انهار
انهار
مطالب خواندنی

ماجرای جراحی بدون بیهوشی با قرائت سوره انعام

بزرگ نمایی کوچک نمایی
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
الـــــسَّـــــلاَمُ عَـــــلَـــــى
مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم
وَٱلسَّلَامُ عَلی عِبادِالله
ماجرای جراحی بدون بیهوشی
با قرائت سوره انعام
آیت‌الله خوانساری اجازه بیهوش کردن خود را به تیم پزشکی ندادند و به آنان فرمودند: «هرگاه من مشغول قرائت سوره مبارکه انعام شدم، شما مشغول عمل جراحی شوید؛ من توجه‌ام به قرآن است و در این صورت هیچ مشکلی پیش نمی‌آید ... .»
به گزارش خبرگزاری فارس از قم، 27 جمادی الثانی هر سال، یادآور سالروز ارتحال مردی جاودانی از نسل علما و بزرگان در سال 1405 هجری قمری است. مرحوم آیت‌الله العظمی حاج سیداحمد خوانساری که پس از رخت بستن از این دنیای فانی، آیت‌الله العظمی گلپایگانی بر پیکر ایشان نماز خواند و در صحن بالاسر حضرت معصومه سلام الله علیها و در کنار مرقد نورانی حضرت علامه طباطبائی، به خاک سپرده شد.او را جامع فقه، اصول، رجال، فلسفه و حکمت می‌دانند و البته از هندسه و ریاضیات و خوشنویسی هم بی‌بهره نبود.آنگونه که شاگردان این مرد نورانی بیان داشته‌اند، تواضع از ویژگی‌های بارز وی بود تا آنجا که در برابر هر تازه واردی، با تمام قامت می‌ایستاد و احترام می‌کرد. وی همچنین در زمانی که امام به ایران تشریف آوردند، با وجود کهنسالی به دیدارشان شتافتند و پیروزی انقلاب اسلامی را تبریک گفتند؛ انقلابی که خود آیت‌الله خوانساری هم در به نتیجه رسیدن آن، سهم عمده‌ای داشت و اعلامیه‌های متعدد ایشان در حمایت از نهضت خمینی کبیر، معروف و مشهور است.ایشان همچنین بسیار اهل احتیاط بود. نقل است که معظم‌له در سن حدود 70 سالگی، تمام نمازهای خوانده شده خود را مجددا قضا فرمودند تا این نمازها، هم با حضور قلب بیشتری خوانده شود و هم اگر نماز قضا یا ناقصی وجود دارد، جبران مافات کند.
بنابراین «احتیاط» ایشان نیز زبانزد خاص و عام است تا آنجا که امام راحل عظیم الشان در مسئله شطرنج، به کتاب ارزشمند ایشان، یعنی جامع المدارک استناد کرده و می‌فرمایند:«شما مراجعه کنید به کتاب جامع المدارک مرحوم آیت الله حاج سیداحمد خوانساری .. در تمام ادلّه خدشه می‌کند؛ در صورتیکه مقام احتیاط و تقوای ایشان و نیز مقام علمیت و دقت نظرشان معلوم است.»اما نقطه عطف و فراموش نشدنی زندگی سراسر نور این مجاهد خستگی ناپذیر، خاطره عمل جراحی زخم معده ایشان است.نکته در این بود که طبق نظر حضرتش، مجتهد و مرجع تقلید هیچ گاه نباید در حال بیهوشی باشد؛ در غیر این صورت، تقلید مقلدان دچار مشکل می‌شود و لازم است تا تمام مقلدان بعد از به هوش آمدن، دوباره نیت تقلید از او را تکرار کنند.به همین دلیل بود که ایشان اجازه بیهوش کردن خود را به تیم پزشکی ندادند و به آنان فرمودند: «هرگاه من مشغول قرائت سوره مبارکه انعام شدم، شما مشغول عمل جراحی شوید؛ من توجه‌ام به قرآن است و در این صورت هیچ مشکلی پیش نمی‌آید ... .»همان طور هم شد و با تمام شدن عمل جراحی، تلاوت سوره مبارکه انعام نیز به پایان رسید.حوالی سال 1330 شمسی بود که علامه آیت‌الله حاج آقا یحیی سجادی، امام جماعت مسجد عزیزالله و یکی از وزنه‌های علمی شهر تهران وفات کرد.
پس از آن بود که اهالی تهران، از مرجع کبیر آن روزگار یعنی حضرت آیت‌الله العظمی بروجردی تقاضا کردند که شخصیت با کفایتی را به تهران اعزام دارند تا ضمن اقامه نماز، به امورات دینی مردم هم بپردازد و مرحوم بروجردی هم البته گزینه‌ای بهتر از آیت‌الله خوانساری نداشتایشان بلافاصله تمام فعالیت‌های علمی و عملی خود را کناری نهاد و در پاسخ به امر و فرمان مرجعیت به تهران رفت و در آنجا علاوه بر امامت جماعت مسجد سید عزیزالله و رفع گرفتاری‌های مردم، به تدریس خارج فقه نیز پرداخت.او مسجد سید عزیزالله را به عنوان پایگاه مبارزه علیه رژیم ستمشاهی برگزید و فعالیت‌های متنوع و متعددی را سامان داد.آقا سید احمد خوانساری در نهایت در 27 جمادی الثانی و پس از 96 سال عمر با برکت، دیده از جهان فرو بست و به سرای باقی شتافت.امام خمینی بلافاصله پیام تسلیتی صادر فرمودند که در آن آمده است:«این عالم جلیل بزرگوار و مرجع معظم که پیوسته در حوزه‌های علمیه و مجامع متدینه، مقام رفیع و بلندی داشت و عمر شریف خود را در راه تدریس و تربیت و علم و عمل به پایان رساند، حق بزرگی بر حوزه‌ها دارد؛ چه اینکه با رفتار و اعمال خود و تقوا و سیره خویش، پیوسته در نفوس مُستعدّه، مؤثّر و موجب تربیت بود.»امام راحل البته درباره ایشان، جمله مشهور دیگری هم بیان داشته‌اند و آن، این جمله فراموش نشدنی است:«در ایشان، ملکه عدالت و تقوا در عالی ترین مرتبه‌اش وجود داشت.»خدایش بیامرزاد.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -