انهار
انهار
مطالب خواندنی

(۱۲) وجوب طُمأنینه در نماز

بزرگ نمایی کوچک نمایی
بسم الله الرحمن الرحیم
وجوب طُمأنینه در نماز
    
طمأنینه یعنی: آرامش و ثابت بودن بدن در نماز.
فقهاء عظام طمأنینه را در نماز واجب دانسته و ترک آن را مُبطل نماز میدانند.
بنابراین واجب است نمازگزار مکانی را برای نماز انتخاب کند که بدنش آرامش داشته باشد و ثابت باشد.
به همین خاطر نماز خواندن در وسایل نقلیه جایز نیست مگر در حال ناچاری.
    
برخی از موارد طُمأنینه:
{۱} هنگام قرائت حمد و سوره و تسبیحات و...،
{۲} هنگام گفتن اذکار به قصد ورود،{البته اگر به قصد مطلق ذکر بگوید، ترک طُمأنینه اشکال ندارد}.
{۳} هنگام قیام بعد از رکوع،
{۴} بعد از هر کدام از دو سجده،
{۵} هنگام گفتن ذکرهای مستحبی نماز به قصد ورود،{البته اگر به قصد مطلق ذکر بگوید، ترک طُمأنینه اشکال ندارد}.
    
آگاهی از برخی از نُکات طُمأنینه:
{۱} چون طمأنینه مانند قرائت حمد و سوره و تسبیحات و... از ارکان نماز محسوب نمی‌شود؛ لذا اگر سهواً یا از روی فراموشی یا غفلت ترک شود نماز باطل نمی شود.
{۲} برخی از اعاظم؛ طمأنینه یا استقرار، سکون و آرامش، و یا ثابت بودن بدن در نماز را یکی از واجبات نماز شمرده اند؛ یعنی نمازگزار در حال نماز، آرامش داشته باشد و حرکت اضافه نکند.
{۳} در وجوب طُمأنینه؛ اختلاف چندانی بین فقها نیست و حتی برای آن، ادعای اجماع نیز شده است.
به نقل نجفی در جواهر الکلام و حائری یزدی در کتاب الصلاة.
{۴} به نقل دزفولی در صراط النجاة؛ برخی از علما عدم رعایت طمأنینه در نماز مستحبی را نیز سبب بطلان آن می‌دانند.
{۵} فقها طمأنینه را از ارکان نماز نمی‌دانند؛ لذا در صورت فراموشی، نماز باطل نمی‌شود.
{۶} مقدار طمأنینه استقرار عرفی است.
{۷} در طُمأنینه، به‌اندازه‌ای که مسمای طمأنینه انجام شود، کفایت می‌کند.
{۸} به نقل دزفولی در صراط النجاة؛ در صورت عدم رعایت طمأنینه، توسط نمازگزاری که جاهل به حکم است، بر دیگران واجب است که او را ارشاد نمایند و در صورتی که از روی عمد باشد نیز بر دیگران واجب است با امر به معروف به او تذکر دهند.
{۹} به نقل امام خمینی در تحریر الوسیلة در هنگام نماز جماعت، زمانی‌که امام مشغول به گفتن ذکر است، رعایت طمأنینه توسط مأموم لازم نیست.
{۱۰} اگر هنگام قرائت نماز بر اثر اوامر بیرونی همچون باد و مانند آن طمأنینه نمازگزار از بین برود، بنا بر احتیاط مستحب، سکوت کند و بعد از آرامش بدن، آنچه را که در حالت غیر طمأنینه خوانده، دوباره اعاده نماید.
به نقل کابلی در توضیح المسائل.
{۱۱} برخی با استناد به روایاتی، پس از اشاره به عدم قبولی نماز کسی که طمأنینه را در نماز رعایت نمی‌کند عذاب و عقاب وی در آخرت را همانند عذاب شخص تارک الصلاه دانسته‌اند؛ هرچند حکم او را در حکم تارک الصلاه ندانسته‌اند.
{۱۲} ابوعبدالله اشعری می گوید: آقا رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) با یاران خود نماز خواند سپس در میان گروهی از یاران خود در مسجد نشست. مردی وارد مسجد و مشغول خواندن نماز شد، ولی رکوع و سجودش را صحیح و به طور کامل انجام نمی داد. حضرت (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: نَقَرَ کنَقْرِ الْغُرَابِ لَئِنْ مَاتَ هَذَا وَ هَکذَا صَلَاتُهُ، لَیمُوتَنَّ عَلَی غَیرِ دِینِی.
مانند کلاغ نوک به زمین زد: اگر بدین حال بمیرد و نمازش چنین باشد، بر غیر دین من مرده است.
كافى، ج ۳، ص ۲۳۸؛ و چهل حديث، ص ۳۱، حديث ۱۲.
    
موارد رعایت طُمأنینه
{۱} در نماز فرادی،
رعایت آن به شرحی است که گذشت.
{۲} در نماز جماعت.
فتاوای برخی از مراجع و فقهاء عظام.
    
اقسام طُمأنینه و استقرار:
{۱} استقرار خود نمازگزار؛ که از آن به طمأنینه، مقابل اضطراب و سکون در مقابل حرکت تعبیر می‌شود؛
{۲} استقرار در مکان نمازگزار؛ هر چند خود نمازگزار آرام باشد.
    
طُمأنینه یا استقرار؟
برخی، به جای کلمه طمأنینه از واژه استقرار استفاده شده است،
تحفة الأبرار گیلانی.
استفاده از این دو واژه به جای همدیگر در مورد شخص نمازگزار درست است.
    
معنای استقرار در مکان نمازگزار:
استقرار در مکان نمازگزار یعنی این که نمازگزار در حال اختیار بتواند واجبات نماز از قبیل: ایستادن و رو به قبله بودن را رعایت کند.
فقهاء عظام خواندن نماز در حال حرکت و یا در وسائل نقلیه در حال حرکت، از جمله در قایق، ماشین سواری و... را موجب بطلان نماز می‌دانند؛ مگر در صورت اضطرار که جایز می دانند.
امام خمینی و نیز برخی از فقهاء عظام؛ نماز خواندن در وسائل نقلیه‌ای که موجب حرکت و تکان خوردن انسان نمی‌شود را جایز دانسته‌اند.
    
رعایت طمأنینه در اجزای نماز
فقهاء عظام رعایت طمأنینه را در تمامی اجزا نماز واجب و ترک آن را مُبطل نماز می‌دانند که برخی از مهمترین آنان - بدون ذکر اختلاف - عبارت‌اند از:
    
{۱} هنگام قرائت حمد و سوره و سایر اذکار واجب نماز.
بر نمازگزار واجب است بدنش، قبل از قرائت اذکار نماز در آرامش بوده و بدون حرکت باشد، به عبارتی دیگر آرام گرفتن بدن به‌اندازه ذکر؛ به عنوان مثال زمان گفتن ذکر رکوع و سجود بدن شخص نمازگزار، آرام و ثابت باشد و اگر ذکر، در حرکت گفته شود نماز باطل است؛ به عبارتی دیگر اگر از روی عمد بخشی از ذکر واجب را قبل از استقرار و آرامش و یا در هنگام سر برداشتن بگوید، نماز باطل است؛همچنانکه در بسیاری از نمازگزاران مشاهده می‌شود.
    
{۲} هنگام قیام بعد از رکوع.
همانطور که طمأنینه در ذکر رکوع را واجب و عدم رعایت آن را سبب بطلان نماز است، آرامش و استقرار بدن نمازگزار، در قیام بعد از رکوع، به‌اندازه‌ای که سکون و استقرار بر آن قابل صدق باشد نیز واجب و  رعایت نکردن آن مُبطل نماز است.
    
البته اگر نمازگزاری بخاطر بیماری و غیر آن نتواند طُمأنینه را رعایت کند طُمأنینه از او ساقط شده و نمازش بدون رعایت طُمأنینه صحیح است؛ همانطور که ترک رعایت طُمأنینه از روی فراموشی و یا ندانستن حکم شرعی را مُبطل نماز نمی‌دانند.
برخی از فقهاء عظام طمأنینه هنگام قیام بعد از رکوع را از ارکان نماز دانسته‌اند؛ هرچند مشهور آن را رکن ندانسته‌اند.
    
{۳} ما بین دو سجده.
فقها همانطور که در سجده، طمأنینه را واجب دانسته‌اند که نمازگزار تا سر به سجده نگذاشته نباید ذکر بگوید و تا ذکر تمام نشده، نباید سر از سجده بردارد،نشستن بین دو سجده به همراه طمأنینه و عدم حرکت را از واجب دانسته‌اند؛ همانطور که جلوس برای تشهد و طمأنینه در آن واجب است.
    
{۴} جلسه استراحت.
فقها طمأنینه در جلسه استراحت نماز یعنی بعد از سجده و قبل از قیام را نیز لازم می‌دانند، هرچند برخی رعایت آن را مستحب دانسته‌اند.
البته برخی از اهل‌سنت همچون ابوحنیفه، قائل به جلسه استراحت در نماز نیستند.
    
{۵} در مستحبات نماز.
اذکار مستحبی که نمازگزار در نماز می‌گوید یا مخصوص جزئی از نماز است مثل تکبیر مخصوصی که مثلا قبل از سجده گفته می‌شود یا اختصاص به بخش خاصی از نماز ندارد. اگر نمازگزار ذکری که مخصوص جزئی از نماز است به این نیت که مخصوص آن موضع خاص از نماز است بگوید باید در هنگام گفتن ذکر، طمأنینه داشته باشد و اگر عمداً و از روی اختیار، بدون طمأنینه، به جا آورد، نمازش باطل است و باید نماز را تمام کرده و احتیاطاً دوباره بخواند.
    

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -