انهار
انهار
مطالب خواندنی

مطابق بافتاواي حضرات آيات: خوئي و سيستاني

بزرگ نمایی کوچک نمایی
مسأله -  نماز جمعه مانند نماز صبح دو ركعت است، و امتيازش از نماز صبح اين است كه دو خطبه در پيش دارد[1] و نماز جمعه واجب تخييري است ، به اين معني كه مكلف در روز جمعه مخير است كه نماز جمعه را بخواند درصورتي كه شرايطش موجود باشد، يا نماز ظهر بجا آورد، پس اگر نماز جمعه را بجا آورد كفايت از ظهر مي كند
 
 

شرايط واجب شدن نماز جمعه

واجب شدن نماز جمعه چند شرط دارد: اول : داخل شدن وقت، و آن عبارت از زوال آفتاب است، و وقتش تا برابر شدن سايه شاخص است با شاخص بنابرأظهر، پس هرگاه تا برابر شدن سايه با شاخص نماز جمعه را تأخير انداخت، وقتش خارج شده و نماز ظهر را بايد بجا آورد[2]. دوم: شماره افراد، و آن هفت نفر است با امام ، و هرگاه هفت نفر از مسلمانان جمع نشوند نماز واجب نمي شود، بلي نماز جمعه از پنج نفري كه يكيشان امام باشد صحيح است[3]. سوم: بودن امام جامع الشرايط امامت، از عدالت و غير آن از چيزهايي كه در امام جماعت معتبر است، همچنان كه در بحث نماز جماعت گذشت و بدون او نماز جمعه واجب نمي شود.
شرايط صحيح بودن نماز جمعه
صحيح بودن نماز جمعه چند شرط دارد: اول : جماعت بودن، پس فرادي صحيح نيست، و هرگاه مأموم قبل از ركوع ركعت دوم نماز جمعه به امام برسد مجزي خواهد بود، و يك ركعت ديگر به او اضافه مي كند و اگر در ركوع درك كند مجزي بودنش مشكل است و احتياط ترك نشود[4].
دوم: خواندن دو خطبه پيش از نماز، كه در خطبه اول حمد و ثناي الهي را گفته و وصيت به تقوي و پرهيزگاري شود و يك سوره از قرآن بخواند، سپس نشسته و برخيزد و [5]باز هم حمد و ثناي الهي را بجا آورده و بر پيغمبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلّم و ائمه مسلمين صلوات فرستاده، و براي مؤمنين[6] و مؤمنات استغفار «طلب آمرزش» كند. و لازم است خطبه پيش از زوال آفتاب جايز نيست[7] و لازم است كسي كه خطبه را مي خواند هنگام خطبه ايستاده باشد پس هرگاه خطبه را نشسته بخواند صحيح نخواهد بود و فاصله انداختن بين دو خطبه به نشستن لازم و واجب است[8] و لازم است نشستن مختصر و خفيف باشد[9]و لازم است امام جماعت و خطيب – كسي كه خطبه را مي خواند – يك نفر باشد و اقوي اين است كه در خطبه طهارت شرط نيست، اگر چه اشتراط أحوط است، و در مقدار واجب از خطبه عربيت (زبان عربي) معتبراست، و در مازاد بر آن معتبر نيست مگر آن كه حاضرين زبان عربي را ندانند، كه أحوط دراين صورت در خصوص وصيت به تقوي جمع بين عربيت و زبان حاضرين است.
 سوم: آن كه مسافت بين دو نماز جمعه كمتر از يك فرسخ نباشد، پس هرگاه نماز جمعه ديگري در مسافت كمتر از يك فرسخ برپا باشد، و مقارن هم بودند هر دو باطل مي شوند و اگر يكي سبقت بر ديگري داشت هر چند به تكبيرة الاحرام باشد صحيح و دومي باطل خواهد بود و اگر پس ازبرگزاري نماز جمعه كشف شد كه نماز جمعه ديگري بر او سابق يا مقارنش در مسافت كمتر از يك فرسخ برپا شده بوده بجا آوردن نماز ظهر واجب خواهد بود، و فرقي نيست بين اينكه اين كشف در وقت يا در خارج وقت باشد و برپا نمودن نماز جمعه در صورتي مانع از نماز جمعه ديگر در مسافت مزبور مي شود كه خود صحيح و جامع شرايط باشد و الا در مانع بودنش اشكال است و اقرب مانع نبودن است[10].
مسأله-هرگاه نماز جمعه اي كه داراي شرايط است بر پا شود، بنابراحتياط حضورش واجب است و در وجود حضور چند چيز معتبر است :
اول: آنكه مكلف مرد باشد، و حضور جمعه بر زنان واجب نيست.
دوم : آزادي، پس حضور در نماز جمعه بر بندگان (برده) واجب نيست.
سوم: حاضر بودن، پس بر مسافر واجب نيست و در مسافر فرقي نيست كه تكليف او در نماز قصر باشد يا تمام. مثل مسافري كه قصد اقامه نموده باشد.
چهارم: سلامت از بيماري و كوري، پس بر بيمار و كور واجب نيست،
پنجم: پير نبودن، پس بر پير مردان واجب نيست.
ششم: آنكه بين جاي شخص و جايي كه نماز جمعه بر پا مي شود بيش از دو فرسخ فاصله نباشد و بر كسي كه سر دو فرسخي است حضور واجب است و همچنين بركسي كه حضور جمعه بر او دشوار باشد، حضور واجب نيست بلكه بعيد نيست كه اگر باران باشد حضور واجب نشود هر چند حرج و مشقتي نداشته باشد[11].
چيزهايي كه در نماز جمعه معتبر است
مسأله-چند حكم كه به نماز جمعه راجع است از اين قرار است، اول: كسي كه نماز جمعه از او ساقط شده و حضورش واجب نباشد، جايز است در اول وقت مبادرت به نماز ظهر نمايد.[12]
 دوم: هرگاه در بلد انسان نماز جمعه جامع الشرايط برپا مي شود، بنابراحتياط جايز نيست. انسان بعد از زوال آفتاب سفركند[13].
سوم: حرف زدن – هنگامي كه امام مشغول خطبه خواندن است- جايز نيست و فرقي بين عدد معتبر دراصل وجوب نماز جمعه و بين بيشتر ازاين نيست[14].
چهارم: گوش دادن  به دو خطبه بنابراحتیاط ، واجب است ، ولی کسانی که معنای خطبه را نمی فهمند گوش دادن بر آنها واجب نيست.
پنجم: اذان دوم روز جمعه بدعت است و اين همان اذاني است كه در عرف اذان سوم ناميده مي شود. [15]ششم: وقت خطبه امام، ظاهر اين است كه حضور واجب نباشد[16].

هفتم: خريد و فروش هنگامي كه براي نماز جمعه ندا مي شود، حرام است در صورتي كه منافي نماز باشد و الا حرام نخواهد بود، و أظهر اين است كه در صورت حرمت نيز معامله باطل نيست[17]. هشتم: كسي كه حضور جمعه بر او واجب بود، و ترك نموده و نماز ظهر را بجا آورد بنابر أظهر اين است كه نمازش صحيح باشد[18].

 
_________________________________________
[1] - سيستاني: نماز جمعه مانند نماز صبح دو ركعت است با اين تفاوت كه در نماز جمعه دو خطبه قبل ازنماز لازم است...
[2] - سيستاني: اول: داخل شدن وقت و آن عبارت از زوال آفتاب يعني ظهر است، و وقتش اول عرفي زوال است، پس هرگاه از اين وقت نماز جمعه را تأخير انداخت ، وقتش تمام شده و نماز ظهر را بايد بجا آورد...
[3] - سيستاني: دوم: شماره افراد، و آن پنج نفر است با امام، و هرگاه پنج نفر از مسلمانان جمع نشوند نماز جمعه واجب نمي شود...
[4] - سيستاني: هرگاه مأموم قبل از ركوع ركعت دوم نماز جمعه به امام برسد اقتدا مي كند و يك ركعت ديگر را فرادي مي خواند و نماز جمعه اش صحيح است، و اگر در ركوع ركعت دوم امام را درك كند بنابراحتياط واجب نمي تواند به اين نماز جمعه اكتفا كند و بايد نماز ظهر را بجا آورد...
[5] - سيستاني: دوم: خواندن امام دو خطبه پيش از نماز : كه در خطبه اول حمد و ثناي الهي را گفته و توصيه به تقوي و پرهيزگاري شود و يك سوره كوتاه ازقرآن بخواند، و درخطبه دوم...
[6] - سيستاني: احتياط مستحب آن است كه براي مؤمنين...
[7] - سيستاني: خواندن خطبه پيش از ظهر اشكال دارد...
[8] - لازم است بين دو خطبه قدري بنشيند...
[9] - سيستاني: و لازم است امام جماعت خودش خطبه را بخواند و حمدو ثناي الهي و صلوات بر پيغمبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم و ائمه معصومين عليهم السلام بنابراحتياط بايد به عربي باشد و در مازاد بر آن عربيت معتبر نيست بلكه اگر بيشترحاضرين زبان عربي را ندانند احتياط لازم آن است كه  توصيه به تقوي به زبان حاضرين باشد. [پايان شرط دوم]
[10] - سيستاني: سوم: آن كه مسافت بين دو نماز جمعه كمتر ازيك فرسخ نباشد، بنابراين اگر نماز جمعه ديگري در مسافت كمتر از يك فرسخ برپا شود چنانچه با هم شروع شوند هر دو باطل مي شوند، و اگر يكي زودتر از ديگري شروع شود هرچند به تكبيره الاحرام باشد صحيح و دومي باطل خواهد بود، ولي هرگاه پس از برگزاري نماز جمعه معلوم شود كه نماز جمعه ديگري همزمان يا مقدم بر آن در مسافت كمتر از يك فرسخ برپا شده بوده، بجا آوردن نماز ظهر واجب نخواهد بود،و برپا نمودن نماز جمعه در صورتي مانع از نماز جمعه ديگر در مسافت مزبور مي شود كه خود صحيح و جامع الشرايط باشد و در غير اينصورت مانع نخواهد بود...
-[11] سيستاني: هرگاه نماز جمعه اي كه داراي شرايط است برپا شود اگر برپا كننده اش امام عليه السلام يا نماينده خاص او باشد، حضورش واجب است، و درغير اينصورت واجب نيست، و در صورت اول نيز برچند گروه واجب نيست: اول: زنان. دوم: بردگان. سوم: مسافران، هرچند مسافري كه وظيفه اش تمام باشد مثل مسافري كه قصد اقامت نموده باشد. چهارم: بيماران، نابينايان و افراد پير. پنجم: افرادي كه فاصله آنها تا محل نماز جمعه بيش از دو فرسخ شرعي باشد. ششم: افرادي كه حضور آنان در نماز جمعه به علت باران يا سرماي شديد و مانند آن سخت و دشوار باشد.
 
[12] - سيستاني: بنابرآنچه گذشت كه نماز جمعه در زمان غيبت واجب تعييني نيست، جايز است در اول وقت مبادرت به نماز ظهر شود...
[13] - [مورد دوم در رساله آيت الله سيستاني نيست]
[14] - سيستاني: حرف زدن هنگامي كه امام مشغول خطبه خواندن است مكروه است، مگر آنكه مانع از گوش دادن به خطبه باشد كه در اين صورت بنابراحتياط جايز نيست. [پايان مورد]
[15] - [مورد پنجم در رساله آيت الله سيستاني نيست]
[16] - سيستاني: حضور در وقت خطبه امام واجب نيست...
[17] - [مورد هفتم در رساله آيت الله سيستاني نيست]
[18] - سيستاني: كسي كه حضور نماز جمعه بر او واجب است اگر بجاي آن نمازظهر بخواند، نمازش صحيح است.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -