الْعِلْمَ وَ الْأَدَبَ الصَّالِحَ حَتَّى يُدْخِلَهُمُ الْجَنَّةَ [جَمِيعاً].
مؤمن همواره خانواده خود را از دانش و ادب شايسته بهره مند مى سازد تا همه آنان را وارد بهشت كند.
مستدرك الوسايل و مستنبط المسایل، ج۱۲، ص۲۰۱، ح۱۳۸۸۱.
{۳۸} آراسته شدن به ادب خدائی
قال الرضا (علیه السلام): اَروى اَنَّ جَبْرَئيلَ عليه السلام اُهْبِطَ اِلى رَسولِ اللّه صلى الله عليه و آله فَقالَ: يا رَسولَ اللّه، اِنَّ اللّه عَزَّوَجَلَّ يَقْرَاُ عَلَيْكَ السَّلامَ وَ يَقولُ لَكَ: اِقْرَأ: بِسمِ اللّه الرَّحمنِ الرَّحيمِ «لاَ تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ اَزْو جا مِنْهُمْ» الآيَةَ. فَاَمَرَ النَّبىُّ صلى الله عليه و آله مُناديا يُنادى: مَنْ لَمْ يَتَاَدَّبْ بِاَدَبِ اللّه تَقَطَّعَتْ نَفْسُهُ عَلَى الدُّنْيا حَسَراتٍ.
روايت مى كنم كه جبرئيل (عليه السلام) به نزد پيامبر خدا فرود آمد و گفت: اى پيامبر خدا! خداوند تو را سلام مى رساند و به تو مى فرمايد: بخوان به نام خداى مهر گسترِ مهربان، هرگز به آنچه اصنافى از ايشان را از آن برخوردار كرده ايم، چشم مدوز كه زيور زندگى دنياست تا ايشان را بيازماييم و بدان كه روزىِ پروردگار تو بهتر و پايدارتر است، پس پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلّم) به كسى فرمود تا جار بزند: هر كس [با عمل به اين آيه] به ادب خدا آراسته نگردد، روحش با حسرت از دنيا جدا مى شود.
فقه الرضا (علیه السلام) ص۳۶۴.
{۳۹} مؤدّب به سود و زیان آگاهی میدهد
قال الرضا (علیه السلام): ... فَاِن قالَ قائِلٌ: فَلِمَ وَجَبَ عَلَيْهِمْ مَعْرِفَةُ الرُّسُلِ و َالاِقْرارُ بِهِم و َالاِذعانُ لَهُم بِالطّاعَةِ؟ قيلَ: لاِنـَّهُ لَمّا اَنْ لَمْ يَكُنْ فى خَلْقِهِمْ وَ قُواهُم ما يُكْمِلونَ بِهِ مَصالِحَهُم وَ كانَ الصّانِعُ مُتَعاليا عَنْ اَنْ يُرى وَ كانَ ضَعْفُهُمْ وَ عَجْزُهُمْ عَنْ اِدْراكِهِ ظاهِرا، لَمْ يَكُنْ بُدٌّ لَهُمْ مِنْ رَسولٍ بَيْنَهُ وَ بَيْنَهُمْ مَعْصومٍ، يُؤَدّى اِلَيْهِم اَمْرَهُ وَ نَهْيَهُ وَ اَدَبَهُ، و يَقِفُهُمْ عَلى ما يَكونُ بِهِ اجْتِرارُ مَنافِعِهِمْ وَ مَضارِّهِم.
اگر كسى بگويد : چرا شناخت پيامبران و اعتراف به آنها و اقرار به (لزوم) اطاعت از آنان، بر مردم واجب است؟ در پاسخ گفته شود: چون در وجود مردم و قواى آنان، چيزى نيست كه با آن، مصالحشان را كامل سازند و آفريدگار نيز برتر از آن است كه ديده شود، سستى و ناتوانى آنان از ادراك او آشكار است، پس چاره  اى جز اين نيست كه ميان خداوند و مردم، پيام آورى معصوم باشد كه اوامر و نواهى و ادب (و آموزه هاى) او را به ايشان برساند و آنها را به آنچه مايه سود و زيانشان است، آگاه سازد.
عیون اخبار الرضا، ج۲، ص ۱۰۰،ح۳۴.
{۴۰} سپاسگزاری از ادب است
قال الرضا (علیه السّلام): عَنْ دِعْبِلِ بنِ علىّ : اَنَّهُ دَخَلَ عَلى اَبِى الحَسَنِ الرِّضا عليه السلام وَ اَمَرَ لَهُ بِشَىْ ءٍ، فَاَخَذَهُ وَ لَمْ يَحْمَدِ اللّه. قالَ: فَقالَ لَهُ: لِمَ لَمْ تَحْمَدِ اللّه؟! قالَ: ثُمَّ دَخَلْتُ بَعْدُ عَلى اَبى جَعفَرٍ عليه السلام وَ اَمَرَ لى بِشَىْ ءٍ، فَقُلْتُ: اَلْحَمدُ لِلّهِ. فَقالَ لى: تَاَدَّبْتَ.
دعبل بن على به خدمت امام رضا (عليه السّلام) رسيد و امام امر فرمودند انعامى به او بدهند. دعبل آن را گرفت، اما خدا را سپاس نگفت. امام به او فرمودند: چرا خداوند را سپاس نگفتى؟! دعبل گفت: پس از مدّتى بار ديگر خدمت امام رضا (عليه السّلام) رسيدم و ايشان فرمودند انعامى به من بدهند. من گفتم: خدا را سپاسگزارم. امام به من فرمودند: ادب را به جا آوردى.
عیون اخبار الرضا، ج۲، ص ۱۰۰،ح۳۴.
{۴۱} مؤدّب از مکروه مردم دور است
قال الحسن العسکری (علیه السّلام): کَفاکَ ادباً تَجنُّبُکَ ما تَکرهُ مِن غَیرکَ.
در مقام ادب همین بس که آنچه برای دیگران نمی پسندی، خود از آن دوری کنی.
درة الباهره، ص ۴۵- بحارالانوار، ج۶۶، ص۴۰۷، ح۱۱۵.
{۴۲} شادی نزد ماتم زده بی ادبی است
قال الحسن العسکری (علیه السلام): لَيْسَ مِنَ الاَدَبِ اِظْهارُ الْفَرَحِ عِنْدَ الْمَحْزونِ.
شادى كردن در حضور غمگين، از ادب به دور است.
تحف العقول، ص۴۸۹.
{۴۳} شادی نزد ماتم زده بی ادبی است
قال الحسن العسکری (علیه السلام): لَیسَ مِنَ الاَدَبِ اِظهارِ الفَرَح عِندَ المَحزونِ.
اظهار شادی نزد غمدیده، از بی ادبی است.
مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۱۸.
پس از ویرایش و عناوین گذاری به نقل از:

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  



پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -