انهار
انهار
مطالب خواندنی

حکم رابطه پنهانی (نامحرمان) مرجع تقلید: آیةالله العظمی بهجت

بزرگ نمایی کوچک نمایی
سوال با سلام. حدود یک سال برادر زنم با ما زندگی میکرد و سر کار میرفت تا مدتی مشکلی نداشت بعد دیدم تماسهای شبانه آنهم زیاد دارد طوری که حتی سر سفره هم گوشی از دستش نمی افتاد و در مشغول پیام دادن بود و من نگرانش بودم و باو صحبت میکردم ولی او چیزی نمی گفت تا اینکه دو تا از خواهر زاده هایم امدند تهران خانه ما و چون پدرم به رحمت خدا رفته ناراحت بودم. یکی از خواهرام چند روزی اونجا بود البته خواهر زاده هایم سالی چند بار می آمدند و من از چشم هایم بیشتر به آنها اعتماد داشتم ولی در نیمه شبی ساعت ۴:۳۰ که بیدار شدم برای نماز صحنه ای دیدم که دنیا روی سرم خراب شد ماندم چیکار کنم و سرم را به زمین می کوبیدم و یک ضربه هم به سر همسرم که خواب بود زدم فکرهای شیطانی زیادی به سرم زد من و همسرم داخل حال خوابیده بودیم که خواهرزاده ام را دیدم از اتاقی بیرون آمد که برادر زنم اونجا بود در صورتی که برادرزنم چند سالی کوچکتر است ولی ماندم چیکار کنم میخواستم با چاقو بزنم شیطان را لعنت کردم نماز خواندم و قرآن را باز کردم صفحه ای باز شد که دوباره متحیر شدم که معنی آن این بود با آنها به نرمی رفتار کنید در آیه های پایین درباره زنا نوشته بود صبح قبل از رفتن سر کار خواهر زاده ام را بردم پیش برادر زنم گفتم جریان چیست خواهر زاده ام گفت اشتباه از من بود و برادر زنم گفت من در حال پیام دادن خوابم برده بود که اومد داخل چند دقیقه بیشتر نبود و حتی به هم دست نزدیم و من چند سالیه که این دختر را میخوام ولی تو این چند ماه تونستم ارتباط باهاش پیدا کنم خواهر بزرگترش در جریان من به او گفتم که او را می خواهم در آخر گفتم رابطه تان را قطع کنید توبه کنید از راهش وارد شوید ولی گوش نکردن همچنان رابطه تلفنی را داشتن و یه پدر و مادر طرفین گفتم این دو تا همدیگر را میخواهند و بعد از دختره پرسیدم نظرت چیه گفت این پسره شکاک و بداخلاقه نمیتونم باهاش ازدواج کنم گفتم پس چرا باهاش ارتباط برقرار کردی گفت میخواستم ببینم چطوری و من هم به خاطر اینکه تو خانه ما بودند به احترام نان و نمک چیزی نگفتم.تکلیفم چیست؟
مرجع تقلید: حضرت آیت الله العظمی بهجت(قدّس سرّه)
 
جواب: بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم و رحمة الله
وقت شما به خیر و برکت و سعادت و هدایت و نورانیت.
با تشکر از حُسن اعتمادتان به سایت انهار.
بزرگوار از مطالعه پیام شما سخت متاثر و ناراحت شدم و یقین داشته باشید به همان اندازه که شما ناراحت شده اید بنده نیز ناراحتم شاید بیشتر.
متاسفانه امروزه مفاسد اخلاقی و ارتباط با نامحرم جامعه را آلوده کرده است و جامعه در اثر همین آلودگی ها به فقر و بدبختی و نکبت و بیچارگی مبتلا شده است.
برخی خیال می‌کنیم که فقر و گرفتاری ها فقط در اثر فشار اقتصادی دشمن و نیز ناکارآمدی برخی از مدیران دولت است البته نمی‌خواهم تأثیر فشار اقتصادی دشمنان کثیف (مانند آمریکا و غرب و مزدورانشان) و نیز بناکارآمدی برخی از مدیران دولت را نادیده بگیرم اما بدون شک: بیشتر فقر و مشکلات اقتصادی در اثر همین مفاسد اخلاقی هست و این مفاسد از نظر شرعی گناه زنا محسوب میشود و زنا یکی از عوامل مهم فقر در جامعه است.
قال على (عليه السلام): الزِّنا يُورِثُ الفَقرَ. زنا، فقر به بار مى آورد.
قال الصادق (عليه السلام): الذُّنوبُ التي تَحبِسُ الرِّزقَ، الزنا. [از جمله] گناهانى كه جلو روزى را مى گيرد، زنا هست.
و البته زنا فقط این نیست که آمیزش و دخولی صورت گیرد بلکه همین اندازه که کسی با نامحرم ارتباط داشته باشد مطابق با حدیث ذیل، این رفتارهائی در حکم زنا محسوب می شوند و لذا آثا وضعی آن {یعنی فقر و فلاکت} نیز جاری می شود.
قال رسولُ اللّه (صلی‏ الله ‏علیه و ‏آله و سلّم): عَلی کُلِّ نَفَسٍ مِن بَنی آدَمَ کُتِبَ حَظٌّ مِنَ الزِّنا أدرَکَ ذلکَ لا محالَةَ، فالعَینُ زِناها النَّظَرُ، و الرِّجلُ زِناها المَشیُ، و الاُذُنُ زِناها الاستِماعُ.
پیامبر خدا (صلی‏ الله ‏علیه و ‏آله و سلّم) فرمودند: بر هر عضوی از اعـضای انـسـان بـهـره‌‏ای از زنا نوشته شده که (در صورت گناه) لاجرم به آن می‌رسد ؛ مثلاً زنای چشم نگاه کردن به (نامحرم) است و زنای پا، رفتن به سوی (نامحرم) است و زنای گوش، شنیدن صدای (نامحرم) است.
البته نصیحت و نهی از منکر یکی از وظایف شرعی مؤمنین هست که نباید آن را ترک کنند ولی سعی بفرمائید که حتماً راهکاری را فراهم کنید که اگر آنها مجرد هستند به ازدواج نائل شوند یا با یکدیگر یا با کسان دیگری که در شأن و کفویت و صلاحشان هست. یاحقّ.
شماره تلفن دفتر:
حضرت آیةالله العظمی امام خامنه ای (مدّظلّه) در قم: ۳۷۷۴۶۶۶۶ - ۰۲۵

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -