انهار
انهار
مطالب خواندنی

تعریف روزه

بزرگ نمایی کوچک نمایی
بسم الله الرحمن الرحیم
تعریف روزه
    
روزه یعنی خودداری (امساک) از مفطرات در روز به قصد تقرب به خدا.
در تعریف لغت یا فقهی آن در برخی از کُتُب فقهی؛ قید إمساک آمده است مانند:
{۱} و هو الإمساک عمّا یأتی من المفطرات بقصد القربة...
العروةالوثقی ابتدای کتاب الصوم
{۲} و یعزم علی الأمساک عن المُفطرات المعهودة بقصد القربة...
العروةالوثقی ابتدای کتاب الصوم
تحریر الوسیلة ابتدای کتاب الصوم
{۳} الصوم لغةً الإمساک...
جواهرالکلام، ج ۱۷، ص ۱۳.
عنوان صوم در فقه بابی مستقل است که در آن به تفصیل از احکام روزه سخن رفته است.
روزه در لغت
روزه در لغت به معنای خودداری کردن از چیزی و ترک آن آمده است. برخی لغویان به هر امساک کننده از خوردنی و نوشیدنی یا سخنی یا حرکتی «صائم» اطلاق کرده‌اند.
لسان العرب، ابن منظور، واژه «صوم»، ج۱۲ ص۳۵۰.   
روزه در اصطلاح شرع
تعریف اول
لیکن روزه در اصطلاح شرع مقدس همان است که در شناسه آمده است.
الوسیلة، ابن حمزه، ص۱۳۹.   
مختلف الشیعة، علامه حلی،ج۳، ص۳۵۹-۳۶۰.   
التنقیح الرائع لمختصر الشرایع، فاضل مقداد،ج۱، ص۳۴۷.
تعریف دوم
برخی، آن را به آماده ساختن نفس بر اجتناب از چیزهایی خاص.
جمل العلم و العمل، سید مرتضی، ص۸۹.
تعریف سوم
و برخی دیگر به مهیّا کردن مکلّف یا ممیّزِ مسلمانی که مانعی- همچون سفر- برای روزه گرفتن ندارد خود را برای خدا بر ترک مفطرات از طلوع فجر صادق تا غروب خورشید، تعریف کرده‌اند.
الدروس الشرعیة، شهید اول، ج۱، ص۲۶۶.
تعریف به امر عدمی یا وجودی
تعریف روزه به امساک (خودداری) تعریف به امر عدمی است؛ از این‌رو، برخی به آن اشکال کرده و گفته‌اند: امر عدمی متعلّق تکلیف قرار نمی‌گیرد؛ برخلاف تعریف مهیّا کردن که امر وجودی و قابل تعلّق تکلیف به آن است.
مسالک الأفهام، شهید ثانی،ج۲، ص۶-۷.
اصطلاح صائم و مفطر
به روزه دار «صائم» و به آنچه که روزه دار باید آن را ترک کند و در صورت ارتکاب آن روزه‌اش باطل می‌شود «مُفْطِر» گویند.
دلیل وجوب روزه
یَا اَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ کَمَا کُتِبَ عَلَی الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ.
سوره بقره، آیه ۱۸۳.
و روایات متواتر(*) بر وجوب روزه‌ دلالت دارد. و در بعضی از روایات در ردیف نماز و زکات و حج و ولایت، از «ارکان دین» شمرده شده است. (**)
(*) وسائل الشیعة، ج۱۰، ص۷، کتاب الصوم، ابواب وجوب الصوم و نیته، الباب۱ و ۲۳۹، ابواب احکام شهر رمضان، الباب۱.
(**) وسائل الشیعة، ج۱۰، ص۳۹۵، کتاب الصوم، ابواب الصوم المندوب، الباب۱، الحدیث ۱.
روشنایی روز ظرف زمانی روزه
از حیث زمان، ملاک و معیار در برخی از موضوعات احکام، استمرار است و در برخی روشنایی روز.
در موضوعاتی که میزان استمرار است نه روشنایی روز، روزها تلفیق می‌شود مثل «میزان در عده به طور مطلق، و قصد اقامه و ماندن سی روز در محلی به طور مردد، و اکثر حمل و اقل آن، و همچنین حیض و نفاس، و سه روز خیار حیوان، و خیار تاخیر ثمن، و یک روز و شب در مقدار رضاع، و... در همه این موارد چنین است»(*)  و ملاک استمرار طبق افق‌های عادی است، لذا در قطب و دیگر سیارات اگر بشر امکان سفر به آن پیدا کند، زمان آن‌ها به نسبت سنجیده و قیاس می‌گردد. ولی در «مثل روزه که امساک‌ از طلوع‌ فجر تا غروب در آن معتبر است و تلفیق در آن نمی‌آید، پس مقدار معتبر نمی‌باشد.» (**)  و به همین لحاظ «روزه در قسمتی از روز یا شب صحیح نیست اگرچه به مقدار روز ما باشد.» (***)
(*) تحریرالوسیلة، ج‌۲، ص۶۸۰، البحث حول المسائل المستحدثة، ومنها:مسائل الصلاة و الصوم وغیرهما، مسالة ۱۴.   
(**) تحریرالوسیلة، ج‌۲، ص۶۸۰، البحث حول المسائل المستحدثة، ومنها:مسائل الصلاة و الصوم وغیرهما، مسالة ۱۶.   
(***) تحریرالوسیلة، ج‌۲، ص۶۸۰، البحث حول المسائل المستحدثة، ومنها:مسائل الصلاة و الصوم وغیرهما، مسالة ۱۶.   
روزه در روزهای خیلی بلند
بنابراین «اگر فرض شود که حرکت زمین کند شود و یک روز، دوبرابر روز ما شود در صورت امکان، امساک یک روز کامل در صحت‌ روزه‌ حتمی است. و درصورتی‌که ممکن نباشد، وجوب‌ آن ساقط می‌شود.» (*)  و «همچنین است حال اگر فرض شود که حرکت آن سریع‌تر شود به‌طوری که یک روز و یک شب نصف این زمان باشد، پس در روزه امساک یک روز لازم است.» (**)
(*) تحریرالوسیلة، ج‌۲، ص۶۸۰، البحث حول المسائل المستحدثة، ومنها:مسائل الصلاة و الصوم وغیرهما، مسالة ۱۷.
(**) تحریرالوسیلة، ج‌۲، ص۶۸۱، البحث حول المسائل المستحدثة، ومنها:مسائل الصلاة و الصوم وغیرهما، مسالة ۱۷.
اقسام روزه.
ارکان روزه.
شرائط روزه.
مکروهات روزه دار.
موارد رخصت افطار.
راههای ثبوت هلال ماه.
قضای روزه ماه رمضان.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  



پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -