انهار
انهار
مطالب خواندنی

مأمور خريد و فروش‏

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال1251: اموالى که بعضى از فروشندگان به مأموران خريد ادارات يا شرکت‏ها بدون آنکه آنها را به قيمت تثبيت شده اضافه کنند، به خاطر برقرار کردن ارتباط مى‏پردازند، نسبت به فروشنده و نسبت به مأمور خريد چه حکمى دارند؟
جواب:پرداخت اين اموال توسط فروشنده به مأمور خريد جايز نيست و براى مأمور هم دريافت آنها جايز نيست و آنچه را که دريافت مى‏کند بايد به اداره يا شرکتى که مأمور خريدِ آن است، تسليم کند.

سؤال 1252: آيا کارمند يا کارگر شرکت دولتى يا خصوصى که وظيفه‏ اش وکالت در تأمين نيازهاى اداره يا شرکت از مکانهاى فروش است، مى‏تواند بر کسى که کالاهاى موردنياز را مى‏فروشد، شرط کند که درصدى از سود حاصل از خريد، از آن او باشد؟ آيا دريافت اين سود براى او جايز است؟ در صورتى که مسئول مافوق چنين شرطى را اجازه دهد چه حکمى دارد؟
جواب:اين شرط از طرف کارمند صحيح نبوده و او نمى‏تواند سودى را که به نفع خود شرط کرده، دريافت کند و مسئول بالاتر هم حق اجازه چنين شرطى را نداشته و اجازه او در اين‌باره اثرى ندارد.

سؤال 1253: اگر کسى که از طرف اداره يا شرکت، وکيل در خريد مايحتاج است، کالايى را که در بازار قيمت معيّنى دارد، به طمع دريافت کمک مالى از فروشنده به قيمت بالاترى بخرد، آيا اين خريد صحيح است؟ و آيا جايز است که از فروشنده به علت اين کار، کمک دريافت کند؟
جواب:اگر کالا را به قيمتى بيشتر از قيمت عادلانه بازار بخرد و يا خريدارى و تهيه آن از بازار به قيمت کمتر براى او امکان داشته باشد، اصل عقدى که به قيمت بالاتر منعقد کرده، فضولى است و متوقّف بر اجازه مسئول قانونى مربوطه است و به هر حال حق ندارد از فروشنده به خاطر خريد از او، چيزى براى خودش بگيرد.

سؤال1254: اگر فرد شاغل در اداره‏اى (اعّم از خصوصى و يا دولتى) که وظيفه او تهيّه جنس مى‏باشد، عليرغم وجود مراکز مختلف، به آشنا مراجعه و شرط کند که اگر کالا را از تو خريدارى کنم، درصدى از سود حاصله را شريک خواهم بود.
1 ـ اين شرط، شرعاً چه حکمى دارد؟
2 ـ در صورت وجود مجوّز رئيس يا مسئول بالاى تشکيلات در اين خصوص حکم شرعى آن چيست؟
3 ـ اگر قيمتى بيش از آنچه جنس مذکور در عرف بازار دارد، توسط طرف قرارداد به اداره پيشنهاد و قرارداد منعقد گردد، چه حکمى دارد؟
4ـ پرداخت سهمى که بعضى از فروشندگان به مأمور خريد ادارات عليرغم قيمت مندرج در فاکتور مى‏دهند، چه حکمى براى فروشنده و چه حکمى براى مأمور خريد دارد؟
5 ـ اگر فرد مذکور، علاوه بر مسئوليت در اداره، بازارياب شرکتى هم باشد و در خريد اجناس اداره، براى آن شرکت بازاريابى نمايد، آيا مى‏تواند درصدى به عنوان سود از آن شرکت دريافت نمايد؟
6 ـ اگر فردى از طريق مسائل فوق، سودى به دست آورد، وظيفه شرعى او نسبت به اين سود، چيست؟
جواب:1 ـ صورت شرعى ندارد و باطل است.
2 ـ اجازه رئيس يا مسئول بالاى تشکيلات در اين‌باره به لحاظ اينکه فاقد وجاهت شرعى و قانونى است فاقد اعتبار مى‏باشد.
3ـ اگر بيش از قيمت عادله بازار باشد، و يا به کمتر از آن بتوان جنس را از بازار تهيّه نمود، در اين صورت اصل قراردادى که منعقد شده نافذ نيست.
4 ـ جايز نيست، و هر چه که مأمور خريد در اين رابطه دريافت دارد بايد به اداره مربوطه‏اى که از طرف آن مأمور خريد بوده، تحويل دهد.
5ـ حق دريافت هيچ درصدى ندارد، و هر چه دريافت کند بايد به اداره مربوطه تحويل دهد و اگر قراردادى که منعقد مى‏سازد خلاف غبطه و مصلحت اداره باشد از اساس باطل است.
6 ـ دريافتى‌هاى غير مشروع را بايد به اداره مربوطه‏اى که از طرف آن مأمور خريد بوده، تسليم نمايد.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -