انهار
انهار
مطالب خواندنی

فتاوای آیةالله العظمی بهجت (قدّس سرّه)

بزرگ نمایی کوچک نمایی
اگر كسي واجبي را انجام نمي دهد و يا معصيتي را بجا مي آورد، در صورت تحقق شرائط ذيل، بر ديگران واجب است او را امر به معروف  و نهي از منكر بنمايند، و اگر مستحبّي را ترك و يا مكروهي را بجا مي آورد، امر به معروف و نهي از منكر مستحبّ است. و اگر يك نفر به اين وظيفه قيام كند، بنابر أظهر از ديگران ساقط مي شود.

(مسأله1608) امر به معروف و نهي از منكر با وجود شرايط ذيل واجب مي شود:

اول: علم، پس كسي كه عالم به حكم شرعي نيست، نمي تواند امر به معروف و يا نهي از منكر بنمايد، بنابراين در ابتدا لازم است شخص آمر و يا ناهي خودش از احكام شرعي اطلاع كافي داشته باشد.

دوم: احتمال تأثير، پس در صورتي كه انسان مي داند سخن او تأثيري در ديگري ندارد، بر او لازم نيست امر به معروف و يا نهي از منكر بنمايد، امّا جواز بلكه رجحان آن در صورت عدم خوف ضرر، خالي از وجه نيست.

سوم: اصرار بر ترك واجب و يا انجام دادن معصيت، پس در صورتي كه انسان بداند شخصي از معصيتي كه انجام داده توبه كرده است و يا نشانه هايي بر پيشيماني او دلالت كند، امر به معروف و يا نهي از منكر واجب نيست.

چهارم: عدم مفسده، پس اگر كسي به خاطر امر به معروف و يا نهي از منكر ترس از وقوع مفسده اي دارد، و آن مفسده عبارت از ضرر جاني يا آبرويي و يا مالي قابل اعتنايي است، اين كار بر او واجب نيست.

بنابراين با وجود اين شرايط، امر به معروف و نهي از منكر واجب مي شود، و در امر به معروف و نهي از منكر عدالت شرط نيست.

(مسأله1609) جايز است اطفال را براي تمرين و عادت دادن به ترك معصيت و يا انجام دادن واجبات، تأديب كرد خصوصاً در مراحل آخر كه به انجام واجب و ترك معصيت نزديكتر است، كه اگر تأديب نشوند، در بعضي از موارد منجر به ترك واجبات و انجام معاصي از طرف آنها مي شود.

(مسأله1610) امر به معروف و نهي از منكر مراتبي دارد:

اول: انكار قلبي مي باشد.

دوم: اظهار كردن به زبان،

سوم: متألّم كردن معصيت كار به قدري از زدن، كه تفصيل مراتب در مسأله بعد خواهد آمد. بنابراين اگر انسان بدون گفتن، به هر وسيله ديگر ناراحتي قلبي خود را به معصيت كار نشان دهد و اين كار موجب ترك معصيت شود، لازم نيست با زبان امر به معروف و يا نهي از منكر بنمايد، البته در صورتي كه هيچ گونه اشكال شرعي ديگري دراين كار نباشد، و اگر چاره اي در اين كار بجز اظهار زباني نيست، باز بايد درجات خفيفتر را در انجام اين كار ملاحظه نمايد.

(مسأله1611) اگر انسان بداند در صورتي كه بخواهد جلوگيري از معصيتي بنمايد منجر به ايجاد جرح و يا قتل خواهد شد، بنابر أظهر بدون اجازه امام معصوم عليه السلام يا كسي كه از طرف آن حضرت مستقيماً نائب مخصوص است، نبايد اين كار را بكند، و آيا با اجازه مجتهد جامع الشرائط مي تواند اين كار را انجام دهد، مورد تأمل است، ولي اگر نمي داند كه اين كار منجر به مجروح كردن و يا قتل مي شود ولي احتمال اين را مي دهد، بنابر احتياط واجب بايد مستقيماً از طرف امام معصوم عليه السلام و يا نائب مخصوص آن حضرت و يا از طرف مجتهد جامع الشرائط اجازه داشته باشد.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -