انهار
انهار
مطالب خواندنی

فتاوای آیت الله بهجت

بزرگ نمایی کوچک نمایی

(مسأله) قتل بر سه قسم واقع مي شود:

1-قتل عمدي، كه شخصي به قصد كشتن، كسي را به ناحق به قتل مي رساند.

2- قتل شبه عمد، كه شخصي به قصد ديگري غير از كشتن، مثل ادب كردن يا كتك زدن (با وسيله اي كه غالباً كشنده نيست، مثل عصا) صدمه اي به كسي مي زند كه موجب قتل او مي شود.

3- قتل خطايي، كه شخص بدون قصد كشتن و بدون اين كه بخواهد به مقتول آسيبي برساند كاري كند كه او كشته شود، مثلاً به حيواني سنگ پرتاب كند اتفاقاً موجب قتل كسي شود.

(مسأله2267) اگر طفل يا ديوانه، كسي را بكشد، اگر چه عمدي باشد، ملحق به خطايي است، و اگر شخص ديگري را به تصور اين كه مستحق كشته شدن است، مثل كفر و قصاص، بكشد و بعداً معلوم شود كه استحقاق كشته شدن را نداشته ، اين قتل محلق به شبه عمد است.

(مسأله2268) اگر كسي عمداً و به ناحق ديگري را بكشد، وليّ مقتول مي تواند قاتل را عفو كند يا بكشد، يا به مقداري كه در مسأله بعد گفته بكشد، وليّ مقتول مي تواند قاتل را عفو كند يا بكشد، يا به مقدري كه در مسأله بعد گفته مي شود از او ديه بگيرد، اما اگر از روي خطا بكشد، وليّ مقتول حق ندارد او را بكشد، اما مي تواند ديه بگيرد.

(مسأله2269) اگر قتل عمدي واقع شود ديه اي كه قاتل بايد بدهد يكي ازشش چيز است:

1- صد شتر كه داخل سال ششم شده باشند، و افضل و أحوط اين است كه شترها نر باشند، گرچه بنابر أظهر اين شرط لازم نيست.

2- دويست گاو.

3- هزار گوسفند.

4- دويست حلّه، و هر حلّه دو پارچه ردا و ازار است، و احتياط در اين است كه از بردهاي يمني باشد، كه در يمني مي بافند.

5- هزار مثقال شرعي طلاي سكه دار كه هر مثقال آن 18 نخود است و بنابرأظهر نميتواند طلاي غير سكه دار بدهد.

6- ده هزار درهم، كه در هر درهمي در زمان تشريع اين قانون در اسلام به قيمت يك دينار كه 18 نخود طلاي سكه دار است بوده، و اختيار تعيين هر كدام از اين شش چيز به دست قاتل است.

(مسأله2270) ديه قتل شبه عند و قتل خطا هر يك صد شتر است ولي سن شتر ها در هر كدام مختلف است كه توضيح آن در كتاب هاي مفصل داده شده است.

(مسأله2271) ديه چند چيز مثل ديه قتل است كه مقدار  آن در مسأله [2269] گفته شد:

1- اگر دو چشم كسي را كور كند، يا چهار پلك چشم او را از بين ببرد، و اگر يك چشم او را كور كند، بايد نصف ديه قتل را بدهد.

2- اگر دو گوش كسي را ببرد، يا كاري كند كه هر دو گوش او كر شود، و اگر يك گوش او را ببرد يا كر كند، بايد نصف ديه قتل را بدهد، و اگر نرمه گوش او را برد بايد ثلث ديه قتل را بدهد.

3- اگر تمام بيني يا نرمه بيني كسي را ببرد.

4- زبان كسي را از بيخ ببرد، در صورتي كه شخص لال نباشد.

5- تمام دندانهاي كسي را از بين ببرد، و ديه هر كدام از دوازده دندان جلو دهان كه شش عدد بالا و شش عدد پايين ميباشد، پنجاه مثقال شرعي طلا است و هر مثقال شرعي 18 نخود است، و اگر يكي از شانزده دندان عقب را كه هشت عدد آنها بالا و هشت عدد پايين است از بين برد، بايد 25 مثقال شرعي طلا بدهد.

6- اگر هر دو دست كسي را از مچ جدا كند، و اما اگر يك دست را از مچ جدا كند، بايد نصف ديه قتل را بدهد.

7- اگر ده انگشت كسي را ببرد و ديه هر انگشت، ده يك () ديه قتل است.

8- اگر پشت كسي را طوري بشکند كه ديگر درست نشود و يا خميده بماند.

9- اگر هر دو پستان زني را ببرد، و اما اگر يكي از آنها را ببرد، بايد نصف ديه قتل را بدهد.

10- اگر هر دو پاي كسي را تا مفصل يا بالاتر، يا همه ده انگشت پا را قطع كند، و ديه هر انگشت ، ده يك () ديه قتل است.

11- اگر بيضه هاي مردي را از بين ببرد ويا آلت مردي كسي را از ختنه گاه يا بيشتر قطع كند، و براي حكم ديه زنها در اين مورد بايد به كتابهاي مفصل مراجعه شود.

12- اگر طوري به كسي آسيب برساند كه عقل او از بين برود.

13- اگر به كسي صدمه اي بزند كه ديگر بوها را احساس نكند.

14- اگر تمام موي سر و يا موي ريش كسي را از بين ببرد، به طوري كه ديگر نروید و اگر موي ريش بعداً برويد، بنابرأظهر و أحوط، يك سوم ديه بايد داده شود، و اگر موي سر برويد بايد تفاوت قيمت كسي كه بنده است و چنين نقصي پيدا كرده داده شود.

15- شكسته يا كوبيده شدن تمام گردن، به طوري كه نتواند آن را به طرف ديگر برگرداند.

16- كندن و يا قطع كردن تمام دو استخوان فك به طوري كه همراه دندانها نباشد (مانند كودك يا پير كه دندان ندارد) وگرنه براي از بين رفتن دندانها ديه جداگانه لازم است.

17- از بين بردن يا قطع نخاع، اگر چه صاحبش بعداً زندگی كند.

18- افضا كردن زن به طوري كه ديگر سالم نشود، البته اگر شوهر او بعد از تمام شدن نه سال زن به وسيله نزديكي كردن موجب اين كار بشود ديه بر او لازم نيست.

19- اگر دو قسمت برجسته پشت (اليتين) كسي را از بين ببرند.

20- اگر هر دو لب كسي را ببرند.

21- اگر كاري كنند كه شخص ديد چشمش از بين برود و يا صدايش بيرون نيايد و صوت او از بين برود و يا مبتلا به بيماري ريزش بول شده و نتواند جلو ادار خود را بگيرد كه در هر يك از اين موارد ديه كامل است، و بعضي موارد ديگر نيز موجب ديه كامل ميشود كه به كتابهاي مفصل مراجعه شود.

(مسأله2272) اگر انسان كسي را عمداً و به ناحق بكشد، در صورت عفو و يا گرفتن ديه علاوه بر توبه، به عنوان كفاره بايد دوماه روزه بگيرد و شصت فقير را سير كند و يك بنده آزاد نمايد، ولي اگر اشتباهاً بكشد، بايد ديه او رابدهند (يعني ديه بر عاقله است) و يك بنده آزاد كند و اگر نتواند بنده آزاد كند دو ماه روزه بگيرد و اگر اين را هم نتواند، شصت فقير را سير كند.

(مسأله2273) كسي كه سوار حيوان است، اگر كاري كند كه آن حيوان مضطرب شده به كسي آسيب برساند، ضامن است، و نيز اگر ديگري كاري كند كه حيوان به سوار خود يا به كس ديگر صدمه بزند، ضامن مي باشد.

(مسأله2274) اگر انسان كاري كند كه زن حامله سقط كند، چنانچه چيزي كه سقط شده نطفه باشد، ديه اش بيست مثقال شرعي طلا است، كه هر مثقال آن هجده نخود مي باشد، و اگر علقه، يعني خون بسته باشد، چهل مثقال، و اگر مضغه، يعني پاره گوشت باشد، شصت مثقال و اگر داراي استخوان شده باشد، هشتاد مثقال، و اگر گوشت آورده ولي هنوز روح در او دميده نشده، صد مثقال است، اگر چه افضل و احوط در اين صورت ديه كامل است، و اگر روح دراو دميده شده، چنانچه پسر باشد، ديه او هزار مثقال و اگر دختر باشد، ديه او پانصد مثقال شرعي است.

(مسأله2275) اگر زن حامله كاري كند كه بچه اش سقط شود، بايد ديه آن را به تفصيلي كه در مسأله قبل گفته شود، به وارث بچه بدهد و به خود زن چيزي ازآن نمي رسد.

(مسأله2276) اگر كسي زن حامله را بكشد ، بايد ديه زن و بچه، هر دو را بدهد.

(مسأله2277) اگر پوست سر يا صورت مردي را پاره كند و خون خارج نشود بايد يك شتر به او بدهد، و اگر به گوشت برسد و قدري از آن را هم ببرد، بايد بنابر أظهر دو شتر بدهد، و اگر خيلي از گوشت را پاره كند، بايد سه شتر بدهد، و اگر به پرده نازك استخوان برسد، چهار شتر و اگر استخوان نمايان شود، پنج شتر، و اگر استخوان بشكند، ده شتر، و اگر بعضي از ريزه هاي استخوان از جاي خود بيرون آيد، پانزده شتر، و اگر به پرده مغز برسد بايد يك سوم ديه كامل را بدهد.

(مسأله2278) اگر به صورت كسي سيلي يا چيز ديگربزند به طوري كه صورت او سرخ شود، بايد يك مثقال و نيم شرعي طلا، كه هر مثقال آن هجده نخود است بدهد، و اگر كبود شود، سه مثقال و اگر سياه شود، بنابرأظهر بايد شش مثقال شرعي طلا بدهد، ولي اگر جاي ديگر بدن كسي را بوسله زدن، سرخ يا كبود يا سياه كند، بايد نصف آنچه را كه گفته شد بدهد.

(مسأله2279) اگر به حیوانی حلال گوشت کسی زخمی بزند یا چیزی از بدن ان را ببرد باید تفاوت قیمت سالم و معیوب آن را  به صاحبش بدهد.

(مسأله2280)اگر انسان سگ شكاري كسي را بكشد، بنابرأحوط بايد بر چهل درهم  توافق نمایند و اگر سگي كه خانه را حفاظت مي كند، يا سگ گله كسي را تلف نمايد، بنابراحتياط بايد بيست درهم و يا يك گوسفند بدهد، و اگر سگي كه باغ را حفاظت مي كند بكشد، بايد بيست درهم و يا قيمت فعلي آن را بدهد.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

ویژه نامه ماه مبارک رمضان




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -