بسم الله الرحمن الرحیم
تقلید درس {۶}
آیا از مجتهد زن تقلید جایز است؟
سؤال: آیا تقلید از مجتهد زن جایز است؟
پاسخ: بحث و موضوع این سؤال، قرنها مورد توجّه فقیهان و صاحبان نظر قرار گرفته است و لذا:
(۱) برخی از فقهاء گذشته و معاصر، تقلید از مجتهد زن را جایز میدانند.
(۲) اکثر فقهاء گذشته و معاصر، تقلید از مجتهد زن را جایز نمیدانند.
بیان صرفاً استدلال های مخالفین و موافقین مرجعیت و تقلید از زن بدون توضیح:
{۱} استدلال های مخالفین:
(۱) آیه قوامیت مرد بر زن،
«الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ وَبِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ»
«مردان سرپرست و نگهبان زنانند از آن جهت که خداوند بعضی را بر بعضی برتری داده است و از آن جهت که از مال خود نفقه میدهند».
سوره نسا: ۳۴.
(۲) آیه درجه،
«وَ لَهُنَّ مِثْلُ الَّذی عَلَیْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَ لِلرِّجالِ عَلَیْهِنَّ دَرَجَةٌ»
«برای زنان حقوقی شایسته است مانند وظیفهای که بهعهده آنان است و مردان را برای زنان مرتبتی است».
سوره بقره آیه ۲۲۸.
(۳) استدلال به آیه شهادت،
«وَاسْتَشْهِدُوا شَهیدَیْنِ مِنْ رِجالِکُمْ فَإِنْ لَمْ یَکُونا رَجُلَیْنِ فَرَجُلٌ وَامْرَأَتانِ مِمَّنْ تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَداءِ أَنْ تَضِلَّ إِحْداهُما فَتُذَکِّرَ إِحْداهُمَا الْأُخْرى.»
«و دو شاهد از مردانتان را به شهادت طلبید، پس اگر دو مرد نبودند مردی را با دو زن از میان گواهانی که [به عدالت آنان] رضایت دارید [گواه بگیرید]، تا [اگر] یکی از آن دو [زن] فراموش کرد [زن] دیگر وی را یادآوری کند.»
سوره بقره آیه ۲۸۲.
(۴) روایت منع از قضاوت و داوری زنان،
«الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِی خَدِیجَة قَالَ اَبُوعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) وَ لَکِنِ انْظُرُوا إِلَى رَجُلٍ مِنْکُمْ یَعْلَمُ شَیْئاً مِنْ قَضَائِنَا فَاجْعَلُوه بَیْنَکُمْ فَإِنِّی قَدْ جَعَلْتُهُ قَاضِیا.»
«بلکه بنگرید به مردی از میان خودتان که از قضایا آگاهی دارد. او را حکم قرار دهید بهدرستی که من او را قاضی قرار دادم.»
الکافی ج ۷ ص ۴۱۲.
(۵) شهرت فتوایی بلکه اجماع در منع از قضاوت و داوری زنان.
{۲} استدلال های موافقین:
(۱) آیه نفر،
«وَمَا کَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنْفِرُوا کَافَّةً فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ.»
«و شایسته نیست مؤمنان همگی [برای جهاد] کوچ کنند، پس چرا از هر فرقهای از آنان دستهای کوچ نمیکنند [تا دستهای بمانند] و در دین آگاهی پیدا کنند و قوم خود را وقتی به سوی آنان بازگشتند بیم دهند، باشد که آنان از کیفر الهی بترسند؟»
سوره توبه آیه ۱۲۲.
(۲) آیه سؤال،
«فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ»
«پس از اهل ذکر بپرسید اگر نمیدانید».
سوره نحل آیه ۴۳.
(۳) آیه کتمان،
«إِنَّ الَّذینَ یَکْتُمُونَ ما أَنْزَلْنا مِنَ الْبَیِّناتِ وَ الْهُدى مِنْ بَعْدِ ما بَیَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِی الْکِتابِ أُولئِکَ یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ یَلْعَنُهُمُ اللاَّعِنُونَ.»
«کسانی که نشانههای روشن و رهنمودی را که فرو فرستادهایم بعد از آنکه آن را برای مردم در کتاب توضیح دادهایم، نهفته میدارند. آنان را خدا لعنت میکند و لعنتکنندگان لعنتشان میکنند.»
سوره بقره آیه ۱۵۹.
(۴) روایت توقیع آقا امام زمان (علیه السلام) در وظیفه شیعیان در عصر غیبت:
«أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِیهَا إِلَى رُوَاةِ حَدِیثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِی عَلَیْکُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ.»
«اما در رویدادهای زمانه، به راویان حدیث ما رجوع کنید؛ زیرا آنان حجت من بر شمایند و من حجت خدا بر آنانم.»
کمال الدین، ج۱، ص۴۸۵، ح۴. الغیبة طوسی، ص۲۹۱، ح۲۴۷. احتجاج طبرسی، ج۲، ص۲۸۴.طبرسی، اعلام الوری، ج۲، ص۲۷۱. وسائل الشیعة، ج۲۰، ص۱۴۰، ح۳۳۴۲۴.
(۵) سیره عقلا در جواز مرجعیت زنان،
سیره عقلا بر اعتماد و رجوع به نظر کارشناسی در هر رشتهای است، و در این رجوع فرقی میان متخصص مرد و زن نمیگذارند. نکته مهم درباره سیره عقلا رضایت و امضای شارع نسبت به آن است.
شهید مطهری در این زمینه مینویسد:
دلیل عمده در باب تقلید بناء عقلا است و از نظر بنا عقلا که اصل اساسی تقلید است، فرقی میان زن و مرد در این جهت نیست. همینطورکه اگر مردی اعلم بود باید به او رجوع شود اگر زنی هم اعلم بود به او رجوع میکنند…
(۶) قول تفصیل در جواز مرجعیت زنان.
در آیات الهی فراخوان به عبادت و بندگی پروردگاری میدهد که انسانها را در گوهر آفرینش مساوی قرار داد ، ولی در عین حال اعلام میکند که مرد مثل زن نیست. زن انسانی است با غلبه حیات عاطفی و احساسی و مرد انسانی است با غلبه حیات تعقلی.
نوع ادراک زن و مرد متفاوت است. ادراک زن حساستر و دقیقتر و ادراک مرد عمیقتر و صریحتر است. یکی در عقل نظری موفقتر است و دیگری در عقل عملی. ترکیب عقلی زن ضعیفتر از مرد نیست بلکه گاهی خیلی هم قویتر است، ولی یکی اندیشه زنانه دارد و دیگری اندیشه مردانه.
اگرپذیرفته شود که زن و مرد نامحرمند، پس نیاز درمانی زنان در عالیترین سطوح تخصصی باید توسط افرادی از جنس خودشان پاسخ داده شود تا نیازی به مراجعه به اطبای مرد نباشد و اگر نیاز به حضور در محاکم قضایی دارند باید در همه سطوح تخصصی، زنانی پاسخگو باشند. برایناساس، آیا نمیتوان گفت که زنان نیاز به مراجعه به فقها دارند و لازم است زنانی پاسخگوی آنها باشند؟ بهویژه درباره موضوعات زنانه که پیچیدگیهای آنها برای فقها دردسرآفرین است؛ زیرا جنس موضوع برای آنها قابل رصد نیست و چهبسا با بیان احتیاطهای چندجانبه بخواهند پاسخگو باشند. بدیهی است که عمل به آن نیز گرفتاریهای خاص خود را دارد. برایناساس، گمان میشود که طرح نظریه اجماع مرکب نیاز به بازخوانی مجدد دارد و گوهر کلام صاحب جواهر در کتاب مجمع الرسائل درباره اشتراط ذکوریت در پذیرش امور مختلف که با حواشی بزرگانی مانند شیخ انصاری، سیدمحمدکاظم طباطبایی، میرزای شیرازی و محقق خراسانی همراه است درخشش بیشتری مییابد، چنانکه میفرماید:
شرط چهارم، شرط ذکوریت و مرد بودن است و شرطیت این شرط در مشاغل و مناصب به چند گونه است، اما در شرطیت ذکوریت در فتوا و مرجعیت باید گفت که با توجه به ادله و موازین موجود خاصه در مسائل مربوط به زنان، ذکوریت مقلد یعنی، مرجع تقلید شرط نیست و بلکه اولی آن است که در این مسائل به زنان رجوع شود.