انهار
انهار
مطالب خواندنی

آیت الله العظمی وحید خراسانی (مدظله)

بزرگ نمایی کوچک نمایی

 

استفتائات تقلید (آیت الله العظمی وحید خراسانی مدظله)

تقلید ممیّز غیر بالغ

سؤال 1. بچه ممیّزی که هنوز بالغ نشده، از مجتهدی تقلید می‌کرده، آیا بعد از اینکه این مجتهد از دنیا رفت می تواند بر تقلید او باقی باشد؟

پاسخ: تقلید بچه ممیّز صحیح بوده و می‌تواند بر تقلید آن مجتهد باقی باشد و حتی در صورتی که آن مجتهد میت را در زمانی که بچه ممیّز بوده درک کرده باشد ولو در آن زمان از او تقلید هم نکرده، جایز است که الآن از او تقلید کند، مگر آنکه مجتهد زنده اعلم از او باشد.

بقاء بر میّت اعلم

سؤال 2. مجتهدی که انسان از او تقلید می‌کرده از دنیا رفته، در صورتی که اعلم بودن او نسبت به مراجع تقلید زنده بر انسان محرز شود آیا تقلید از او واجب است یا می‌تواند از او به مجتهدی زنده رجوع کرد؟

پاسخ: اگر مجتهدی که انسان از او تقلید می‌کرده و از دنیا رفته اعلم از مراجع تقلید زنده باشد در همه مسائل واجب است بر تقلید او باقی باشد، چه عمل به فتوای او کرده باشد چه عمل نکرده باشد، چه آن را یاد گرفته باشد، چه یاد نگرفته باشد و چه در زمان حیات او التزام به عمل به فتوای او داشته باشد چه نداشته باشد.

بر مجتهد میتی که مساوی با مجتهد زنده بوده یا اعلمیت هیچ‌یک احراز نشود.

سؤال 3. اگر مرجع تقلیدی از دنیا رفته و می دانیم که مساوی با مراجع زنده است یا اینکه اعلم بودن هیچ‌یک برای ما محرز نشده آیا می‌توانیم بر او باقی باشیم؟

پاسخ: در فرض مذکور در مواردی که علم به مخالفت فتوای حیّ با فتوای میّت ندارد در تمام موارد می‌تواند بر تقلید او باقی باشد و در مواردی که علم به مخالفت فتوای ایشان دارد، واجب است به آن فتوایی که مطابق با احتیاط است عمل کند.

تساوی چند مجتهد اعلم

سؤال 4. آیا در مواردی که چند مجتهد اعلم باهم مساوی باشند می‌توانیم از هر یک تقلید کنیم؟

پاسخ: در صورتی که در فتاوای مورد ابتلا علم به اختلاف ایشان داشته باشد (اگر چه اجمالاً) و علم یا حجّت شرعیّه ای بر تساوی آنها در علم داشته باشد باید به فتوای کسی که فتوای او مطابق با احتیاط است عمل کند و چنانچه فتوای هیچ‌یک از آنان مطابق با احتیاط نباشد مثل اینکه یکی فتوا به قصر داده و دیگری فتوا به تمام بدهد احتیاط کند به جمع بین آن دو. و اگر احتیاط ممکن نباشد (مثل اینکه یکی فتوا به وجوب عملی و دیگری فتوا به حرمت آن بدهد) یا مشقّت داشته باشد، بنابر احتیاط به فتوای کسی که ورع او در فتوا دادن بیشتر است عمل کند و اگر در این جهت هم متساویند مخیّر است و می تواند به هریک از ایشان رجوع نماید.

تبعیض در تقلید

سؤال 5. آیا می‌شود در صورت تساوی چند مجتهد اعلم در بعضی از مسائل از یک مجتهد و در بعضی دیگر از مجتهد دیگر تقلید نمائیم؟

پاسخ: خیر، جایز نمی‌باشد، برای تفصیل جواب به مسأله قبل رجوع شود.

تقلید از غیر اعلم و کسی که اهلیت فتوا ندارد

سؤال 6. شخصی مدتها از کسی تقلید کرده و بعد فهمیده است که او اعلم نیست یا اهلیّت برای فتوا ندارد، در این صورت چه باید بکند؟

پاسخ: اگر از غیر اعلم تقلید کرده در صورتی که علم به مخالفت بین فتوای او و اعلم داشته باشد واجب است به اعلم رجوع نماید.و اگر از کسی که اهلیت فتوا دادن ندارد، تقلید نموده، واجب است از او عدول نموده و از کسی که برای فتوا دادن اهلیّت دارد تقلید نماید.و نسبت به أعمال گذشته در صورتی که مطابق با واقع یا فتوای مجتهدی باشد که فعلاًٌ وظیفه اش تقلید از اوست ، صحیح است .

عدول از مجتهد زنده به مجتهد زنده دیگر

سؤال 7. آیا جایز است از مجتهدی که در قید حیات است به مجتهدی دیگر که او هم در قید حیات است رجوع نمائیم؟

پاسخ: عدول از مجتهد زنده به مجتهد زنده دیگر جایز نیست مگر اینکه مجتهد دوم ، أعلم باشد که در اینصورت عدول به او واجب می باشد.

عدالت در مرجع تقلید و راه اثبات آن

سؤال 8. عدالت در مرجع تقلید به چه معنی است و از چه راهی می توانیم عدالت مرجع را بفهمیم؟

پاسخ: عدالتی که در مرجع تقلید معتبر می باشد عبارت است از استقامت در طریق شریعت مقدسه و عدم انحراف از آن و این مطلب حاصل نمی شود مگر به اینکه مرتکب معصیت صغیره یا کبیره نشده و بدون عذر شرعی کار حرامی انجام نداده و واجبی را ترک نکند.و عدالت مرجع تقلید از چند راه ثابت می شود: اول: علم، که از راه آزمودن یا غیر آن حاصل شود. دوم: دو عادل به عدالت او شهادت دهند به شرط اینکه معارض نداشته باشد.سوم: یک نفر شخص عادل بر عدالت او شهادت دهد به شرط اینکه ظنّ بر خلاف گفته او نباشد. چهارم: کسی که ثقه است و انسان به او وثوق و اطمینان دارد، شهادت بر عدالت او بدهد و ظنّ بر خلاف گفته او نباشد. پنجم: حسن ظاهر، مراد این است که معاشرت و رفتار دینی او نیکو باشد به گونه ای که اگر از حال او جویا شوند مردم خواهند گفت: ما از او جز خوبی ندیده ایم.

راه شناخت اجتهاد و اعلم

سؤال 9. از چه راهی می توانیم مجتهد و اعلم را بشناسیم؟

پاسخ: مجتهد و اعلم را از چند راه می توان شناخت: اول: آن که خود انسان یقین کند، مثل آن که در مرتبه ای از علم باشد که بتواند مجتهد و اعلم را بشناسد.دوم: آنکه دو نفر عالم عادل که می توانند مجتهد واعلم را تشخیص دهند، مجتهد یا اعلم بودن کسی را تصدیق کنند به شرط آنکه دو نفر عالم عادل دیگر با گفته آنان مخالفت ننمایند.سوم: اقوی ثبوت اجتهاد و اعلمیت به گفته ثقه خبیر (شخص مورد اطمینانی که بتواند مجتهد و اعلم را شناخته و تشخیص دهد) است در صورتی که ظنّ بر خلاف گفته او نباشد. چهارم: آنکه عده ای از اهل علم که می توانند مجتهد و اعلم را تشخیص دهند و از گفته آنان اطمینان پیدا شود، مجتهد بودن یا اعلم بودن کسی را تصدیق کنند.

راه به دست آوردن فتوای مجتهد

سؤال 10. از چه راهی می توانیم فتوای مرجع تقلید خود را به دست بیاوریم؟

پاسخ: به دست آوردن فتوای مجتهد چهار راه دارد:اول: شنیدن از خود مجتهد.دوم: شنیدن از دو نفر عادل که فتوای مجتهد را نقل کنند.سوم: شنیدن از شخصی که مورد وثوق است و ظنّ بر خلاف گفته او نیست، یا به گفته او اطمینان دارد.چهارم: دیدن در رساله مجتهد در صورتی که انسان به درستی آن رساله اطمینان داشته باشد.

فرق احتیاط واجب و مستحب

سؤال 11. احتیاط مستحب و واجب به چه معناست و فرق بین این دو چیست؟

پاسخ: اگر مجتهد اعلم بعد از اینکه در مسأله ای فتوا داد یا قبل از آن احتیاط کند (مثلاً بفرماید: ظرف نجس را یک مرتبه در آب کر بشویند پاک می شود ، اگرچه احتیاط آن است که سه مرتبه بشویند) آن را احتیاط مستحب می گویند و مقلد می تواند عمل به آن را ترک کند. و اگر مجتهد اعلم در مسأله ای احتیاط کند و قبل و بعد از آن هیچ فتوایی ذکر ننماید و یا اینکه بفرماید: مشهور چنین می گویند و یا بفرماید: مسأله محلّ تأمل یا محلّ اشکال است، آن را احتیاط واجب می گویند و مقلّد مخیر است که در این مسأله به احتیاط عمل کند یا به فتوای مجتهد دیگری که بعد از او از دیگران اعلم باشد رجوع نماید


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -