انهار
انهار
مطالب خواندنی

عزت در دست خداست

بزرگ نمایی کوچک نمایی
برای رسیدن به مقام عزت، انسان باید اموری را در ارتباط با خداوند متعال مراعات کند. آن موارد عبارتند از:
1. ایمان
ایمان، خداباوری و قیامت، طریقی برای راه یابی به منبع عزت است. چنانکه قرآن میگوید: «و لله العزه و لرسوله و للمومنین»؛ عزت، مخصوص خدا، رسول و مومنان است.
در اصول فقه، قانونی است که میگوید: «تعلیق به وصف، مشعر به علیت است»؛
یعنی چون عزت مندی برای کسانی است که دارای صفت ایمان بوده و مومن باشند، بنابراین طبق قانون اصولی مذکور، این ایمان است که آنها را عزیز گردانیده و به ایشان عزت بخشیده است.
2. تذلل و خضوع در برابر خداوند
چون عزت در دست خداوند است، پس آن را باید در تذلل به درگاه او طلب کرد. امام علی (علیه السلام) میفرماید: «اعلم انه لا عز لمن لا یتذلل لله»؛
بدان کسی که در برابر خداوند، کوچکی نکند، به عزت نخواهد رسید.
گردن فرازی در برابر خداوند، انسان را به منبع عزت، نزدیک نخواهد کرد.
3. تذلل و کوچکی در برابر حق
برخی از مردم، عزت را در باطل جستوجو میکنند و بر این اشتباه خود اصرار دارند؛ در حالی که حقیقت طلبی، از لوازم ورود به مقام عزت است. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «التذلل للحق اقرب الی العز من التعزز بالباطل»؛
کوچکی در برابر حق، به عزت نزدیک‌‌تر از این است که کسی خود را به واسطه باطل به عزت زند.
همچنین از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است که:
«العز ان تذل للحق اذا لزمک»؛
عزت آن است که هرگاه با حق روبه رو شدی، در برابر آن فروتن باشی.
امام عسکری (علیه السلام) نیز فرموده اند: «ما ترک الحق عزیز الا ذل و لا اخذ به ذلیل الا عز»؛
عزیزی، حق را ترک نکرد، مگر این که به خواری کشیده شد و ذلیلی حق را نگرفت، مگر این که عزیز شد.
در نتیجه، حق و باطل، مدار عزت و ذلت هستند و انسان باید با دقت بنگرد که کدام یک را بر میگزیند.
4. اطاعت از خداوند
تقوا یعنی اطاعت خداوند که به دنبال آن، ایمان و باور دل، حاصل میگردد. اگر انسان، تقوا پیشه کند، یعنی اوامر و نواهی خداوند را در هر زمینهای به کار بندد، به سراپرده عزت، قدم خواهد گذاشت. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در اینباره فرمودند: «ان الله تعالی یقول کل یوم: انا ربکم العزیز، فمن اراد عز الدارین فلیطع العزیز»؛
همانا هر روز، خداوند متعال میگوید: من خدای عزیز شما هستم؛ پس هر که عزت دنیا و آخرت را میخواهد، باید عزیز حقیقی را اطاعت کند.
با تامل در مفاد این حدیث پی میبریم که آنچه در این کلام قدسی خداوند آمده، در واقع سنتی است از سنتهای الهی؛ زیرا پیامبراکرم (صلی الله علیه وآله) فرمودند: هر روز خداوند این ندا را سر میدهد. آری، اطاعت عزیز، انسان را به منبع عزت واقعی، نزدیکتر میکند. نبی اکرم (صلی الله علیه و آله) خطاب به ابوامامه فرمود: «اعز امر الله یعزک الله»؛ دستورات خداوند را عزیز بدار تا او تو را عزیز بدارد.
نکته مهمی که باید به آن توجه کرد این است که اطاعت خداوند، عزت واقعی را به انسان عطا میکند. حدیث شریفی از امام صادق (علیه السلام) نیز گویای همین حقیقت است: «من اراد عزا بلا عشیره و غنی بلا مال و هیبه بلا سلطان لینقل من ذل معصیه الله الی عز طاعته»؛ هر کس که عزت بدون خویشاوندی، بینیازی بدون مال و هیبت بدون قدرت را میخواهد، باید از خواری معصیت خداوند به عزت اطاعت او نقل مکان کند.
ناگفته پیداست که معصیت خداوند، خود مساوی خواری و خفت است. این حقیقت را در روایت دیگری، چنین میخوانیم: «اوحی الله تعالی الی داوود(علیه السلام): یا داوود! انی ... وضعت العز فی طاعتی و هم یطلبونه فی خدمه السطان فلا یجدونه»؛
خداوند متعال به حضرت داوود (علیه السلام) چنین وحی فرمود: ای داوود! من عزت را در اطاعت و فرمان برداری خود قرار دادم؛ اما مردم آن را در خدمت به قدرتمندان طلب میکنند پس آن را نمییابند.
امام علی (علیه السلام) میفرماید: هنگامی که خواهان عزت شدی، آن را با اطاعت و فرمانبرداری خداوند طلب کن.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -