انهار
انهار
مطالب خواندنی

ارث

بزرگ نمایی کوچک نمایی
سوال:همانگونه که مستحضرید سهم مادر از ارث پس از کنار گذاشتن بدهی ها و سهم متوفی قبلا 8/1 هوائی ازملک (البته پس از مهریه) بوده و ظاهرا طبق مصوبات جدید به 8/1 هوائی و زمینی و یا همان یک هشتم از کل ملک تغییر یافته است حال سوال این است: چندین سال پیش ملک وراثتی بین مادر و فرزندان تقسیم و اسناد آن پس از انحصار وراثت صادر شد و سهم مادر بصورت "ثمناعیانی"ذکر شده است حال که قصد فروش ملک را داریم از نظر شرعی و قانونی بر چه اساس عمل کنیم.لازم به ذکر است ما تعدادی از فرزندان به علت نیاز مادر خواهان سهم بیشتربرای مادر هستیم و البته تعدادی هم خیر!نام مرجع : آیت الله خامنه ای(مدظله)
پاسخ:از نظر شرعی حکم همان است که فرموده اید ولی مصوبه مجلس صورت قانونی دارد و اجرایی شده است و شما موظف هستید طبق همین قائده (یعنی 8/1 از کل ملک ) عمل کنید، و در صورتی که بخواهید بیشتر از این مقدار به مادر بدهید هر کسی به سهم خودش عمل کند و تعدادی از فرزندان که مخالف این مطلب هستند را نمی شود مجبور کرد. بنابراین اگر رضایت ندارند آنان معافند و شما که می خواهید چنین محبتی را به مادر بکنید اجرتان محفوظ خواهد بود و شادی مادر شادی خدای متعال را در پی دارد
*****
سؤال: ما خانواده ای هستیم از دو مادر(پنج فرزند بزرگ از یک مادر و پنج فرزند کوچکتر از مادر دوم) مادرمن پس از فوت همسر اول پدرم با اختلاف سنی بالائی به عقد پدرم در آمد.متاسفانه زمانیکه همه ما مجرد (خانواده مادر دوم) ودارای حداکثر سن 22 سال ودو خواهر 10 و 11 ساله بودیم پدر فوت کرد ومجددا متاسفانه پدر هیچ تفاوتی در تقسیم ارث بین فرزندان مادردیگر که همگی متاهل ودارای زندگی های متوسط تا خیلی خوب بودند با ما که با یک مادربسیار نحیف و بیمار داشتیم و دو فرزند صغیر وبدون تجربه زندگی نگذاشت. پدر ثلثی ازمال خود را سفارش کرد در راه خودش خرج کنیم و اعلام کرده بود ثلثی از ثلث نیز به فرزندان صغیر تعلق گیرد.حال نزدیک به 21 سال از فوت پدر میگذرد و در تمام این مدت به علت حرکات عمدی وغیر عمدی فرزندان مادر بزرگتر مهمترین قسمت ارث فروش نرفته ودرتمام این مدت من و برادر بزرگترم تمام بار مسئولیت مادر و خانواده را با مشقت وتنگناهای مختلف گذراندیم و اصرارهای ما برای حل مشکلات فروش ملک ارثی توسط فرزندان مادر اول بدون پاسخ بوده است. حال که در معرض فروش این ملک میباشیم سئولات زیر راداشتم:
1-سهم 8/1 مادر چگونه محاسبه میشود؟(به چه ترتیب و نوبتی)
2- ثلث پدر چگونه حاسبه میشود؟(به چه ترتیب و نوبتی)
3-آیا بنا به ادعای فرزندان بزرگتر میتوان سهم ر کس را کامل به خودش داد و حق پدر را خود او بدهد یا راه دیگری دارد؟
4-فرزندان بزرگتر میگویند فرزندان صغیر دیگر بزرگ شده اند و دیگر ثلثی از ثلث به آنها تعلق می گیرد(یک خواهر و یک برادر مجرد که تماما خرج آنهارا تا چند سال پیش من ودیگربرادرم میدادیم و از چند سال پیش هر دو در شرکت پیمانکاری مشغول کار شدند) این درحالی است که تا کنون خود آنها مانع فروش ملک بوده اند وامروز میگویند آنها دیگرصغیر نیستند.علاوه بر آن دو،خواهر دیگر نیز با جهیزیه تهیه شده توسط ما ازدواج کردالبته او و مادرم وسایر خواهر و برادرانم(به جز خودم) خانه از خود نداشته و توانائیخرید آن را هم ندارند
5-آیا میتوان با اجازه حاکم شرع قسمتی از ثلث پدر را به مادرمریض،بدون خانه و درآمد اختصاص داد؟
پاسخ:1) بطور کلی پس از فوت مرد خانه وارثان ماترک او را به صورت ذیل باید تقسیم کنند:
ابتدا؛ ادای دیون میّت؛ (بدهکاری هایی که به مردم ، بانک ها و مهر همسر دارد باید از ماترک او کم بشود شاید چیزی برای ورّاث باقی نماند. بنابراین یکی از بدهی های میت مهر او به همسرش می باشد قبل از تقسیم ارث و قبل از خرج ثلث ماترک طبق وصیتی که نموده است، اول باید بدهی یعنی مهر همسرش داده شود.) سپس 8/1 از آنچه پس از کسر بدهی مانده به همسرش تعلق می گیرد.
2) ثلثی که وصیت نموده است پس از ادای بدهی های میّت به شرحی که در پاسخ شماره «1» آمد و قبل از تقسیم ارث بر مبنای 8/1 همسر و ارث فرزندان، باید از کل مال محاسبه گردد.
3) خیر، موردی که در سؤال «3» نوشته اید صحیح نیست. و باید قبل از اینکه اموال بین ورثه تقسیم گردد ثلث از کل اموال جدا گردد.
4) آن زمانی که پدر فوت کرده است بچه ها صغیر بوده اند و ثلث به آنها تعلق دارد. بزرگتر شدن آنها وصیت پدر را تغییر نمی دهد.
5) خیر، ثلث را به همانگونه که میت وصیت کرده است باید خرج نمود و باقی را ورثه بین خود تقسیم کنند. البته قبل از تقسیم ارث بین ورثه ابتدا 8/1 مادر داده می شود و سپس ارث بین فرزندان(دختر وار- پسروار) تقسیم می گردد
*****
سؤال: پدر اینجانب بعد از پدر بزرگ پدری و 6ماه قبل از مادر بزرگ پدری فوت کرده اند. آیا از املاک مادر بزرگ پدری ارث به ا ینجانب تعلق می گیرد؟
پاسخ:آن اندازه که از مادربزرگ پدر, بهفرزندانش ارث می رسد ارث آن فرزند به فرزندانش منتقل می شود و تعلق می گیرد.
*****

سؤال: سلام. من سال 84 به مبلغ 10 میلیون تومان ارث پدری بهم رسید.گذاشتم بانک و سودش را برای مخارجم استفاده میکردم.آیا خمس به آن تعلق میگرفته؟ بعد از ازدواجم هم برای گرفتن وام مسکن در بانک مسکن گذاشتم به مدت 1سال. باز هم خمس داشته؟

پاسخ: به اصل پول چون ارث است خمس تعلق نمی گیرد ولی به سود آن خمس تعلق می گیرد و اگر ارث چند سال هم در بانک یا دست خودتان باقی بماند باز هم متعلق خمس نمی شود.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -