انهار
انهار
مطالب خواندنی

استمناء و اثر مخرب آن بر جسم و روح

بزرگ نمایی کوچک نمایی
.
استمناء و اثر مخرب آن بر جسم و روح
«استمنا» يا «خودارضايي» يكي از راه هاي انحرافي در ارضاي ميل جنسي است كه نسل جوان را در معرض آسيب هاي جدي قرار مي‏دهد. از همين رو مي‏توان آن را نوعي انحراف جنسي يا بيماري ناميد كه با جديت بايد در درمان آن كوشيد.
آسيب هاي ناشي از خودارضايي به گونه هاي مختلفي تقسيم ‏پذير است كه به اختصار به برخي از آنها اشاره مي‏شود:

آسيب هاي چهارگانه استمناء:
1) آسيب هاي جسماني؛
2) آسيب هاي روحي و رواني‏ ضعف حافظه و حواس‏پرتي؛
3) آسيب هاي اجتماعي‏ ناسازگاري خانوادگي؛
4) آسيب هاي معنوي و اخروي.
**************
1) آسيب هاي جسماني
يكي از روش هاي شناخت پيشرفت بيماري ها در پزشكي، مرحله‏ بندي (staging) علايم بيماري است. براين اساس، برحسب عوارض ايجاد شده در بيمار مبتلا به خودارضايي، سه مرحله (stage) بيان شده است:
1- مرحله مشكل ساز (Problematic)
در افرادي كه مدتي است گرفتار خودارضايي شده اند، زودرس ترين عوارض ناشي‏از خودارضايي عبارت است از:
الف. خستگي و كوفتگي (Fatigues/Tiredness
ب. عدم تمركز حواس (Lack ofconcentration
ج. ضعف حافظه (Poor memory
د. استرس و اضطراب
2-(Stress/Anxiety). . مرحله گرفتاري شديد (Severe)
بروز علايم زير در فرد گرفتار، نشان دهنده آن است كه شدت ابتلاي وي يا مدت آن بيش از مرحله اول است و در نتيجه عوارض شديدتري ظاهر شده است:
الف. خستگي و كوفتگي (Fatigues/Tiredness
ب. نوسان خلق يا تغييرات سريع خلقي (Mood swings
ج. حساسيت بيش از حد و زودرنجي ( Irritability
د. كمردرد (Lower back pain)، ه. نازك شدن موها (Thinning hair
و. ناتواني جنسي زودرس در جواني (Youthimpotence
ز. بي‏خوابي يا بدخوابي و مشكلات مشابه
3-(Insomnia/Sleep problem). . مرحله گرفتاري بسيار شديد يا حالت اعتياد (Addictive):
الف. خستگي و كوفتگي (Fatigues/Tiredness
ب. ريزش شديد موها (Severe hair loss
ج. تارشدن ديد چشم ها (Blurred vision
د. وز وز گوش (Buzzing in the ears
ه. انزال زودرس و غيرارادي يا خروج مني به صورت قطره قطره ( prematurelyEjaculation
و. درد كشاله ران و ناحيه تناسلي (Groin/Testicular pain
ز. دردهاي قولنجي در ناحيه لگن و استخوان دنبالچه(the pelvic cavity or tail bonePain or cramps in).
نحوه پيدايش عوارض‏ در دانش پزشكي، روند پيدايش علايم يك بيماري و چگونگي بروز عوارض و نشانه هاي كلينيكي، در شناخت هر چه بيشتر يك بيماري بسيار مهم است و مي‏تواند پزشك را در تشخيص و درمان بهتر بيماري و مريض را در پيشگيري كمك كند. به اين دليل مناسب است درباره نحوه پيدايش برخي از عوارض خود ارضايي كه در به آن اشاره شد بيشتر به آن توضيح داده شود تا خواننده عزيز با روند پيدايش اين عوارض، يا به اصطلاح پاتوفيزيولوژي (Pathophysiology)  آن آشنا شود.
1- خستگي و كوفتگي
انقباض شديد و يك مرتبه تمام عضلات بدن در جريان انزال (ارگاسم يا اوج لذت جنسي)، باعث مصرف سريع مواد غذايي ذخيره شده در عضلات و به طور عمده كاهش گليكوژن (ماده اصلي لازم براي توليد انرژي عضلاني) مي‏شود. خستگي عضلاني تقريبا با سرعت تهي شدن عضلات از گليكوژن رابطه مستقيم دارد و هرچه اين سرعت بيشتر باشد، خستگي بيشتر است ‏
2- ريزش مو:
خودارضايي به تدريج با تغييرات هورموني و شيميايي كه در بدن ايجاد مي‏كند، باعث افزايش هورمون جنسي مردانه؛ يعني، تستوسترون به دي هيدرو تستوسترون (DHT=Dihydrotestosterone) مي‏شود كه از عواقب بالا بودن ماده DHTدر خون، ريزش موها و تاسي و بزرگ شدن پروستات و عوارض ناشي از آن در پيري است.

3. خود ارضايي مكرر باعث تحريك بيش از حد سيستم عصبي پاراسمپاتيك و افزايش تخليه اَسِتيل كولين (Acetyle Choline) از انتهاي اين رشته ها در مغز مي‏گردد
اين خود باعث پاره‏اي از عوارض جسماني و رواني، چون حواس‏پرتي (Absentmilndedness)، كمي حافظه (Memory)، عدم تمركز حواس، سياهي رفتن چشم و در نهايت تاري ديد مي‏شود. تمام اين علامت ها ناشي از تغيير تعادل ميزان مواد شيميايي موجود در مغز است كه بين سلول هاي عصبي رد و بدل مي‏شود و انتقال پيام هاي مختلف را بر عهده دارد.
4- برخي نيز بر اين عقيده‏اند كه علت بروز اختلالات مغزي (مانند حواس پرتي، عدم تمركز حواس و كاهش حافظه) ناشي از ظرفيت عظيمي از انرژي بدن است در هر بار انزال، تخليه شده و هدر مي‏رود؛ زيرا مايع مني حاوي مقدار بسيار زيادي DNA (هسته 400-300، اسپرمي كه در هر انزال خارج مي‏شود)، RNA آنزيم ها، پروتئين ها، مواد قندي، لسيتين (Lecithin)، كلسيم، فسفر، نمك هاي بيولوژيك، تستوسترون و... است. اين ذخاير عظيم انرژي - كه بايد در بدن براي رشد و تقويت بخش هاي مختلف مورد استفاده قرار گيرد - بيهوده و به طور مكرر از بدن خارج مي‏شود و هر كدام عوارضي را به دنبال مي‏آورند. براي مثال از آنجا كه سلول هاي خوني و پلاكت ها در مغز استخوان ها توليد مي‏شود و به تكامل نهايي مي‏رسد و براي توليد آنها نيز انرژي بسيار زيادي مورد نياز است؛ در افراد گرفتار خودارضايي، تكامل مغز استخوان و در نتيجه توليد سلول هاي خوني با مشكل مواجه شده و منشأ كم خوني، ضعف و خستگي در اين افراد است. نيز دفع فسفر و ليستين بيش از حد از طريق انزال هاي مكرر، باعث كاهش ذخاير اين مواد مي‏شود كه مواد حياتي براي سلامتي سلول هاي عصبي هستند و در نتيجه اختلال عملكرد سيستم عصبي، مانند حواس پرتي، عدم تمركز حواس و... بروز خواهد كرد. 
2) آسيب هاي روحي و رواني‏ ضعف حافظه و حواس‏پرتي،
-اضطراب،
 -منزوي شدن و گوشه‏گيري،
- افسردگي،
-بي‏نشاطي و لذت نبردن از زندگي،
 -پرخاشگري،
-بداخلاقي و تندخويي،
- كسالت دائمي و ضعف اراده،
-احساس حقارت،
-عدم اعتماد به نفس،
-احساس گناه و عذاب وجدان بروندادهاي رواني و روحي خودارضايي است.
3) آسيب هاي اجتماعي‏ ناسازگاري خانوادگي،
بي‏ميل شدن به همسر و ازدواج،
 ناتواني در ارتباط با جنس مخالف و همسر،
احساس طرد شدن،
از بين رفتن عزّت، پاكي، شرافت و جايگاه اجتماعي،
 دير ازدواج كردن
و لذت نبردن از زندگي مشترك‏
4) آسيب هاي معنوي و اخروي
هيچ يك از آسيب هاي پيش گفته، به اهميت آسيب هاي معنوي نيست؛ زيرا آسيب هاي معنوي، جان و دل و به عبارت ديگر كنه حقيقت وجود آدمي را تباه مي‏سازد. خودارضايي از نظر دين يك گناه است و به تعبير قرآن زنگار بر دل مي‏نهد:
«كَلاَّ بَلْ رانَ عَلي‏ قُلُوبِهِمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ»؛
«چنين مباد! بلكه اعمال (ناشايست) دل هاي آنان را زنگار زده است».مطففين آيه 24.
 زنگ يا زنگار در اشياي مادي، همان چيزي است كه روي فلزات و اشياي قيمتي مي‏نشيند و معمولاً نشانه پوسيدن و از بين رفتنِ شفافيت و درخشندگي آن و در نهايت ضايع شدن و از بين رفتن آن است. علامه طباطبايي در تفسير الميزان ‏مي‏فرمايد: از آيه شريفه سه نكته استفاده مي‏شود:
1. اعمال زشت، نقش و صورتي به نفس و روح انسان مي‏دهند؛
2. اين نقش و صورت خاص، مانع آن است كه نفس آدمي حق و حقيقت را درك كند؛
3. نفس آدمي به حسب طبع اوليه‏اش صفا و جلايي دارد كه با داشتن آن، حق را آن طور كه هست درك مي‏كند.
(طباطبايي، سيد محمد حسين، ترجمه تفسير الميزان، ترجمه سيد محمد باقر موسوي همداني،تلخيص، قم دفترانتشارات اسلامي، )
همچنين آسيب هاي معنوي جهان گذران را در مي‏نوردد و اگر اصلاح نگردد، حيات جاودان آدمي را در معرض تباهي و شوربختي قرار مي‏دهد. از اين رو نصوص ديني نسبت به آن هشدارهاي لازم را داده ‏اند.
پيامبر اكرم‏صلي الله عليه وآله وسلم در اين باره مي‏فرمايد:
«ناكح الكف ملعون»؛«ملعون است كسي كه خودارضايي كند»
(ري شهري، محمد، ميزان الحكمة، ج 12، ص 5654..)
روایت شده است : در زمان خلافت امیرالمومنین علی علیه السلام ، حضرت جوانی را دید که در گوشه ای خلوت مشغول عمل استمناء بود . حضرت آن جوان را گرفت و با دستان مبارک خود آن قدر روی دستانش زد که دست های مرد جوان سرخ شد و این گونه اورا تنبیه نمود . سپس از خزانه ی بیت المال پولی را مقرر کرد و برای او همسری گرفت .
امام صادق علیه السلام فرمود : سه دسته اند که خداوند با ایشان سخن نمی گوید و با نظر رحمت به ایشان نمی نگرد و پاکشان نفرموده و بر ایشان عذاب دردناکی است :
1-  کسی که موی سفیدش را بکند  تا نمایش دهد که جوان است .
2-  کسی که به وسیله ی عضو خود شهوتش را خارج کند ( استمناء )
3-  کسی که با او لواط کنند .
از امام صادق علیه السلام در مورد استمناء سئوال شد فرمود : این عمل از فواحش ( و گناهان بزرگ ) است ، تا جایی که نزدیکی کردن با کنیزان بهتر از این کار می باشد .
در حدیث دیگری آمده است که آن حضرت فرمود  این عمل همچون ازدواج کردن شخص با خودش می باشد و برای او هیچ عملی نیست .
و باز هم از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمود : مردی که با حیوان نزدیکی می کند ، یا استمناء می کند ، و یا هر عملی که باعث شود مرد آب شهوتش را بریزد ، این امر شبیه زنا می باشد .
همچنین در روایت دیگری از امام صادق علیه السلام فرمود :  استمناء گناه بزرگی است که خداوند در قرآن مجید از آن نهی فرمود و عمل استمناء کننده مثل این است که آن شخص با خودش ازدواج کرده است . اگر کسی را که چنین کاری می کند بشناسم ، با او هم خوراک نخواهم شد .
راوی سئوال کرد : از کدام آیه ی قرآن حکم آن فهمیده می شود ؟ حضرت فرمود :  از آیه ی " کسانی که با غیر از همسر و کنیزان شهوت خود را دفع کنند ، از تجاوز کارانند" .
راوی پرسید گناه زنا بزرگ تر است یا استمناء ؟ حضرت فرمود : استمناء گناه بزرگی است . (فروع كافي)
قسمتی از " گناهان کبیره " نوشته ی آیة الله دستغیب  ( رحمة الله علیه ) را که در مورد مضرات جسمی و روحی استمناء آورده است که ایشان هم این مطالب را از کتاب " ناتوانی های جنسی " ( صفحات 48 الی 52) نقل کرده است ، به آن اشاره می کنیم :
" این عمل مبتلایان را ضعیف می کند ، ترس و بی حالی به بار می آورد و شهامت و درستی از آنان سلب می شود . چه بسا اشخاصی هستند که عنوان منفی جوانی در اثر مبتلا شدن به " جلق " چنان دچار ضعف قوای روحی و جسمی می شوند که معتادین به تریاک و شیره در مقابل آنان شیر نری به شمار می آیند . عمل غیر طبیعی جنسی ، یعنی استمناء یا جلق ، از لحاظ روابط نزدیکی که با حواس پنج گانه دارد ، در درجه ی اول در چشم و گوش اثر می گذارد ؛ بدین معنی که دید چشم را ضعیف کرده و حس سامعه را نیز تا اندازه ی قابل توجهی کم میکند . همچنین مبتلایان به طور مداوم صدای ناهنجاری درگوش خود احساس می کنند که بسیار ناراحت کننده است . علاوه بر اینها تحلیل رفتن قوای جسمانی و روحانی ، کم شدن خون ، پریدگی رنگ ، نقسان قوای حافظه ، لاغری ، ضعف و سستی زیاده از حد ، بی اشتهایی ، کج خلقی ، عصبانیت ، دوران سر ، و هزاران آفت دیگر از بیماری هایی است که گریبان مبتلایان به جلق را خواهد گرفت .
البته آنهایی که از لحاظ جسمی قوی هستند ممکن است قدری دیر تر به این بیماری ها دچار شوند ، ولی به هر حال عدم ابتلاء به آنها از محالات است و خواه نا خواه همه باید به چنین مصایبی گرفتار شوند . از بدبختی های مبتلایان به جلق ، یکی اسن است که قوه ی ازاده ی آنان به کلی مختل می گردد و لذا وقتی به عمل خود پی می برند ، آن قدر اراده ندارند که به ترک آن اقدام نمایند . پس این که می گوییم استمناء از لحاظ روحی نیز قوای انسان را فرسوده می کند بی علت نیست . عمل استمناء ، علاوه بر مضرات روحی ، از لحاظ جسمی نیز شخص را فرسوده می کند؛ یعنی غدد مترشحه ی داخلی را از کار می اندازد . از جمله غده ی سازنده ی منی است که بر اثر جلق ، رفته رفته کوچک شده و به طور نخودی در می آید و چون در آنصورت قادر به ساختن منی نیست ، شخص مبتلا برای همیشه از لذایذ جنسی محروم می گردد و اگر به این صورت از مردی نیفتد ، به طور قطه به صورت دیگری مانند انزال ، کندی انزال ، سیلان منی ، عدم نعوظ ، نعوظ بی دوام و ... مبتلا خواهد شد . چه بسا دیده  و یا شنیده شده که جوانان معتاد به جلق در اندک مدتی دچار چنین حالتی گردیده ان که به جای ادراد خون از آنها خارج می شود .
بايد دانست که اشخاصی که به این حالت دچار می شوند ، ولو در سنین جوانی ، خطر مرگ در انتظار آنها می باشد. ، زیرا بدون احساس شهوانی و بدون این که لذت ببرند ، بلا انقطاع منی از آنها دفع می گردد و همین امر باعث شده که در حین راه رفتن دفعتاً زمین بخورند و از هوش بروند . اگر سری به تیمارستان تهران بزنید ، از هر ده نفر دیوانه ای که در آنجا سکونت دارند ، نه نفر معتاد به جلق می باشند ؛ یعنی بر اثر ابتلاء به استمناء کارشان به  جنون کشیده و به گوشه ی تیمارستان افتاده اند . زیرا عمل مذموم و ناپسند جلق در قوای دماغی تاثیر زیادی دارد و وقتی قوای دماغی شخص مختل شد ، مسلم است که کارش دیوانگی خواهد شد . بدون اغراق از هر ده نفر بیمار مسلولی که در اسایشگاه خوابیده اند ، چهار نفر به علت ابتلای به جلق به این بیماری خطرناک دچار گردیده اند . این ها ادعا نیست ، بلکه حقیقتی است که علما و دانشمندان با چندید سال تجربه به درک آن موفق شده اند .
دنیای امروز می گوید خوب بخور ، در هیچ امری افراط مکن ، قوی باش تا بیمار نشوی . ولی معتادین به جلق چون اشتهای خوب خوردن ندارند و در امور جنسی ، آن هم از راه غیر طبیعی ، افراط می کنند ، ناچار ضعیف و چون ضعیف هستند برای ابتلا به هر نوع بیماری مستعد می باشند .
به کرات دیده شده که بعضی از مبتلایان به جلق بر اثر افراط در این عمل به یک نوع بیماری جنون استمناء ، که شباهت زیادی به " سادیسم " دارد ، مبتلا می شوند و آن وقت حتی با مشاهده ی سگ و گربه هم به فکر استمناء می افتند و بلافاصله مشغول عمل می شوند و از آنجا که هیچ مردی حتی پرشهوت ترین اشخاص نمی توانند بیش از پنج ماه از نیروی جنسی خود ، آن هم به صورتی که مورد بحث ما است ، بهره برداری کنند ، لذا قوای تناسلی آنان به کلی از کار می افتد و با به وضع دلخراشی به اغوش مرگ پناه می برند .
ممکن است که بعضی اشخاص مبتلا به جلق ، که به علت قوی الجثه بودن و یا از لحاظ مبتدی بودن در این امر تاکنون بیمار نشده اند و به مضار عمل ناپسند خود پی نبرده باشند ، مطالبی را که در مضرات جلق نوشتیم اغراق پنداشته و با خود بگویند : اگر این طور است ، چرا ما تاکنون به این بیماری مبتلا نشده ایم . در جواب این عده باد گفت : اگر امروز ضرر های جلق گریبانگیر شما نشده ، علتش این است که قوی الجثه هستید و یا تازه شروع به کار کرده اید ، و الا چندی دیگر خواه ناخواه سراغ شما نیز خواهد آمد . وانگهی ما ادعا نکرده ایم که هرکس یک هفته مبادرت به استمناء کرد ، تمام بیماری ها یکباره او را احاطه خواهد کرد ؛ زیرا حالات اندرونی در اشخاص فرق می کند . مثلاً ممکن است یک نفر که برای مدتی مبادرت به جلق کرد ، در وهله ی اول فقط به سستی اعصاب یا اختلال حس سامعه یا ضعیف شدن حس باصره یا سرگیجه مبتلا شود ، ولی بعداً سایر بیماری ها یک یک به سراغ او بیاید . بنابراین جلق از نظر شرعی و عرفی وبه طور خلاصه حرام و ناپسند است .
«حال كه با مضرات و اسيب هاي جسمي و روحي استمناء آشنا شديد وقت آن نرسيده است كه فكري به حال دنيا و آخرت خود كنيدو خود را از منجلاب اين گناه بزرگ  نجات دهيد؟
اراده اي خود را قوي كنيد  مطمئن باشيد اگر بخواهيد مي توانيد، سعي كنيد ارتباط روحي خود را با امام زمان بيشتر كنيد و از او كمك بخواهيد و به آغوش ايشان پناه ببريد. كه حتما نتيجه خواهيد گرفت. »
التماس دعا 

تاریخ تهیه مطلب: 1389/1/10

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -