تهاجم فرهنگي، شبيخون فرهنگي، قتلعام فرهنگي، براندازي فرهنگي، ناتوي فرهنگي و جنگ نرم؛ بهترتيب هشدارهايي است که مقام معظم رهبري از سال 1368 تا به امروز به من و شما دادهاند.
سالها قبل، آن عزيز فرزانه و حکيم متأله فرمود: «مردم گمان نکنند دشمن از مرزهاي جغرافيايي ميآيد، مرزهاي جغرافيايي بسته است، دشمن از مرزهاي فرهنگي ميآيد».
بسياري از خواص اين هشدار را جدي نگرفتند؛ با دنياطلبي و قدرتدوستي و فزونخواهي و برخي نيز از روي غفلت و جهل پا به بيراهه گذاردند. اصحاب فتنه هم با نفاق و نفوذ بر دل اين عده تاختند و در عرصه غفلت و جهالت و تعمد، بذر نيرنگ و براندازي و توطئه پاشيدند.
در 12 ارديبهشت 1369 مرادمان فرمود: «مسؤولان فرهنگي کشور و کارگزاران امروز فرهنگي در هر سطحي بايد احساس کنند که امروز سرباز اين قضيه هستند و بدانند که چگونه بايد دفاع کنند و چهکار خواهند کرد. همچون جنگ نظامي، چشمها را بايد باز کرد و صحنه را شناخت. در جنگ نظامي هم، هرطرفي که بدون شناسايي و بدون ديدهبان و بدون دانستن وضعيت دشمن چشمش را ببندد و سرش را بيندازد پايين، برود جلو شکست خواهد خورد در جنگ فرهنگي هم همينطور است. اگر ندانيد دشمن چهکار ميکند، يا از آن کس که ميداند فرمان نبريد و از فرمانده فرهنگي دستور نگيريد، يا اگر او از نيروهاي شما استفاده نکند و مانور يا سازماندهي را درست انجام ندهد، پشت سرش شکست است.»
فرماندهي معظم کل قوا عرصه هجوم را ميديد. بسيار جدي هشدار ميداد. طرح دشمن را ميشناخت. مسؤولان را نسبت به آن طرح توجيه ميکرد. گاهي چشمهاي تاريک بهعلت نديدن، تکذيب ميکردند!
معظمله ميفرمودند: «ما مکرر گفتهايم و ميگوييم که توطئههاي فرهنگي در جريان است و من آن را به عيان در مقابل خودم مشاهده ميکنم، امروز دشمن با شيوه بسيار زيرکانهاي در داخل، در حال يک جنگ تمامعيار فرهنگي عليه ما است.»
اين هشدارها، اثري بر گوش غافلان و جاهلان نداشت. گويا خواص در گرد و غبار قدرت و ثروت اندوزي و فزونخواهي، چيزي جز «خود» نميديدند.
فرياد آن حکيم بزرگ در سال 1375 در رابطه با «خواص» دنياگرايان را به خود نياورد. نفاق جديد در همان روزها، رخت قدرت دوخت و با پيوند با آسيبديدگان از نهضت خميني کبير و متکبران تجملطلب به درون حاکميت خزيد.
فرمانده ميدان جنگ فرهنگي در سال 1376 سير حرکتي منافقين جديد را تبيين کرد و بارها در سالهاي پيدرپي هشدارهاي تکاندهنده داد.
برخي نخواستند باور کنند که ابوسفيان، طلقاء را در زير پرچم مخملين گرد آورده و ايمان ظاهرياش، هرگز کفر درونياش را تطهير نميکند!
بعضي باور نکردند که «جمل» تکرار شدني است! سيف الاسلام، فرق علي را نشانه ميرود و با پافشاري بر ثروتاندوزي، باطل را بر حق ترجيح ميدهد و بر سالها عزت خويش تيغ حذف ميکشد و قدرت و ثروت، «هدف» ميشود.
عاشقان غنيت احد، چون قرآن را بالاي ني ديدند، بهانهاي يافتند که براي فرار از جهاد، امام حق را نشانه روند و زمينهساز جنگ نهروان شوند.
به يقين «نهروان»، پايان ماجرا نبود. جنگي خونين در کربلا درگرفت که حسينيان 72 نفر ماندند! در پس آن ماجرا، عبدا... بن زبيرها باز مسير بيراهه را پيمودند و چه کسان که در آن گرد و غبار، فريب خوردند و کج رفتند.
فتنه 88 پايان ماجرا نبود. چه اينکه فتنه 78 در ادامه فتنه 68 منتظري، ناخالصيها را نشان ميداد.
اگر ديروز هشدارهاي ولايت را جدي ميگرفتيم؛ شايد فتنه 88 رخ نميداد. چه اينکه ا هل مدينه گفتند اگر در زمان امام حسين(ع) هشدارهايش را باور کرده بوديم؛ شايد حسين به مسلخ نميرفت!
آيا تهاجم فرهنگي را باور کردهايم؟ شبيخون را چه؟ قتلعام فرهنگي و جنگ فرهنگي را چه؟ ناتوي فرهنگي را چطور؟ آيا باور کردهايم که در سال 88 بنا بود کودتاي مخملين در سناريوي يک انقلاب رنگين به وقوع بپيوندد؟! سربازهاي کودتا که بودند؟ فرماندهان چه کساني بودند؟ سناريونويس و کارگردان چه افرادي بودند؟ منافقين و تودهايها و سلطنتطلبان و طاغوتيها و ضدانقلاب و مليگراها به کارگرداني امريکا و انگليس و صهيونيستها به صحنه آمده بودند. و قدرتطلبان و ثروتاندوزان و جاهلان را نيز به وسط ميدان هل دادند. ماجرا به اسم سران فتنه ثبت شد و خاتمي و موسوي و کروبي، سه مهره فريبخورده غرب در اين سناريو، بازيگر در نقش کودتاچي شدند.
برخي از خواص شهير عينک سياه زدند و با لجاجت و گاه با ذلالت تا به امروز بر کرسي راه خود پاي فشردند و باز هشدارها را ناديده ميگيرند. خيليها بر اين بيبصيرتي ميخندند. اهل بصيرت و ژرفانديشان بيدار، علت را در پيروينکردن از تدابير ولايت و جدينگرفتن هشدارهاي رهبر معظم انقلاب اسلامي ميدانند.
هشدار جنگ فرهنگي همچنان پابرجاست. هدف براندازي جمهوري اسلامي با جنگي نرم است. طرح کودتا در روشي جديد و با سرعتي بالاتر در حال پيگيري است.
مقام معظم رهبري در تاريخ 6/12/1381 در ديدار با جوانان سيستان و بلوچستان فرمودند: «يکي از مسؤولان طراز اول کشور صهيونيستي غاصب اسرائيل، در سال گذشته توصيهاي به امريکا کرد... توصيه وي به امريکاييها اين بود: «... نظام و حکومت اسلامي (ايران) به مردم متکي است، مردم آن را حفظ کردهاند. بايد کاري کنيد که همه مردم آن را رها کنند. راهش اين است که مردم را با ترويج فرهنگ و ادبيات غربي و فرهنگ و تربيت امريکايي، به واگرايي نسبت به دين و فرهنگ و سنت و تاريخشان سوق داد. وقتي مردم اين تعلقات را رها کردند، بعد از گذشت چند سال، بدون اينکه سرمايهاي صرف کنيد، با يک حمله و تحرک احياناً نظامي مختصر ميتوانيد اين مانع بزرگ، يعني نظام اسلامي را از سر راه برداريد!»
معظمله در ادامه افزودند: «پيش از اين در سال گذشته... يک استراتژيست نظامي امريکا گفت: اگر به جاي اين موشکها، براي جوانان افغان لباس زير زنانه و وسايل شهوتراني و پوششهاي سبک غربي و امريکايي بفرستيد، بدون صرف اين هزينهها ميتوانيد افغان را تصرف کنيد... بهجاي بمب و موشک و راکت، سيديهاي پرنوگرافي و منظرهها و ادبيات مهيج شهوت را ميان آنها ترويج کنيد، آنوقت کار بر شما آسان ميشود.»
حکيم متأله انقلاب در نتيجهگيري از اين توصيههاي به امريکاييها، فرمودند: «سياست امروز، سياست آندلسيکردن ايران است.» روزگاري مسلمانان در جنوب اروپا و اسپانيا تا جنوب فرانسه، کشور اسلامي بهوجود آوردند. اروپاييها براي گرفتن اندلس از دست مسلمانان، به فاسد کردن جوانان پرداختند. شراب مجاني را در اختيار آنها قرار دادند. جوانان را بهسمت زنان و دختران خود سوق دادند تا آنها را به شهوات آلوده کنند! شهوت جنسي به درون دربار هم راه پيدا کرد و با جنگ نرم، حکومت اندلس فرو ريخت.
طرح دشمن در جنگ فرهنگي، طرح بازسازيشده اروپاييها در اندلس است. همين کار را ميخواهند با ايران اسلامي بکنند. فرماندهي معظم کل قوا در فروردين 1386 به فرماندهان نيروي انتظامي فرمودند: «اگر تا به حال تحليل ميکرديم، امروز ميگويم که اين يک خبر قطعي است؛ ميخواهند جوانان را با شهوت جنسي به بيراهه بکشانند!»
کارگردانان فتنه 88 دست از فتنهانگيزي برنداشتهاند. فتنه 88 از بيست سال قبل طراحي شده بود. طرح اندلسيکردن ايران از سال 1380 وارد يک فاز جدي و جديد شد. پس از فتنه 88، همه تلاش دشمن در اين عرصه بهکارگرفته شده است. بيش از هزار سايت و تلويزيون و راديو و صدها نشريه و روزنامه و جريده و برخي از نشريات اصلاحطلبان در اين ميدان مشغول فعاليتند. همه توان فتنهگران 88 در اين عرصه به کار گرفته شده است.
خواص کجا ايستادهاند؟ مسؤولان و کارگزاران فرهنگي کشور تا چه اندازه اين تهديد را جدي گرفتهاند؟ بايد سربازان اين قضيه را شناخت. بايد چشمها را باز کرد. صحنه را ديد. تلاش دشمن را مشاهده نمود.
طرح خواص براي مقابله با اين جنگ فرهنگي چيست؟ کشور در اين جنگ قرار گرفته است. آيا خواص و سران قوا بر اين باور هستند؟ دولت سازندگي هشدارهاي سال 68 تا 76 را جدي نگرفت. دولت اصلاحات خود کمکيار مهاجمان شد و سرانجام به دست همينان فتنه 88 رقم خود.
دولت اصولگرايي براي شکستدادن دشمن در اين عرصه پهناور هجوم، چه طرح دارد؟
آيا قواي سهگانه و مسؤولان فرهنگي کشور هشدارهاي ولايت را شنيده و جدي گرفتهاند؟!
ابوسفيان در پي طرحي جديد براي ا نتقامگيري از انقلاب اسلامي و امام خميني(ره) و امام خامنهاي است. درايت ولايت در فتنه 88، کمر اصحاب فتنه را شکست. اصلاحطلبان دروغين و قدرتطلبان و طالبان رياست در زير بار فتنهگري جان دادند و قدرت ايستادن در برابر قدرت مردم و ولايت را ندارند.
استکبار در ميدان جديد بهدنبال يارگيري جديد است. چشمها را باز کنيم. نامرداني که در عرصه جنگ از صف مردان گريختند و خود را به دشمن آويختند، در نفاقي نو، خود را مرد جا نزنند. منافقان جديد به درون صف مجاهدان نفوذ نکنند. شناخت سربازان دشمن در جنگ نرم بسي سخت و دشوار است.
بايد فقط علم علمدار را نگريست و تنها در زير آن بيرق سينه زد. سينهزني در زير علم يزيد، گريه و زاري بر مُردن گرگ درنده است. علي علمدار ماست و از اينرو بناست ما اهل کوفه نشويم.
عمار کجا ايستاده است؟ عمار را گم نکنيم؛ والا راه را گم کردهايم و بهجاي سينهزني در زير پرچم علي(ع)، در همان جايي ايستادهايم که بر رياست يزيد شهوتران و شکمپرست و بوزينهباز کف ميزنيم!
همه دامهاي شهوتراني را در بيراهه گستردهاند. اگر راه را درست برويم، اينبار هرگز فتنهاي پا نميگيرد.
خدايا! اينبار خواص را دنبالرو مردم کم! مردم چه بصيرند؛ خوب ميبيني؟ چه زيبا دشمن را به سخره گرفتهاند؟ قدم گذاشتنشان بهجاي پاي رهبري، مو نميزند. مرحبا!
صحنه را ببينيد. فتنهگران امروز، صاحب قدرتان ديروزند. اينجا آينه عبرت است. قدرت ماندني نيست. آنچه ميماند، حمايتهاي از ولايت و ديانت است.
بايد همه با هم «زنگ خطر» را به صدا درآوريم: توجه، توجه، صدايي که هماکنون ميشنويد، صداي آژير قرمز است! صداي خطر جنگ نرم! ميخواهند ايران را آندلسي کنند!
در اين جنگ، صداي موشک به گوش نميرسد. صداي انفجار، شيشهها را نميلرزاند. کشتههايش غرق خون نميشوند. سرباز دشمن با لباس خودي ميآيد. خود را دوست جا ميزند. نفوذيها زيادند!
يکباره ميبيني چه بسيار که خمارند و بيعار! غرق در شهوت و مست و عربدهکش!
شما را به خدا اينبار حرفهاي «علي» را جدي بگيريد.
چه انسانهايي که باور نميکردند، خواص بيبصيرت آتشبيار معرکه فتنه 88 شوند. اگر زمانشناس باشيم، قبل از وقوع فتنه، طرح دشمن را افشا ميکنيم و فتنه بعدي را در نطفه خفه مينماييم؛ به شرطي که هشدارهاي ولايت را آويزه گوش کنيم.
خواص خيلي نقش دارند. کاش همه «عمار» بودند. راستي «عمار» کجاست؟ چند نفر هشدار را جدي گرفتهايم؟ براي جلوگيري از فتنه اندلسي چه کرديم؟ فردا بسيار دير است. از همين امروز تصميم بگيريم يک سانتيمتر از ولايت فاصله نگيريم.
|