انهار
انهار
مطالب خواندنی

رمی جمرات

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال :كسى كه عذرى دارد و به سبب آن مى تواند طواف و سعى را بر دو وقوف مقدم دارد، اگر بر اثر جهل به حكم پس از سعى تقصير كرد، چه حكمى دارد؟

پاسخ: بر او چيزى نيست و تقصيرش بى اثر است.

سؤال :اگر شخصى بر اثر جهل يا فراموشى دو بار تقصير كند : يك بار پس از نماز طواف و ديگرى پس از سعى، چه حكمى دارد؟

پاسخ: اگر اين مسأله در عمره تمتع باشد و او پس از نماز طواف بر اثر فراموش كردن سعىْ تقصير كرده باشد، بنابر احتياط بر او لازم است كه يك گاو كفاره دهد و در غير آن چيزى بر او نيست

سؤال :اگر شخصى ريش يا سبيل خود را تراشيد با اين اعتقاد كه اين كار براى تقصير كافى است و از آن جا براى حج تمتع مُحرم شد، چه حكمى دارد؟

پاسخ: ظاهراً حجش به حج اِفراد تغيير مى يابد و بايد پس از آن اگر توانست عمره مفرده به جاى آورد و احتياط اولى آن است كه در سال بعد نيز حج خود را اعاده كند

سؤال :آيا براى شخص متمتع جايز است كه پس از بيرون آمدن از احرام عمره تمتع و پيش از مُحرم شدن براى حج، سرش را بتراشد؟

پاسخ: جايز است، گرچه احوط ترك آن پس از گذشتن سى روز از عيد فطر است و اگر چنين كند، بنابر احتياط اولى بايد گوسفندى كفاره دهد.

سؤال :آيا براى تقصيركننده جايز است كه خارج از مكه تقصير كند، يا آن كه ناگزير از تقصير در آن است؟

پاسخ: تقصير خارج از مكه نيز جايز است، گرچه اولى رعايت احتياط در اين باب است.

سؤال :آيا بر كسى كه اولين بار حج مى كند متعيّن است كه حلق كند (سرش را بتراشد) يا آن كه ميان حلق و تقصير (كوتاه كردن موى سر) مخيّر است؟

پاسخ: بنابر احتياط واجب، بايد حلق كند.

سؤال :اگر كودكى حج كند، از عنوان «صروره» (كسى كه اولين بار حج مى كند) خارج مى شود، همچنين كسى كه به نيابت از ديگرى حج مى كند؟

پاسخ: ظاهراً از اين عنوان خارج مى شوند، زيرا صروره كسى است كه اولين بار است كه حج مى كند و پيشتر حج نكرده است.

سؤال :اگر حاجى شب يازدهم ذى حجه حلق يا تقصير كند، مُجزى از او است؟

پاسخ: بعيد نيست كه مُجزى باشد.

سؤال :اگر حاجى در كشتارگاه جديد واقع شده در خارج از حدود منى پس از ذبح با علم به اين كه تقصير بايد در منى باشد و يا بر اثر جهل به مسأله، تقصير كرد، حكمش چيست؟

پاسخ: بعيد نيست كه تقصيرش مُجزى باشد اگرچه متعمّد باشد، ليكن در صورت امكان بايد موى چيده شده را به منى منتقل كند.

سؤال :اگر حاجى خودش آرايشگر باشد، آيا برايش جايز است پيش از آن كه خودش حلق يا تقصير كند، سر ديگرى را بتراشد؟ و اگر چنين كرد، آيا بايد كفاره بدهد؟

پاسخ: جايز نيست چنين كند، ولى اگر چنين كرد، كفاره ندارد.

سؤال :آيا مى توان براى حلق به جاى تيغ از ماشين نرم (درجه صفر) استفاده كرد؟

پاسخ: جايز است، ليكن احتياط مستحب انتخاب حلق به وسيله تيغ است.

سؤال :در رساله مناسك فرموده ايد : «احتياط در تأخير انداختن حلق و تقصير تا به دست آوردن قربانى در منى است.» حال آيا براى تحقق به دست آوردن، كافى است كه وكيل گروهى به تعداد موكلين خود قربانى بخرد، بى آن كه معين سازد كه اين قربانى براى فلان شخص است، تا حلق يا نقصير براى موكلين او جايز باشد؟

پاسخ: اين كار كافى نيست، بلكه بايد قربانى براى يكايك افراد معين شده باشد. گرچه تنها تعيين آن نزد وكيل حاصل شده باشد.

سؤال :اگر شخص صروره (كه اولين بار حج مى كند) سرش زخمى باشد و نتواند حلق كند، آيا تقصير از او مُجزى است؟

پاسخ: اگر بتواند با ماشين نرم (درجه صفر) سرش را بتراشد، بنابر احتياط تقصير از او مُجزى نيست، حتى مُجزى بودن تقصير در صورتى كه حلق حرجى باشد نيز خالى از اشكال نيست، گرچه اقرب مُجزى بودن است.

سؤال :اگر حاجى به عمد ذبح را به تأخير اندازد، آيا برايش جايز است كه پيش از آن حلق كند؟

پاسخ: اگر پس از به دست آوردن قربانى در منى باشد، حلق كردن برايش جايز است اما پيش از آن بنابر احتياط جايز نيست.

سؤال :اگر حاجى بر اثر جهل يا فراموشى خارج از منى حلق كرد و تنها پس از بازگشت به وطنش حكم مسأله را دانست يا به ياد آورد، تكليفش چيست؟

پاسخ: اگر برايش ممكن باشد كه موى چيده اش را به منى بفرستد، لازم است كه چنين كند وگرنه بر او چيزى نيست.

سؤال :كسيكه در سرش مو كاشته و سفر اول حج تمتع اوست سر تراشيدن براى او واجب است ؟

پاسخ: سر تراشيدن در سفر اول حج مبنى بر احتياط است ومى تواند رجوع به غير كند با رعايت الأ علم فا لأ علم ولى كسى كه مو كاشته اگر موها رشد نكند غسل اوباطل است و همچنين مسح او در وضو اگر نتواند بر قسمتى از پوست پا ك موهاى طبيعى جلوى سر مسح كند.

سؤال :اگر سر حاجي به هنگام تراشيدن آن ، زخمي شود و خون آيد ،او چه بايد بايد بكند؟

پاسخ: هر گاه او در اين زخمي كردن و خون در آوردن متعمٌد نبوده است چيزي بر او نيست .


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -