انهار
انهار
مطالب خواندنی

سایر احکام حلق و تقصیر

بزرگ نمایی کوچک نمایی

نيّت حلق و تقصير

سؤال: عصر عيد قربان بعد از هَدي كه دوستان سر مي‎تراشيدند، و من هم به اين فكر كه بايد سر را تراشيد، رفتم سر خود را تراشيدم، و نگفتم كه سر مي‎تراشم براي‎حج‎تمتّع،فقط سرم را تراشيدم،دراين صورت وظيفه من چيست؟

پاسخ: اگر سر را به عنوان اينكه وظيفه شما سر تراشي است، و از اعمال حج است تراشيده‎ايد صحيح است، هر چند نيّت را نگفته باشيد.

كيفيّت حلق

سؤال: اگر كسي مقداري از سر خود را با تيغ بتراشد، و بقيه را ماشين كند، آيا جايز است، و حلق صدق مي‎كند؟ ضمناً بعد از ماشين، بقيه سر را نيز مي‎تراشد.

پاسخ: تا حلق تمام نشده، كوتاه كردن موي سر جايز نيست، و اگر تمام سر را تراشيده از حلق كافي است.

سؤال: شخصي كه صروره نيست و مي‎تواند تقصير كند، آيا اگر ريش بتراشد، صرف نظر از حرمت، اين كار كفايت از تقصير مي‎كند يا نه؟

پاسخ: كفايت نمي‎كند.

سؤال: ماشين كردن موي سر قبل از حلق به جهت زيادي مو، چه حكمي دارد؟

پاسخ: در صورت علم به حرمت، اگر عمداً انجام دهد كفّاره دارد.

وظيفه صروره و غير صروره

سؤال: كسي كه سال اول حج اوست آيا در حج بايد سر بتراشد، يا تقصير هم كفايت مي‎كند و آيا در اين مسأله بين حَجة‎الاسلام و غير آن فرقي است يا نه؟

پاسخ: به احتياط واجب بايد سر بتراشد و فرقي بين حَجة‎الاسلام و غير آن نيست.

سؤال: آيا حلق نمودن براي افرادي كه سال اولشان است واجب است؟

پاسخ: احتياط واجب حلق نمودن است.

سؤال: اگر حاج صروره، علم داشته باشد كه حلاق، سر او را خوني مي‎كند علي تقدير تعيّن الحلق عليه، وظيفه‎اش چيست؟

پاسخ: بر فرض انحصار حلاق به كسي كه سر او را خوني مي‎كند بعيد است، بايد فحص نمايد و حلاق ماهر پيدا كند، اگر فرضاً پيدا نشد، تقصير نمايد، و بعد در ماه ذيحجه هر وقت متمكّن از حلق شد حلق نمايد، هر چند به مكّه آمده باشد، و مو را به مني بفرستد.

سؤال: صبي مميّزي تمام اعمال حج را بنحو صحيح انجام داده است، آيا از صروره بودن، خارج مي‎شود يا نه؟

پاسخ: بلي، خارج مي‎شود.

سؤال: كسي كه حج واجب را بجا آورده مي‎خواهد نيابتاً از طرف خانمش برود مكه آيا سر تراشيدن براي او واجب است يا خير؟

پاسخ: در مورد سوال، بر شخص مذكور تراشيدن سر واجب نيست مي‎تواند تقصير كند.

سؤال: كسي كه سفر اول حج او است در وقتي كه سلماني براي او حلق مي‎كرده، مشغول گرفتن ناخنهاي خود بوده، و غافل بوده كه نبايد اين كار را بكند، آيا كفّاره دارد يا خير؟

پاسخ: چيزي بر او نيست.

سؤال: اگر در موردي كه حاجي بايد حلق كند به جاي حلق تقصير كرده است، وظيفه‎اش چيست، آيا كفّاره دارد يا نه؟

پاسخ: اگر جاهل به مسأله بوده كفّاره ندارد، و در فرض علم پرداخت كفّاره احوط است، و در فرض مسأله بنابراحتياط بايد حلق را انجام دهد، و چنانچه اعمال مكّه را به جا آورده اعاده كند.

وظيفه خُثني

سؤال: كسي كه تشخيص مرد يا زن بودنش مشكل است وظيفه‎اش در تقصير چيست؟

پاسخ: اما النساء فيتعيّن التّقصير و ليس عليهن الحلق بل يحرم عليهن فيأخذن شيئاً من شعرهن او اظفارهن و لو حلقت المرئة فلا يكفي حلقها عن التقصير و كذلك الخنثي و الاحوط الجمع بين الحلق و التقصير.

وظيفه معذور

سؤال: كسي كه وظيفه او حلق است وليكن از حلق معذور است، وظيفه او چيست؟

پاسخ: بعيد نيست لزوم و كفايت تقصير در اين مورد، ولي احوط آن است كه احتياط را به غير رجوع كنند.

سؤال: شخصي دو موضع در سرش شكسته است، ممكن است كه حلق روز عيد باعث پاره شدن پوست گردد، اگر تقصير نمايد مجزي است، يا وظيفه ديگري دارد؟

پاسخ: اگر اميد خوب شدن در حدي كه بتواند حلق كامل نمايد تا آخر ايام تشريق دارد تأخير بيندازد، و اگر اميد ندارد يا پس از تأخير خوب نشد، احتياط آن است كه هر مقدار سر را مي‎تواند بتراشد و تقصير هم بكند.

ترك حلق و تقصير

سؤال: كسي كه حلق را فراموش كرده و به ايران بازگشته است، وظيفه او چيست؟

پاسخ: بايد به مني برگردد و درآنجا حلق كند و اعمال مترتبه بر حلق را انجام دهد، واگر نمي‎تواند خودش به‎مكّه برود، درمحل خودش حلق كند، و موي خود را به مني بفرستد علي الاحوط الاولي، و براي اعاده اعمال مكّه نايب بگيرد.

سؤال: كسي را روز عيد قبل از حلق دستگير كرده‎اند، و او را به ايران فرستاده‎اند، آيا رفقاي او مي‎توانند از او نيابت كنند، و بقيه اعمال را انجام دهند يا خير، و چگونه از احرام خارج مي‎شود؟

پاسخ: بدون اينكه خودش نايب بگيرد صحيح نيست، و براي خارج شدن از احرام بايد به مني بيايد، و حلق يا تقصير كند، و اعمال مترتبه را انجام دهد، و اگر نمي‎تواند، در محل خودش حلق يا تقصير نمايد، و بنابراحتياط مستحب موهاي خود را به مني بفرستد، و براي اعمال مترتبه نايب بگيرد.

سؤال: شخص محرم هنوز حلق يا تقصير نكرده، سر ديگري را مي‎تراشد، بايد كفّاره بدهد يا نه؟

پاسخ: كفّاره ندارد، هر چند اين عمل براي او جايز نيست.

خروج از احرام حج

سؤال: اگر حاج درمني بعد از رمي جمره عقبه و قرباني، قبل از حلق و يا تقصير عالماً يا جاهلاً از احرام بيرون بيايد، و لباس عادي بپوشد، تكليفش چيست؟

پاسخ: بايد حلق يا تقصير را به جا آورد، و اگر عالماً عامداً اين كار را كرده، يك گوسفند براي پوشيدن لباس دوخته قبل از احلال قرباني كند، و اما نسياناً يا جهلاً كفّاره ندارد.

سؤال: كساني كه اعمال حج را بر وقوفين مقدم مي‎دارند، اگر بعد از سعي تقصير نمودند، آيا موجب محل شدن و يا كفّاره مي‎گردد؟

پاسخ: محل نمي‎شوند، و اگر جاهل يا ساهي بوده‎اند، كفّاره ندارد.

سؤال: زني كه محرم شده به احرام عمره تمتّع و تا آخرين فرصت موفق به اعمال عمره نشده است و عدول به حج إفراد كرده چه وقت از احرام خارج مي‎شود و در صورت محلّ شدن بعد اعمال حج إفراد آيا واجب است فوراً پس از تقصير در مني براي مناسك باقيمانده به مكه برود يا تا آخر ذيحجه فرصت دارد؟

پاسخ: در صورت مفروضه پس از تقصير در مني هر چه بر او در احرام حرام شده بود حلال مي‎شود مگر صيد و بوي خوش و تمتّع از زوج و بعد از بجا آوردن طواف زيارت و نماز آن و سعي بين صفا و مروه بوي خوش نيز حلال مي‎شود و بعد از طواف نساء و نماز آن همه محرمات احرام حلال مي‎گردد غير از صيد در حرم و بعد از اتمام حج، عمره مفرده بجا آورد و احتياط اين است كه پس از اعمال مني در روز عيد براي بقيه اعمال حج به مكه برود و مي‎تواند تأخير نمايد تا آخر ذيحجه.

سؤال: آيا كسي كه حجش را باطل كند اگر حج فاسد شده را به اتمام رساند، از احرام خارج مي‎شود؟

پاسخ: اگر حج فاسد شده را به اتمام رسانده، از احرام خارج شده، و الا در احرام باقي است.

برخي از مسائل تقصير در بحث اعمال عمره تمتّع گذشت


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -