انهار
انهار
مطالب خواندنی

فتاوای آیت الله العظمی اراکی (قدس سره)

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال: پسری که چندین سال متمادی با پدر همکاری در کشاورزی و کارگری در زمین و خانه داشته و پدر وعده داده با هم شریک هستیم در خانه و زمین حال خلف وعده  کرده می گوید شما هیچ شریک نیستی در زمین و خانه، حکم مسأله چیست و آیا پسر شرکت ندارد؟

جواب:  زمین و خانه را اگر به عقد ناقلی نسبت به خود و فرزندان متساویا منتقل نموده ملک همه است و اگر زمین خانه و مصالح متعلق به پدر بوده و فرزندان مزدوری کرده اند بیشتر از اجرت المثل حق ندارند و در خانه شریک نیستند و اگر زمین کشاوزی بوده و احیا از طرف پدر بوده و آنها مزدور  پدر بوده اند زمین مال پدر است و فرزندان اجرت المثل را حق دارند و در زمین شریک نیستند.

سؤال: شرکت تعاونی تهیه و توزیع لوازم خانگی تاسیس شده بیش از 250 عضو دارد هر یک مبلغ یک میلیون پرداخته اند هر عضو می داند که شرکت در چهارچوب اساسنامه نظراتی که مطابق با رای اکثریت است کارهای خود را دنبال می کند و هیات مدیره ملزم به انجام آن می باشد و اگر فردی نظر خاصی برخلاف اکثریت داشته باشد نافذ نخواهد بود و با قبول این شرایط به عضویت شرکت درآمده آیا سیاست فکری اقلیت و عده انگشت شماری از اعضا برخلاف اکثریت نافذ خواهد بود و تصرفات و تصمیمات هیات مدیره با مخالفت عده ای از شرکا  چگونه خواهد بود با این که عده به خاطر منافعی که شرکت دارد حاضر به جدا شدن از شرکت نیستند؟

جواب: مخالفت بعض از شرکا و اقلیت با تصمیمات اکثریت در تشخیص مصلحت ضرر ندارد و رضایت به عنوان ثانوی به عمل به اکثریت کافی است و چون حاضر به جدا شدن از شرکت نیستند رضایت به عنوان ثانوی دارند بدون آن که اکراه و اضطراری باشد.

سؤال: خانه ای است مشترک بین چند برادر کبیر و صغیر و قابل قسمت  هم نیست (به واسطه کوچکی خانه) برادران کبیر می خواهند بفروشند  و این فروش برای صغار ضرر دارد چون بدون مسکن می شوند در این صورت وظیفه چیست؟ آیا می شود آنها را مجبور کرد سهم خود را بفروشند؟

جواب: می توانند بفروشند و بعد از انکه به واسطه تقسیم ثمن سهم انان داده می شود ضرر مالی نیست و ضرر عرضی مورد (لاضرر) نیست.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -