انهار
انهار
مطالب خواندنی

28صفر: شهادت امام حسن عليه السلام

بزرگ نمایی کوچک نمایی
.   حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام در 28 صفر سال 50 هجری قمری به شهادت رسید. در این باره بررسی چهار موضوع ضروری به نظر می‌رسد:

1) هدف معاویه از قتل امام حسن علیه السلام

انگیزه اصلی معاویه برای قتل امام حسن علیه السلام نابودی اسلام بود. تمام هم و غم او این بود که خلافت اسلامی را به سلطنت موروثی تبدیل کند تا به برکت سلطنت بنی امیه اندک اندک اسلام از بین برود

تغییر حکومت اسلامی به سلطنت با بیعت‌گرفتن برای یزید محقق می‌شد و بیعت‌گرفتن برای یزید فقط وقتی ممکن می‌شد که امام حسن علیه السلام از میان برداشته شود؛ زیرا امام در برابر این موضوع ساکت نمی‌نشست.

ماجرای زیر شاهدی است بر این ادعا که هدف معاویه نابودی اسلام بوده است.

مغیره بن شعبه چنین نقل کرده است:

سال‌ها پس از صلح امام حسن علیه السلام شبی نزد معاویه رفتم و گفتم:« تو دیگر پیر شده ای و به قدر کافی حکومت کرده‌ای. خوب است به بنی هاشم که فامیلت هستند نیکی کنی.»

گفت:« ای مغیره؛ ابوبکر آمد و به مردم نیکی کرد اما وقتی مرد، نامش هم مرد. عمر و عثمان هم همین طور. ولی نام محمد روزی 5 نوبت در کنار نام خدا بر سر مأذنه‌ها (در اذان ) برده می‌شود. به خدا قسم، من از پا نمی‌نشینم تا اینکه نام محمد را دفن کنم»

من به شدت از معاویه بدم آمد و در هنگام خروج از نزد او احساس کردم از نزد بدترین خلایق بیرون می‌روم

2) شهادت امام حسن علیه السلام

جعده، دختر اشعث بن قیس، نفاق را از پدر به ارث برده بود. معاویه صدهزار درهم به همراه زهری کشنده برای او فرستاد و به او وعده داد اگر موفق به کشتن حسن علیه السلام شود، پول بیشتری به او بدهد و او را به عقد پسرش، یزید ، درآورد.

روزی که امام علیه السلام روزه بود، جعده زهر را در شیر ریخت و در هنگام افطار به امام داد. امام مقداری از آن نوشید و بلافاصله زهر را احساس کرد و فرمود:« اناالله و انا الیه راجعون»

3) مراسم تدفین امام حسن علیه السلام

امام حسن علیه السلام قبل از شهادت، به امام حسین علیه السلام درباره دفن و کفن خود چنین وصیت فرمود:« برادرم! دوست دارم در کنار مرقد مطهر جدم رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم دفن شوم ولی اگر دشمنان نگذاشتند ( که می‌دانم نخواهند گذاشت)، راضی نیستم کار به خشونت بکشد و حتی یک قطره خون از کسی ریخته شود. پس اگر نگذاشتند، مرا در نزد مادربزرگم، فاطمه بنت اسد ، در بقیع دفن کنید.»

بنی هاشم جنازه را به طرف حرم رسول خدا صلی الله علیه واله وسلم حرکت دادند ولی مروان و گروهی از هواداران بنی امیه مانع شدند و گفتندعثمان مظلومانه در بقیع دفن شود و حسن در جوار رسول خدا؟ هرگز
عایشه نیز از راه رسید و گفت:« خانه خانه من است و نمی گذارم کسی را که دوست ندارم در آن خانه دفن کنید.»
میانجیگری ابن عباس نیز سودی نبخشید و اختلاف بالا گرفت و کار به آنجا رسید که _مطابق برخی روایات_ تابوت را هدف تیر قرار دادند و 70 چوبه تیر به تابوت اصابت کرد

امام حسین علیه اسلام و به پیروی او بنی هاشم خویشتنداری کردند و گفتند قصد ندارند جنازه را در کنار قبر رسول خدا دفن کنند و تنها می‌خواهند آن را دور قبر پیامبر طواف دهند. جنازه به گرد حرم طواف داده شد و سپس به بقیع منتقل و در نزدیکی قبر فاطمه بنت اسد مادر امیرالمومنین علیه السلام دفن شد.

در تشیع جنازه‌ی امام حسن علیه السلام همه مردم مدینه می‌گریستند و تمامی بازارهای مدینه تعطیل شده بود.

4) مدت عمر امام حسن مجتبی علیه السلام

درباره‌ی عمر امام حسن علیه السلام روایات مختلفی در تاریخ موجود است.بنا به قول ضعیفی عمر حضرت 58 سال بوده است( همانند عمر امام حسین علیه السلام در وقت شهادت) و بنا به روایات دیگری 46 یا 48 یا 49 سال.
ولی روایات صحیح، مدت عمر حضرت را 47 سال ذکر می‌کنند؛ زیرا در روایات معتبر از قول امام باقر و امام صادق علیهماالسلام همین عدد ذکر شده؛ ضمن اینکه ولادت حضرت، بنا به روایات معتبر در سال سوم هجری است و شهادتش در سال 50؛ بنابراین مدت عمر آن حضرت همین 47 سال خواهد بود.

روز ولادت حضرت، نیمه رمضان سال سوم هجری است؛ ولی در روز شهادتش نیز اختلاف نظر وجود دارد.(در بعضی روایات هفتم و در سایرین بیست و هشتم صفر سال 50 هجری ذکر شده است).

منبع: سايت رشد


تاریخ تهیه مطلب: 1388/11/25

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -