انهار
انهار
مطالب خواندنی

مشاجره با والدین.

بزرگ نمایی کوچک نمایی
سوال سلام دختری هستم که ...  سالمه ارشد دارم و یک خواهر دارم که دو سال از من بزرگتره و 4 برادر. مشکل من راجع به برخورد پدر و مادر با من و آبجیم هست. زمانیکه برادرام مجرد بودن ما اصلاً حقّ زندگی و اظهار نظر نداشتیم الان هم که اونا متاهلند خوب کمی وضع ما بهتر شده ولی همچنان بین جنس پسر و دختر در خانواده ی ما فرق گذاشته میشد. فرق رو از زمانی متوجه شدم که پدرم برای درس خوندن برادرام هر امکاناتی رو فراهم میکرد من لیسانسم رو تو دوره نیمه دولتی خوندم که بدترین روزای زندگیم محسوب میشد بخاطر شهریه جزیی همیشه مورد مواخذه بودم در صورتی که همه برادرام دانشگاه آزاد خوندن و پدرم میگفت من کار میکنم فقط شما درس بخونید تا بجایی برسید. بخاطر همین من سعی کردم ارشد رو دولتی قبول بشم تا مشکلی پیش نیاد. ولی از شانس بد من نتونستم هنوز کاری برای خودم دست پا کنم. و همچنان گیر افتادم و اینکه هر موقع برادرام بحث و مشاجره میکردند من و آبجیم تنبیه میشدیم . و همیشه تحمل کردیم ولی در حال حاضر مادرم خیلی آشکار بین ما فرق میذاره وظیفه مادریش برای برادرام همیشه پا بر جاست بعضی اوقات که از ما میخاست کارهای اونا رو انجام بدیم من با برادرام مشکل ندارم ولی با حرکات اینا نمیدونم چطور برخورد کنم روم نمیشه بگم مثلا من و ابجیم همیشه تو مسائل تغذیه چه حاضر بودیم چه نبودیم مورد بی لطفی قرار میگیریم. اونم برام مهم نیست دست آخر همه میخان بمیرن چه با سو تغذیه چه با شکم پری. مهم اینکه از نظر روحی داغونم. تنهام حس میکنم تو قفسم. مجبورم همیشه با پدر و مادرم که یک حرف محبت آمیز از دهانشون خارج نمیشه سر کنم. و اینکه من خواستگار هم داشتم البته پدر و مادرم به فکر زندگی ما نیستند که ازدواج بکنیم یا نه. اون خواستگارا هم خودم پیدا کردم ولی چون نمیخوام بیشتر این بدبخت بشم نخواستم ازدواج کنم. چون هیچی عشقی بوجود نیومد. البته شاید من زیادی پدر و مادر رو بد نشون دادم بعضی وقتها هم بهم محبت کردند. مثلا پدرم همیشه منو با ماشین به ترمینال میرسوند. ولی هر موقع عصبانی میشد میزد تو سرم منت میذاشت. با اینکه وضع مالی خوبی داریم عین بچه فقیرا بودیم چون مادرم و پدرم بیشتر به برادرام و خانواده ی پدریشون کمک میکردند مثلا من یک بار واسه اینکه از یک مکانی برگردم خونه پول نداشتم مجبور شدم پیاده یه مسافت طولانی رو بیام در صورتی که مادرم نمیدونم واسه ثواب هست واسه چی هست کمک مالی رو از خانواده عمه م دریغ نمیکنه. تقصیر من نیست که نتونستم مستقل بشم. پدر و مادرم اینقدر که به برادرام رو دادن که زمانیکه من... ساله بودم یکی از برادرام گفت تو حق نداری اینجا بمونی برو خونه خودت. حالا ازدواج کرده و با زن و بچه ش همیشه دنبال گرفتن کمک مالی از والدینم هست. یا هیچ تلاشی برای خرید خونه نمیکنه چون میگه آخرش این خونه پدری مال منه. رک هم به والدینم گفته و هیچ واکنشی انجام ندادن در صورتی که اگه من یا آبجیم میگفتیم 1000 تا حرف میشنیدیم.

جواب دخترم رنجنامه شما را خواندم و البته می پذیرم که فرو رفتن  درغصه و تحمل کردن نیش و نوش ها و زورگویی اطرافیان و احساس نداشتن پناهگاه چقدر سخت و مشکل است.
اگر همه عالم و آدم در مقابل کسی قرار بگیرند که او تکیه گاهش خدا باشد مطمئنا و حتما آسیبی نمی بیند زیرا «کفی بالله وکیلا» و «کفی بالله کفیلا» یعنی کافی است که خدا وکیل امور زندگی ما شود و کافی است کفالت امور خود را به خدا واگذار نماییم.
دختر مظلومم درست است که با سختی و فقر در عین دارا بودن زندگی می کنید و درست است که به خاطر نداشتن کرایه مقصدی طولانی را پیاده روی می کرده اید و خانواده شما نیاز شمارا برآورده نمی کرده اند اما اگر لطف الهی شامل حالتان شود ممکن است زندگی شما از نیستی به هستی برسد و از فقر به غنا و از ذلت به عزت برسید.!!
امام حسن مجتبی علیه السلام می فرماید:« من اراد عزاً بلا عشیرة و غنیً بلا مال و هیبة بلا سلطان؛ فالینتقل عن ذل معصیة الی عز طاعة» کسی که بدون یار و یاور و کس و کار است ولی بخواهد عزیز باشد و کسی که بدون مال و ثروت است ولی بخواهد غنی و بی نیاز گردد و کسی که بدون منصب و مقام است ولی بخواهد با ابهت و هیبت باشد باید سریع خودش را از ذلت معصیت و گناه به عزت طاعت و بندگی خدا منتقل کند.
لذا به شما توصیه می کنم با خدای متعال حساب خود را روشن و زیبا کنید و رابطه بندگی خود را با خدای متعال رونق بدهید و شیوه بندگان صالح و باتقوا را مطالعه و در زندگی خود پیاده و اجرا کنید. در این صورت به شما اطمینان می دهم مشمول الطاف خاصه الهی قرار گیرید و خدای متعال با مهر و محبت و رافت و مهربانی اش شما را در آغوش رحمت خود جای می دهد.و با ادامه این روند معنوی به جایی می رسید که صاحب مقام و منصب و جاه و آبرو و مال و ثروت شوید و تلافی گذشته فقیرانه خود را به آسایش و آرامش تجربه کنید.
به خدای متعال دلگرم شوید. و با خدای خویش در خلوت و راز و نیاز باشید.
چند توصیه:
1- گناهان را ترک کنید زیرا انجام گناه وجه انسانی را در پیشگاه الهی و اولیاء دین علیهم السلام و ملائکه و فرشتگان مخدوش می کند.
2- حتما نمازهای خود خصوصا نماز صبح را اول وقت بخوانید که در این صورت باران الطاف الهی به سمت شما سرازیر می شود.
3- هر شب صدقه بدهید و سوره واقعه، نجم ، ملک و قلم بخوانید تا صاحب عزت و مقام و مال و ثروت و جاه و منصب شوید و دوست داشتنی و محبوب گردید.
4- هر روز صدقه بدهید و سوره یس بخوانید.
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم به امیرالمؤمنین فرمودند: ای علی! «یس» را بخوان که در آن ده اثر است: هر که آن را قرائت کند:
1) اگر گرسنه باشد سیرگردد؛
2) اگر تشنه باشد، سیراب گردد؛
3) اگر عریان باشد، پوشانیده گردد؛
4) اگر عزب باشد، ازدواج کند؛
5) اگر ترسان باشد، امنیت یابد؛
6) اگر مریض باشد، عافیت یابد؛
7) اگر زندانی باشد، نجات یابد؛
8) اگر مسافر باشد، در سفرش یاری شود؛
9) نزد میت خوانده نمی شود مگر اینکه خدا بر او آسان گیرد؛
10) اگر گمشده داشته باشد، گمشده اش را پیدا کند
5- به پدر و مادر هر چند به شما ظلم می کنند به خاطر خدا احترام کنید و هرگز به انها روترش نکنید.
6- از ارتباط با نامحرم و آزاد گذاشتن چشم و گوش و زبان و غریزه اجتناب کنید تا با کسب تقوا و پیشه کردن عفت و پاکدامنی خدای متعال زندگی و همسری مناسب و آبرومند مقدرتان فرماید.
دعا می کنم خدای سبحان شما و خواهرتان و همه کسانی که مثل شما غصه دار و غمگین هستند را به برکت توکل به خدا و بندگی او و ترک گناه و انجام واجبات، دلشادی، عاقبت به خیری، سعادت و همسر خوب و خوشبختی عنایت فرماید. یاحقّ.



  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -