انهار
انهار
مطالب خواندنی

آيت الله مظاهري(مدظله): گناه و لقمۀ حرام، مانع پذیرش عبادات

بزرگ نمایی کوچک نمایی

روزه‌ای می‌تواند موجب نیل انسان به مقامات عرفاني و معنوي شود که علاوه بر صحّت فقهی، از حقیقت و کمال معنوي برخوردار بوده و دارای صحّت اخلاقی نیز باشد. چنين روزه اي مقبول درگاه خداوند متعال است و مورد تحسين حق تعالي واقع مي شود.

گناه و لقمۀ حرام، مانع پذیرش عبادات

روزه‌ای می‌تواند موجب نیل انسان به مقامات عرفاني و معنوي شود که علاوه بر صحّت فقهی، از حقیقت و کمال معنوي برخوردار بوده و دارای صحّت اخلاقی نیز باشد. چنين روزه اي مقبول درگاه خداوند متعال است و مورد تحسين حق تعالي واقع مي شود.

موانع قبول شدن روزه، و ساير عبادات

1). گناه:

گناه مانع قبول شدن روزه، بلکه ساير عبادات است. به قول قرآن کريم:

«إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقينَ» مائده / 27

نماز، روزه، حج، خمس، زکات و خيرات و مبرّات، از کسي پذيرفته مي‌شود که گناهکار نباشد. از اين رو اعمال افراد فاسق و فاجر ارزشي نزد پروردگار متعال ندارد، گرچه به وظيفه هم عمل کرده باشند و آن عمل را از نظر ظاهري صحيح به جا آورده باشند.

بنابراين اگر روزه‌دار، گناهي مرتکب شود، مثلاً غيبت کند، در صورتي که شرايط ظاهري روزه را بر طبق رسالۀ مرجع تقليد عمل کرده باشد، روزۀ او صحيح است و قضا ندارد، اما مقبول نيست و نزد خداوند متعال هيچ ارزشي ندارد.

همۀ گناهان چنين است و مانع قبول شدن عبادات مي‌شود. عدم تأثير اعمال عبادي و عدم استجابت دعاها، ناشي از گناهاني است که انسان مرتکب مي شود.

عبادت، اگر به صورت واقعي انجام شود و عبادت کننده، رعايت تقوا را کرده باشد، آثار و برکات فراواني دارد و اگر کسي برکات عبادت را در زندگي خود مشاهده نمي‌کند، بايد بداند که متقي نيست.

اگر کسي چشم و گوش و زبان و ساير اعضا و جوارح خود را کنترل کند و از نافرماني خداوند پرهير نمايد، نماز، روزه، حج، خمس و زکات و انفاق او به خوبي پذيرفته مي‌شود و ارزش فوق‌العاده‌اي پيدا مي‌کند.

شيطان براي از بين بردن ارزش باطني عبادات، خيلي بيشتر از جلوگيري براي به جا آوردن ظاهري عبادات تلاش مي‌کند. و از همين‌رو بسياري از مردم نماز مي‌خوانند، روزه مي‌گيرند، حج مي‌روند اما عبادت آنان در اثر فريب شيطان بي‌ارزش مي‌شود.

2). غذاي حرام:

عبادتي که پس از خوردن غذاي حرام به جا آورده شود، پذيرفته نمي‌شود. بنابر فرمايش پيامبر اکرم«صلي‌الله عليه وآله و سلّم»، خداوند متعال ملکي دارد که همواره در فراز آسمان ندا سر مي دهد و مي گويد:

«مَنْ أَكَلَ حَرَاماً مَا لَمْ يَقْبَلِ اللَّهُ مِنْهُ صَرْفاً وَ لَا عَدْلًا وَ الصَّرْفُ النَّافِلَةُ وَ الْعَدْلُ الْفَرِيضَة» بحارالأنوار، ج 100، ص 16

اين ملک هميشه بوده است و در عصر کنوني نيز وجود دارد و فرياد مي‌زند: کسي که حرام مي‌خورد، عبادت مقبول ندارد و نه عمل واجب از او پذيرفته مي شود نه عمل مستحب. عبادت او روح ندارد و بي ارزش است.

خوردن مال حرام و شبهه‌ناک اثرات سويي در زندگي انسان مي‌گذارد، دنيا و آخرت انسان را تباه مي‌کند و او را از معنويات دور مي‌سازد.

نماز، معراج مؤمن است و انسان با دو رکعت نماز مي‌تواند به مقامات والاي عرفاني دست يابد. ولي اگر مال حرام در زندگي کسي باشد، نماز او هيچ ارزشي ندارد. براي چنين کسي نماز سنگين و روزه ملال‌آور است.

فساد اخلاقي حاکم بر جامعه، ناشي از لقمۀ حرام است. جوانان لاابالي و بي‌بند و بار که فساد اخلاقي را ايجاد مي‌کنند، ذاتاً انسان‌هاي بدی نيستند. آنان فرزندان همين جامعه هستند و حتي در بن‌بست‌ها هم خداخدا مي‌کنند، اما لقمه حرام موجب شده است چنين شوند.
اگر شکم کسي از حرام پر شود، رستگاري و سعادت او بسيار مشکل است و تا وقتي درآمد مردم حرام يا شبهه‌ناک است، تا وقتي در اداره‌ها، رشوه‌خواري، کم‌کاري و بيکاري وجود دارد، يعني تا وقتي جوانان و نوجوانان لقمه حرام مي‌خورند، وضعیت فساد اخلاقي به همين صورت خواهد بود.


تاریخ تهیه مطلب: 1389/6/6

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -