انهار
انهار
مطالب خواندنی

(۳۳) در باره رکوع بخش سوم

بزرگ نمایی کوچک نمایی
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
الـسَّلاَمُ عَـلَى مَـهْدِيِّ الْأُمَـمِ
وَ جَـامِـعِ الْـكَـلِم
السَّلَامُ عَـلَى بابَ اللَّه
در باره رکوع بخش سوم
واجبات رکوع
{۱} انحناء
خم شدن به اندازه‌اى که دستها به زانوها برسد؛ لیکن این مسئله که خم شدن باید به اندازه‌اى باشد که‌ گودى کف دست به زانو برسد یا رسیدن سر انگشتان کفایت مى‌کند، اختلافى است.
الحدائق الناضرة، ج۸، ص۲۳۶-۲۳۸.
جواهر الکلام، ج۱۰، ص۷۳.
مستند العروه خوپی (الصلاة)، ج۴، ص۶-۱۱.
نهادن دستها بر زانوها
البته نهادن دستها بر زانوها در حال رکوع واجب نیست؛
الحدائق الناضرة، ج۸، ص۲۳۷.
هرچند برخى، احتیاط واجب را در نهادن دست بر زانوها دانسته‌اند.
العروة الوثقی‌، ج۲، ص۵۳۹.
وجوب خم شدن متعارف
خم شدن باید به گونه متعارف باشد. از این رو، خم شدن به یکى از دو پهلو و یا پایین آوردن باسن و بالا بردن زانوها و مانند آن صحیح نیست.
العروة الوثقی‌، ج۲، ۵۳۷.
خم شدن زن در رکوع
برخى براى زن، خم شدن در حدى که دست به زانو برسد را واجب ندانسته و گفته‌اند: براى زن خم شدن به اندازه‌اى که دست به ران (بالاى زانو) برسد کفایت مى‌کند؛
المقنعة، ص۱۱۱.
النهایة، ص۷۳.
الوسیلة، ص۹۵.
جامع المقاصد، ج۲، ص۳۶۳.
بلکه آن را براى زن مستحب دانسته‌اند؛
السرائر، ج۱، ص۲۲۵.
الألفیة و النفلیة، ص۱۱۹.
قول در عدم تفاوت بین زن و مرد
لیکن در مقابل، برخى در مقدار واجب از انحنا تفاوتى بین مرد و زن قائل نشده‌اند؛ اما در مقدار مستحب (خم شدن به گونه‌اى که گودى دستها بر سر زانوها قرار گرفته و زانوها به عقب کشیده شوند) قائل به تفاوت شده و آن را تنها به مرد اختصاص داده‌اند.
جواهر الکلام، ج۱۰، ص۷۳-۷۴.
العروة الوثقی‌، ج۲، ص۵۴۶.
مستند العروه خوپی (الصلاة)، ج۴، ص۶۰-۶۱.
نمازگزار ناتوان از خم شدن
نمازگزار ناتوان از خم شدن به مقدار واجب، تا حدّ ممکن خم مى‌شود؛
جواهر الکلام، ج۱۰، ص۷۶.
لیکن برخى، احتیاط را در خم شدن به اندازه ممکن و اشاره کردن با سر دانسته‌اند.
مستند العروة (الصلاة)، ج۴، ص۳۴.
برخى دیگر احتیاط را در تکرار نماز به هر دو صورت؛ رکوع با خم شدن به مقدار ممکن و اشاره دانسته‌اند.
العروة الوثقی‌، ج۲، ص۵۳۹-۵۴۰.
عدم قدرت بر خم شدن در حال ایستاده
کسى که ایستاده نماز مى‌گزارد چنانچه خم شدن براى رکوع برایش امکان‌پذیر نباشد، در صورتى که بتواند در حالت نشسته به رکوع رود، آیا براى او نشسته رکوع کردن واجب است یا ایستاده نماز خواندن و با سر اشاره کردن براى رکوع؟ مسئله محل اختلاف است.
العروة الوثقی‌ ج۲، ص۵۴۰.
مستند العروه خوپی (الصلاة)، ج۴، ص۳۵-۳۶.
برخى، احتیاط را در گزاردن نماز به هر دو صورت دانسته‌اند.
العروة الوثقی‌، ج۲، ص۵۴۰.
هدایة العباد، ج۱، ص۱۵۵.
رکوع در حال نشسته
کسى که نشسته رکوع مى‌کند باید به اندازه‌اى خم شود که صورتش برابر زانوهایش قرار گیرد و افضل، قرار گرفتن صورت محاذى محل سجده است.
مسالک الأفهام، ج۱، ص۲۰۲.
مدارک الأحکام، ج۳، ص۳۳۰.
جواهر الکلام، ج۹، ص۲۶۲-۲۶۳.
العروة الوثقی‌، ج۲، ص۵۵۱.
برخى، بلند کردن رانها را نیز در حال رکوع واجب دانسته‌اند.
جامع المقاصد، ج۲، ص۲۰۵.
مسالک الأفهام، ج۱، ص۲۰۲.
بعضى گفته‌اند: خم شدن به مقدارى که به نظر عرف رکوع در حال نشسته بر آن صادق باشد، کفایت مى‌کند.
مجمع الفائدة، ج۲، ص۱۹۲.
جواهر الکلام، ج۹، ص۲۶۲-۲۶۳.
شرط انحنا به قصد رکوع
آیا شرط است انحنا به قصد رکوع باشد یا شرط نیست؟ مسئله اختلافى است. بسیارى قائل به قول نخست اند. بنابر این قول، اگر نماز گزار به قصدى دیگر، همچون برداشتن چیزى از زمین خم شود، باید براى رکوع دوباره بایستد و سپس به رکوع رود.
جواهر الکلام، ج۱۰، ص۷۷-۷۹.
مدارک الأحکام، ج۴، ص۲۳۴.
مستند الشیعة، ج۷، ص۱۰۱.
العروة الوثقی‌، ج۲، ص۵۴۳.
اگر مطلقاً امکان خم شدن نباشد
کسى که خم شدن برایش مطلقاً خواه ایستاده یا نشسته امکان ندارد، به قول مشهور براى رکوع با سر اشاره مى‌کند و در صورت عدم امکان آن، با دو چشم -به بستن آن به قصد رکوع و باز کردن به قصد بلند شدن از رکوع- رکوع مى‌کند.
الحدائق الناضرة، ج۸، ص۷۹-۸۰.
الحدائق الناضرة، ج۸، ص۲۴۱.
ریاض المسائل، ج۳، ص۳۷۶.
ریاض المسائل، ج۳، ص۴۲۹.
پس از ویرایش و زیبا سازی به نقل از:

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -