انهار
انهار
مطالب خواندنی

طواف و نماز طواف

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال :شخصى نماز طواف را فراموش كرد و پس از تقصير آن را به ياد آورد، آيا بر او لازم است كه به لباس هاى احرام بازگردد تا نماز را بخواند؟

پاسخ: اين كار بر او لازم نيست.

سؤال :آيا كسى كه طواف كرده است حق دارد كه نخست به نيابت از ديگرى نماز طواف بخواند، آن گاه براى خودش نماز طواف بخواند؟

پاسخ: همان طور كه گذشت، نمى تواند چنين كند.

سؤال :آيا نماز طواف مستحبى، مستحب است؟

پاسخ: ظاهراً چنين است.

سؤال :زمان مجاز براى فاصله انداختن ميان طواف و نماز آن چه مقدار است؟

پاسخ: احوط آن است كه از نظر عرفى بلافاصله پس از طواف نماز آن را به جاى آورند و ظاهراً فاصله زمانى اندكى مانند ده دقيقه براى استراحت يا به دست آوردن جايى برتر يا مناسب تر براى نماز و مانند آن، با پيوستگى عرفى منافاتى ندارد. برخلاف پرداختن به كار مستقل ديگرى چون نمازهاى قضا و نيابت از ديگرى، كه عرفاً فاصله انداختن به شمار مى آيد و با پيوستگى عرفى منافات دارد.

سؤال :شخصى به حال احرام وارد مكه مى شود و تا روز عرفه چند روزى فرصت دارد، آيا بر او لازم است كه عمره اش را به تأخير اندازد تا قرائتش را درست كند؟

پاسخ: بنابر احتياط بر او لازم است.

سؤال :آيا براى پشت مقام، حد معينى وجود دارد؟

پاسخ: حد معينى ندارد و ملاك صدق عرفى است.

سؤال :آيا به جاى آوردن نماز طواف با اقتدا به كسى كه نمازهاى روزانه را مى خواند، مُجزى است؟

پاسخ: صحتش محل اشكال است و احوط عدم اكتفا به آن است.

سؤال :اگر زنى پس از طواف و پيش از نماز طواف، ناگهان عادت شد، وظيفه اش چيست؟

پاسخ: همان گونه كه در مسأله ۲۹۶ رساله مناسك ذكر كرده ايم پس از پاك شدنش و غسل كردن، نمازش را بخواند.

سؤال :اگر از روى جهل به مسأله نماز طواف را در حجر اسماعيل بجاى اورد حكمش چيست ؟

پاسخ: نماز را پشت مقام إبراهيم عليه السلام اعاده كند.

سؤال :آيا فاصله انداختن ميان طواف و نماز طوافْ حج يا عمره را باطل مى كند، يا آن كه باطل نمى كند و فقط حرام است؟

پاسخ: اگر چه احتياط واجب آن است كه ميان طواف و نماز آن عرفاً فاصله انداخته نشود، ليكن اخلال به آن فى نفسه به فساد حج يا عمره نمى انجامد. بلكه اگر كسى عمداً به آن خلل وارد كرد و ميان آن دو فاصله انداخت، احتياط آن است كه طواف و نماز آن را اعاده كند و اگر وقت گذشت و نتوانست آن را تدارك كند، بنابر احتياط حجش باطل است و اگر به سبب جهل ناشى از قصور ـ چه جهل مركب بوده چه متكى بر حجت شرعى باشد ـ ميان آن ها فاصله انداخت و يا بر اثر فراموشى اين كار را كرد و پس از نماز جهلش برطرف شد نماز وطوافش صحيح و چيزى بر او نيست. همچنين اگر ناچار بود ميان آن ها فاصله بيندازد.

سؤال :آيا طواف از طبقه بالايى مسجدالحرام جايز است، يا نه؟

پاسخ: اگر طبقه بالايى ارتفاعش بيش از كعبه معظمه باشد، جايز نيست.

سؤال :آيا آن چه در طواف واجب معتبر است، در طواف مستحبى نيز معتبر است، يا نه؟

پاسخ: بر حسب احوال و شرائط و احكام تفاوت دارد كه با مراجعه به رساله مناسك شناخته مى شود.

سؤال :كسى كه نايب ديگرى است در اثناى شوط دوم شك مى كند كه آيا از همان آغاز طواف نيت نيابت از او را كرده است يا نه، وظيفه اش چيست؟

پاسخ: طوافش را با نيت نيابت از سر بگيرد.

سؤال :شخصى در هنگام طواف حس كرد در بينى اش خون است، پس آن را با پارچه اى پاك كرد و طوافش را كامل نمود، آيا چيزى بر اوست؟

پاسخ: اگر ظاهر بدنش و لباسش نجس نشده باشد، چيزى بر او نيست.

سؤال :اگر طواف كننده احتمال دهد كه در طوافش چندگام را در حالى كه رو به كعبه مشرفه بوده، برداشته است، وظيفه اش چيست؟

پاسخ: به شك خود اعتنايى نكند.

سؤال :اگر زن حائض به سبب جهل به حكم اعمال عمره تمتع را به جاى آورد، وظيفه اش چيست؟

پاسخ: به آن چه انجام داده است، اعتنايى نكند و به وظيفه اى كه در مسأله ۲۹٠ رساله مناسك بيان شده است، عمل نمايد.

سؤال :اگر طواف كننده در هنگام سعى يقين پيدا كرد كه بر اثر غفلت بر تعداد شوط هاى طواف افزوده است، چه كند؟

پاسخ: احوط آن است كه به كعبه بازگردد و شوط هايى را كه اضافه به جاى آورده است، با نيت قربت مطلق هفت شوط كامل كند و براى آن دو ركعت نماز بخواند، سپس سعى خود را كامل كند و احتياط مستحب آن است كه آن را نيز اعاده نمايد.

سؤال :حكم كسى كه به بطلان طوافش ـ بر اثر جهل به برخى اركان آن ـ علم پيدا مى كند، در هر يك از حالات زير چيست :

الف : پس از فراغت از اعمال عمره تمتع با بودن وقت كافى؟

ب : پس از فراغت از اعمال عمره تمتع با تنگى وقت؟

ج : هنگام وقوف در عرفات؟

د : پس از فراغت از اعمال حج با اين فرض كه آن طواف براى حج بوده است؟

هـ : پس از بازگشت به وطنش در صورتى كه طواف براى حج بوده باشد؟

ز : پس از بازگشت به وطنش در صورتى كه طواف براى عمره مفرده بوده باشد همراه با امكان بازگشتش و عدم آن؟

پاسخ: الف : طواف و نماز و سعى اش را اعاده نمايد و سپس تقصير كند.

ب : اگر وقت به حدى تنگ باشد كه نتواند تا پيش از زوال روز عرفه اعمال را اعاده كند، عمره اش باطل است و بنابر احتياط شترى به عنوان كفاره بر عهده اش است.

ج : عمره تمتع او محكوم به بطلان است و بنابر احتياط شترى به عنوان كفاره بر عهده اش است.

د : تا پيش از پايان ماه ذى حجه طوافش و نماز طواف و سعى اش را اعاده كند.

هـ : حجش باطل و بنا بر احتياط شترى به عنوان كفاره بر عهده اش است، مگر آن كه پيش از گذشت ماه ذى حجه آن را جبران كند و آيا نايب گرفتن براى طواف ـ در صورتى كه خودش نتواند برگردد ـ جايز است، اقرب جايز بودن آن است.

ز : اگر برايش ممكن باشد، بازگردد و آن را اعاده كند وگرنه مُجزى بودن نيابت در اين جا محل اشكال است.

سؤال :آيا نايب در طواف عمره واجب است كه مُحرم باشد، يا نه؟

پاسخ: بنا بر اقرب، واجب نيست.

سؤال :شخصى پنج شوط طواف مى كند، سپس ناچار مى شود كه طوافش را قطع كند. حال آيا مى تواند بنا را بر آن گذاشته دو شوط آخر را به جاى آورد و يا آن كه واجب است طواف را از سر بگيرد؟

پاسخ: مى تواند بنا را بر آن بگذارد و تنها دو شوط را به جاى آورد.

سؤال :آيا جايز است كه بدون هيچ عذرى، پس از شوط چهارم طواف را قطع كنند، سپس بنا را بر آن بگذارند و كاملش كنند؟

پاسخ: بنابر اظهر قطع جايز است، ليكن در اين صورت احوط آن است كه طواف را كامل كنند و سپس آن را اعاده نمايند.

سؤال :اگر كسى بتواند تنها پاره اى از شوط ها را به جاى آورد، آيا براى شوط هاى باقى مانده نايب بگيرد يا براى همه آن ها؟

پاسخ: اگر از پيش مى داند كه نمى تواند همه شوط ها را به جاى آورد براى همه آنها نايب بگيرد و همچنين اگر پيش از به پايان بردن شوط چهارم ناتوانى عارض شود، اما اگر پس از كامل كردن شوط چهارم دچار ناتوانى شد، اقرب آن است كه مى تواند براى باقى شوط ها نايب بگيرد.

سؤال :شخصى در هنگام طواف غش مى كند، آيا پس از به هوش آمدن مى تواند آن را كامل كند؟

پاسخ: اغما، ناقض طهارت است، لذا بعد از به هوش آمدن بايد دوباره وضو بگيرد و طوافش را كامل كند و يا آن را به تفصيلى كه در مسأله ۲۸۵ مناسك مذكور است، از سر بگيرد.

سؤال :اگر كسى به هنگام طواف عمره و حج جز در لباس هاى احرامش حامل نجاست باشد چه حكمى دارد؟

پاسخ: اگر آن را نپوشيده باشد، مانعى ندارد.

سؤال :آيا براى شخص مُحرم جايز است كه طواف مستحبى را پيش از طواف حج به جاى آورد؟

پاسخ: ظاهراً جايز است. البته احتياط واجب آن است كه شخص متمتع پس از مُحرم شدن براى حج و پيش از خروج براى عرفات ـ گرچه طواف حج را بر اثر عذر مقدم داشته باشد ـ طواف مستحبى را به جاى نياورد.

سؤال :آيا براى شخص مُحرم جايز است كه طواف مستحبى را پيش از طواف عمره به جاى آورد؟

پاسخ: ظاهراً جايز است.

سؤال :اگر شخصى فراموش كرد طواف را به جاى آورد و يا آن را به سبب فراموشى پاره اى از شروطش باطل به جاى آورد، آيا مى تواند آن را در غير ماه هاى حج قضا كند؟

پاسخ: اگر طواف عمره تمتع بود و پيش از فوت وقتش به ياد آورد، آن را در وقتش به جاى آورد و اگر آن را پس از فوت وقتش و پيش از انجام طواف حج به ياد آورد، احتياط آن است كه آن را قبل از طواف حج به جاى آورد و اگر پس از طواف حج به يادش آمد، هر وقت كه خواست جايز است آن را قضا كند، گرچه احوط آن است كه قبل از پايان ماه ذى حجه آن را به جاى آورد.

اگر آن طواف فوت شده، طواف حج بود و آن را پيش از پايان ماه ذى حجه به ياد آورد، آن را به جاى آورد و اگر تا پايان آن ماه به ياد نياورد، هر وقت كه خواست آن را قضا كند.

سؤال :اگر پس از تقصير، دريافت كه طوافش باطل بوده است، آيا لازم است كه پارچه هاى احرام را براى اعاده طواف بر تن كند؟

پاسخ: او همچنان در حال احرام است و بايد از محرمات احرام مانند دوختنى و غيره پرهيز كند تا با كامل كردن اعمال، از احرامش بيرون آيد.

سؤال :اگر شخصى پس از سال ها دريافت كه طوافش باطل بوده است، چه حكمى دارد؟

پاسخ: حجش محكوم به بطلان است.

سؤال :آيا پوشش زن در طواف با پوشش او در نماز تفاوت دارد؟

پاسخ: اندكى تفاوت دارد. زيرا خلل وارد كردن به پاره اى از آن چه پوشاندنش در نماز لازم است، مانند بخشى از مو يا ساعد و ساق، بنابر اظهر به صحت طواف زن خلل وارد نمى كند. گرچه احتياط مستحب آن است كه همه حدود پوشش مربوط به نماز را در طواف نيز رعايت كند. همچنين احتياط واجب آن است كه در طواف صورت خود را با روبنده و پوشيه و مانند آن ها نپوشاند ـ اگرچه مُحلّ باشد مانند آن كه پس از انجام اعمال منى در روز عيد به طواف پرداخته باشد ـ البته برايش جايز است كه با رها كردن چادر خود بر روى صورتش خود را از نامحرم بپوشاند.

سؤال :اگر طواف كننده بدن زنى را با شهوت لمس كرد، طوافش باطل مى شود؟

پاسخ: با اين كار، طوافش باطل نمى شود.

سؤال :شخصى كه ختنه نكرده است و پزشكان ختنه كردن را برايش خطرناك دانسته اند، چگونه حج كند؟

پاسخ: مانند ديگران حج كند، اما احتياط واجب آن است كه براى عمره و حجْ خودش طواف كند و ديگرى را نيز نايب خود سازد تا به نيابت از او طواف كند و او پس از طواف نايب، نماز طواف را بخواند.

سؤال :اگر زنى حائض بود و مى دانست كه همراهانش منتظر او نمى مانند تا پس از پاك شدنْ اعمال عمره مفرده را به جاى آورد، آيا جايز است كه از همان اول نيت احرام كند و سپس براى دو طواف و دو نماز، نايب بگيرد؟

پاسخ: در فرض سؤال، جواز نايب گرفتن محل اشكال است.

سؤال :آيا ظن به تعداد شوط هاى طواف، به شك ملحق مى شود؟

پاسخ: آرى، به شك ملحق مى شود.

سؤال :اگر زن حائض براى عمره مفرده احرام بست، اما همراهانش منتظر او نماندند، آيا جايز است كه كسى را نايب كند تا به نيابت از او طواف كند و نماز طواف را بخواند؟

پاسخ: آرى، براى طواف و نمازش كسى را نايب كند. سپس خودش سعى و تقصير كند و همچنين براى طواف النساء و نمازش، نايب بگيرد.

سؤال :آيا اعاده نماز به صورت جماعت در مورد نماز طواف نيز مشروع است، يا نه؟

پاسخ: مشروعيت نماز طواف به صورت جماعت ثابت نيست، چه برسد به اعاده آن به صورت جماعت.

سؤال :اگر مستحاضه اى كه واجب است براى هر نماز و طوافى غسل كند، غسل كرد و به طواف پرداخت و در اثناى آن نماز جماعت برپا شد و او با جماعت نماز خواند و سپس طوافش را كامل كرد، آيا عملش صحيح است؟

پاسخ: صحيح نيست و بايد نماز روزانه اش را با غسل مخصوص آن اعاده كند و طواف را با غسل ديگرى از سر گيرد و يا آن را از همان جايى كه قطع شده كامل كند، به تفصيلى كه در مسأله ۲۸۵ مناسك در باب كسى كه هنگام طواف حدثى از او سر مى زند آمده است.

سؤال :آيا براى مستحاضه كثيره جايز است كه ميان طواف و نماز طوافش و نمازهاى روزانه اش جمع كند و همه را با يك غسل به جاى آورد؟

پاسخ: بنابر احتياط نمى تواند چنين كند. البته اگر خونش سيلان نداشته باشد و به صورت منقطع بر پنبه بروز كند و ميان دو بروزِ خون، آن مقدار فاصله پيدا شود كه بتواند نمازهاى روزانه اش و طواف و نماز طوافش را به جاى آورد، بنابر اظهر در اين صورت مى تواند همه را با يك غسل به جاى آورد و نيازى به تجديد غسل ندارد.

سؤال :زن مستحاضه اى كه بر او واجب است طهارت خود را تجديد كند، گاه به سبب اين كار ميان غسل يا وضوى او و ميان طواف و نمازش فاصله زيادى مى افتد. آيا اين فاصله افتادن به صحت اعمالش ضرر مى زند؟

پاسخ: فاصله افتادن ميان طواف و نماز آن به مقدارى كه ناچاراست، بخشودنى است. ليكن در صورتى كه ميان وضو يا غسل و انجام طواف يا نمازش فاصله زيادى بيفتد، احتياط واجب آن است كه قبل از انجام اعمالش به جاى غسل يا وضو، تيمم نيز كند.

سؤال :آيا زن مستحاضه اگر استحاضه اش كثيره باشد مى تواند براى طوافش و نماز طوافش به يك غسل و اگر متوسطه يا قليله باشد به يك وضو اكتفا كند؟

پاسخ: در مورد مستحاضه متوسط و قليله احوط آن است كه براى هر يك از طواف و نماز طواف جداگانه وضو بگيرد. و در مورد كثيره اگر خون همچنان سيلان داشته باشد وپى در پى به ظاهر پنبه برسد، احوط آن است كه براى هر يك از طواف و نمازش مستقلاً غسل كند، گرچه بعيد نيست كه يك غسل براى هر دوى آن ها كفايت كند.

ليكن اگر بروز خون بر پنبه منقطع باشد، به نحوى كه بتواند قبل از بروز بعدى آن غسل كند و نماز طواف را به جاى آورد، در اين صورت اگر براى طواف غسل كرد و آن را به جاى آورد و توانست پيش از بروز مجدد خون نمازش را نيز بخواند، جايز است بدون غسل مجدد نماز خود را به جاى آورد وگرنه احتياط واجب آن است كه براى نماز طواف دوباره غسل كند.

سؤال :شخصى طواف را شروع مى كند و چون به حجر اسماعيل مى رسد، شوطى را كه در حال انجام آن است رها مى كند و طواف را از سر مى گيرد. ليكن در شوط هفتم، همه شوط را به جاى نمى آورد، بلكه شوطى را كه از قبل رها كرده و از آن اعراض كرده بود كامل مى كند، حال حكم او چيست؟

پاسخ: طوافش باطل است.

سؤال :اگر طواف كننده در تعداد شوط ها شك كرد و بنا را بر بطلان طوافش گذاشت و آن را از سر گرفت و در اثناى طواف دوم نسبت به تعداد شوط هاى طواف اول يقين پيدا كرد، تكليفش چيست؟

پاسخ: طواف دوم را كامل كند، مگر آن كه به كامل بودن طواف اول يقين داشته باشد.

سؤال :شخص جنب اگر استفاده از آب برايش ضرر داشته باشد، آيا برايش كفايت مى كند كه تيمم كند و طواف نمايد؟

پاسخ: آرى، اگر از برطرف شدن عذرش قبل از فوت وقت طواف مأيوس باشد، كفايت مى كند.

سؤال :آيا حكم كثيرالشك كه در كتاب الصلاة آمده است، در مورد كسى كه در طواف بسيار شك مى كند جارى است، يا نه؟ و اگر در مورد او نيز جارى باشد، معيار كثرت شك در طواف چيست؟

پاسخ: شخص كثيرالشك در طواف، همچون كثيرالشك در نماز، نبايد به شك خود اعتنا كند و معيار در آن نيز صدق عرفى است كه ظاهراً در مورد كسى صدق مى كند كه شك او بيش از شك كسانى است كه در بودن يا نبودن موجبات حواس پرتى مانند او هستند.

سؤال :آيا به جاى آوردن طواف مستحبى در هنگام ازدحام اگر موجب تماس بدنى با زنان و به طور كلى تنگ كردن راه عبور حاجيان شود، جايز است؟

پاسخ: اگر آن تماس با زنان به شكل حرام باشد، جايز نيست. اما تنگى راه عبور حاجيان بر اثر طواف به نحو متعارف، مانعى ندارد.

سؤال :طواف كننده اى در حال طواف متوجه نمى در لباس احرامش شد و چون به خانه بازگشت و تفحص كرد، نجاستى در لباسش يافت و يقين پيدا كرد كه اين نجاست همان نمى است كه هنگام طواف آن را حس كرده است، حال طواف و نمازش چه حكمى دارد؟

پاسخ: اگر همان هنگام طواف احتمال نداده باشد كه آن نم نجاست است، طواف و نماز طوافش صحيح است، ولى اگر در آن هنگام احتمال داده باشد و تفحص نكرده باشد، احوط اعاده نماز است.

سؤال :اگر حاجى نتواند خودش طواف كند و صاحبان تخت روان مبلغ زيادى كه به حالش سنگين است از او مى خواهند تا او را طواف دهند، آيا برايش جايز است كه براى طواف ديگرى را نايب خود كند؟

پاسخ: آرى، جايز است.

سؤال :اگر به هنگام طواف حدثى از طواف كننده سر زد و او از روى خجالت طواف خود را ادامه داد، چه حكمى دارد؟

پاسخ: طوافش باطل است و به سبب آن حجش باطل مى شود و بايد آن را اعاده كند.

سؤال :اگر شخصى فراموش كرد كه جنب است و در حال جنابت اعمال عمره و حج را به جاى آورد، چه حكمى دارد؟

پاسخ: طواف و نمازش براى عمره و حج باطل است و حكمش حكم كسى است كه طواف را فراموش كرده است. پس اگر توانست خودش قضاى آن را به جاى آورد وگرنه نايب بگيرد.

سؤال :آيا براى زن جايز است كه به مجرد احتمال عادت شدن ـ گرچه احتمال ضعيفى باشد ـ طواف حج و نمازش را بر دو وقوف (مشعر و عرفات) مقدم دارد، يا آن كه بايد احتمالش در اين باب قوى باشد؟

پاسخ: اگر اين احتمال، احتمالى عقلائى و قابل توجه باشد كه در موردش خوف صدق كند، براى مقدم داشتن كافى است.

سؤال :آيا جايز است زنى كه مى ترسد حيض شود فقط طواف حج و نمازش را بر دو وقوف مقدم دارد، يا آن كه جايز است سعى و طواف النساء و نمازش را نيز بر آن ها مقدم دارد؟

پاسخ: مقدم داشتن همه آن ها برايش جايز است، ليكن شوهرش و عطر زدن پيش از انجام مناسك در منى بر او حلال نمى شوند.

سؤال :اگر زنى به بطلان طوافش در عمره تمتع آگاه شد و سپس عادت گشت، در اين حال چه كند؟

پاسخ: حكم كسى را دارد كه پيش از آن كه طواف كند، عادت شده است كه در مسأله ۲۹٠ مناسك مذكور است.

سؤال :اگر طواف كننده در هنگام طواف زخمى شد و خونش ساعت ها بند نيامد، نظر به اين كه اجتناب از اين خون برايش دشوار است، آيا مى تواند با همين حال به طواف ادامه دهد، يا بر او لازم است كه تا بند آمدن خون صبر كند؟

پاسخ: اگر ضرورتى براى تعجيل نباشد و صبر كردن تا بند آمدن خون برايش دشوار نيست، احوط آن است كه صبر كند.

سؤال :اگر طواف كننده در حال طواف بود كه نماز جماعت برپا شد و طوافش را قطع كردند و او بر اثر آن معتقد شد كه طوافش باطل شده است، لذا آن را از سر گرفت، آيا اين كار او مُجزى است؟

پاسخ: بعيد نيست مُجزى باشد.

سؤال :آيا قطع كردن اختيارى طواف و از سر گرفتن مجدد آن جايز است؟

پاسخ: قطع طواف بنابر اظهر جايز است. ليكن اگر اين قطع پس از پايان شوط چهارم طواف واجب و يا به هنگام طواف مستحبى باشد، از سر گرفتن بايد پس از فوت موالات عرفى يا ايجاد منافى ديگر مانند بيرون آمدن از مطاف و داخل شدن در كعبه معظمه باشد.

سؤال :آيا خوردن و نوشيدن در هنگام طواف جايز است؟

پاسخ: جايز است.

سؤال :اگر در هنگام طواف بخشى از زيبايى هاى زن مانند مويش آشكار شود، طوافش چه حكمى دارد؟

پاسخ: به طوافش زيان نمى زند.

سؤال :اگر طواف كننده احتمال دهد پاره اى از شوط هاى طوافش باطل است، آيا برايش جايز است كه يك يا دو شوط احتياطاً ـ يعنى براى جبران نقص احتمالى ـ بر آن بيفزايد؟ و اگر چنين كرد، چه حكمى دارد؟

پاسخ: اگر طواف محكوم به صحت باشد، جايز نيست براى جبران نقص احتمالى احتياطاً چيزى بر آن بيفزايند، ولى اگر كسى بر اثر جهل ناشى از قصور چنين كرد، به صحت طوافش ضرر نمى زند.

سؤال :شخصى چهارده شوط طواف مى كند، با اين اعتقاد كه همين مقدار بر او واجب است، چه حكمى دارد؟

پاسخ: اگر جاهل قاصر باشد به صحت طوافش ضرر نمى زند وگرنه صحتش محل اشكال است.

سؤال :اگر امر داير باشد ميان اين كه زن از دارو براى به تأخير انداختن خون حيض استفاده كند تا بتواند خودش طواف و نمازش را به جاى آورد، يا آن كه براى آن نايب بگيرد، آيا استفاده از دارو براى او لازم است؟

پاسخ: در صورت ايمنى از ضرر، بنابر احتياط بر او لازم است.

سؤال :دارويى وجود دارد كه زنان براى به تأخير انداختن عادت ماهانه خود در ماه رمضان يا ايام حج از آن استفاده مى كنند، ليكن گاه هنگام استفاده از آن در موعد عادت خونى منقطع بيرون مى آيد كه صفات خون حيض را ندارد. نظر به اين كه اگر زن از آن دارو استفاده نكند پس از سه روز خون حيض مى بيند و در صورت ادامه مصرف آن، يا اصلاً خونى بيرون نمى آيد و يا خون به صورت منقطع بيرون مى آيد، حكم آن چيست؟

پاسخ: در فرض سؤال، آن خون حكم خون حيض را ندارد، بلكه حكم استحاضه را دارد، چه صفات خون حيض را داشته باشد و چه نداشته باشد.

سؤال :اگر زنى از لاك ناخن مانع از رسيدن آب به سطح ناخن استفاده مى كرد و نمى دانست كه لاك مانع از صحت وضويش مى شود و با همان حج كرد، حجش چه حكمى دارد؟

پاسخ: حجش باطل است و بنابر احتياط لازم است شترى به عنوان كفاره ذبح كند.

سؤال :اگر طواف كننده هفت شوط طواف كرد، سپس در صحت طوافش شك نمود و پيش از آن كه نماز طواف را بخواند، احتياطاً طوافش را اعاده كرد، آيا اين كار به صحت عملش ضرر مى زند؟

پاسخ: جواز فاصله انداختن ميان طواف و نماز طواف بهوسيله طواف احتياطى، محل اشكال است.

سؤال :اگر طواف كننده چند گام از شوط را انجام داد، در حالى كه فاقد شروط معتبر شرعى آن بود، مثل اين كه ازدحام بسيار شديد بود و يا آن كه عذر ديگرى چون رو به كعبه بودن داشت و يا يكسره اختيارش سلب شد و يا از «شادروان» بالا رفت و... تكليفش در موارد زير چيست :

اولاً : اگر هنگام وقوع خلل، متوجه آن گشت؟

ثانياً : اگر طواف كننده در همان هنگام خلل متوجه آن شد، ليكن همچنان طوافش را ادامه داد و شوط را كامل كرد؟

ثالثاً : اگر پس از كامل كردن آن شوط و هنگام شوط بعدى متوجه خلل گشت؟

پاسخ: ۱- بازگردد و مقدارى را كه دچار خلل شده جبران كند و نمى تواند بدون قصد طواف به جايى كه دچار خلل شده برود و از آن جا نيت طواف كند. البته اگر مثلاً بر اثر شدت ازدحام نتوانست بازگردد، بدون قصد طواف تا حجرالاسود برود سپس اين شوط را از سر بگيرد.

۲- اگر شوط را بر اثر جهل ناشى از قصور كامل كرده باشد، آن را اعاده كند و ديگر تكليفى ندارد وگرنه طوافش به احتياط واجب باطل است.

۳- شوطى را كه دچار خلل شده است، اعاده كند و طوافش صحيح است.

سؤال :زنى به شوهرش در طواف مى پيوندد و چون شوط ششم را به پايان مى برد، شوهرش از مطاف بيرون مى رود و آن زن طوافش را از نو آغاز مى كند، اين كار چه حكمى دارد؟

پاسخ: اگر طواف را پس از پديد آمدن مُنافى ـ مانند فوت موالات عرفى ـ از سرگرفت، طوافش صحيح است والاّ به احتياط واجب صحيح نيست مگر آن كه اين كار را بر اثر جهل ناشى از قصور يعنى با عذر انجام داده باشد.

سؤال :اگر طواف كننده طوافش را با ترديد به صحت آن يا شك در تعداد شوط هاى آن به پايان برد و سپس به صحت و بى كم و زياد بودن شوط هايش يقين پيدا كرد، آيا عملش صحيح است؟

پاسخ: صحيح است.

سؤال :اگر طواف كننده شوطى را كه در حال انجام آن است به احتمال اين كه دچار خلل شده است، رها كرد و شوط تازه اى از حجرالاسود آغاز كرد، چه حكمى دارد؟

پاسخ: اگر شوطى كه در حال انجامش بود محكوم به صحت بود اما آن را از سر گرفت، به احتياط واجب صحيح نسيت. البته اگر اين كار را بر اثر جهل با عذر انجام داده باشد، طوافش صحيح است.

سؤال :اگر طواف كننده اعتقاد پيدا كرد كه در پاره اى از قدم هاى شوط اختيارش سلب شده است، لذا آن را كامل كرد و پس از آخرين شوط، شوط ديگرى بدان افزود، اين طوافش چه حكمى دارد؟

پاسخ: به احتياط واجب صحيح نيست، مگر آن كه طواف كننده جاهل قاصر يعني معذور باشد.

سؤال :اگر از طواف كننده در شوط آخر حدثى سر زد و او از مطاف بيرون آمد و تطهير كرد و سپس بازگشت و طواف را از سر گرفت، آيا اين كارش صحيح است؟

پاسخ: اگر طواف را بعد از فوت موالات عرفى از سر گرفته باشد، صحيح است وگرنه به احتياط واجب صحيح نيست، به خصوص اگر آن حدث بى اختيار از او سر زده باشد.

سؤال :اگر شخصى نيت كند كه طواف واجب را در هفت شوط به جاى آورد و يك شوط هم از باب تبرك بر آن بيفزايد، طوافش چه حكمى دارد؟

پاسخ: به طوافش ضرر نمى زند.

سؤال :اگر طواف كننده در شوط پنجم يقين پيدا كرد كه مسافتى از شوط اول را بدون اختيار پيموده است، چه كند؟

پاسخ: اگر كاملاً مسلوب الاختيار نبوده باشد، اشكالى ندارد وگرنه شوط اول را ملغى نمايد.

سؤال :اگر طواف كننده مثلاً چند گامى از مطاف به سوى «شادروان» پيش رفت و چون مقدار آن را دقيقاً نمى دانست تا آن را جبران كند، يك شوط كامل به جاى آورد تا جايگزين شوطى باشد كه در آن خلل واقع شده است، آيا عملش صحيح است؟

پاسخ: اگر اين كار را بر اثر جهل ناشى از قصور (يعنى با عذر) انجام داده باشد، به صحت طوافش ضرر نمى زند وگرنه به احتياط واجب صحيح نيست.

سؤال :شخصى خيال كرد كه موالات معتبر ميان شوط هاى طواف از بين رفته است و يا شك كرد كه از بين رفته يا نه، لذا طوافش را از سر گرفت و آن را اعاده كرد، آيا عملش صحيح است؟

پاسخ: صحيح است.

سؤال :شخصى در دو شوط از طوافش، از داخل حجر اسماعيل طواف كرد، تكليفش چيست؟

پاسخ: آن دو شوط را اعاده كند.

سؤال :شخصى طوافش را از ركن يمانى با اين تصور كه حجرالاسود است، آغاز مى كند، ليكن در هنگام طواف متوجه مى شود و طوافش را به حجرالاسود ختم مى كند، آيا طوافش صحيح است؟

پاسخ: اگر شروعش از ركن يمانى از باب خطاى در تطبيق بود، ظاهراً طوافش صحيح است.

سؤال :شخصى طواف خود را از ركن يمانى آغاز مى كند و به همان جا آن را پايان مى دهد، حال چه حكمى دارد؟

پاسخ: اگر نيتش شروع طواف از جاى معين شرعى آن بود ولى خيال كرد كه آن جا ركن يمانى است، اگر نقص آخرين شوط را جبران كند، بعيد نيست كه طوافش صحيح باشد. ليكن اگر به اين صورت نبود، طوافش باطل است و حكمش شامل مكلَّف مى شود.

سؤال :آيا توزيع شوط هاى طواف مستحبى ميان چند تن جايز است، به اين صورت كه شوط اول را به زيد و شوط دوم را به عمرو و... واگذارند؟

پاسخ: اشكالى ندارد. ليكن نيت نكنند كه مجموع آن شوط ها، يك طواف توزيع شده ميان چند نفر است، بلكه به نيت يك طواف از سوى چند تن به صورت مشترك نيت كنند و يا آن كه هر شوطى را مستقلاً به نيت از شخصى به جاى آورد.

سؤال :اگر طواف كننده از قبل بداند كه در جاى معينى از مطاف بر اثر شدت ازدحام، در حال حركت اختيار از او سلب مى شود، حال چه كند؟ آيا مى تواند نيت طواف اعم از طواف سواره و پياده كند، به اين صورت كه نيت كند كه آن بخش طواف را سواره به جاى آورد؟

پاسخ: اگر شدت ازدحام اختيارش را كاملاً سلب نمى كند، اشكالى ندارد وگرنه بر او لازم است طواف را در زمانى به جاى آورد كه همه آن را بتواند با اراده و اختيار خود انجام دهد. نيت مذكور نيز هيچ معنا و اثرى ندارد.

سؤال :شخصى در حال طواف، حجرالاسود را مى بوسد و پس از فراغت از آن شك مى كند كه آيا به همان جايى كه رسيده بود، بازگشته است و يا اندكى از آن محل گذشته است، وظيفه اش چيست؟

پاسخ: طوافش را كامل كند و چيزى بر او نيست.

سؤال :اگر مكلف در عمره تمتع بر اثر فراموشى طواف نكرد و يا كمتر از هفت شوط طواف كرد و آن گاه در عرفات به ياد آورد، چه كند؟

پاسخ: پس از بازگشت به مكه قضاى آن را به جاى آورد و اگر آن چه را فراموش كرده بود سه شوط يا كمتر بود، همان ها را به جاى آورد و اگر بيشتر بود آن ها را به جاى آورد و پس از اتمام طواف، بنابر احتياط مجدداً آن را اعاده كند.

سؤال :شخصى هفت بار طواف مى كند و هر شوطى را از حجرالاسود آغاز مى كند و كنار ركن يمانى نيت پايان يافتن آن شوط مى كند، حال وظيفه اش چيست؟

پاسخ: طوافش باطل است. حال اگر اين اتفاق در عمره تمتع يا حج باشد و بتواند قبل از فوت وقت آن را دريابد و جبران كند، حجش صحيح است وگرنه حجش باطل است و بر او واجب است آن را اعاده كند و همچنين احتياط واجب آن است كه شترى به عنوان كفاره ذبح كند.

سؤال :به دليل ازدحام زياد طواف دربين مقام حضرت ابراهيم(عليه السلام) کعبه بامشکل مواجه ميشوم، تکليف چيست ؟

پاسخ: پشت مقام طواف کند و همه مسجد مطاف است .

سؤال :آيا طواف در طبقه دوم و سوم مسجد الحرام جايز است ؟

پاسخ: جايز نيست .

سؤال :عده اى از كاروانهاى زيارتى به هنگام طواف و يا در اشواط سعى جهت حفظ تشكل و انسجام نفرات خود و ضمناً شنيدن آن فقرات دعا را با صداى خيلى بلند مى خوانند كه قهراً حال خشوع را از ديگران سلب مى كنند، اين شيوه شرعاً مستحسن است يا مرجوح؟

پاسخ: مزاحمت ديگران در طواف به هر نوعى كه باشد مرجوح است.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -