اشاره: حجةالاسلام والمسلمين مصلحي، وزير پيشين اطلاعات، اخيرا با حضور در حوزه علميه چيذر، به نکات مهمي درباره مسائل جاري کشور اشاره کرد. گزيدهاي از سخنان وي را در ادامه ملاحظه ميکنيد.
تحريمهاي دفاع مقدس با تحريمهاي امروز قابل مقايسه نيست
امروز يکي از مباحث جدي بحث تحريمهاست و با کمال تأسف، کساني که خيلي به آن ميپردازند و دامن ميزنند اشتباه ميکنند. دشمن اصلاً همين را ميخواهد. ما 35 سال است که در تحريم هستيم. در دوران دفاع مقدس تحريمهايي داشتيم که اصلاً با امروز قابل قياس نيستند و خيلي شديدتر بودند. امروز کشتي کالاهاي اساسي ما را کسي در خليجفارس با موشک نميزند و کشتي کالاهاي اساسيمان را ميآوريم، اما در دوران دفاع مقدس کشتي کالاهاي اساسي ما را موشک ميزدند و غرق ميکردند. در دوران دفاع مقدس تحريمها بهگونهاي بود که به ما حتي سيم خاردار نميفروختند! تحريمها هم فقط تحريم بيروني نبود. هم تحريم بيروني داشتيم، هم تحريم داخلي. تحريم داخلي به اين شکل بود که بنيصدر جانشين فرمانده کل قوا بود اما اجازه نميداد ارتش به سپاه و بسيج کمک نظامي کند! امروز هم تحريم داخلي داريم و بالاي 50 درصد تحريمي که از آن صحبت ميشود، تحريم داخلي است. مقام معظم رهبري در بحث نرمش قهرمانانه ميفرمايند در عين حال که آن جا ميرويد و ديپلماسي را دنبال ميکنيد، بايد يادتان باشد که روي اقتدار داخليتان سرمايهگذاري کنيد. وزير دفاع امريکا اخيرا در بحرين ميگفت ما داريم با ايرانيها مذاکره ديپلماتيک ميکنيم، اما پرونده نظاميمان هم روي ميز است! آنها حرف آقا را خوب فهميدهاند و دارند به آن عمل ميکنند، اما ما خودمان گير داريم. يعني چه؟ يعني بايد روي به رخ کشيدن اقتدارتان حساب باز کنيد تا در ديپلماسي هم به نتيجه برسيد. نه اين که فقط يک قدرت پوشالي امريکا را ببينيم و هي بياييم به رخ اين و آن بخصوص نسل جوانمان بکشيم و به آنها بگوييم امريکا اگر تصميم بگيرد ما را از کار بيندازد در چند دقيقه ميتواند! در حالي که اصلاً صحبت اين حرفها نيست. امريکا اگر ميتوانست اين کار را بکند در 35 سال بعد از انقلاب انجام ميداد.
... دشمن بعد از ناکامي در عمليات نظامي و پس از دوران دفاع مقدس، استراتژياش را تغيير داد و جنگ نرم را در پيش گرفت. در استراتژي جنگ نرم دو هدف را دنبال ميکند و ميخواهد به نتيجه برسد.
1ـ تغيير هويت؛ بايد هويت و اصالت جمهوري اسلامي را تغيير بدهد، لذا شعارهايي را دنبال ميکنند که تغيير در آنها مستتر است. 2ـ جلوي پيشرفتهاي ايران بايد گرفته شود. در قضيه اورانيوم غنيشده 20درصد حدود دو سال پيش ناگهان سوخت رآکتور تهران که براي مباحث درماني است دچار مشکل شد. در رآکتور تهران مجموعهاي وجود دارد که براي توليد داروها به اورانيوم غنيشده 20درصد نياز دارد. بخش عمدهاي از درمان کشور به اين رآکتور وابسته است که نياز به غنيسازي 20درصد دارد. جمهوري اسلامي براي اين که ميخواست صداقت خود را نشان بدهد، گفت ما براي فعاليتهاي درماني و پزشکي به اورانيوم 20درصد نياز داريم. بياييد و به ما بدهيد و به آژانس اعلام کرد که کمک کنيد و 20درصد را در اختيارم قرار بدهيد و پولش را هم بگيريد. امريکاييها احساس کردند يک چيزي پيدا شده است که ميتوانند روي آن مانور بدهند و ايران را تحت فشار بگذارند. آمدند و گفتند اگر بخواهيد 20درصد را به شما بدهيم يک شرط دارد و آن اين است که آن چه تا حالا غنيسازي 5/3درصد داشتهايد، بايد فريز و پلمپ کنيد، تحويل ما بدهيد تا ما آن را به 20درصد تبديل کنيم و به شما برگردانيم. مقام معظم رهبري با تيزبينيکه داشتند فرمودند 20درصد را بدهند، بعد ما 5/3درصد را تحويلشان ميدهيم. آنها گفتند اين مقداري که تا حالا غنيسازي کردهايد بايد پلمپ شود. بالاخره کار تا اين جا پيش رفت که مقام معظم رهبري فرمودند ما ميپذيريم اين مقداري را که غنيسازي کردهايم ببريم ترکيه، در آن جا پلمپ شود. در اختيار ترکيه باشد، شما 20درصد ما را بدهيد، بعد آنها را برداريد و ببريد. جمهوري اسلامي تا اين جا هم پيش رفت، ولي آنها زير بار نرفتند. اين زير بار نرفتن آنها براي ما خير و برکت زيادي داشت. اين خير و برکت چه بود؟ جوانهاي حزباللهي سازمان انرژي هستهاي از قبيل شهيد احمدي روشن طراحي کردند. به اين نکته دقت کنيد. آن سيستم پزشکياي که داريم و بايد اين سوخت 20درصد را روي آن قرار بدهند و استفاده کنند، در دنيا مثل و مانند ندارد و اين 20درصد را بايد جوري طراحي و غنيسازي کرد که بشود به اين سيستم خوراند. آنها به ما گفتند ما برايتان غنيسازي ميکنيم، بعد يک فرجه زماني يک ساله از ما ميخواستند که تازه کاري بکنند که به اين سيستم و دستگاه بخورد، اما بچه حزباللهيهاي خودمان در يک فرصت سه چهار ماهه 20درصد را غنيسازي کردند، آن هم بهگونهاي که به اين دستگاه و سيستم ميخورد و رآکتور تهران راه افتاد.
اينها ميخواهند جلوي پيشرفت ما را بگيرند. به هيچوجه هم زير بار حق غنيسازي ما نخواهند رفت. اين را دقيق و حسابشده به شما ميگويم. حدود يک سال و نيم قبل اوباما نامهاي به جمهوري اسلامي نوشت، مذاکراتي که تا به حال انجام شده، چه مذاکرات آلماتي و چه مذاکرات ژنو را کنار هم بچينيد، حتي همين مذاکراتي که در آن توافق پيش آمده است، مذاکره تلفني رئيسجمهور ما با رئيسجمهور امريکا را هم که کار اشتباهي بود به اينها اضافه کنيد، در هيچيک از اينها به هيچوجه حق غنيسازي براي ايران نميبينيد. اصلاً چنين چيزي وجود ندارد. بله، ميگوييم؛ وزير امور خارجه ما هم درست ميگويد که بر اساس بند چهارم پروتکل NPT حق غنيسازي براي همه کشورها محفوظ است. جالب است که اين بند 4 را هم در سال 2010 به خاطر شبهاتي که روي آن بود، بازنگري کردند و پرسيده شد آيا همه کشورهاي جهان حق غنيسازي دارند؟ و پاسـخي که در مجامع بينالمللي ثبت شده اين است که بله، اين حق را دارند. اما امريکاييها اين حق را براي ما قائل نيستند! شما ببينيد در نامهاي که اوباما يک سال و خردهاي قبل براي ما نوشته است و در تلفني که با رئيسجمهور ما داشت، جملهاي که ميگويد اين است. جمع خودماني است و همين جا مطلبي را ميگويم. ما يک قرارداد الجزاير با امريکاييها داريم. در اين قرارداد الجزاير طرف ايراني چون قوانين بينالمللي را نميدانست حواسش به يک کلمه نبوده و کلمه تابعيت در آن جا آمده است. تابعيت در کشور ما يک معنا دارد و در امريکا معناي ديگري و الان داريم ساليانه مبلغ سنگيني به خاطر همين کلمه به امريکا خسارت ميدهيم، براي اين که کسي اگر دو سه سال در امريکا بماند يعني تابع آن جاست و امريکايي است. از ديد ما تابع است. دو سه سال که آن جا ميماند، ميتواند برود و کلي شکايت عليه ما بکند و اگر نااهل باشد بيحد و حساب و دادگاههاي امريکايي دائماً عليه ما حکم صادر ميکنند و ما بايد دائم خسارت بدهيم. طرف ايراني فقط يک کلمه تابعيت را حواسش نبوده است که در امريکا چه معنايي دارد و در ايران چه معنايي و تصور کرده است همان معنايي را که براي ما دارد، براي آنها هم دارد و در نتيجه ما همين طور داريم به امريکا خسارت ميدهيم.
خوب دقت کنيد آنها چطور کلمه به کلمه و تکتک جملاتشان حسابشده است. اوباما در نامهاش چه ميگويد؟ در مذاکره تلفنياش با رئيسجمهور ما چه ميگويد؟ ميگويد: «ما حق دسترسي به انرژي هستهاي را براي مردم ايران در قالب ضوابط، قواعد و قطعنامههاي سازمان ملل و قوانين بينالمللي قبول داريم». به کلمات دقت کنيد. ميگويد: «حق دسترسي». دسترسي در مجامع بينالمللي يعني چه؟ يعني اين که شما براي نيروگاه هستهاي بوشهرتان نياز به سوخت هستهاي داريد؟ بايد بدان دسترسي داشته باشيد. بياييد امريکا برايتان تأمين ميکند. بياييد فرانسه به شما ميدهد، روسيه هم به شما ميدهد. حق دسترسي است ديگر. بعد هم ميگويد حق دسترسي براي مردم ايران و نميگويد جمهوري اسلامي. ببينيد چقدر حسابشده با ما برخورد ميکنند، چون آنها اصلاً جمهوري اسلامي را قبول ندارند. در مکاتبات و اظهاراتشان برويد ببينيد. ميگويد حق دسترسي براي مردم ايران. حتي دستيابي هم نميگويد، چون دستيابي يعني خودت ميتواني غنيسازي کني، اما ميگويد دسترسي. هم در نامه و هم در تلفن ميگويد در قالب قطعنامههاي سازمان ملل، پروتکلها وآييننامههاي بينالمللي. قطعنامه يعني چه؟ اولين قطعنامه سازمان ملل ميگويد ما تمام دکان و دستگاهي را که در مورد سانتريفيوژها داريم بايد تعطيل کنيم، چون بايد به قطعنامهها تمکين کنيم.
حالا در همين توافقنامه با کمال تأسف نکاتي وجود دارد که بسيار تکاندهنده هستند. يکي از چيزهايي که در اين توافقنامه هست اين است که براي ما حق تحقيق و توسعه علمي را قائل شدهاند، اما چه جوري حق داريد؟ مثلاً نيم يا يک تن اورانيوم در اختيار شما قرار ميگيرد، همين را به موارد مختلفي که در فرآيند پژوهشهايتان پيش ميآيد تبديل کنيد، دوباره برگردانيد سر جاي اولش، دوباره تبديل کنيد. حق اين که چيزي به آن اضافه کنيد نداريد. اين يعني چه؟ بعد ميگويد در شش ماهه اول هر سانتريفيوژي که از کار افتاد ميتوانيد بازسازي کنيد، ولي در شش ماهه دوم ديگر چنين حقي نداريد. يعني چه؟ تقريباً روزي 50 تا از سانتريفيوژهاي ما منفجر ميشوند، از کار ميافتند و مشکل پيدا ميکنند. در مرحله اول ميگويد هميني را که خراب شده است ميتواني درست کني. سانتريفيوژ جديد هم نبايد بسازيد. همين را بايد بروي و درست کني. حالا اين درستشدني هست يا نيست، کاري به اين کارها ندارد. بعد ميگويد در شش ماهه دوم اينها هم از کار افتادند و ديگر حق نداري چيزي جايشان بگذاري. روزي 40، 50 تا هم که از کار ميافتند و شما هم حق نداريد جايگزين کني، بعد از شش ماه دوم ديگر سانتريفيوژي داري که غنيسازي کني؟!
غربيها نتوانستند از سازمان ملل عليه ايران استفاده کنند
امريکاييها و اروپاييها گمانم سال 2011 بود که ديدند ديگر در سازمان ملل نميتوانند قطعنامه عليه ما صادر کنند لذا آمدند قطعنامههاي يکطرفه صادر کردند. مثلاً يکي از قطعنامههايشان اين است که کشورهاي اروپايي پتروشيمي ما را نخرند. حالا آمده است که کشورهاي اروپايي بخرند و داد ما در آمده است که پتروشيميمان را همين کشورهاي منطقه از ما ميخرند؛اصلاً با کشورهاي اروپايي سر قضيه پتروشيمي معامله نداريم که حالا بخرند يا نخرند. خريد و فروشمان منطقهاي است. کلاه سرمان گذاشتهاند. ما اصلاً با اروپا معاملهاي نداريم. همان موقع هم که تحريم کردند گفتيم تحريم کنيد. ما که اصلاً در اين بحث با شما معاملهاي نداريم.
نکته مهم ديگر اين است که روسيه و چين قطعنامههاي سازمان ملل را قبول داشتند، اول تحريمهاي يکطرفه امريکا و اروپا را قبول نداشتند. لطمه بزرگي که در اين توافقنامه به ما خورد اين است که رفتيم و خودمان کأنّه پاي تحريمها را امضا کرديم، يعني اگر اين توافقنامه هم به امضا نرسيد و به هم ريخت، يکطرفه امريکاييها بر اساس امضايي که کردهايم ميگويند روسيه و چين هم بايد راه ما را بروند. سوال مهم اين است که ِآيا کار ديپلماسي بايد تعطيل شود؟ نه. همان طور که آقا فرمودند مقوله ديپلماسي يعني جنگ. ما در جنگ ياد گرفتهايم که وقتي رزمنده ما دارد در جبهه ميجنگد، نبايد از پشت به او خنجر بزنيم، بلکه بايد حمايتش کنيم، اما آن رزمنده بايد حواسش باشد که دشمن، دشمن است. نکتهاي که ميخواهم روي آن تأکيد کنم اين است. مقام معظم رهبري فرمودند نرمش قهرمانانه. نرمش قهرمانانه يعني چه؟ يعني تکيه به قدرت داخلي، دشمن را مديريت کن، همان طور که دشمن دارد ما را مديريت ميکند.
من يکي دو تا از مديريتهاي دشمن را نسبت به خودمان بگويم. در دور قبلي مذاکرات، يکمرتبه فرانسه آمد و بازي را به هم زد. همين جا يک سوال مطرح ميشود. بعضي از دوستان ما بخصوص در صدا و سيما به اين قضيه توجه نکردند. پيغام داده شد که داريد بيخودي فرانسه را گندهاش ميکنيد و همه کاسه کوزهها را سر آن ميشکنيد. اين همان چيزي است که امريکا ميخواهد. اصلاً طراحي شده بود که فرانسه بيايد و يکمرتبه بازي را به هم بزند. در آلماتي ايرانيها وقتي طرحشان را ارائه ميدادند، بهقدري طرح جامع بود که همه ساکت شدند. من تمام مذاکرات را ريز به ريز گوش کرده و متن آنها را خواندهام. نماينده انگليس ميگويد به جاي خوبي رسيدهايم. ادامه بدهيم و کار را تمام کنيم. همان جا شرمن، نماينده امريکا، کاغذي براي نماينده انگليس مينويسد که تو چه کارهاي حرف ميزني؟» امريکايي که با انگليس ميتواند اين طوري برخورد کند، در اين جا نميتواند به فرانسه بگويد تو خفه شو؟! فرانسه بيايد بازي را به هم بزند؟! انتخاب فرانسه حسابشده است. اخبارش را نميتوانم در اين جا بگويم، اما اين انتخاب هم حسابشده است، به خاطر اين که در مسائل اقتصادي و بازرگاني ميداند وضع ما با فرانسه چيست و او را انتخاب ميکند. اين مديريت دشمن است. امريکا دارد ما را مديريت ميکند که افکارمان را به کدام سمت ببرد. آن وقت با کمال تأسف بعضي از افراد ما در داخل حواسشان نيست ميآيند و ميگويند شعار «مرگ بر امريکا» را جمع کنيد!
از تحريمهاي هستهاي تا تحريمهاي حقوق بشري
جمع شدن شعار مرگ بر امريکا همان چيزي است که امريکا ميخواهد. ديشب وزير دفاع امريکا در صحبتهايش در خليجفارس گفت. خبر هم اين بود که گفتند امريکاييها ديگر تحريم به اسم هستهاي در سناي امريکا عليه ايران تصويب نميکنند، تحريم به نام ديگري تصويب ميکنند. چه جوري؟ امريکاييها الان وارد سه موضوع ميشوند:
1ـ در مورد بحث حقوق بشر تحريم تصويب ميکنند، يعني ميگويند ايران حقوق بشر را رعايت نميکند، تحريمش ميکنيم و تحريمها سختتر را از آن طريق اعمال ميکنيم.
2ـ ميگويند ايران حامي تروريسم است و تحريمها را از اين طريق تحميل ميکنند.
3ـ ميگويند ايران در منطقه اغتشاش درست ميکند. جنگ 33 روزه، جنگ 22 روزه، امروز سوريه و مباحثي از اين دست.
حرفي که ديشب وزير دفاع امريکا در خليجفارس گفت. مثل قضيه سگ است. به سينهاش برويد عقب مينشيند. عقب بنشينيد ميآيد به سينهتان. تعارف ندارد. حالا رفتيد و در مورد هستهاي به توافق رسيديد، بعد از آن حقوق بشر را ميخواهيد چه کار کنيد؟ تروريسم را ميخواهيد چه کار کنيد؟ مباحث منطقهاي را ميخواهيد چه کار کنيد؟ بايد محکم مقابلش بايستي. او دشمن است و بايد بفهمد که تو هم دشمن او هستي. خدا آيتا... جوادي آملي را حفظ کند. آقاي ظريف پيش ايشان رفته بود، ايشان گفتند: وقتي با آنها دست ميدهي، بعدش انگشتهايت را بشمار.