بسم الله الرحمن الرحیم
در باره شأن نزول آیه تطهیر
در آیه ۳۳ سوره «احزاب» می خوانیم: «وَ قَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیَّةِ الأُولى وَ أَقِمْنَ الصَّلاةَ وَ آتِینَ الزَّکاةَ وَ أَطِعْنَ اللّهَ وَ رَسُولَهُ إِنَّما یُرِیدُ اللّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً»؛
و در خانه هاى خود بمانید، و همچون دوران جاهلیت نخستین [در میان مردم] ظاهر نشوید، و نماز را بر پا دارید، و زکات را بپردازید، و خدا و رسولش را اطاعت کنید؛ خداوند فقط مى خواهد پلیدى و گناه را از شما اهلبیت دور کند و کاملاً شما را پاک سازد.
شأن نزول:
این آیه گرچه در لابلاى آیات مربوط به همسران پیامبر(صلى الله علیه وآله) آمده، اما تغییر سیاق آن (تبدیل ضمیرهاى «جمع مؤنث» به «جمع مذکر») دلیل بر این است که: این آیه محتوائى جداى از آن آیات دارد.
به همین دلیل، حتى کسانى که آیه را مخصوص به پیامبر(صلى الله علیه وآله) و على و فاطمه و حسن و حسین(علیهم السلام) ندانسته اند، معنى وسیعى براى آن قائل شده اند که هم این بزرگواران را شامل مى شود، و هم همسران پیامبر(صلى الله علیه وآله) را.
ولى، روایات فراوانى در دست داریم که نشان مى دهد آیه، مخصوص این بزرگواران است، و همسران، در این معنى داخل نیستند، هر چند از احترام متناسب برخوردارند. اینک بخشى از آن روایات را ذیلاً از نظر مى گذرانیم:
الف:
روایاتى که از خود همسران پیامبر(صلى الله علیه وآله) نقل شده و مى گوید: هنگامى که پیامبر(صلى الله علیه وآله) سخن از این آیه شریفه مى گفت، ما از او سؤال کردیم که جزء آن هستیم فرمود: «شما خوبید اما مشمول این آیه نیستید»!
از آن جمله روایتى است که «ثعلبى» در تفسیر خود، از «ام سلمه» نقل کرده که: پیامبر(صلى الله علیه وآله) در خانه خود بود که فاطمه(علیها السلام) «حریره اى» (نوعى غذا) نزد آن حضرت آورد، پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: «همسر» و دو فرزندانت «حسن» و «حسین» را صدا کن، آنها را آورد، سپس غذا خوردند بعد پیامبر(صلى الله علیه وآله) عبائى بر آنها افکند، گفت: «اللَّهُمَّ هَؤُلاءِ أَهْلُ بَیْتِی وَ عِتْرَتِی فَأَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهِّرْهُمْ تَطْهِیراً»؛ (خداوندا اینها خاندان منند، پلیدى را از آنها دور کن، و از هر آلودگى پاکشان گردان).
و در اینجا آیه «اِنَّما یُرِیْدُ اللّهَ...» نازل شد... من گفتم: آیا من هم با شما هستم اى رسول خدا!، فرمود: «اِنَّکِ اِلى خَیْر»؛ (تو بر خیر و نیکى هستى) (اما در زمره این گروه نیستى).(۱)
و نیز «ثعلبى» از «مجمع البیان» نقل مى کند: وقتى مادرم از «عایشه» درباره جنگ «جمل» و دخالت او در آن جنگ ویرانگر سؤال کرد (با تأسف) گفت: این یک تقدیر الهى بود!، و هنگامى که درباره على(علیه السلام) از او سؤال کردند، چنین گفت: «تَسْئَلُنِى عَنْ أَحَبِّ النّاسِ کانَ اِلى رَسُولِ اللّهِ(صلى الله علیه وآله) وَ زَوْجِ أَحَبِّ النّاسِ، کانَ اِلى رَسُولِ اللّهِ(صلى الله علیه وآله) لَقَدْ رَأَیْتُ عَلِیّاً وَ فاطِمَةَ وَ حَسَناً وَ حُسَیْناً عَلَیْهِمُ السَّلامُ وَ جَمَعَ رَسُولُ اللّهِ(صلى الله علیه وآله) بِثَوْب عَلَیْهِمْ ثُمَّ قالَ: اللّهَّم هؤُلاءِ أهْلُبَیْتِى وَ حامَّتِى فَاذْهَبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهِّرْهُمْ تَطْهِیراً، قالَتْ: فَقُلْتُ یا رَسُولَ اللّهِ!(صلى الله علیه وآله) أَنَا مِنْ أَهْلِکَ قالَ: تَنَحِّی فَأِنَّکَ اِلى خَیْر»!؛ (آیا از من درباره کسى سؤال مى کنى که محبوب ترین مردم نزد پیامبر(صلى الله علیه وآله) بود، و از کسى مى پرسى که همسر محبوب ترین مردم نزد رسول خدا(صلى الله علیه وآله) بود؟ من با چشم خود، «على» و «فاطمه» و «حسن» و «حسین» را دیدم که پیامبر(صلى الله علیه وآله) آنها را در زیر لباسى جمع کرده بود، و فرمود: خداوندا! اینها خاندان منند، و حامیان من، رجس را از آنها ببر و از آلودگى ها پاکشان فرما، من عرض کردم: اى رسول خدا آیا من هم از آنها هستم؟ فرمود: دور باش! تو بر خیر و نیکى هستى) (اما جزء این جمع نمى باشى).(۲)
این گونه روایات، با صراحت مى گوید، که: همسران پیامبر جزء عنوان اهل بیت در این آیه نیستند.
ب:
روایات بسیار فراوانى در مورد «حدیث کساء» به طور اجمال وارد شده که از همه آنها استفاده مى شود، پیامبر(صلى الله علیه وآله)، «على» و «فاطمه» و «حسن» و «حسین»(علیهم السلام) را فرا خواند ـ و یا به خدمت او آمدند ـ پیامبر(صلى الله علیه وآله) عبائى بر آنها افکند گفت: خداوندا! اینها خاندان منند، رجس و آلودگى را از آنها دور کن، در این هنگام آیه «إِنَّما یُرِیدُ اللّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ» نازل گردید.
دانشمند معروف «حاکم حسکانى نیشابورى» در «شواهد التنزیل» این روایات را به طرق متعدد از راویان مختلفى گردآورى کرده است.(۳)
در اینجا این سؤال جلب توجه مى کند که: هدف از جمع کردن آنها در زیر «کساء» چه بوده؟
گویا پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى خواسته است: کاملاً آنها را مشخص کند و بگوید آیه فوق، تنها درباره این گروه است، مبادا کسى مخاطب را در این آیه، تمام بیوتات پیامبر(صلى الله علیه وآله)و همه کسانى که جزء خاندان او هستند بداند!
حتى، در بعضى از روایات آمده است: پیامبر(صلى الله علیه وآله) سه بار این جمله را تکرار کرد: (خداوندا، اهل بیت من اینها هستند، پلیدى را از آنها دور کن)؛ «اللّهَّم هؤُلاءِ أهْلُبَیْتِى وَ خاصَّتِى فَاذْهَبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهِّرْهُمْ تَطْهِیر».(۴)
ج:
در روایات فراوان دیگرى مى خوانیم: بعد از نزول آیه فوق، پیامبر(صلى الله علیه وآله) مدت شش ماه، هنگامى که براى نماز صبح از کنار خانه «فاطمه»(علیها السلام) مى گذشت، صدا مى زد: «الصَّلوةَ یا أَهْلَ الْبَیْتِ! إِنَّما یُرِیدُ اللّهَ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً»؛ (هنگام نماز است اى اهل بیت!، خداوند، مى خواهد پلیدى را از شما اهل بیت دور کند، و شما را پاک سازد).
این حدیث را «حاکم حسکانى» از «انس بن مالک» نقل کرده است.(۵)
در روایت دیگرى که از «ابو سعید خدرى» از پیامبر(صلى الله علیه وآله) نقل شده مى خوانیم: «پیامبر این برنامه را تا هشت یا نه ماه ادامه داد»!(۶)
حدیث فوق را «ابن عباس» نیز از پیامبر(صلى الله علیه وآله) نقل کرده است.(۷)
این نکته قابل توجه است که: تکرار این مسأله در مدت شش یا هشت یا نه ماه، به طور مداوم در کنار خانه «فاطمه»(علیها السلام) براى این است که مطلب را کاملاً مشخص کند تا در آینده تردیدى براى هیچ کس باقى نماند که این آیه، تنها در شأن این گروه نازل شده است، به خصوص این که تنها خانه اى که درِ ورودى آن، در مسجد پیامبر(صلى الله علیه وآله) باز مى شد ـ بعد از آن که دستور داد درهاى خانه هاى دیگران به سوى مسجد بسته شود ـ در خانه «فاطمه» بود و طبعاً همیشه جمعى از مردم به هنگام نماز این سخن را در آنجا از پیامبر مى شنیدند (دقت کنید).
با این حال، جاى تعجب است که بعضى از مفسران اصرار دارند که آیه مفهوم عامى دارد و همسران پیامبر(صلى الله علیه وآله) نیز در آن وارد هستند، هر چند اکثریت علماى اسلام، اعم از شیعه و اهل سنت، آن را محدود به این پنج تن مى دانند.
قابل توجه این که «عایشه» همسر پیامبر(صلى الله علیه وآله) که طبق گواهى روایات اسلامى در بازگو کردن فضائل خود و ریزه کارى هاى ارتباطش با پیامبر چیزى فروگذار نمى کرد، اگر این آیه شامل او مى شد قطعاً در لابلاى سخنانش به مناسبت هائى از آن سخن مى گفت، در حالى که هرگز چنین چیزى از او نقل نشده است.
د:
روایات متعددى از «ابو سعید خدرى» صحابى معروف نقل شده که با صراحت گواهى مى دهد: (این آیه تنها درباره همان پنج تن نازل شده است)؛ «نُزِلَتْ فِى خَمْسَة: فِى رَسُولِ اللّهِ(صلى الله علیه وآله) وَ عَلِىٍّ وَ فاطِمَهَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ(علیهم السلام)».(۸)
این روایات، به قدرى زیاد است که بعضى از محققین آن را متواتر مى دانند.
از مجموع آنچه گفتیم، چنین نتیجه مى گیریم که منابع و راویان احادیثى که دلالت بر انحصار آیه، به پنج تن مى کند، به قدرى زیاد است که جاى تردید در آن باقى نمى گذارد، تا آنجا که در «احقاق الحق» بیش از هفتاد منبع از منابع معروف اهل سنت گرد آورى شده، و منابع شیعه در این زمینه از هزار هم مى گذرد.(۹)
نویسنده کتاب «شواهد التنزیل» که از علماى معروف برادران اهل سنت است بیش از ۱۳۰ حدیث در این زمینه نقل کرده است.(۱۰)
از همه اینها گذشته، پاره اى از همسران پیامبر(صلى الله علیه وآله) در طول زندگى خود به کارهائى دست زدند که هرگز با مقام معصوم بودن، سازگار نیست، مانند ماجراى «جنگ جمل» که قیامى بود بر ضد امام وقت، که سبب خون ریزى فراوانى گردید و به گفته بعضى از مورخان تعداد کشتگان این جنگ به هفده هزار نفر بالغ مى شد.
بدون شک، این ماجرا به هیچ وجه قابل توجیه نیست و حتى مى بینیم خود «عایشه» نیز بعد از این حادثه، اظهار ندامت مى کند که نمونه اى از آن در بحث هاى پیشین گذشت.
عیب جوئى «عایشه» از «خدیجه» که از بزرگ ترین و فداکارترین و با فضیلت ترین زنان اسلام است در تاریخ اسلام مشهور است، این سخن به قدرى بر پیامبر(صلى الله علیه وآله) ناگوار آمد که از شدت غضب مو بر تنش راست شد، فرمود: «به خدا سوگند که هرگز همسرى بهتر از او نداشتم، او زمانى ایمان آورد که مردم کافر بودند، و زمانى اموالش را در اختیار من گذاشت که مردم همه از من بریده بودند»!(۱۱)، (۱۲)
پی نوشت:
(۱) «مجمع البیان»، ذیل آیه مورد بحث؛ «بحار الانوار»، ج 35، ص 220؛ این حدیث به طرق دیگر نیز از «امّ سلمه» به همین مضمون نقل شده است، به «شواهد التنزیل» حاکم حسکانى، ج 2، ص 30 به بعد مراجعه شود.
(۲) «مجمع البیان»، ذیل آیه مورد بحث؛ «بحار الانوار»، ج 35، ص 222؛ «شواهد التنزیل» حاکم حسکانى، ج 2، ص 62.
(۳) «شواهد التنزیل» حاکم حسکانى، ج 2، ص 50 به بعد (مجمع احیاء الثقافة الاسلامیة التابعة لوزارة الثقافة و الارشاد الاسلامى) و دیگر تفاسیر.
(۴) «بحار الانوار»، ج 35، ص 224؛ «درّ المنثور»، ج 5، ص 198؛ «المیزان»، ج 16، ص 317؛ «فتح القدیر» شوکانى، ج 4، ص 279 (عالم الکتب).
(۵) «شواهد التنزیل» حاکم حسکانى، ج 2، ص 18 (مجمع احیاء الثقافة الاسلامیة التابعة لوزارة الثقافة و الارشاد الاسلامى)؛ «احتجاج» طبرسى، ج 1، ص 164 (دار النعمان)؛ «سنن ترمذى»، ج 5، ص 31.
(۶) «شواهد التنزیل» حاکم حسکانى، ج 2، ص 46 و 47 (مجمع احیاء الثقافة الاسلامیة التابعة لوزارة الثقافة و الارشاد الاسلامى).
(۷) «درّ المنثور»، ذیل آیه مورد بحث.
(۸) «شواهد التنزیل» حاکم حسکانى، ج 2، ص 40.
(۹) به جلد دوم «احقاق الحق» و پاورقى هاى آن مراجعه شود.
(۱۰) به جلد دوم «شواهد التنزیل» حاکم حکسانى، از ص 40 تا 140.
(۱۱) «استیعاب» و «صحیح بخارى» و «مسلم»، طبق نقل «المراجعات»، ص 229، نامه 72؛ «مسند احمد»، ج 6، ص 117.
(۱۲) گردآوري از کتاب: شان نزول آیات قرآن(برگرفته از تفسیر نمونه)، محمد جعفر امامی، مدرسه الامام علی بن ابی طالب(ع)، چاپ اول ، ص 361.