انهار
انهار
مطالب خواندنی

استطاعت

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال :شخصى به عنوان كارمند در مدينه منوره به كارهاى ادارى و ارائه خدمات به حُجاج مشغول است و مقررات سازمان هاى دولتى اقتضا مى كند كه پيش از آغاز موسم حج به شهرش بازگردد. ليكن مى تواند با نگرفتن دستمزدش در قبال خدماتى كه ارائه مى دهد اجازه ماندن را به دست آورد. حال آيا بر او واجب است كه چنين كند؟ و آيا حجش، حجة الاسلام (حج واجب) به شمار مى رود؟

پاسخ: اگر نگرفتن دستمزدى كه استحقاقش را دارد برايش سنگين نيست و با اين حال شروط ديگر وجوب حج مانند استطاعت مالى و رجوع به كفايت را دارد، حج بر او واجب است و حجش، حجة الاسلام به شمار مى رود.

سؤال :زنى براى حج مستطيع مى شود و شوهرش در ماه هاى حج فوت مى كند. حال آيا بر او واجب است كه در حال عده براى حج حركت كند، يا نه؟

پاسخ: آرى، و بايد آداب دوران عده وفات را در سفرش مراعات كند.

سؤال :شخصى كفاره افطار عمدى روزه ماه رمضان براى روزهاى بسيارى بر ذمه اش است و نمى تواند براى هر روز دو ماه پيوسته روزه بگيرد و اينك مبلغى نزدش فراهم شده است كه نمى تواند هم شصت مسكين را به ازاى هر روز، اطعام كند و هم حج بگزارد، حال آيا مستطيع به شمار مى رود و حج بر او واجب است، يا آن كه مبالغ موجود را براى اداى كفاره اى كه بر گردن دارد خرج كند؟

پاسخ: شرعاً مستطيع به شمار مى رود، پس اداى حج بر او واجب است

سؤال :شخصى هزينه حج را دارد، ليكن به ديگرى بدهكار است و طلبكارش به او اجازه داده است كه بدهى اش را پنج سال عقب اندازد، تا بتواند حج كند. حال آيا مستطيع به شمار مى رود و حج بر او واجب است، يا نه؟

پاسخ: بنابر اظهر مستطيع به شمار نمى رود.

سؤال :اگر شخصى در سال جارى خود را براى حج نيابتى از ديگرى اجير كند. سپس بر اثر ارث يا بخشش و يا مانند آن خودش مستطيع گردد، در اين صورت آيا بايد حج را براى خودش انجام دهد، يا آن كه طبق اجاره قبل از حصول استطاعت عمل كند؟

پاسخ: اگر اطمينان داشته باشد كه در سال بعد مى تواند براى خودش حج بگزارد، اجاره صحيح است و به مقتضاى آن عمل كند وگرنه باطل است و بر او واجب است كه براى خودش حج كند.

سؤال :اگر شخص متمتع پيش از آغاز حج بر اثر مانعى ناگزير به شهرش بازگردد، آيا در اين صورت حج بر او مستقر شده است و اداى آن بر او واجب مى شود، گرچه استطاعت مجددى برايش حاصل نشود؟

پاسخ: حج بر او مستقر نمى شود.

سؤال :اگر زنى توانايى پرداخت هزينه حج را داشته باشد و شوهرش مبلغ بسيارى بدهكار باشد، در اين صورت آيا مى تواند حج را ترك كند و به شوهرش براى پرداخت بدهكارى اش كمك نمايد، يا آن كه ناچار است به حج رود؟

پاسخ: اداى حج بر او واجب است.

سؤال :آيا نداشتن بهاى كفاره با علم به حصول موجب آن، مانع از حصول استطاعت است؟

پاسخ: مانع از آن نيست.

سؤال :آيا نداشتن بهاى قربانى، مانع از تحقق استطاعت است؟

پاسخ: مانع از آن نيست، و مكلَّف مى تواند به جاى قربانى روزه بگيرد.

سؤال :شخصى بى آن كه مستطيع باشد از شهر خود راه مى افتد. سپس چون به ميقات مى رسد، در آن جا مستطيع مى گردد. آيا اين حجش برايش از حجة الاسلام (حج واجب) مُجزى است؟

پاسخ: آرى.

سؤال :اگر مكلَّف در وقت موسم حج استطاعت اداى آن را داشته باشد، آيا پيش از آغاز ماه هاى حج، به جا آوردن عمره مفرد برايش صحيح است؟

پاسخ: صحيح است، اما اگر اين كارش بعداً به ناتوانى او براى اداى حج بينجامد، برايش جايز نيست.

سؤال :اگر شخصى به اندازه مخارج حج اموالى داشته باشد، ليكن پسرش نيازمند ازدواج باشد، آيا در اين حال مستطيع به شمار مى رود و حج بر او واجب مى گردد يا آن كه برايش جايز است كه اموالش را براى ازدواج پسرش خرج كند؟

پاسخ: اگر صَرف مال براى حج به دليل زن ندادن پسرش او را دچار حرج و سختى كند، حج بر او واجب نيست وگرنه واجب است.

سؤال :اگر مكلّف استطاعت مالى و جسمى براى اداى حج داشته باشد، اما سازمان حج و زيارت به دليل آن كه نوبتش هنوز نرسيده است، به او اجازه رفتن ندهد، در اين صورت آيا براى او جايز و يا بر او واجب است كه براى اداى حج در همان سال يكى از راه هاى زير را دنبال كند :

الف : از كسى كه آن سال نوبتش فرا رسيده است بخواهد تا با دريافت مبلغى ـ گرچه سنگين ـ نوبتش را به او واگذارد و به نفع او كنار رود؟

ب : به دروغ يا توريه مدعى داشتن پاره اى شروط شود كه به دارنده آن ها بيرون از ضوابط عمومى، به طور استثنايى اجازه خروج براى حج داده مى شود ؟

ج : به دنبال شخصى كه نوبتش در اين سال رسيده است و خود فوت كرده و يا شخصاً از رفتن ناتوان شده است بگردد و به طور صورى نيابت از او را بپذيرد، اما در حقيقت براى خود حج بگزارد ؟

پاسخ: الف : اگر پرداخت مبلغ خواسته شده برايش سنگين باشد، بر او واجب نيست كه آن را بدهد وگرنه واجب است.

ب : اگر سازمان مربوطه عدالت را در فرستادن حُجاج رعايت و اجرا مى كند، تخلّف از قوانين آن به شكل مذكور يا مانند آن جايز نيست.

ج : جايز نيست كه به اين شيوه شخص ناتوان يا ولى مرده را بفريبد.

سؤال : شخص مكلَّفى هزينه حج را به سازمان حج و زيارت پرداخت مى كند و سال ها منتظر نوبت خود مى ماند و چون نوبتش رسيد، بيمار مى شود و بر اثر آن مى ميرد. در حال بيمارى به يكى از پسرانش وصيت مى كند تا به نيابت از او حج كند. اما اين پسر خودش استطاعت مالى دارد، ليكن چون هنوز نوبتش نرسيده است، به او اجازه رفتن به حج داده نمى شود. حال تكليف او چيست؟ آيا به وصيت پدر عمل نمايد و به نيابت از او حج كند، يا آن كه از حق پدرش استفاده نموده براى خودش حج كند؟

پاسخ: وصيت پدرش را اجرا نمايد و به نيابت از او حج كند، چون راه بر او بسته است و از اين نظر استطاعت رفتن ندارد، تا براى خودش حج كند.

سؤال :شخصى هزينه حج دارد و به مقدار ما يملك خود بدهى دارد. اما اين بدى به صورت وام بلندمدت مثلاً چهل ساله است كه طى اين مدت اقساطش را مى پردازد. آيا چنين كسى مستطيع به شمار مى رود و حج بر او واجب است؟

پاسخ: نه، مگر آن كه اقساط سى ساله اول، كم و غيرقابل توجه باشد.

سؤال :اگر شخصى مبلغى قرض كند و يا آن چه را كه بدان نيازمند است بفروشد و با آن حج كند، آيا اين حج از حجة الاسلام (حج واجب) مُجزى است ؟

پاسخ: در صورت قرض كردن هزينه حج، مُجزى نيست. اما اگر هزينه آن با فروش لوازم مورد نيازش كه از ضروريات معاشش نبوده باشد، به دست آمده باشد، مُجزى است.

سؤال :اگر شخصى مالى كه براى حجّش كافى باشد، به دست آورد، ليكن بيمار باشد، آيا بر او واجب است كه خود را درمان كند تا بتواند خودش حج را به جاى آورد؟

پاسخ: اگر در عرف اكنون مستطيع شمرده نشود، بر او واجب نيست كه با درمان خود را مستطيع كند.

سؤال :شخصى در سازمان حج و زيارت ثبت نام مى كند و مبلغى را به حساب آن واريز مى كند. سپس به دليل نيازى كه به آن مبلغ پيدا مى كند، آن را بازپس مى گيرد. آيا با اين كار حج بر او مستقر شده است؟

پاسخ: اگر به آن مبلغ براى هزينه هاى لازم خودش احتياج داشته باشد و جز آن اموال نقدى و يا غير آن كه موجب استطاعت مالى اش شود نداشته باشد، حج بر ذمه اش مستقر نمى شود.

سؤال :شخصى با تقليد از مجتهدى كه «ضرورت رجوع به كفايت» را از شرط هاى تحقق استطاعت نمى داند، به حج رفت و اينك به شما رجوع كرده است. فتواى حضرت عالى درباره اين حج چيست؟

پاسخ: مُجزى از حجة الاسلام است.

سؤال :آيا براى شوهر جايز است كه به زن هاشمى (سيد) خود هزينه حج را از سهم سادات بپردازد؟ آيا براى ديگرى نيز اين كار جايز است؟

پاسخ: نمى تواند چنين كند، مگر آن كه انجام حج از مؤونه آن زن باشد، مانند آن كه حج بر ذمه اش آمده باشد و هزينه انجامش را نداشته باشد. در اين صورت شوهر مى تواند هزينه اش را از سهم سادات بپردازد، همچنان كه براى ديگرى نيز اين كار جايز است.

سؤال :شخصى براى حج مستطيع مى شود. اما موسم حج با امتحانات دانشگاهى او برخورد مى كند، به گونه اى كه رفتنش به حج موجب از دست دادن امتحانات و عقب افتادن يك سال تحصيلى مى شود. در اين حال آيا حج بر او واجب است؟

پاسخ: اگر از دست دادن امتحانات و عقب افتادن يك سال براى او چنان سخت است كه دچار حرج شديد مى شود، حج بر او واجب نيست.

سؤال :اگر مستطيع در سالى كه استطاعت مالى دارد، اجازه سفر به سرزمين مقدس براى انجام حج نيابد، آيا بر او لازم است كه استطاعت مالى خود را به مقدار توانش حفظ كند تا آن كه در سال آينده حج را به جا آورد؟

پاسخ: اگر اين نكته را احراز كند كه ديگر شرط هاى استطاعت در سال آينده فراهم خواهد بود، بر او لازم است استطاعت مالى خود را حفظ كند وگرنه بنابر اظهر واجب نيست.

سؤال :هرگاه مكلَّف عمره تمتع را به نيابت از ديگرى انجام دهد، وپيش از انجام حج متوجه شود كه هنگام بيرون آمدن از شهرش مستطيع بوده است، آيا بر او واجب است كه حج نيابتى را به پايان برساند و يا آن كه براى خود حج به جا آورد؟ و اگر واجب است كه براى خود حج به جا آورد، براى عمره تمتع از كجا مُحرم شود؟ و اگر پس از انجام دادن عمره نيابتى و پيش از حج مستطيع شود، چه حكمى دارد؟

پاسخ: در صورت اول، اگر به خود مطمئن باشد كه سال آينده مى تواند براى خود حج به جا آورد، حج نيابتى را به پايان برساند وگرنه آن را رها كند و به يكى از ميقات ها برود و براى خودش جهت حج مُحرم شود. ودر صورت دوم با استطاعتى كه تازه به دست آورده حج بر او واجب نمى شود گرچه با غير مال الاجاره باشد .

سؤال :آيا پولي که دولت در پايان خدمت به عنوان پايان کار به کارمندان پرداخت مي کند موجب استطاعت مالي براي حج تمتع مي گردد ؟

پاسخ: اگر به مقدار کافي باشد و بدهکاري نداشته باشد يا پول زائد بر نياز به مقدار آن داشته باشد حج واجب است.

سؤال :اگر شخصي استطاعت مالي وجاني براي انجام حج واجب داشته باشد اما به خاطر شرکت در يک آزمون بسيار مهم ( مثلا دکترا ) مي تواند حج رفتن خود را يک سال به تعويق اندازد ؟

پاسخ: اگر عدم شرکت در آزمون موجب مشقت وحرج است حج در آن سال بر وي واجب نيست

سؤال :پولى كه بانك در مقابل پولى كه حجاج براى حج ريخته اند مى دهد آيا با آن به مكه مى شود رفت يا نه؟

پاسخ: اگر به صورت قرارداد شرعى باشد جايز است.

سؤال :آيا عمره مفرده برفرض استطاعت واجب است؟

پاسخ: بر کساني که وظيفه ايشان حج تمتع است عمره مفرده واجب نيست.

سؤال :آيا هزينه ثبت نام حج تمتع که سال از آن گذشته باشد خمس دارد ؟

پاسخ: اگر حج بر اومستقر نبوده خمس دارد .

سؤال :اگر دانشجويي در موسم حج ، امتحان دانشگاهي دارد آيا مي تواند حج واجب را به سال آينده بگذارد خصوصاً اگر امتحان درسي براي او جنبه حياتي داشته باشد و بسيار مهم است ؟

پاسخ: اگر اطمينان داشته باشد که در سال آينده مي تواند حج بگذارد چنان كاري جائز است و گرنه حج را نمي تواند تأخير بيندازد و اگر تأخير امتحان درسي براي او حرجي باشد و دشوار باشد طوري كه عادتاً چنان خسارت و زحمت را نمي توان تحمل كرد در اين صورت در سال جاري حج براو واجب نمي شود و مستطيع به حساب نمي آيد .

سؤال :جوان مجردي است كه اخيراً مستطيع شده است و اما به فكر ازدواج مي باشد و اگر حج برود ازدواج او عقب مي افتد، كداميك را مقدم بدارد؟

پاسخ: حج برود و ازدواج را تأخير بيندازد مگر آنكه تأخير ازدواج براي او دشوار بوده و زحمت فوق العاده داشته باشد كه عادتاً تحمل ناپذير است، در اين صورت ازدواج را مقدم بدارد .


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -